|
تاریخ چاپ : |
2025 Apr 10 |
www.blestfamily.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
خواستگاری و آنچه به آن وابسته است (از دیدگاه امام ولی الله دهلوی) |
خواستگاری و آنچه به آن وابسته است (از دیدگاه امام ولی الله دهلوی)ازدواج برای جوانان ضروری است:رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «يَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ! مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمُ الْبَاءَةَ فَلْيَتَزَوَّجْ فَإِنَّهُ أَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَأَحْصَنُ لِلْفَرْجِ وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَعَلَيْهِ بِالصَّوْمِ فَإِنَّهُ لَهُ وِجَاءٌ» «ای گروه جوانان هرکسی از شما توان ازدواج را دارد باید ازدواج کند، زیرا چشم را بیشتر پایین میآورد و فرج را بهتر حفظ میکند، و کسی که توان ندارد باید روزه بگیرد که این برای او در رامکردن شهوت بهتر است».باید دانست که هرگاه منی زیاد در بدن تولید گردد بخارات آن به مغز بالا میروند، پس نگاهکردن به سوی زن زیبا، مورد پسند قرار میگیرد، و حب زن در قلب جای میگیرد، و حصهای از آن به فرج نزول میکند، پس مستی پدید آمده نیروی شهوت جماع شدت میگیرد، و بیشتر این، در زمان جوانی میباشد، و این حجاب بسیار بزرگی از حجابهای طبعی است که مردم را از دقت در احسان، باز میدارد و به زنا وادارش میکند، و او را به فساد اخلاقی میکشاند، و در مهلکتهای بزرگش از قبیل فساد ذات البین میاندازد، لذا لازم است که این حجابها برداشته شوند، پس کسی که توان جماع را داشته باشد و بتواند به زنی ازدواج نماید و نفقه و مخارج او را تامین کند، پس بهترین راه علاج، ازدواج است؛ زیرا چشم را پایین میآورد و شرمگاه را حفظ میکند، زیرا بدین شکل بیرونریختن منی به کثرت پیش میآید، و کسی که توان ازدواج را ندارد باید روزه بگیرد، پس اگر پشت سر هم روزه بگیرد، این در شکستن شدت طبیعت و جلوگیری آن، از زیادرویهایش، خاصیت خوبی دارد؛ زیرا در این صورت مادة آن کاسته میشود، و هر عادت فاسد که از کثرت اخلاط پدید آمده است تغییر پیدا میکند.تقوی با ازدواج تعارضی ندارد:رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) تبتل را بر حضرت عثمان بن مظعون رد نمود، و فرمود: «أَمَا وَاللَّهِ إِنِّى لأَخْشَاكُمْ لِلَّهِ وَأَتْقَاكُمْ لَهُ، لَكِنِّى أَصُومُ وَأُفْطِرُ، وَأُصَلِّى وَأَرْقُدُ وَأَتَزَوَّجُ النِّسَاءَ، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِى فَلَيْسَ مِنِّى» «آگاه باشید! به خدا قسم که من از شما بیشتر از خدا میترسم و تقوی دارم، اما من روزه میگیرم، افطار میکنم، نماز میخوانم، میخوابم، و با زنان ازدواج میکنم، پس هرکسی که از سنت من اعراض کند او از من نیست».رهبانیت باطل، و ازدواج سنت پیامبران است:باید دانست که فرقه مانوی (که خیر را به روز و شر را به شب منسوب میکنند) و راهبان نصاری با ترک ازدواج میخواهند به خدا نزدیک شوند، این راه باطلی است، زیرا روش انبیاء علیهم السلام که خداوند آن را برای مردم پسند فرموده است، اصلاح طبیعت و دفع کجرویهای آنست نه این که آن را کلاً از مقتضایش باز دارند.ولی لازم است با زنی ازدواج شود که ازدواجش موافق به حکمت، و اهداف تدبیر منزل را کاملاً در بر داشته باشد، زیرا هم مجلس در میان زن و مرد لازم و نیاز دو طرف به یکدیگر مؤکد میباشد، پس اگر زن سرشت بدی داشته باشد، و در اخلاق و عادات خشونت و در زبان بددهنی داشته باشد، زمین با کشادگیش بر مرد تنگ درمیآید، و مصلحت، به مفسده تبدیل میشود([1]).