تاریخ چاپ :

2024 Nov 21

www.blestfamily.com 

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

عقوق والدین

عقوق والدین

تعریف عقوق (نافرمانی)

عقوق ضد و مقابل برّ است. ابن منظور رحمه الله فرموده است: عقوق مادۀ اصلی آن از «عقّ والده یعقّه عقّاً وعقوقاً ومعقّة» و به معنای آزردن و اذیت کردن پدر است و همچنین در حدیث آمده: «انّه صلی الله علیه و سلم يَنْهَى عَنْ عُقُوقِ الأُمَّهَاتِ»؛ یعنی: رسول الله صلی الله علیه و سلم از اذیت کردن مادران هم نهی فرموده‌اند و همچنین نافرمانی، یعنی شکستن عصای اطاعت و فرمانبرداری پدر  و مادر  یا قطع نمودن آن چیزی که وصل آن بین والدین و فرزند واجب است.

انواع نافرمانی

نافرمانی والدین دارای انواع مختلفی است([1]).

1- گریاندن والدین و تحزین (غمگین کردن) آنها: خواه با گفتار  یا کردار  یا اسباب دیگر مثل دشنام دادن و غیره باشد.

2- آزار  رسانیدن و زجر دادن آنها: مثل بلند کردن صدا و خشونت به آنها با گفتار، چنان ‌که الله متعال فرموده است: ﴿فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا[الإسراء: 23]؛ یعنی: «و کمترین آزاری به آن‌ها نرسانید و با ایشان با اکرام و احترام سخن گویید».

3- اُف گفتن و نالیدن و به ستوه آمدن از اوامر والدین: این قسم از مواردی است که اگرچه الله متعال ما را از انجام آن نهی فرموده است اما بسیاری از ما، هنگامی که والدین به ما دستوری می‌دهند، در جواب آن‌ها «اُف» یا مانند آن را به زبان می‌آوریم، حتی اگر بخواهیم دستورشان را انجام دهیم. در حالی که پروردگار فرموده است: ﴿فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ یعنی، کلمه‌ای به ایشان نگویید که رنجیده خاطر شوند.

4- ابرو درهم کشیدن و جمع کردن جبین (پیشانی) در جلو پدر  و مادر: بعضی از مردم اگر به آن‌ها نگاه کنی آن‌ها را در اجتماع و مجالس عمومی، بسیار بشاش، خنده‌ رو و خوش اخلاق می‌بینی که از گفتن سخنان بی‌معنی و طولانی دوری می‌کنند و اگر سخنی هم بگویند بسیار شیوا و دل‌نشین است. اما وقتی به خانه وارد می‌شوند و در مقابل والدین قرار می‌گیرند، مانند شیری می‌غرند و حالتشان کلاً دگرگون می‌شود و تمامی خصلت‌های خوبشان که در اجتماع پدیدار بود پنهان می‌گردد و برعکس، بسیار تندخو می‌شوند. و شاعر  در این مورد گفته است:

من الناس من یصل الأبعدین

 

ویشقی به الأقربُ الأقربُ

برخی از مردم با دورترین‌ها پیوند برقرار می‌کنند ولی نزدیکترین‌ها را به فلاکت و بدبختی می‌کشند.

5- نگاه نکردن و توجه نکردن به سوی والدین در وقت صحبت کردن: یعنی کسی به والدین خود با خشم و غضب یا تحقیر نگاه کند. معاویه بن اسحاق از عروه‌ بن الزبیر  روایت می‌کند که فرموده است: «ما برّ  والده من شدّ الطرف إلیه»([2]) کسی که چشم خود را از  توجه به سوی والدین ببندد به آن‌ها نیکی و احسان نکرده است.

6- دستور دادن والدین: یعنی این که کسی پدر و مادرش را مثلاً به جارو زدن خانه یا شستن لباس و آماده کردن غذا امر کند در حالی که این کار اصلاً جایز نیست به ویژه اگر مادر، مریض یا پیر باشد یا به خاطر عذری توانایی انجام آن کار را نداشته باشد. اما اگر مادر با طیب خاطر و رغبت دل این کار را انجام دهد و عذری هم نداشته باشد اشکالی ندارد. با این حال باید از والدین تشکر و قدردانی و برای آن‌ها دعا کرد.

7- انتقاد از غذایی که مادر آماده کرده است: شخص با این کار خود، در واقع دو امر خلاف را انجام می‌دهد: 1-عیب گرفتن از غذا، در حالی که این عمل جایز نیست زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم اصلاً از غذایی ایراد نمی‌گرفتند، اگر مورد پسند بود میل می‌کردند، در غیر این صورت آن را ترک می‌نمودند. 2- به دلیل آن که مادر غذا را آماده کرده است، به او بی‌ادبی می‌شود.

