|
تاریخ چاپ : |
2024 Oct 13 |
www.blestfamily.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
رساله ی دوم: اختلافات زوجين |
یکی از بزرگترین نعمتها و آیات الله تعالی این است که خانواده را محل آرامش و آسایش قرار داده است، در سایه آن جانها به محبت، مهربانی، مصونیت و پاکی و زندگی ارزشمند و پوشیدگی [در برابر گناهان] میرسند. و در دامان آن نوزاد پرورش مییابد، وقایع ترقی میکنند، نسبتهای خویشاوندی استوار میگردند و عهد و پیمان کفالت محکم میشوند. روانها با همدیگر مرتبط و قلبها در هم میآمیزند: «آنان لباس شمایند و شما لباس آنانید»[1]. و در این روابط ناگسستنی و خانوادههای آباد خصال ارزشمند رشد میکنند و مردانی پرورش مییابند که برای سپردن بزرگترین امانتها به آنان شایستهاند و زنانی تربیت میشوند که بر استوارترین اصول پا میگیرند. البته همچنانکه واقعیت زندگی بشر و طبیعت او ـ چنانکه الله تعالی خلق کرده و خود بر مخلوقاتش آگاه تر است ـ نشان داده، حالتهایی بر او عارض میشود که سفارشات بیتأثیر میشوند و محبت و آرامش نمیتواند در آن رسوخ کند، به گونهای که چنگ زدن به ریسمان زوجیت باعث اذیت و مشقت شده، مقصود ازدواج تحقق نمییابد و خیر و صلاح فرزندان شکل نمیگیرد. این حالات اضطراب و ناسازگاری میتواند علتها و اسباب داخلی و یا خارجی داشته باشد. این اختلافات گاهی از دخالت غیرحکیمانه اولیا و نزدیکان زوجین، و یا از دخالت در همه امور کوچک و بزرگشان ناشی میشود و گاهی کار به جایی کشیده میشود که اولیا و بزرگان زوجین میخواهند مهربانی آن دو با یکدیگر را با سیطره یافتن بر آنان از بین ببرند، که کار به دادگاهها کشیده میشود و در نتیجه اسرارشان فاش و پردههای [پوشانندهشان] کنار زده میشوند و این همه به خاطر مسأله کوچک و یا چیز بیارزشی بوده که دخالت نامناسب و دوری از حکمت، عجله و شتاب، تصدیق شایعهها و شایعهپردازان آن را به اینجا کشانده است. و گاهی اختلاف از کمی بصیرت در دین و جهل به احکام با گذشت شریعت، فزونی رسمهای نادرست و پیروی از افکار و ایدههای رایج نشأت میگیرد. مثلاً بعضی از شوهران گمان میکنند که تهدید به طلاق و یا تلفظ آن راهحل صحیحی برای رفع اختلافات خانوادگی و مشکلات زن و شوهر است و برای گفتگو با همسرش جز الفاظ طلاق چیز دیگری نمیدانند، در آمد و شد، در امر و نهی و بلکه در همه امورش جز این الفاظ چیز دیگری نمیدانند. غافل از اینکه با این کار آیات الله عزوجل را به سخره گرفته، کارشان گناه، خانهاشان نابود و اهلشان را از دست میدهند. ای مسلمانان! آیا این فهم دین است؟ طلاق سنّت [به شیوهای که شارع اجازه داده] و شریعت آن را جایز شمرده، برای بریدن ریسمان زوجیت نیست و بلکه تشریع آن برای به تأخیر انداختن جدایی است و دورهای برای آرامش یافتن، تدبّر در مسأله و معالجه و حل مشکل موجود. «زنان را (بعد از طلاق، در مدت عده) از خانههایشان بیرون نکنید. و زنان هم (تا پایان عده از منازل شوهرانشان) بیرون نروند، مگر اینکه زنان کار زشت و ..... آشکاری انجام دهند. اینها قوانین و مقررات الهی است و هر کسی از قوانین و مقررات الهی پافراتر نهد و تجاوز کند به خویشتن ستم میکند. تو نمیدانی چه بسا الله بعد از این حادثه، وضع تازهای پیش آورد * و هنگامی که مدت عده آنان به پایان رسید یا ایشان را به طرز شایستهای نگاه دارید و یا به طرز شایستهای از ایشان جدا شوید»[2]. این طلاقی است که از طرف شارع وضع شده و بلکه مسأله به همین محدود نشده بلکه در طلاق سنّت [سنّتی] این راه آخر برای حل مشکل بوده و قبل از آن انواع پیشگیری باید مراعات شوند. برادر مسلمان! خواهر مسلمان! چنانه نشانههای اختلاف و علایم ناسازگاری و نافرمانی آشکار شد طلاق و یا تهدید به طلاق راه حل نیست. مهمترین چیزی که برای حل مشکل لازم است: صبر و تحمل، شناخت اختلاف در احساسات و نظرات و تفاوت در خلق و خوی میباشد به همراه ضرورت