تاریخ چاپ :

2025 Apr 10

www.blestfamily.com 

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

آموزگار محبت

بسم الله الرحمن الرحیم

آموزگار محبت

از جمله خطاهایی که در حق محبت انجام می دهیم این است که آن را در جایی غیر از مکان ویژه اش جست و جو کنیم. ممحبتت بزرگتر از این است که با یک تماس تلفنی موقت بلکه گناه، آغاز شود و فراتر از آن است که مدرسه و میدان پرورشش سریال ها و فیلم ها باشد. آن پاکتر و نابتر از آن است که معانی مُجَلَل آن را در میان قصیده ی شاعری بی حیا که پایبند به هیچ نوع اخلاقی نیست، بیابیم. زیرا دین پاکمان، دین زیبایی، روحانی، عقلانی است پس بدون شک به موضوع محبت به اندازه ی کافی توجه دارد. بشر چه در قدیم و چه در حاضر در تمام جوامع، ممحبتت را به گونه ای تعریف می کنند که در آن کرامت و پاکدامنی زن و مکانت و جایگاه مرد حفظ شود و بدور از هرگونه لهو و لعب که با اسم محبت انجام می گیرد باشد و خود را شبیه به زنان و مردان منحرف و گمراه نکنند.


ما نیاز به ممحبتتی نداریم که معانی آن برگرفته از جوامع متمرد و بیهوده باشد که از قوانین الهی به دوراند.

بیایید محبت را در حیات پاکترین و طاهرترین خلق رسول الله –  صلی الله علیه وسلم – بشناسیم و بدانیم که ما در چه جایگاهی از آن قرار داریم و تا چه اندازه خود را از معنای حقیقی محبت محروم ساخته ایم:


وی همسرش را می بوسید در حالی که روزه بود[1].

زمانی که همسرش از ظرفی آب می نوشید، عمدا از همان مکانی که او دهانش را بر آن گذاشته بود آب می نوشیدند[2].

اگر در سفری با همسرش می بودند از فرصت استفاده کرده با او مسابقه می دادند گاهی برنده می شدند و گاهی همسرش از ایشان پیشی می گرفت[3].

همراه با همسرش در یک ظرف آب، غسل می کردند به گونه ای دستانشان هنگام آب گرفتن از آن با یکدیگر برخورد می کرد[4].

زمانی که در اعتکاف بودند اگر یکی از همسرانشان به ملاقاتشان می آمد هنگام بازگشتن او را همراهی می نمودند[5].

اگر می خواستند به سفری بروند بدون کسی که دوستش داشتند بیرون نمی رفتند[6].

اگر در خانه حضور داشتند آنان را در کارهای خانه کمک و یاری می نمودند[7].

زمانی که گوسفندی را ذبح می کردند به یاد همسر محبوبش (خدیجه رضی الله عنها
) که قبل از ایشان به دیار باقی شتافته بود می افتادند و بخاطر وفا و محبتی که نسبت به او داشتند از آنچه که ذبح کرده بودند برای دوستان همسرش می فرستادند[8].

زمانی که ازدواج کردند و عروسش خواست بر مرکبش سوار شود خم شدند و به او کمک نمودند[9].

هرگز زنی را کتک نزدند[10].

نُه همسر داشتند که با تمام آنان شوخی و مُداعبه می نمودند، به شکوا، گلایه و حرفهایشان گوش می دادند.

به همسرش فرصت نگاه کردن به بازی های تفریحی را می دادند و او را می پوشاندند و تا زمانی که از نگاه کردن سیر نمی شد او را ترک نمی نمود[11].

و اگر از وی می پرسیدند چه کسی را دوست داری؟ بدون هیچ گونه اعتراض و تردیدی اسمش را به زبان می آوردند؛ محبت[12]، امری است که نمی توان آن را پنهان کرد.

با عشق به او زندگی می کردند و خاطراتش به یاد می آوردند تا جایی که یکی از همسرانش فرمود: بر هیچ زنی از زنان رسول الله صلی الله علیه وسلم غیرت نورزیدم آن گونه که بر خدیجه غیرت ورزیدم؛ زیرا او را بسیار یاد و ستایش می کردند[13]. هنوز هم با خاطرات اولین همسرش زندگی می کردند با اینکه سال ها از وفاتش گذشته بود و با زنانی دیگر ازدواج نموده بودند که با او رقابت می کردند.

با عشق زندگی نمودند و دیگران را به آن فرا می خواندند؛ فرمودند: "بهترین شما، بهترین کس برای خانواده اش است"[14]،  و می فرمودند: "مرد مؤمن، از زن مؤمن متنفر نشود"[15] وفرمودند: "یکدیگر را به خوش رفتاری با زنان، سفارش کنید"[16].

همچنین مردان را تشویق می کند که لقمه در دهان همسرش بگذارد[17]، با همسرش شوخی و مداعبه کند[18] و آنان را به مهربانی و ملایمت با زنان فرا می خواند.

