تاریخ چاپ :

2025 Apr 18

www.blestfamily.com 

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

تفاوت ازدواج مسیار با ازدواج موقت چیست؟

خواستم بدانم مسيار دراهل سنت چيست؟ و فرق ان باازدواج دايم چيست؟ آيامثل صيغه در اهل ‏تشيع است؟

 

الحمدلله،

پيش از هر چيز بايد به تعريف نکاح مسيار و ماهيت آن پرداخت

 

‏ «مسيار» کلمه اي معجمي و لغت نامه اي نيست؛ شايد عبارت از سير و حرکت و عبور ‏گرفته شده، و اصطلاحي عاميانه است که در کشورهاي حاشيه خليج و عربستان بين مردم ‏مروج است.‏

وعموما از اين گرفته که فرد در يکي از شهرهاي مسير گردش و ترددش براي تجارت يا کسب ‏علم با خانمي ازدواج مي کند که در زمان تحصيل و يا هنگام آمدن براي تجارت و بازرگاني ‏پيش خانم خودش جا خوش کند و از حرام هم نجات پيدا کند او را به طور دايم نکاح مي کند. ‏

و يا خانمهايي هستند که مشکل مادي و مسکن و نفقه ندارند ولي چون بيوه شده اند کسي آنان را ‏ازدواج نمي کند اينان از حق نفقه و مسکن و قسم شبانه (نوبت شبگذاري) خود صرفنظر مي ‏کنند و به اختيار شوهر مي گذارند هر وقت براي او ميسر شد به او سر بزند و اين ازدواج تمام ‏شرايط و ارکان عقد نکاح شرعي را دارد، از قبيل: گواه، تعيين مهريه، و ثبوت نسب براي ‏فرزندان از زن و مرد.‏

البته با هم به توافق مي رسند که در خانه والدين خود بماند و تقاضاي مسکن و نفقه و قسم را از ‏شوهر ننمايد.‏

غالبا از ناداري است يا از اينکه زندگي شان با همسر اول دچار مشکل و فروپاشي و تنش نشود ‏يا اينکه همسر اول خود را زياد دوست دارد و نمي خواهد اثرات رواني نکاح دايم دوم او را ‏ناراحت نمايد و در کابوس فرو ببرد. اين عقد را از چشم او و خانواده همسرش پنهان مي کنند، ‏ولي در عين حال اين عقد علنا با حضور گواهان با رضايت کامل زوجين و حضور ولي زن و ‏الفاظي که بر دوام نکاح دلالت کند انجام مي گيرد.‏

 

آيا اين نکاح همان نکاح متعه و موقت که در اهل تشيع مروج مي باشد، نيست؟

خير! اين نکاح هيچ ربطي به نکاح موقت و متعه ندارد: زيرا در نکاح موقت يا متعه، ذکر ‏مدت به پايان رسيدن عقد نکاح در صلب و متن عقد داخل است به اين صورت که گفته مي ‏شود: «متعيني بنفسک الي مدة کذا بکذا من المهر».‏

لفظ «متعيني» بجاي « زوجتک و نکحتک» با ذکر نهايت مدت عقد همراه است که اين دو ‏مسئله اين عقد را از نکاح دايم ممتاز مي کند .‏

و عموما ازدواج متعه، ازدواج موقتي است که اجرت آن بر اساس مدت زمان نکاح کم و زياد ‏مي شود. اجرت متعه يک روز، با يک هفته و يک ماه و يک سال متفاوت است.‏

ازدواج موقت خود بخود بعد از اتمام مدت تعيين شده به پايان مي رسد، و ديگر نيازي به طلاق ‏و يا فسخ و خلع ندارد، و مدت در صلب عقد داخل و غير قابل انفکاک است.‏

 

‏ ويژگيهاي متعه

خداوند متعال در قرآن مجيد اسباب حلّت وطي واستمتاع از زنان را در دوچيز منحصر کرده ‏است:‏

‏1- نکاح صحيح و دايم.         2- ملک يمين.‏

و آيه اين است: «الا علي ازواجهم او ما ملکت ايمانهم» .               (سوره مؤمنين:7)‏

در ضمن افرادي راکه از اين دو راه تخطي نمايند تهديد کرده و آنان را متجاوز از حدود الله ‏ناميده است:‏