تسامح و چشمپوشی از تعداد زیادی از مسایل، چرا که خیر و مصلحت همیشه در آن چیزی نیست که دوست داریم و آرزو میکنیم، بلکه چه بسا خیر و صلاح در چیزی باشد که نمیخواهیم و دوست نداریم: «و با زنان خود بطور شایسته معاشرت کنید و اگر هم از آنان کراهت داشتید (شتاب نکنید و زود تصمیم به جدایی نگیرید) زیرا که چه بسا از چیزی بدتان بیاید و پروردگار در آن خیر و خوبی فراوانی قرار بدهد»[3]. و زمانی که خللی [در روابط] آشکار شود و روابط فرسایش یابد و نافرانی زن و تجاوز از حد و حدود خود و میل به عدم انجام وظیفه از جانب زن مشاهده گردد به گونهای که الفبای نفرت، کوتاهی در ادای حقوق شوهر و بیتوجهی به فضایل وی دیده شود راه حل این مشکل در اسلام چه به ـ صراحت و چه به کنایه ـ طلاق نمیباشد. الله متعال میفرماید: «و زنانی که از سرکشی و سرپیچی ایشان بیم دارید، پند و اندرزشان دهید و (اگر مؤثر واقع نشد) از همبستری با آنان خودداری کنید (اگر باز هم مؤثر واقع نشد) آنان را بزنید پس اگر شما را اطاعت کردند راهی برای (تبیه) ایشان مجویید (و بدانید که) بیگمان الله بلند مرتبه و بزرگ است»[4]. راهحل پند و توجیه کردن و بیان اشتباه وی و یادآوری حقوق [طرفین] و ترساندن از خشم و غضب الهی است با طی طریق فرزانگی و تحمل و وقار در ترغیب و ترهیب. و دوری از همسر در بستر و تنبیه او، در مقابل تجاوز وی از حدود خود و نافرمانیاش میباشد. باید توجه کرد که الله تعالی فرموده «فی المضجع» در بستر از آنان دوری کنید و نه فرموده «عن المضجع» به معنی پرهیز از همبستر شدن با آنان. آری، این دوری، دوری در بستر است و نه ترک منزل و نه دوری در جلوی چشمان خانواده و فرزندان و نه در برابر بیگانگان. هدف از این کار حل مشکل است و نه شهرت یافتن و یا خوار کردن (طرف مقابل) و نه کشف اسرار و استار[5]. که در برابر نافرمانی و تجاوز، دوری و تنبیه ضمانت حفظ و برابری هستند. گاهی راه حل مشکل به مقداری قساوت و خشنونت نیاز دارد زیرا گروهی از مردم وجود دارند که برای اصلاحشان معاشرت به نیکی و نصیحت مهربانانه کفایت نمیکند، اینان گروهی هستند که به خاطر مهربانی و بردباری زیاد با ایشان دچار طغیان شدهاند. چنانچه قساوت را ببینند سرکشیشان رام و جوش و خروششان آرام میشود. آری، گاهی پناه بردن به مقداری خشونت دوای سودمندی است، و چرا از آن استفاده نشود در حالیکه طرف مقابل به ادای وظیفهاش بیتوجه بوده و از سرشتش تجاوز کرده است؟ نزد هر عاقلی یک امر بدیهی است که قساوت، چنانچه باعث بازگرداندن نظام خانواده و روابطش باشد و الفت و محبت را به آن بازگرداند از طلاق و جدایی بدون نزاع بهتر است. پس این یک راه حل ایجابی و معنوی و برای تأدیب است، نه برای سختگیری و انتقام، و استفاده از آن فقط برای اصلاح نافرمانی و رفع نگرانی است. در مقابل چنانچه زن از ستم و رویگردانی شوهرش ترسید، در قرآن راهحل برایش قرار داده شده: «هر گاه همسری دید که شوهرش (نسبت به او بدی میکند و) او را آزار میدهد و یا (از او) رویگردان است، بر هیچیک از آن دو گناهی نیست میان خویشتن مصالحه کنند و صلح بهتر است»[6]. راهحل صلح و آشتی است و نه طلاق و جدایی و این، البته مقتضی گذشت از بعضی از حقوق مالی [مادی] و شخصی است برای حفظ نکاح. «وَالصُّلْحُ خَیْرٌ» صلح بهتر است از جدایی، ستم، نافرمانی و طلاق. برادر مسلمان! خواهر مسلمان! آنچه گذشت بیان سریع و یادآوری اجمالی جنبهای از جوانب فهم دین الله متعال و حرکت بر آن منهج است. ولی مسلمانان چقدر از این حقیقت دورند؟ حَکَم قرار دادن دو نفر در اختلافات بین زوجین کجا رفته است؟ چرا اصلاح گران از این راه حل منصرف شدهاند؟ آیا به خاطر زهد در اصلاح درون است و یا رغبت در از هم گسیختن خانواده و پراکندگی فرزندان؟ جز ستم، سفاهت و نادانی، دوری از خوف الهی و مراقبت از آن، ترک بسیاری از احکام و به بازیچه گرفتن حدود الهی چیز دیگری دیده نمیشود.