و اگر زن صالح باشد منزل کاملاً اصلاح میشود، و همه اسباب خیر از هرطرف برای او فراهم میشوند، همین است منظور رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) که فرمود: «الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَخَيْرُ مَتَاعِ الدُّنْيَا الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ» «دنیا کالائیست و بهترین کالای دنیا زن صالحه میباشد.زن به خاطر چهار خصلت برگزیده میشودرسول خدا (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «تُنْكَحُ الْمَرْأَةُ لأَرْبَعٍ: لِمَالِهَا، وَلِحَسَبِهَا، وَجَمَالِهَا، وَلِدِينِهَا، فَاظْفَرْ بِذَاتِ الدِّينِ تَرِبَتْ يَدَاكَ» یعنی «زن به خاطر یکی از این چهار خصلت ازدواج میشود: مال، حسب، جمال و دین، پس به ازدواج با زن دیندار راغب باش و از بقیه دوری گزین».باید دانست که اهدافی که به خاطر آنها مرد با زنی ازدواج میکند، غالباً چهار خصلت میباشند: یا به خاطر مال با زنی ازدواج میکند که مرد در مال او رغبت دارد تا زن با او در مال کمک و همدردی کند و فرزندانش از ناحیه مادر ثروتمند قرار گیرند، و یا به خاطر حسب و نسبش با او ازدواج میکند، زیرا ازدواج در اشراف باعث عزت و وجاهت است، و یا به خاطر جمال و زیبایی با او نکاح میکند، زیرا طبیعت بشری در جمال رغبت دارد، و بسیاری مردم چنین هستند که طبع بر آنها غالب میآید، و یا به خاطر دین با او ازدواج میشود، یعنی عفیفماندنش از گناه و دوریش از شکوک و شبهات و تقربش به خدا به وسیله طاعات و عبادات، پس مال و جاه خواسته کسی است که حجاب رسم بر او غالب باشد، و جمال و جوانی خواسته کسی است که حجاب طبع بر او غالب است، و دین هدف کسی است که فطرتش تهذیب شده است، پس میخواهد تا زن در دین، به او کمک کند، و در همراهی اهل خیر رغبت دارد.زن باید از قبیلة برگزیده شود که عادات زنان آن خوب باشندرسول خدا (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «خَيْرُ نِسَاءٍ رَكِبْنَ الإِبِلَ صَالِحُ نِسَاءِ قُرَيْشٍ، أَحْنَاهُ عَلَى وَلَدٍ فِي صِغَرِهِ، وَأَرْعَاهُ عَلَى زَوْجٍ فِي ذَاتِ يَدِهِ» «بهترین زنان که بر شتر سوار میشوند زنان قریش هستند؛ زیرا نسبت به کودکان مشفقتر و نسبت به آنچه شوهر در دست دارد، نگهبانتر هستند».من میگویم: مستحب است که زن از قبیلهای باشد که عادت زنان آن قبیله خوب و صالح باشند؛ زیرا مردم مانند طلا و نقره معدن میباشند، عادات و رسوم قوم بر مردم غالب میباشد، و مانند امر طبیعی است، رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) واضح نمود که زنان قریش از جهت شفقت بر اولاد کوچک و حفظ مال و متاع شوهر، بهترین زنها میباشند، و این دو چیز از بالاترین اهداف ازدواج میباشند، و به وسیله همین دو امر تدبیر منزل منظم میگردد و اگر شما احوال مردم جهان امروز را در دیار ما (هند) و دیار ما وراء النهر بررسی و تفتیش کنید، راسخ قدمتر در اخلاق نیک و پایبندتر به آنها از زنان قریش کسی را نخواهید یافت.برگزیدن زن بسیار زایه و دوستدار:رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «تَزَوَّجُوا الْوَلُودَ الْوَدُودَ فَإِنِّي مُكَاثِرٌ بِكُمُ الأُمَمَ» «با زنان بسیار زایا و دوستدارنده، ازدواج کنید؛ زیرا من به زیادی شما بر امتهای گذشته افتخار میکنم».