|
تاریخ چاپ : |
2024 Oct 13 |
www.blestfamily.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
خطاها و اشتباهات مربیان در تربیت کودکان |
خطاها و اشتباهات مربیان در تربیت کودکان این مقاله مجموعه ای از خطاها و اشتباهاتی است که بسیاری از مربیان به هنگام تربیت کودکان مرتکب آنها میشوند و از الله تبارک و تعالی خواهانیم که ما را یاری دهد تا بتوانیم از آنها اجتناب کنیم و ما را به راه درست راهنمایی کند. 1- مخالف بودن گفتار مربی با کردارش این امر از مهمترین خطاها و اشتباهات مربی است؛ زیرا بچه از پدر و مادر چیزهای بسیاری یاد میگیرد پس میبیند که عملشان مخالف گفتارشان است و آنچه به او یاد دادهاند با عمل خودشان متناقض است. اینگونه راه و روش اثر بد و منفی روی بچه میگذارد. و فرموده الله متعال بس است که ما را از اینگونه راه و روش باز دارد و میفرماید: «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! چرا چیزی را میگویید که خود انجام نمیدهید خشم بزرگی است در نزد الله که چیزی بگویید اما خود انجام ندهید»[1]. چگونه راستگویی را یاد میگیرد کودکی که میبیند پدرش دروغ میگوید؟ چگونه امانتداری را یاد میگیرد کسیکه میبیند پدرش خیانت میکند و معاملهاش پر از غش و خیانت است؟ چگونه اخلاق خوب و نیک را یاد میگیرد کسیکه میبیند اطرافیانش فحش میدهند و گفتار بد میگویند و بداخلاقند؟ چطور چطور!!! 2- نداشتن توافق پدر و مادر بر یک روش در تربیت فرزند در مقابل والدین کارهایی را انجام میدهد و نتیجهاش این است که مادر او را مدح میکند و میستاید اما پدر او را برحذر میدارد و میترساند بچه سرگردان و متحیر میشود که چکار کند و کار کدامیک از آنها درست و کدامیک خطاست؛ زیرا نمیتواند درست و نادرست را تشخیص دهد و در نتیجه سرگردان میشود و کارها برای او روشن نمیشوند در حالیکه اگر والدین بر سر برنامه و روش یکسانی توافق داشتند و این اختلافات را برای بچه ظاهر نمیکردند این خلل و شکاف به وجود نمیآمد. 3- رها کردن بچه که طعمه تلویزیون شود وسایل اطلاع رسانی تأثیر زیادی بر راه و روش و دستآوردهای بچه میگذارد یکی از خطرناکترین این وسیلهها تلویزیون میباشد که در تمام خانههای امروزه موجود است و تأثیر زیادی بر بزرگ و کوچک و فرهنگی و غیر فرهنگی دارد. یکی از محققان به اسم (بلومری) میگوید. غالب بچهها و بسیاری از بزرگان علاقمندند که بدون سئوال و جواب تمام معلوماتی را که در فیلمها ظاهر میشد به دست آورند و بپذیرند و یک واقعه ای واقع شود و آن را به شیوه ی بهتر بیان کنند و افکارشان را با این ارزشهای پست تغذیه کنند. جمع بسیار زیادی از مربیان با مشاهده کردن بچههایشان به تلویزیون و زیاد توجه کردن بدان بیتوجهند و کوتاهی میکنند با وجود اینکه این کار بر اخلاق و رفتار بچهها تأثیر زیادی میگذارد و حتی برنامههایی که برنامه ی بچهها نامگذاری شده پر از افکار غلطی است که بچه آن را در لابلای مشاهده کردن فیلمها میبیند و از آن متأثر میشود. بسیاری از فیلمهای کارتونی دارای داستانهای عشقی هستند حتی در میان سگها و حیوانات دیگر مثلاً: یک گربۀ ماده در این برنامهها بر جای بلندی قرار گرفته و با پنجههای زیبا و چشمان سیاه زیبا و پاهای بلند، خود را آراسته و خودش را متمایل میکند تا توجه گربۀ نر را به خود جلب کند. تأکید کردن بر اظهار کردن خودکشیها به خاطر یک دختر، یا مست شدن و یا سیگار کشیدن و