‏ «فمن ابتغي وراء ذلک فاولئک هم العادون».‏

‏« پس کسي که غير از اين دو راه را تلاش کند پس آنان همان متجاوزانند».‏

زني که از طريق متعه و موقت به ازدواج در مي آيد نمي توان شرعا به او عنوان و لقب ‏‏«زوجه شرعي» داد. زيرا ميراث، عدّت، طلاق، نفقه و کسوت هيچکدام را ندارد و بجاي مهر ‏براي او اجرت در نظر گرفته مي شود از اين بابت که مبلغ آن نسبت به کوتاه بودن و طولاني ‏بودن مدت استمتاع متفاوت است و اين همان خاصيت اجرت در مقابل زمان است. اما زوجه ‏مسيار شرعاً به لقب زوجه شرعي مفتخر است و مهر، ميراث عدّت و طلاق هم دارد.‏

‏ زن متعه ملک يمين هم نيست، وگرنه بيع و هبه و اعتاق او جايز مي بود.‏

عقد متعه و موقت جايز نيست، زيرا اگر جايزمي بود خداوند در قرآن کريم براي افرادي که ‏توانايي مالي ازدواج دايم را ندارند متعه را تجويز مي فرمود؛ ولي نه اينکه متعه را براي اين ‏دسته از افراد تعيين و تجويز نفرمودند، بلکه امر به استعفاف و خويشتنداري تا زمان توانگري ‏و قدرت بر ازدواج داده است.‏

‏«وليستعفف الذين لا يجدون نکاحا حتي يغنيهم الله من فضله»‏

‏« و بايد عفت خود را بيابند کساني نمي يابند که نکاحي شرعي بکنند تا زماني که الله آنان را از ‏فضل خويش توانگر نمايد تا نکاح کنند».‏

اين نکته حايز اهميت است که اگر متعه جايز مي بود چرا خداوند امر به استعفاف مي نمايد.‏

 

اما ازدواج ميسار، ازدواجي دائم و مطلق، بدون ذکر مدت است و خود به خود پايان نمي يابد ‏جز با طلاق يا خلع يا فسخ قاضي يا تفويض طلاق به همسر بعد از انعقاد عقد نکاح.‏

زني که از طريق نکاخ متعه و موقت به ازدواج در مي آيد جز آن چهار خانم که نکاح آن جايز ‏است نيست، بلکه فرد مي تواندبيش از 20 زن متعه اي داشته باشد. اما زنان مسيار با زنان ‏نکاح شده ي دائم جمعا نبايد بيش از چهار تا باشند. پس اين نکاح هيچ تناسبي و ربطي و ‏سنخيتي با نکاح متعه و موقت ندارد آنگونه که در سايت خبري وتحليلي بازتاب آمده است، ‏نسبت دادن حلت جواز نکاح متعه و موقت به علماي اهل سنت نادرست است. و هيچگاه علماي ‏اهل سنت نکاح متعه و موقترا جايز ندانسته و نخواهند دانست چون نص صريح وجود دارد و ‏محل اجتهاد نيست.‏

 

و در نکاح موقت و متعه فرزندان از داشتن يک شناسنامه محروم اند، اما اينجا اين عقد دائم ‏است البته با صرفنظر کردن همسر از حق نفقه و مسکن و قسم در شب گذاري و اينکه همسر ‏از حقوق خود صرفنظر مي کند هيچ عيبي در ان نيست. زيرا حضرت ام المؤمنين سوده رضي ‏الله عنها حق خود را به نفع ام المؤمنين عائشه رضي الله عنها بر رسول الله صلي الله عليه وسلم ‏بخشيد و از حق خود صرفنظر کرد. واگر اين امر جايز نمي بود هرگز رسول الله صلي الله عليه ‏وسلم با آن موافقت نمي کردند. ‏

چنانکه در بعضي از مذاهب اهل سنت اين مسئله آمده، که فرد مي تواند خانمي ازدواج کند و ‏شرط کند که من فقط روزها  نزد شما مي آيم و شب ها نه. يا شب ها مي آيم و روزها نه.‏

و انسان در اين عصر متغير و پر از حوادث که زندگي مي کند، بعضي از زنان را مي يابد که ‏ديگر نياز به چيزي ندارند فقط به يک همسر نيازمند هستند تا غريزه جنسي آنان را اشباع نمايد ‏و از حق خود از قبيل نفقه و مسکن صرف نظر کرده و به همان اندک حق خود بسنده مي کنند ‏تا کسي پيدا شود عفت آنان را حفاظت کرده و از سقوط در ورطه ي هرزگي برهاند.‏

اين گونه زنان واقعا زنان عاقلي هستند که به خاطر مال و متاع حقير و پست و بي ارزش ‏دنيوي آرامش زندگي خود را در کنار يک همسر از دست نمي دهند.‏

 