این محبت پاک و طاهری است که بر طریق وسیعش جریان دارد و جایگاهش در باغ با شکوه ازدواج و خانه ی زناشویی امن است. این محبتی است که بر زندگی دو زوج سایه می افکند و سعادت و خوشبختی را به ارمغان می آورد.

از این مدرسه – دین اسلام – و از این آموزگار -  شایسته است عشق و ممحبتتی را یاد بگیریم که به دور از بازی گرفتن عواطف دیگران، تقلید کورکورانه از کسانی که به اخلاقیات پایبند نبوده و بین درست و غلط فرقی قایل نیستند، باشد.

مترجم: ام احمد

http://www.alukah.net

 

 

 

 



[3] "عن عائشة رضي الله عنها أنها كانت مع النبي صلى الله عليه وسلم في سفر قالت: فسابقته فسبقته على رجلي فلما حملت اللحم سابقته فسبقني فقال: هذه بتلك السبقة" روایت ابوداود نسائی و ابن ماجه. آلبانی آن را در سلسله الاحادیث الصحیحه ذکر نموده است.

[4] "كنت أغتسل أنا ورسول الله صلى الله عليه وسلم من إناء واحد تختلف أيدينا فيه من الجنابة" روایت بخاری، مسلم و نسائی.

[5] "عَنْ صَفِيَّةَ بِنْتِ حُيَيٍّ، قالت: كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مُعْتَكِفًا فَأَتَيْتُهُ أَزُورُهُ لَيْلًا، فَحَدَّثْتُهُ ثُمَّ قُمْتُ لِأَنْقَلِبَ، فَقَامَ مَعِيَ لِيَقْلِبَنِي..." روایت بخاری و مسلم.

[6] "عَنْ عائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِذَا أَرَادَ سَفَرًا أَقْرَعَ بَيْنَ نِسَائِهِ، فَأَيَّتُهُنَّ خَرَجَ سَهْمُهَا خَرَجَ بِهَا مَعَهُ" روایت بخاری و مسلم.

[9] "... ثُمَّ خَرَجْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ، فَرَأَيْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُحَوِّي لَهَا وَرَاءَهُ بِعَبَاءَةٍ، ثُمَّ يَجْلِسُ عِنْدَ بَعِيرِهِ فَيَضَعُ رُكْبَتَهُ وَتَضَعُ صَفِيَّةُ رِجْلَهَا عَلَى رُكْبَتِهِ حَتَّى تَرْكَبَ" روایت بخاری.

[11] "عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: جَاءَ حَبَشٌ يَزْفِنُونَ فِي يَوْمِ عِيدٍ فِي الْمَسْجِدِ، فَدَعَانِي النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَوَضَعْتُ رَأْسِي عَلَى مَنْكِبِهِ، فَجَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَى لَعِبِهِمْ، حَتَّى كُنْتُ أَنَا الَّتِي أَنْصَرِفُ عَنِ النَّظَرِ إِلَيْهِمْ" روایت بخاری و مسلم.

[12] "سأل عمرو بن العاص عن رسول الله صلی الله علیه وسلم: أي الناس أحب إليك قال: عائشة" روایت بخاری و مسلم.

[13] "عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: مَا غِرْتُ عَلَى أَحَدٍ مِنْ نِسَاءِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَا غِرْتُ عَلَى خَدِيجَةَ، وَمَا رَأَيْتُهَا وَلَكِنْ كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُكْثِرُ ذِكْرَهَا، وَرُبَّمَا ذَبَحَ الشَّاةَ ثُمَّ يُقَطِّعُهَا أَعْضَاءً، ثُمَّ يَبْعَثُهَا فِي صَدَائِقِ خَدِيجَةَ فَرُبَّمَا، قُلْتُ: لَهُ كَأَنَّهُ لَمْ يَكُنْ فِي الدُّنْيَا امْرَأَةٌ إِلَّا خَدِيجَةُ، فَيَقُولُ: إِنَّهَا كَانَتْ وَكَانَتْ وَكَانَ لِي مِنْهَا وَلَدٌ" روایت بخاری.

[14] "خيركم خيركم لأهله" روایت ترمذی و ابن ماجه؛ آلبانی آن را صحیح دانسته است.

[15] "ولا يفرك مؤمن مؤمنةً" روایت مسلم.

[16] "واستوصوا بالنساء خيرًا" روایت بخاری و مسلم.

[17] "إنك لن تنفق نفقة تبتغي بها وجه الله إلا أجرت عليها حتى ما تجعل في فم امرأتك" روایت بخاری و مسلم.

[18] "عن جابر بن عبد الله رضي الله عنهما قال: قال لي النبي صلى الله عليه وسلم: تزوجت ؟ قلت: نعم ، قال بكرا أم ثيبا؟ قلت: بل ثيبا قال أفلا جارية تلاعبها وتلاعبك؟.. " روایت بخاری و مسلم.