دزدی کردن و دروغ گفتن و امثال اینها از صفات غیر اسلامی و غیر اخلاقی است و ظاهر کردن چنین فیلمهایی بر روی پردۀ سینما و یا تلویزیون کار بسیار اشتباهی است که دنیای بچه را تحقیر میکند و به آن اهانت میشود و چنین اعمالی فطرت پاک بچه را آلوده مینماید و تنها حجت و برهانشان این است که برنامۀ مخصوص بچههاست[2]. بنابراین لازم است که از بچههایمان در مقابل این دستگاه هلاککننده محافظت کنیم و اجازه ندهیم که بدان آلوده شوند. بدون شک این کار آسانی نیست ولی اگر ما بخواهیم از اخلاق فرزندانمان محافظت کنیم و آنها را برای عمل رسالت دینی و اسلامی آماده کنیم، کار محالی هم نیست. الله تعالی ما را پناه دهد. 4- مسئولیت تربیت و پرورش را به خدمتگزار بچه سپردن از خطرناکترین اشتباهات و خطاهاییکه بیشتر در جامعههای امروز شیوع پیدا کرده، دست برداشتن مادر از وظیفه و مسئولیت اصلی او که عبارت است از: اداره کردن خانه و فرزندانش و مشغول کردن او به کارهاییکه بدون شک ارزششان از تربیت فرزند بسیار کمتر است، مانند: مشغول شدن به کار کردن خارج از منزل و یا زیادهروی در دیدار و ملاقات کردن دیگران و حضور در جشنوارهها، یا تنبلی کردن و یا اینکه خودش سرپرستی بچهها را رها میکند و آن را به دیگران واگذار میکند، با وجود اینکه اثر بزرگی در روح و روان بچه و اخلاقیکه کسب میکند میگذارد؛ زیرا وقتی که مادر از منزل بیرون رفت، اولین کسیکه ضرر میکند بچههای کوچک میباشند چون لطف و مهربانی و عطوفت را از دست میدهند. پس مادر یا آنان را به سرپرستی زن دیگری میسپارد و یا آنان را به پرورشگاه میبرد، و در تمام این حالات بچهها عطوفت و مهر مادری را از دست میدهند و این خود بر روان بچه و آیندۀ او خطر بزرگی است. زیرا در حال رشد و نمو است در حالیکه مهربانی و عطوفت را از دست داده است و به اصطلاح عربی «فاقد الشيء لا یعطیه»، کسیکه چیزی ندارد نمیتواند ببخشد و در نتیجه نسبت به افراد جامعه سنگدل میشود و سنگدل به بار میآید و از این رهگذر جامعه،جامعه سنگدل و نابود و ضایع میشود؛ زیرا دیگران هم به تهذیب و پرورش فرزندان و عادت دادن آنها بر اخلاق فاضله توجه نمیکنند و اهتمام نمیدهند همانطور که اهل خانوادۀ خودش توجه میکند در نتیجه این بلا و مصیبتی است که بر بچهها و جامعه هجوم میآورد و آنها را نابود میکند[3]. بعضی اوقات امکان دارد که این خدمتگزار، غیر مسلمان باشد و بچه ناخودآگاه انحرافاتی را از این خدمتگزار غیر مسلمان یاد بگیرد و یا شاید بیاخلاق و منحرفی باشد که بچه هم از او متأثر میشود. پس اگر حتماً به خدمتگزار نیاز داشتیم باید سعی کنیم مسلمان و پاک باشد. در وقت ضرورت کمتر بچه در نزدش بماند. 5- اظهار عجز و ناتوانی کردن از تربیت بچه اظهار عجز کردن از طرف والدین رخ میدهد. این امر خصوصاً در مادران است و آنها بیشتر اظهار ناتوانی میکنند و بعضی اوقات هم پدران چنین اظهاراتی دارند مثلاً مادر میگوید: این بچه مرا خسته کرده و دیگر توانایی تربیتش را ندارم و نمیدانم با او چکار کنم. بچه این کلام مادر را میشنود و افتخار میکند؛ زیرا که مادرش را ناتوان کرده در نتیجه بیشتر این کار را ادامه میدهد چون میداند که این روش وجودش را تثبیت میکند و احساس وجود میکند. الف: تنبیه کردن: تنبیه کردن بچه یک امر مشروع است و از وسایل تربیت میباشد و بعضی اوقات مربی بدان نیاز دارد. اما کسانی هستند که در این مسأله بسیار