من میگویم: مصلحت منزل، با دوستی زن و مرد، مصلحت کشور و آیین، با کثرت نسل، به پایه تکمیل میرسد، دوستی برقرارکردن زن با مرد، دال بر صحت مزاج زن است، و نیروی طبیعتش او را از نظرکردن به سوی غیر شوهر، باز میدارد، و او را وا میدارد تا خود را با شانهکردن موی و غیره بیاراید، و در این فرج و نظر شوهر حفظ میشود.خواستگاری مرد بااخلاق و دیندار را، نباید رد کرد:رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «إِذَا خَطَبَ إِلَيْكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِينَهُ وَخُلُقَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلاَّ تَفْعَلُوا تَكُنْ فِتْنَةٌ فِى الأَرْضِ وَفَسَادٌ عَرِيضٌ» «هرگاه کسی که دین و عادات او مورد پسندتان باشد پیام خواستگاری داد با او ازدواج کنید و اگر نه فتنه در زمین و فساد گستردهای پیش میآید»،من میگویم: منظور از این حدیث این نیست که کفو در نکاح اعتباری ندارد، چطور امکان دارد که منظور این باشد، حالانکه در نظر گرفتن کفو در میان همه طوایف بشر، امر طبیعی است، و طعنهزدن در کفو سنگینتر از قتل است، و مردم با وجود اختلاف مراتب و شرایع، این چنین چیز را نادیده نمیگیرند، از اینجا بود که حضرت عمر t فرمود: «لأمنعن النساء إلا من أكفائهن» «من از ازدواج زنان در غیر کفو، جلوگیری میکنم»، بلکه منظور آن حضرت (صلی الله علیه وسلم) این بود که نباید مردم در پی چیزهای حقیر و کوچک قرار گیرند، مانند قلت مال، وضعیت نابسامان و زشتی صورت یا بودن خواستگار ابن ام الولد و امثال آن از اسباب دیگر، با وجود این که دین و اخلاق داشته باشد، زیرا بالاترین هدف تدبیر منزل، همراهی با حسن اخلاق است و این همراهی باید سبب اصلاح دین باشد.شومی در زن، منزل و اسب است:رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «الشُّؤْمُ فِى الْمَرْأَةِ وَالدَّارِ وَالْفَرَسِ» «شومی در زن، منزل و اسب است». من میگویم: تفسیر درستی که مورد حدیث آن را واجب میکند، این است که در اینجا سبب مخفی غالبی وجود دارد که به سبب آن بیشتر کسی که زنی ازدواج میکند، نامبارک میباشد، مستحب است برای مرد که هرگاه تجربه دلالت کند بر شومی زنی خود را راحت کند به عدم ازدواج آن، اگرچه او جمیل و صاحب ثروت و مالی باشد.حکمت حکم میکند که زن دوشیزه را پس از این که عاقل و بالغ باشد ترجیح داد؛ زیرا او بنابر قلت فریبدهی، به اندک راضی میباشد، و در اثر جوانی برای باردارشدن، رحم او آمادگی بیشتر دارد، و زودتر ادب یاد میگیرد، و بر آن پایبند میباشد، همچنانکه مقتضای حکمت است، و برای حفظ شرمگاه و نظر شوهر، نگهبانتر است، برخلاف بیوهگان که آنان فریب باز و بداخلاق میباشند، و کمتر زاد ولد دارند؛ زیرا آنان مانند لوح نقش شده هستند که تادیب در آنها اثر نمیکند، اما اگر تدبیر منزل متقاضی بیوه زنی قرار گرفت، او مستثنی است، چنانکه حضرت جابر فرمود، زیرا آنها مجرب میباشند.نگریستن به سوی زن در هنگام خواستگاری:رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «إِذَا خَطَبَ أَحَدُكُمُ الْمَرْأَةَ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى مَا يَدْعُوهُ إِلَى نِكَاحِهَا فَلْيَفْعَلْ» «هرگاه یکی از شما خواستگار زنی شد اگر توانست که به او بنگرد، پس بنگرد» و نیز فرمود: «فَإِنَّهُ أَحْرَى أَنْ يُؤْدَم بَيْنكُمَا» «زیرا این سزاوارتر است که زندگی با همدیگر ادامه یابد»، و نیز فرمود: «هل رأيتها فإن في أعين الأنصار شيئاً» «آیا او را دیدهای، زیرا در چشم انصار چیزکی هست».