تاریخ چاپ :

2025 Apr 10

www.blestfamily.com 

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

فوائد و ثمرات ازدواج بر فرد و اجتماع

فوائد و ثمرات ازدواج بر فرد و اجتماع

 

الف: ازدواج به عنوان سرشت و فطرت انسانی

مبارزه با گوشه‌نشینی و عزلت و در یک کلام رهبانیت، از اصول بدیهی شریعت اسلامی است، زیرا رهبانیت با طبیعت انسان ناسزگار است و با غرایز و امیال او برخورد دارد.

از مطالب مطرح شده در قرآن و سنت نتیجه می‌گیریم که:

خودداری از ازدواج به منظور زهد و گوشه‌نشینی و فراغت برای عبادت و نزدیکی بخدا در اسلام حرام است، خصوصاً اگر فرد مسلمان امکان و توانائی ازدواج داشته باشد.

و هنگامی که در موضع‌گیری‌های رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در برخورد با افراد و معالجه روحی آنان دقیق می‌شویم، در می‌یابیم که روش برخورد پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم بر درک حقیقت انسان و جوابگوئی به نیازها و تمایلات او مبتنی است، تا هر فرد از حدود و چهارچوبه فطرت و طبیعت خویش خارج نشود و برای و تکلیفی تحمیل نگردد که توانائی به انجام رساندن آنرا ندارد، بلکه از طریق و راهی گام بردارد که معتدل بوده و با سرشت و طبیعت او سازگاری و تناسب داشته باشد و در این راه دچار لغزش نشود و بر این اساس بود که جامعة انسانی متحول شد، بشریت به پیش رفت و دچار ضعف و سستی نگردید، بلکه نیرومندتر از پیش گام برداشت زیرا:

« فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ»  (الروم/30)

«سرشت و خلقت الهی که براساس آن مردمان را خلق کرده است، خلقت خدا تغییرپذیر نیست، امّا اکثر مردم نمی‌دانند».

و بالاخره شایسته است که یکی از موضع‌گیری‌های پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم را که نشانگر عظمت جهت‌گیری ایشان در زمینة اصلاح و تربیت روحی شخصیت‌های منزوی و گشوه‌نشین می‌باشد، بیان نمائیم. موضع‌گیری ارزشمندی که دلالت بر فهم حقیقت وجودی انسان دارد.

بخاری و مسلم از انس رضی الله عنه روایت می‌کنند:

«سه گروه به خانه‌های همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم آمدند تا از چگونگی عبادت آن حضرت سؤال کنند، وقتی جواب سؤال‌های خود را شنیدند، عبادات رسول خدا  صلی الله علیه وسلم به نظر آنان کم آمد و گفتند:

ما کجا و پیامبر خدا کجا! (کنایه از عظمت مقام آن حضرت) در حالیکه خدایتعالی تمامی تقصیرات او را بخشیده است.

یکی از آنان گفت: من تمام شب را عبادت می‌کنم!

دیگری گفت: من هر روز روزه‌ام!

و سومی گفت: من از زنان دوری می‌کنم و هیچگاه ازدواج نخواهم کرد!

هنگامی که پیامبر خدا تشریف فرما شدند، فرمودند: آیا شما کسانی هستید که چنین و چنان گفتید؟

بخدا قسم که من خدا ترس‌ترین و پرهیزکارترین شما هستم، نماز می‌خوانم، و می‌خوابم، و بعضی روزها روزه‌ام و ازدواج می‌کنم. این سنت من است، کسی که از سنت من دوری کند از من نیست». از مطالب فوق برای هر فرد اندیشمند و صاحب بصیرت روشن خواهد شد که: ازدواج جزو طبیعت و فطرت انسان است و فرد مسلمان با ازدواج مسؤولیت مهم تربیت و پرورش فرزندان را که از جملة وظائف او می‌باشد بعهده می‌گیرد و بانجام می‌رساند.

 

ب- ازدواج به عنوان مصلحت اجتماعی

بدیهی است که ازدواج از لحاظ فردی و اجتماعی فوائد مهمی در بردارد، در اینجا برجسته‌ترین نکات را در این موضوع بررسی نموده، سپس به وجه ارتباط آن با تربیت می‌پردازیم.

1- بقای نوع انسان

می‌دانیم که ادامة نسل بشری و بقای نوع انسانی بواسطه ازدواج است و این سلسله مداوم تا زمانی که خالق آسمانها و زمین ساکنانش را بازپس می‌گیرد، ادامه خواهد داشت.