هرگاه همه راههای حل اختلافات با شکست مواجه شد و ماندن در آن زندگی سخت و ناخوشایند شد بگونهای که باعث تحقق اهداف و حکمتهای ارزشمندی که الله تعالی در ازدواج قرار داده، نشد. پروردگار از باب سادهگیری در قانون گذاری و جامعیت احکام گریزگاهی را برای این تنگنا قرار داده، ولی متأسفانه اکثر مسلمانان از طلاق به شیوه درست [و سنّتی] که شریعت اجازه داده بیخبرند و لذا همیشه الفاظ طلاق را بر زبان میرانند بدون مراعات حدود الله عزوجل و شریعت او. طلاق در حال حیض و سه طلاق با هم و طلاق در حال طهر [حالت پاکی مابین دو حیض] بعد از نزدیکی جایز نیست و همه این انواع، طلاقهای بدعتی میباشند که صاحب آن مرتکب گناه شده است، با این وجود بنابر صحیحترین رأی از علماء طلاق واقع میشود. ولی طلاق مباح [و سنّی] که بر مسلمانان واجب است آن را بدانند بدینگونه است که در طهری که نزدیکی روی نداده و یا به هنگام حامله بودن، همسرش را یک طلاق واحد بدهد. طلاق به این شیوه راهحل است، زیرا مدت زمان محدودی را در حالت بریدگی زوجین از هم فراهم میکند که در آن آرامش و مراجعه مجدد فراهم میشود. مرد طلاق دهنده به شیوهای که گذشت باید مدت زمانی را که طهر طول میکشد منتظر بماند، چه کسی میداند: درونها تغییر میکنند و قلبها بیدار میشوند و الله تعالی هر کاری را که اراده کند واقع میسازد. و مدت زمان عده ـ عدۀ زن حائضه یا عده به حساب ماهانه و یا عده وضع حمل زن حامله ـ فرصتی است برای بازگشت دوباره و حساب و کتاب، در این مدت ریسمان محبتی که پاره شده و رابطه زوجیتی که از هم پاشیده میتواند اصلاح گردد. و آنچه که مسلمانان نمیدانند اینکه: زنی که طلاق داده شده ـ طلاق رجعی ـ باید در خانه شوهرش بماند، نه اجازه خروج دارد و نه کسی اجازه اخراج او را دارد. بلکه پروردگار آن خانه را خانه او ـ یعنی زن طلاق داده شده ـ به حساب آورده: «آنها را از خانههای خودشان بیرون نکنید»[7]. و این اسلوب برای تأکید حق اقامت آنها در آن منزل است، زیرا اقامت آنها در منزل شوهرشان راهی است برای مراجعه دوباره، و گشایش امیدی است برای برانگیخته شدن عواطف دوستی و یادآوری زندگی مشترک. همسر در این حالت به خاطر حکم طلاقی که گرفته دور به نظر میرسد ولی نزدیک و جلوی چشمان شوهر است. و آیا این قانون جز آرام کردن طوفان و برانگیختن درون و بازگشت به جایگاه اصلی و آرامش در بررسی احوال خانه و فرزندان و شئون خانواده هدف دیگری دارد: «تو نمیدانی، چه بسا الله بعد از این حادثه، وضع تازهای پیش آورد»[8]. پس ای مسلمانان! تقوای الله پیشه کنید و از اهل بیتتان محافظت نمائید و احکام دینتان را بیاموزید، حدود پروردگار را اقامه، و از آن تجاوز نکنید و [روابط] فیمابین را اصلاح نمایید. پروردگارا! فهم دین و بصیرت در شریعت به ما ارزانی دار و ما را از هدایت کتابت سودمند گردان و به ما توفیق حرکت بر مسیر پیغمبرت ص را عطا بفرما. منبع: خانوادۀ خوشبخت و اختلاف زوجين، تأليف: دكتر صالح بن حميد، ترجمه: إسحاق دبيری.
[1] ـ بقره:187: (هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ). [2] ـ طلاق:1-2: (لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ ۚ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّـهِ ۚ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّـهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ ۚ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّـهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَٰلِكَ أَمْرًا* فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ). [3] ـ نساء:19: (وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّـهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا). [4] ـ نساء:34: (وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا ۗإِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا). [5]- پردهدری و آبروریزی. [6] ـ نساء:128: (وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا ۚ وَالصُّلْحُ خَيْرٌ ۗ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ ۚ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّـهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا). [7] ـ طلاق:1: (لَا تُخرِجُوهُنَّ مِن بُيُوتِهِنَّ). [8] ـ طلاق:1: (لَا تَدرِي لَعَلَّ ٱللَّهَ يُحدِثُ بَعدَ ذَٰلِكَ أَمرٗا). |