|
تاریخ چاپ : |
2025 Apr 18 |
www.blestfamily.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
راههای رهایی از تصورات و خیالهای جنسی(3) | |||
راههای رهایی از تصورات و خیالهای جنسی(3)پرهیز از سهلانگاریگاهی نفس، انسان را به سهلانگاری در اموری از قبیل نگاهکردن به نامحرم و در پی آن خلوت و تنهایی با وی فرا میخواند. شکی نیست که چنین اموری همانند بدکاریهای فاحش و گناهان کبیره نیست، اما:1- چه بسا انسان برخی از کارها را کوچک و ناچیز میشمارد، اما پس از مدتی که این کارهای به ظاهر ناچیز بر او انباشته میگردد، سبب هلاکت و تیرهروزی وی میشود. رسول خدا (صلى الله عليه وسلم) به عایشه ل فرمود: «إِيَّاكِ وَمُحَقَّرَاتِ الْأَعْمَالِ، فَإِنَّ لَهَا مِنَ اللَّهِ طَالِبًا»([1]). یعنی: «از اعمال بدی که کوچک و ناچیز شمرده میشوند، بپرهیز؛ چرا که چنین اعمالی از سوی خدا خواهان دارند (و مورد بازخواست قرار میگیرند)».رسول اکرم (صلى الله عليه وسلم) گناهان کوچک را در مثالی روشن و رسا توضیح داده و فرموده است: «إِيَّاكُمْ وَمُحَقَّرَاتِ الذُّنُوبِ فَإِنَّمَا الذُّنُوبِ كَقَوْمٍ نَزَلُوا فِي بَطْنِ وَادٍ، فَجَاءَ وَذَا بِعُودٍ، حَتَّى أَنْضَجُوا خُبْزَتَهُمْ، وَإِنَّ مُحَقَّرَاتِ الذُّنُوبِ مَتَى يُؤْخَذْ بِهَا صَاحِبُهَا تُهْلِكْهُ»([2]).یعنی: «از گناهان کوچک بپرهیزید؛ (مثال گناهان کوچک) همانند گروهی است که در دامنهی درهای مستقر شوند و هر دسته از آنها هیزم بیاورد تا اینکه (با انباشتن هیزمها) نان بپزند. همانا انبوه گناهان کوچک در آن زمان که کُنندهاش به خاطر آنها بازخواست گردد، سبب هلاکت او میشوند».ابن معتز خطاب به من و تو میگوید:
یعنی: «از گناهان کوچک و بزرگ دست بکش که همین تقوا است. در کردارت احتیاط را رعایت کن، همانند شخصی که بر روی زمین پرخاری راه میرود و احتیاط میکند. هیچ گناه کوچکی را ناچیز ندان که کوهها از سنگریزهها درست شدهاند».آیا نمیبینی که کوههای بزرگ از انباشتهشدن سنگریزهها بر روی هم ساخته شدهاند؟! همینطور اگر انسان گناهان کوچک را ناچیز بپندارد، اندک اندک بر او انباشته میگردد و سرانجام بر او سنگینی نموده او را از پا درمیآورد.{وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ} [الأنبیاء: 47].«و ما ترازوی عدل و داد را در روز قیامت خواهیم نهاد و اصلاً به هیچکس کمترین ستمی نمیشود و اگر به اندازهی دانهی خردلی (کار نیک یا بدی انجام گرفته) باشد؛ باز هم آن را (به حساب) میآوریم و همین بس که ما حسابرسیم!. فراموش نکن که تو در نبردی دائمی با دشمنی سرسخت قرار داری که میکوشد تا تو را از هر راهی به نابودی و هلاکت بکشاند. منظورم شیطان است که برای فریب تو از هر راهی که شده وارد میشود. او سوگند یاد کرده و گفته است:{ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ }[الأعراف: 17].«(شیطان گفت):... سپس از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ (و از هرطرف که بتوانم) به سراغ ایشان میروم و (گمراهشان میکنم و از راه حق منحرفشان مینمایم تا بدانجا که) بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت».تو خود میدانی که پرداختن به گناه و معصیت نتیجهی ضعف ایمان است و ایمان نیز بزرگترین مدافع انسان در برابر این دشمن سرسخت میباشد، به عبارت روشنتر هرچه انسان مرتکب سهلانگاری و گناه شود، به همان نسبت در برابر دشمنش ضعیفتر میگردد و کار به جایی میانجامد که شیطان بر او چیره میشود:{ إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ} [النحل: 99 - 100].