جمعیت رو به تزاید بشری متخصصان امر را بر آن داشته است که اصول و قواعد پرورشی و تربیتی مناسبی را پی‌ریزی کنند، تا گذشته از سلامت جسمی و بدنی، نظام جامعه از سلامت روحی و اخلاقی برخوردار باشد.

قرآن کریم به این مصلحت انسانی و حکمت اجتماعی اشاره می‌کند، آنجا که می‌فرماید:

« وَاللّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً »(النحل/72)

«خداوند همسرانی از جنس خودتان برای شما قرار داد و از آن همسران فرزندان و فرزند زادگانی».

و در آیة دیگری از سورة «نساء» می‌فرماید:

« يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيرًا وَنِسَاء »(النساء/1)

«ای مردم! بپرهیزید از خدائی که شما را از نفسی واحد آفرید و از همان نیز همسرش را خلق نمود و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی منتشر نمود».

 

2- حفظ رابطة نسبی

در نظام جامعة امروز هویت یک فرد را فقط با نام او تشخیص نمی‌دهیم، بلکه اسم پدر هم در کنار آن مطرح است و این حقیقتی است که احترام و اعتبار وجودی و آرامش درونی یک فرد به عنوان عضوی از یک نظام اجتماعی با انتساب به والدین یا به طور کلی با داشتن اصل و ریشه خانوادگی حاصل می‌گردد. چنانچه ازدواجی در کار نبود جامعه پر از فرزندان نامشروعی می‌شد که اصل و نسب و ریشه‌ای نداشتند و بدیهی است که با وجود اینچنین اعضائی در جامعه ارزش‌های اخلاقی لطمة اساسی می‌خورد و فساد و بی‌بند و باری در جامعه گسترش می‌یابد.

شاید طرح موضوع ابتدا بدیهی و غیر ضروری بنظر برسد، اما مساله اهمیت رابطه نسبی و خطرات حذف آن مساله‌ای است که در حال حاضر کشورهای غربی با آن دست به گریبان هستند، مساله بی‌بند و باری و رابطه آزاد بین دو جنس باعث تولد تعداد زیادی از بچه‌هائی شده است که پدر و مادر خود را نمی‌شناسند و در پرورشگاه‌ها و سایر اماکن زندگی می‌کنند، آمار نشان می‌دهد که بالاترین رقم جرم و جنایت مربوط به این افراد است. غرب سرگشته و سرگردان امروز به این نتیجه رسیده است که سست بودن روابط خانوادگی خصوصاً رابطه فرزندان با پدر و مادر و بچه‌های نامشروع و به اصطلاح بی‌پدر و مادر از علل مهم بزهکاری و جرم و جنایت روز افزون جامعه آنهاست.

 

3- جلوگیری از هرج و مرج و بی‌بندوباری اخلاقی در جامعه

بر هر انسان اندیشمند و با درکی پوشیده نیست که غریزه و تمایل جنسی با ازدواج بر آورده می‌شود و فرد از جهت این نیاز طبیعی ارضاء می‌گردد.

و اگر این احساس طبیعی و نیاز غریزی در چهارچوبة ضوابط و قواعد مشخص که همان ازدواج است، مهار نگردد و بدون محدودیت رها شود باعث فساد و هرج و مرج اخلاقی و از هم گسیختگی و انحطاط نظام اجتماعی خواهد شد و عکس این مطلب هم صادق است، یعنی اگر این نیروی طبیعی را در جای خویش بکار بریم،‌جامعه به اخلاق نیکو و خصایل شایسته نایل می‌شود و در آن صورت است که لیاقت ادای مسؤولیت رسالت الهی را به شکل خداپسند آن خواهد داشت و چه بجاست کلام خاتم پیامبران صلی الله علیه وسلم  آنجا که فرمود:

«يَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ، مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمُ الْبَاءَةَ فَلْيَتَزَوَّجْ، فَإِنَّهُ أَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَأَحْصَنُ لِلْفَرْجِ، وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَعَلَيْهِ بِالصَّوْمِ، فَإِنَّ الصَّوْمَ لَهُ وِجَاءٌََََ» [رواه الجماعة].

«ای جوانان! اگر توانائی و امکان ازدواج دارید، به این امر مبارک مبادرت نمائید، زیرا چشم را از نگاه حرام باز می‌دارد، و مانع عضو تناسلی از ارتکاب فعل حرام است و اگر کسی توانائی ازدواج نداشت، باید روزه بگیرد، که فوران احساس جنسی را فرو می‌نشاند».