زیادهروی میکنند در نتیجه باعث ضرر و زیان رسانیدن به بچه میشود و نتیجه معکوس میدهد. مثلاً میشنویم که پدری ساعتها بچهاش را به خاطر خطاییکه انجام داده است در یک اتاقی زندانی و یا بعضی از پدران وقتی که میبیند که فرزندانشان مخالف دستوراتشان حرکت میکنند آنها را زنجیر میکنند و به یک ستونی میبندند ... . عقوبت و تنبیه باید به تدریج و کمکم باشد از یک نگاه کردن پر معنی گرفته تا زدن. بعضی اوقات مربی نیازی به بیشتر از یک نگاه کردن و یا یک کلمۀ سرزنشکننده ندارد. و بعضی اوقات نیاز به زدن هم دارد و مجبور است که بچه را بزند اما این آخرین علاج و درمان است و این تنها، زمانی است که وسیلههای دیگر را بکار گرفته باشد. ولی نتیجهبخش نبوده باشند. ضوابط و قواعدی برای زدن وجود دارد که مربی باید آنها را به کار ببرد: - بچه را نزند و به زدن متوسل نشود مگر اینکه وسیلههای دیگر را بکار گرفته باشد. - در حالت خشم و عصبانیت بچه را نزند. به خاطر ترس از اینکه مبادا به بچه آسیبی برسد و یا جایی از بدنش شکسته شود. - به جاهای حساس بدن مانند سر و صورت و سینه نزند. - در بارهای اول زدن، زدنش سخت و دردآور نباشد و بیشتر از سه ضربه به او نزند مگر ضرورت ایجاد کند و در وقت ضرورت هم نباید از ده ضربه تجاوز کند. - بچه تا به سن ده سالگی نرسیده باشد او را نزند. - اگر برای بار اول خطا کرد به او فرصت بدهد تا توبه کند و از آنچه که انجام داده عذرخواهی نماید و به او مجال بدهد تا دیگران برایش شفاعت کنند و مانع زدن شوند و از او پیمان بگیرد که بار دیگر مرتکب چنین اشتباهی نشود. - مربی باید خودش بچه را بزند و زدن را به برادر و یا دوستش واگذار نکند؛ زیرا این سبب نفرت و بیزاری بچه نسبت به کسانی میشود که او را تنبیه کردهاند و نسبت به آنان حقد و حسد به دل میگیرد. وقتی که بچه به نزدیکی سن بلوغ رسید و مربی دید که ده تا ضربه کافی نیست میتواند به تعداد آنها بیافزاید تا او را از کارش باز دارد.[4] ب:پاداش و یا جایزه دادن به او: پاداش دادن و جایزه دادن هم از وسایل تربیت میباشد اما باید به اندازۀ مناسب باشد و در بکار بردن آن اسراف و زیادهروی نکند؛ زیرا چنین کاری بچه را مادی صرف بار میآورد و دیگر کارهای نیک و خوب را انجام نمیدهد مگر به شرط اینکه جایزۀ به او داده شود. پس شایسته است که او را به انجام دادن کارهای خیر و خوب به خاطر خود آن کارها عادت دهد و گاهگاهی هم او را با چنین کاری تشویق کند. مثلاً به بچه فرصت بازی کردن و تفریح و حرکت کردن داده نشود. این کار با طبیعت و عادت بچه سازگار نیست و با آن در تضاد است و اصلاً به صحت و تندرستی بچه ضرر میرساند؛ زیرا اینگونه بازیها برای رشد و نمو بچه مهم و بسیار خوب و مفید است و اینگونه بازیها در مکان وسیع و آزاد، از مهمترین کارهایی است که به بچه کمک میکند تا جسمش رشد کند و سالم و تندرست باشد.[5] پس پدر باید بچه را در وقت بازی کردن منع نکند خصوصاً وقتی که به تفریح رفتهاند و در کنار ساحل و یا صحرایی بازی میکنند؛ زیرا اینگونه مواقع، وقت تفریح و بازی کردن و خوشگذرانی است و وقت انضباط و منظم بودن نیست و هیچ فرصت دیگری نیست که بچه بتواند بدون قید و بند بازی کند مگر در چنین وقتها و تفریحهایی. پس لازم است که از آنها چشمپوشی کرد و خود را تا حدودی به غفلت زد[6]. 