«بیگمان شیطان بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل مینمایند، هیچگونه تسلطی ندارد؛ بلکه تسلط شیطان تنها بر کسانی است که شیطان را به دوستی میگیرند و به واسطهی او به خدا شرک میورزند».از این رو هرگاه شما سهلانگاری و معصیت کنید، گویا این دشمن کینهتوز را شادمان کرده و اسلحهای در اختیار او گذاردهاید که راحتتر شما را به هلاکت و نابودی میکشاند.2- انجام گناهان صغیره و سهلانگاری در این زمینه بدی و زشتی گناه را از دل بیرون میکند و انسان را به ادامهی گناه گستاخ مینماید و کارش را به گناهان بزرگتر میکشاند. حتماً میدانید که شیطان از آنجا موفق شد، برخی از یاران رسول خدا(صلى الله عليه وسلم) را در جنگ احد بفریبد و به فرار وادارد که آنها در پذیرش فرمان خدا و پیامبرش دچار لغزش شده و کاری کرده بودند که برخلاف حکم خدا و رسول بود. خدای متعال در این باره میفرماید:(إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ ) [آل عمران: 155].«آنان که در روز رویارویی دو گروه (مسلمانان و کافران در جنگ احد) فرار کردند، بیگمان شیطان آنان را به سبب پارهای از آنچه که کرده بودند، به لغزش انداخت و خداوند ایشان را بخشید؛ چرا که خداوند آمرزنده و شکیبا است».اصحاب پیامبر اکرم (صلى الله عليه وسلم) مورد عفو و بخشش خدای متعال قرار گرفتند، اما ما نمیدانیم که خدا با ما چه خواهد کرد؟ البته امیدواریم که بر ما نیز به عفو و گذشتش منت نهد.خواهر و برادر گرامی! زنا و بدکاری مقدمه و زمینهی گرفتارشدن در منجلاب گناه و نیز بیرونرفتن زشتی زنا و گناه از قلب میباشد. (یعنی اهمیت و عواقب سوء گناه از قلبش دور شده و ارتکاب گناه چیزی سطحی و معمولی به نظرش میرسد).خواهر من! برادر من! از آن روز بترس که اعضا و اندام بدنت بر ضد تو گواهی دهند! آیا چنین توانی داری که بدون به کارگرفتن اعضای بدنت به گناه نزدیک شوی؟ شاید این پرسش برایت به وجود بیاید که چرا چنین سؤالی کردم و اصلاً گناه و معصیت چه ربطی به اعضا و جوارح انسان دارد؟ باید بگویم: خوب میدانی که اندام و نشاط و جوانی نعمت و ارزانی خدا بر توست؛ اما آیا سزاوار است که به جای شکر و سپاس از خدا این نعمتها را در راه معصیت خدا و سرکشی از دستوراتش به کار گیری؟ همچنین به این بیندیش که روزی این اندام به سخن میآیند و بر ضد انسان گواهی میدهند. بیا تا همراه یکدیگر این آیه را بخوانیم و در آن بیندیشیم؛ خدای متعال میفرماید:(حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ * وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ )[فصلت: 20 - 21].«هنگامی که در کنار دوزخ گرد میآیند، گوشها و چشمها و پوستهای ایشان بر کارهایی که (در دنیا) میکردهاند، گواهی میدهند؛ آنان به پوستهای خود میگویند: چرا بر ضد ما شهادت دادید؟ پاسخ میدهند: خداوندی ما را به گفتار درآورده که همه چیز را گویا نموده است و همان خداوند، شما را در آغاز (از عدم) آفریده است و به سوی او برگردانده شدهاید».چه صحنهی سخت و وحشتناکی است آن روز که اندام انسان به سخن میآیند و بر ضد انسان به اعمالی گواهی میدهند که انجام دادهاند! این در حالی است که خود اندام اولین بهره را از لذت معصیت داشتهاند!انس بن مالک t میگوید: نزد رسول خدا (صلى الله عليه وسلم) نشسته بودیم که آن حضرت (صلى الله عليه وسلم) لبخند زد و فرمود: «آیا میدانید چرا میخندم؟» گفتم: خدا و رسولش بهتر میدانند. فرمود: «مِنْ مُخَاطَبَةِ الْعَبْدِ رَبَّهُ، يَقُولُ: يَا رَبِّ أَلَمْ تُجِرْنِي مِنَ الظُّلْمِ؟ قَالَ: يَقُولُ: بَلَى، قَالَ: فَيَقُولُ: فَإِنِّي لَا أُجِيزُ عَلَى نَفْسِي إِلَّا شَاهِدًا مِنِّي، قَالَ: فَيَقُولُ: كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ شَهِيدًا، وَبِالْكِرَامِ الْكَاتِبِينَ شُهُودًا، قَالَ: فَيُخْتَمُ عَلَى فِيهِ، فَيُقَالُ لِأَرْكَانِهِ: انْطِقِي، قَالَ: فَتَنْطِقُ بِأَعْمَالِهِ، قَالَ: ثُمَّ يُخَلَّى بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْكَلَامِ، قَالَ فَيَقُولُ: بُعْدًا لَكُنَّ وَسُحْقًا، فَعَنْكُنَّ كُنْتُ أُنَاضِلُ»([3]).یعنی: «از گفتگوی بنده با پروردگارش خندیدم که به خدا میگوید: ای خدای من! آیا مرا از ظلم پناه ندادی؟ خداوند میفرماید: بله. بنده میگوید: از این رو من اجازه نمیدهم که کسی بر ضد من گواهی دهد مگر آنکه گواه و شاهدی (مورد تأیید) از جانب من باشد. خدای متعال میفرماید: کافی است که خودت امروز گواه خویش باشی و فرشتگان بزرگواری که اعمال را مینگارند گواهی دهند. رسول اکرم (صلى الله عليه وسلم) در ادامه فرمود: سپس دهان بنده مهر میگردد و به اندامش گفته میشود: سخن بگویید. بدین ترتیب اندام بنده از اعمال سخن میگویند و سپس خدای متعال بنده را با سخن تنها میگذارد (و بنده به سخن میآید) و میگوید: نفرین بر شما که من (در دنیا) از شما دفاع و پشتیبانی میکردم».زمانی که نفس تو را به گناه کوچک یا بزرگی فرا میخواند، به یاد بیاور که همین اندامی که از معصیت لذت میبرند، نخستین گواهانی خواهند بود که در روز قیامت بر ضدت در برابر خدا گواهی میدهند. از این رو آیا میتوانی بدون استفاده از اندامت گناهی بکنی و لذت ببری؟! خدای متعال میفرماید:(وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَا أَبْصَارُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ وَلَكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيرًا مِمَّا تَعْمَلُونَ) [فصلت: 22].«اگر شما گناهنتان را پنهان میکردید، نه از این جهت بود که از گواهی گوشها و چشمها و پوستهایتان بر ضد خودتان بیم داشته باشید؛ (چرا که اصلاً باور نمیکردید که روزی اینها به سخن درآیند و بر ضد شما شهادت دهند). بلکه گمان میبردید که خداوند بسیاری از اعمالی را که انجام میدهید نمیداند».در خلوت و تنهایی چه؟ آیا میتوانی گناهی را که در خلوت و تنهایی انجام میدهی، از خدا پنهان بداری؟ زمانی که درب را به روی خودت میبندی و کسی تو را نمیبیند و شهوتت نیز تحریک میشود، خدا را به یاد بیاور که تو را میبیند و از درون تو پیش از آنکه اندامت کاری بکنند، آگاه است. خدای متعال میفرماید:(اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثَى وَمَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ (8) عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ (9) سَوَاءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ ) [الرعد: 8 - 10].«خدا میداند که هر زنی (در شکم خود) چه چیزی حمل میکند (و بار او پسر است یا دختر) و میداند که رحمها از چه چیز میکاهند و بر چه چیز میافزایند (و فعل و انفعالات دوران عادی و قاعدگی و آبستنی آنها چگونه بوده و زمان حاملگی و زایمان چه وقت و بر چه منوال است) و هرچیز نزد او به مقدار و میزان (مشخص و معینی) است دانای آشکار و نهان و بس بزرگ و بلندمرتبه است. برای پروردگار یکسان است که کسی از شما سخنش را پنهان کند یا آشکار سازد و کسی، مخفیانه و در دل شب و یا آشکار و در روز حرکت نماید».اگر همواره این حقیقت را به یاد داشته باشی که خداوند تو را میبیند، هرگز به خودت جرأت گناه نمیدهی.