 

4- جلوگیری از انتشار امراض

می‌دانیم که روابط نامشروع و باصطلاح آزادی جنسی، عواقب بسیار خطرناکی از لحاظ ایجاد و شیوع بیماریهای مسری بهمراه دارد، بیماریهائی مانند سفلیس و سوزاک و بیماریهای مهم دیگری که باعث نابودی نسل و ضعف و ناتوانی جنسی و صدمة اساسی به سلامت فرزندان می‌باشد.

 

5- آرامش روحی و نفسانی

ازدواج کانونی است که در آن عشق و عطوفت و محبت، نمو و تکامل می‌یابد و نیاز روحی زوجین برآورده می‌گردد. مرد در خارج از منزل در گیرودار مشکلات کار و معضلات اجتماعی پس از پایان کار به خانه‌اش رجوع می‌کند، با زن و فرزندش در فضائی از آرامش و اطمینان خاطر سختی‌های بیرون از منزل را فراموش می‌کند و رنج‌ ناشی از کارش را از تن و روح می‌زداید، زن نیز مشمول همین قاعده است، زیرا همراه و یاور زندگیش را می‌بیند و مسائل خود را با او در میان می‌گذارد، بدین ترتیب زن و شوهر در سایه یکدیگر، آرامش و سعادت زندگی زناشوئی را تجربه می‌کنند.

و چه راست گفت پروردگار ما، آنجا که با بلیغ‌ترین بیان و زیباترین تعبیر فرمود:

« وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ »(الروم/21)

«و از نشانه‌های پروردگار آن است که همسرانی از خودتان برایتان آفرید تا در کنار آنان آرام گیرید و محبت و عطوفت پایداری بین شما قرار داد و به راستی برای کسانی که اهل تفکر باشند، در آن نشانه‌هائی است».

 

6- همکاری زوجین در ساختن نظام خانواده و تربیت فرزندان

ازدواج پیوندی است که براساس آن با همکاری زن و شوهر بنای خانواده گذاشته می‌شود و هر کدام به تناسب نقش خود پذیرای مسؤولیت شده و هر یک عمل دیگری را کامل می‌کند.

در این نظام زن به اقتضای طبیعت و خلقت خویش، وظیفه ادارة منزل و تربیت فرزندان را بعهده می‌گیرد.

به قول معروف:

مادران برای جامعه مانند مدارسی هستند که انسانها را تربیت می‌کنند، اگر خود شایسته و نیکو تربیت شوند، مردمی اصیل و پاک می‌پرورانند.

در این میان مرد نیز بنابر طبیعت و توانائی‌های ویژه‌اش، نقش خاص خود را دارد، تلاش و کوشش برای تامین اقتصادی خانواده، حل مشکلات و مسائل متعدد خارج از خانه، حمایت و نگهداری از خانواده در برابر حوادث و وقایع و مصیبت‌های روزگار در اینجاست که روحیة همکاری بین زن و شوهر کامل می‌شود، پا به پای هم گام برداشته و به نتایج بسیار مفیدی دست می‌یابند که از آنجمله پرورش فرزندانی شایسته و نیکوکار است و بالاخره آماده کردن نسلی که قلبش حاوی ایمان حقیقی بوده و وجودش آکنده از روح اسلام است. در چنین حالی است که خانواده از بهترین شرایط حیات برخوردار است، و در سایه محبت و آرامش و اطمینان زندگی خواهد کرد.

 

7- برانگیختن عاطفه والدین نسبت به فرزند

ازدواج باعث می‌شود چشمه‌های جوشان محبت و احساسات عمیق و ارزشمند نسبت به فرزند از قلب والدین فوران کند. واضح است که اینگونه احساسها اثر بسیار سودمندی در مواظبت از فرزند دارند و باعث می‌شوند که والدین نسبت به مصلحت زندگی آنان هوشیار بوده و برای ایجاد آینده‌ای برتر و والاتر و زندگی دلپذیرتر آنان بکوشند.

این هفت مورد مهم‌ترین مصالح اجتماعی بود که تامین آنها بواسطه ازدواج امکان‌پذیر می‌شود.

خوانندة عزیز، رابطه این موضوعات را با تربیت فرزند و اصلاح خانواده و ایجاد نسل شایسته و مطلوب، در طی مطالعه این موارد مشاهده نموده است.

پس تعجبی ندارد که می‌ بینیم اسلام تا چه اندازه به ازدواج امر می‌کند و افراد را نسبت به آن تشویق و ترغیب می‌نماید، و راست گفت پیامبر محبوب ما صلی الله علیه وسلم آنجا که فرمودند:

«الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَخَيْرُ مَتَاعِ الدُّنْيَا الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ» رواه مسلم.

«دنیا بازاری است که ارزشمندترین متاع آن، زن شایسته است».