من میگویم: سبب در مستحب بودن نظر به نامزد، این است که ازدواج بر دید، باشد و این دورتر از پشیمانی است که اگر بدون فکر و اندیشه ازدواج صورت گیرد، و بعداً موافق درنیاید، و نمیتواند آن را رد کند، و اگر بخواهد آن را رد کند سهل و آسان باشد، و این که ازدواجش در صورت توافق با عشق و علاقه باشد، و مرد دانا چنین کاری را نمیکند که خیر و شرش را جلوتر تشخیص ندهد.معالجه تمایل به زن بیگانه:رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «إِنَّ الْمَرْأَةَ تُقْبِلُ فِى صُورَةِ شَيْطَانٍ وَتُدْبِرُ فِى صُورَةِ شَيْطَانٍ فَإِذَا رَأَى أَحَدُكُمُ امْرَأَةً فَأَعْجَبَتْهُ فَلْيَأْتِ أَهْلَهُ فَإِنَّ ذَاكَ يَرُدُّ مِمَّا فِى نَفْسِهِ» «بدون شک که زن در صورت شیطان، پیش میآید و برمیگردد، هرگاه زنی مورد پسند کسی از شما قرار گیرد، باید متوجه به همسر خویش باشد، و با او عمل جنسی انجام دهد؛ زیرا این، وسواس نفس او را برطرف میکند».باید دانست که شهوت شرمگاه بزرگترین شهوت است که قلب را در هلاکتگاه زیادی میاندازد، نگریستن به زن، این شهوت را برانگیخته میکند، و همین است منظور از قول رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) که فرمود: «الْمَرْأَةَ تُقْبَلُ فِي صُورَةِ شَيْطَانٍ» پس اگر کسی به زنی نگاه کرد و در قلب او جای گرفت و به سوی او علاقه پیدا کرد، نباید این حالت را نادیده بگیرد؛ زیرا این دقیقه به دقیقه، در قلبش افزایش مییابد، تا که بر آن تسلط یافته تصرف میکند، هرچیز کمکی دارد که به وسیله آن تقویت میشود و تدبیری دارد که به آن کاسته میشود، پس کمک علاقه به زنان پرشدن کیسه منی و بالارفتن بخار آن به مغز است، و تدبیر کاستن آن بیرونریختن آن و تخلیه این کیسه است، و نیز انجام عمل جنسی قلب را مشغول میدارد و وسواس را از آن سلب میکند و قلب را از آنچه به آن متوجه بود منصرف میکند، هرچیز هرگاه قبل از پختهشدن معالجه گردد، به کوچکترین کوشش از بین میرود.نباید کسی بر خواستگاری برادری پیام خواستگاری بدهد:رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «لاَ يَخْطُبُ الرَّجُلُ عَلَى خِطْبَةِ أَخِيهِ، حَتَّى يَنْكِحَ أَوْ يَتْرُكَ» «نباید کسی بر خواستگاری برادرش پیام خواستگاری بدهد، بلکه بگذارد که او نکاح کند یا منصرف شود».من میگویم: سببش این است که هرگاه کسی به زنی پیام خواستگاری داد و زن به او مایل گردید، وجهی برای صلاح منزل آنکس پدید آمد، پس مأیوسکردن او از آنچه در صددش قرار گرفته و ناامیدگردانیدن او از آرزویش با او، بدی و ظلمی تلقی میشود.هیچ زنی طلاق زن دیگر را خواهان نباشد:رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «لاَ تَسْأَلِ الْمَرْأَةُ طَلاَقَ أُخْتِهَا لِتَسْتَفْرِغَ صَحْفَتَهَا، وَلْتَنْكِحْ، فَإِنَّ لَهَا مَا قُدِّرَ لَهَا» «هیچ زنی خواهان طلاق خواهرش نباشد تا کاسه او را واژگون کند، او شوهر کند پس برای اوست آنچه برایش مقدر شده است». من میگویم: فلسفهاش این است که خواستن طلاق او ظلمی بر او و کوششی در از هم پاشیدن زندگی اوست، و از همپاشیدگی زندگی کسی، از بزرگترین اسباب ویرانی شهر است، آنچه در نزد خداوند مورد پسند است، این است که هریکی چنان خواهان معیشتش باشد که در از هم پاشیدن معیشت دیگری قرار نگیرد.سایت خانواده خوشبختBlestFamily .Com=================منبع: كتاب حجة الله البالغة تأليف شاه ولى الله دهلوي |