یعنی: «آنگاه که نفس تو را در خلوت و تنهایی به گناه و معصیت فرا میخواند و دودل میشوی که آیا گناه کنی یا نه، خدا را به یاد بیاور و از نگاه خدا شرم کن و به نفست بگو: کسی که تاریکی را آفریده مرا میبیند».چشم از نیکان برنگردانشاید به یاد داشته باشید که در بحث عوامل و خاستگاههای بدکاری به این نکته پرداختیم که دوست و همنشین بد یکی از عوامل گرفتارشدن انسان در منجلاب فساد میباشد. همچنین به این نتیجه رسیدیم که هرچه زودتر باید با دوست بد قطعرابطه کرد. در این میان به تأثیر تنهایی در بروز فساد پرداختیم و از تنهایی و بیکاری برحذر داشتیم. از این رو این سؤال به وجود میآید که پس از قطعرابطه با دوست بد چه باید کرد و چگونه میتوان از تنهایی نجات یافت؟ آری! این پرسشی است که باید پاسخ داد و این حق شماست که جوابش را دریابید.در پاسخ باید بگویم: برای شما جایگزین خوبی وجود دارد که اصلاً قابل مقایسه با دوستان ناباب نیست. منظورم دوستان نیک و شایستهای هستند که از آنها خندهی صادقانه و روی خوش میبینی و بیآنکه تو را به نافرمانی خدا فرا بخوانند، مایهی خرسندی و شادمانی تو میشوند. دوستانی که هرگاه چیزی در بارهی اخلاق خوب، ایثار و از خود گذشتگی، قدردانی، صبر و جوانمردی بشنوی، میتوانی تمام آنها را در چنین دوستانی بیابی. آیا با این حال در بارهی دوستی با چنین افرادی همچنان متردد و دودل هستی؟ مسأله همینجا خاتمه نمییابد؛ بلکه خدای متعال به پیامبرش که بهترین و عابدترین بندهی خداست، میفرماید:(وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ([الکهف: 28].«با کسانی باش که صبحگاهان و شامگاهان خدای خود را میپرستند و به فریاد میخوانند (و تنها) رضای او را میطلبند؛ و چشمانت برای جستن زینت حیات دنیوی از ایشان برنگردد؛ و از کسی فرمان مبر که دل او را از یاد خود غافل ساختهایم و او به دنبال آرزوی خود روان گشته (و پیوسته فرمان الله را ترک گفته) و کار و بارش, زیادهروی و تبهکاری بوده است!..صحابه (رضي الله عنهم) در توصیف رسول خدا (صلى الله عليه وسلم) میگویند: که آن حضرت (صلى الله عليه وسلم) در خیر و نیکی از همه بهتر بود و این حالت در رمضان و هنگام ملاقات با جبرئیل u افزایش مییافت.پدر و مادرم فدای ایشان که با وجود برخورداری از تمام خوبیها باز هم از دیدار همنشین خوب که همان جبرئیل بود، بهره میگرفت. بنابراین، باید چگونه باشیم؟باز هم مسأله همینجا تمام نمیشود؛ بلکه گزینش دوستان خوب باعث میشود تا زمانی که در تنهایی به انجام معصیت وسوسه میشوی، دوستان خوبت را به یاد بیاوری و از این که آنها از کردهی بدت باخبر شوند، احساس شرم کنی. حتی اگر مرتکب معصیت شوی، هنگام ملاقات دوستان خوبت به خود میآیی و خودت را سرزنش میکنی و با خود میگویی: من کجا و اینها کجا؟این موضع هنوز تمام نمیشود و همچنان ادامه دارد؛ چنانکه در روز قیامت هر شخصی از برادر و پدر و مادرش میگریزد. در آن روز وحشتناک تمام نسبتها گسسته میشود و همهی روابط از هم میگسلد و دوستان بد از یکدیگر اظهار بیزاری میکنند:(وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا (27) يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا) [الفرقان: 27 - 28].«و در آن روز ستمکار هردو دست خویش را (از شدت حسرت و ندامت) به دندان میگزد و میگوید: ای کاش! با رسول خدا راه (بهشت) را برمیگزیدم (و با قافلهی پیامبران به سوی خوشبختی جاویدان و رضای الله حرکت میکردم). ای کاش من فلانی را به دوستی نمیگرفتم».(إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ) [البقرۀ: 166]. @هنگامی که پیشوایان از پیروانشان، اظهار بیزاری کنند و عذاب الله را ببینند و تمام وسایل نجات بریده شود (و دستشان، از همهجا کوتاه گردد)!.البته در صورتی که دوستان خوبی انتخاب کنی، شاید در روز قیامت از آن دست انسانهایی باشی که خدای متعال در بارهی آنها میفرماید:(الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ) [الزخرف: 67].«دوستان در آن روز دشمنان یکدیگر خواهند شد، مگر پرهیزگاران».همچنین با انتخاب و گزینش دوستان خوب امید است در زمرهی کسانی قرار بگیری که رسول خدا (صلى الله عليه وسلم) در بارهی آنان فرموده است:«سَبْعَةٌ يُظِلُّهُمُ اللَّهُ فِي ظِلِّهِ، يَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ... وَرَجُلاَنِ تَحَابَّا فِي اللَّهِ اجْتَمَعَا عَلَيْهِ وَتَفَرَّقَا عَلَيْهِ».یعنی: «خدای متعال هفت گروه را در سایهی خود جای میدهد در آن روز که غیر از سایهی الهی سایهی دیگری نیست... (از جملهی آنها) دو نفری هستند که به خاطر خدا با هم محبت میکنند؛ براساس این محبت گرد میآیند و براساس همین محبت از یکدیگر جدا میشوند».این بشارت هم شامل مردان و هم شامل زنانی میشود که از این ویژگی برخوردارند.BlestFamily .Com ================
|