8- بچه را بر عدم اعتماد به نفس و خود را حقیر شمردن پرورش دادن متأسفانه بیشتر پدران مرتکب این کار میشوند. در حالیکه اثر بسیار بدی بر آیندۀ بچه و زندگی او میگذارد؛ زیرا بچه ای که بر عدم اعتماد به نفس و خود را خوار و حقیر دانستن تربیت شود ترسو و ضعیف و سست و تنبل بار میآید و قدرت مقابله با مشکلات زندگی و مبارزات را ندارد هرچند که به سنین بزرگسالی برسد. پس لازم است که فرزندان را برای امور دین و دنیا آماده سازیم و آنها را بر اعتماد به نفس تربیت کنیم تا در خود احساس عزت و سربلندی کنند نه غرور و تکبر و خودبینی و بکوشیم آنان را به امور و کارهای عالی عادت دهیم و آنان را از چیزهایی پست و ناچیز دور گردانیم. به عنوان مثال به این داستان گوش فرادهیم: در دوران هشام بن عبدالملک قحطی و خشکسالی بود. مردم و قبایل نزد هشام آمدند و به خدمت ایشان رسیدند. در میان این قبایل جوانی بود که 14 سال سن داشت به اسم درواس بن حبیب. مردم وقتی که نزدیک شدند از اینکه پیش هشام بروند خودداری کردند. در این میان هشام درواس را دید ولی به نظرش کوچک آمد. هشام به دربانش گفت: به همه مردم اجازه بده که وارد شوند حتی بچهها! درواس دانستکه منظورش اوست. گفت: یا امیرالمؤمنین! به من اجازه دادی که داخل شوم آن مردم هم آمدهاند اما جرأت داخل شدن را ندارند و میترسند، نشر کردن، گفتن است و سکوت، پنهان کردن و پیچاندن چیزی است. و کلام شناخته نمیشود مگر با انتشار و پخش کردن آن، هشام به درواس گفت: پس بگو. کلامش او را به تعجب آورد. گفت ای امیرالمؤمنین! سه سال است که ما دچار سختی و مصیبت شدهایم: سال اول پیهها و چربیها ذوب شد و از بین رفت، سال دوم گوشت خورده شد، سال سوم مغز استخوان نیز درآورده شد. و اموال اضافی هم در دست شماست، اگر مال الله آن را بر بندگان الله و مستحقان تقسیم کن و اگر مال بندگان الله است پس چرا آن را انبار و احتکار کردی و به آنها نمیدهی؟ و اگر مال و ثروت خود شماست پس بر آنها صدقه و بخشش کن. الله متعال به صدقه دهندگان اجر و ثواب میدهد و اجر نیکوکاران را تباه نمیکند. بدان ای امیرالمؤمنین! والی در مقابل رعیت، مانند روح در مقابل جسد است، جسد بدون روح حیات ندارد. هشام تعجب کرد و گفت: این پسرک! در این سه چیز، عذری برای ما نگذاشت، دستور دادکه صدها هزار درهم را بر مردم و قومش تقسیم کند، و صدهزار درهم را هم به درواس بدهند و هدیه کنند. درواس گفت: یا امیرالمؤمنین! من بهره و نصیب خودم را به قوم و قبایل میبخشم؛ زیرا زشت میدانم آنچه شما بخشیدی به اندازۀ نیازش نباشد و احتیاجاتشان را برطرف نکند. هشام به او گفت: دیگر چه نیاز و حاجتی برای خودت داری؟ گفت: خودم به چیزی نیاز ندارم به جز نیازمندیهای مسلمانان[7]. به اعتماد به نفس این جوان و جرأتش بنگریم و درس عبرت بگیریم. منبع: گذری بر تربیت فرزندان در اسلام، تألیف: یوسف محمدالحسن، مترجم: عبدالله دارابی.
[1] - ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ *كَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفۡعَلُونَ ٣﴾[الصف:2-3].
[2]-بصمات على ولدي، طیبة الیحیی. [3]-المؤثرات السلبیة في تربیة الطفل المسلم وطرق علاجها، عائشه عبدالرحمن الجلال. [4]- تربیة الأولاد في الاسلام، ج 2، عبدالله ناصح علوان. [5]- المؤثرات السلبیة في تربیة الطفل المسلم وطرق علاجها. [6]-مسؤولیة الأب المسلم في تربیة الولد في مرحلة الطفولة، عدنان حسن صالح. [7]- تربیة الأولاد في الاسلام، ج 1، عبدالله ناصح علوان. |