اثرات و تبعات رواني اين ازدواج بر همسر اول

اما آنچه مسلم است نه تنها اين ازدواج بلکه ازدواج دوم که بصورت علني و آشکار هم انجام مي ‏گيرد بر همسر اول فشار روحي و رواني زيادي وارد مي کند. حتي بعضي خانمها معتقدند که ‏جنازه ي ما بيفتد بعد اجازه ي نکاح دوم را مي دهيم. و مرد دچار هرج و مرج و آشوب ‏خانوادگي مي شود. ‏

در نتيجه از بس که همسر اول خود را دوست دارد سعي مي کند اين ازدواج را دور از چشم ‏خانم اول خود صورت دهد تا ضربه روحي و رواني بر او وارد نکند ولي در جامعه ما چنان ‏تبليغات سوء عليه تعدد زوجات صورت گرفته است که با تعدد زوجات با شدت وحدت تمام ‏مبارزه کرده و تهاجم فرهنگي غرب و نفوذ آن در جوامع اسلامي چنان رشد کرده که بعضي  ‏‏(لا قدّر الله) نسبت به تعدد معشوقه اصلا واکنشن نشان نمي دهند که کار حرامي است اما نسبت ‏به تعدد زوجات با ديدي نگاه مي کنند که گويا يک پديده ي زشت مخالف با حقوق زنان است. و ‏اسلام را بخاطر تثبيت عفت و طهارت زنان متهم به نابرابري و حق کشي زنان مي نمايند.‏

پنهان داشتن عقد نکاح بعد از اينکه با تمام شرايط و ارکان و شهود علني منعقد شده هيچ تاثيري ‏بر صحت عقد ايجاد نمي کند، چون اول ا تمام شرايط و ارکان شرعي صورت پذيرفته حال ‏بعدها کوشش مي شود که کسي از خانواده هاي نزديک او با خبر نشود اين عمر باعث بطلان ‏عقد نمي شود البته اين عقد در دفاتر ثبت ازدواج به ثبت مي رسد يا اينکه سند عرفي بر آن ‏نوشته مي شود که در بر دارنده عقد و ذکر مهر و شهود نکاح مي باشد.‏

 

‏ فرق بين جايز شرعي و بين شايسته ي اجتماعي

يک چيز در عين حال که شرعا جايز است لازم نيست که از لحاظ عرفي و اجتماعي هم در آن ‏قدح و عيب و ايرادي نداشته باشد چه بسا مسايل جايز شرعي وجود دارند که عرفا مردم آن را ‏نمي پسندند و خلاف شان مي دانند واين ازدواج هم دقيقا اين گونه است که از نظر شرعي جايز ‏است و از نظر عرف خلاف شان بوده و کراهت دارد. ‏

مثل اينکه يک خانم محترمه و ارجمند با راننده ي ماشين خود يا با خدمتگذار خود يا يک آقاي ‏متحرم با خادمه و کلفت خود ازدواج نمايد ازدواجش جايز ولي خلاف شان او بوده و در عرف ‏زيبنده نيست. و باعث کسر شأن و ارزش و جايگاه اجتماعي او مي شود ولي ما نمي توانيم اين ‏ازدواج را حرام و يا باطل قلمداد کنيم.‏

اما اولاد و ثمرات اين ازدواج حکم همان اولاد نکاح دائم را دارند و از حيث داشتن شناسنامه و ‏انتساب به پدر و مادر خود هيچ مشکلي ندارند بر عکس در نکاح متعه و موقت که پدر از تهيه ‏شناسنامه براي فرزندان ناشي از متعه و موقت فرار ميکند.‏

البته ما هيچگاه افراد را به اين ازدواج (ازدواج مسيار) تشويق نمي کنيم ولي اگر کسي انجام داد ‏شرعا با کراهت جايز است. ‏

زيرا نکاح بايد چنان علني باشد که براي همگان مشهور باشد تا فردا اگر کسي او را با اين خانم ‏ببيند متهم به روابط نا مشروع نشود زيرا در حديث آمده نکاح را علني کرده و آنرا در مساجد ‏انجام دهيد تا از چشم مردم پنهان نماند و همگان از آن اطلاع داشته باشند. از اين بابت هر چند ‏که با حضور گواهان و ولي زن انجام مي گيرد ولي مثل ساير عقود نکاح زياد علني نمي شود تا ‏دوست و دشمن از آن باخبر شوند. مي گوييم کراهت دارد.‏

 

والله اعلم

‏ و صلي الله علي سيدنا محمد و آله و صحبه و سلم ‏

دارالإفتآء حوزه علميه اهل سنت زاهدان