8- کمک نکردن در امور منزل: خواه در نظم و ترتیب دادن به منزل باشد یا آماده کردن غذا یا کارهای دیگر، بعضی از پسران این کار را موجب حقارت و کسر شأن خود می‌دانند و بعضی از دختران با وجود آن که رنج کشیدن مادر را در امور منزل مشاهده می‌کنند، از کمک رساندن به او دریغ نمی‌نمایند و حتی بعضی از آن‌ها اوقات طولانی را در گفت و گوهای بیهوده با دوستان و هم‌سن و سال‌های خود تلف می‌کنند اما در کارها به مادر خود یاری نمی‌رسانند.

9- روی برگردانیدن از والدین در هنگامی که سخن می‌گویند: یعنی این که شخص به پدر و مادر توجه نکند یا سخن آنان را قطع کند و یا تکذیب نماید یا با آن‌ها مجادله کند یا در هنگام خصومت به آن‌ها حمله‌ور شود با خشونت با آنان سخن بگوید. می‌توان تصور کرد که با این اعمال، چقدر نسبت به پدر و مادر بی‌ادبی می‌شود و شأن آنان تحقیر می‌گردد.

10- توجه نکردن به رأی و نظر والدین: بعضی از افراد هیچ‌گاه با والدین خود مشورت نمی‌کنند و در مسایل زندگی خود از آن‌ها اجازه نمی‌خواهند. از جمله در مسایلی مانند ازدواج، طلاق، خارج شدن از منزل، سکونت گزیدن در جای دیگر، راه رفتن و مسافرت با دوستان و هم‌سن و سال‌ها و مانند آن.

11- اجازه نگرفتن در وقت دخول بر والدین: این کار نیز خلاف ادب است زیرا پدر و مادر گاهی اوقات ممکن است در حالتی باشند که نخواهند کسی آن‌ها را ببیند.

12- آشکار کردن مشکلات در مقابل والدین: رنج‌ها و مشکلات مختلفی که ممکن است شخص با برادران، همسر، فرزندان یا دیگر افراد داشته باشد. بعضی از افراد اگر بخواهند یکی از افراد خانواده را بر خطایی سرزنش کنند، مایلند که این کار را در مقابل والدین انجام دهند. در حالی که فکر نمی‌کنند این کار سبب رنجش خاطر آن‌ها می‌شود.

13- بد گفتن از والدین و عیبجویی و ذکر عیوب والدین: بعضی از افراد اگر در کار ناکام شوند مثلاً در درس خود قبول نشوند، بهانه‌های بسیار می‌آورند و ناکامی‌های خود را به والدین خود نسبت می‌دهند و عذر می‌آورند که والدینشان در این مورد اهمال کرده‌اند و آن طور که باید آن‌ها را تربیت نکرده‌اند و زندگیشان را خراب کرده‌اند و آیندۀ‌شان را بر باد داده‌اند و چیز های دیگر.

14- دشنام دادن و لعن والدین: این صورت یا مستقیماً انجام می‌گیرد یا با روش‌های دیگر مثلاً شخصی پدر و مادر دیگر را دشنام می‌دهد متقابلاً آن شخص هم پدر و مادر این شخص را دشنام می‌دهد. چنان‌که در حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و سلم این موضوع بیان کرده اند. از عبدالله بن عمر رضی الله عنه روایت شده: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم قَالَ: مِنْ الْكَبَائِرِ شَتْمُ الرَّجُلِ وَالِدَيْهِ قِيلَ: وَهَلْ يَسُبُّ الرَّجُلُ وَالِدَيْهِ؟ قَالَ: نَعَمْ، يَسُبُّ أَبَا الرَّجُلِ،فَيَسُبُّ الرَّجُلُ أَبَاهُ، وَيَسُبُّ أُمَّهُ فَيَسُبُّ أُمَّهُ»؛ از عبدالله بن عمر رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده‌اند: «از جمله بزرگترین گناهان، دشنام دادن شخص به پدر و مادر خویش است. یاران فرمودند: ای رسول الله! آیا شخص پدر و مادرش را دشنام می‌دهد؟ فرمودند: بلی. پدر شخص دیگری را دشنام می‌دهد، پس او هم در عوض پدرش را دشنام می‌دهد و مادر شخصی را دشنام می‌دهد، او هم در عوض مادرش را دشنام می‌دهد».

15- داخل کردن منکرات در منزل: مانند آوردن آلات لهو و موسیقی و وسایلی که سبب هلاکت و فساد خود شخص می‌شود و چه بسا سبب هلاکت و فساد برادران و اهل خانوادۀ او قرار می‌گیرد. طوری که حتی پدر و مادر هم به خاطر آن‌ها بدبخت می‌شوند و خانواده از راه حق و هدایت منحرف می‌گردد.

16- انجام دادن منکرات و کارهای خلاف شرع در مقابل والدین: از جمله نوشیدن شراب، کشیدن سیگار، شنیدن موسیقی (ترانه و غیره)، خوابیدن در وقت نمازهای فرض، بیدار نشدن در زمانی که والدین او را بیدار می‌کنند، آوردن دوستان ناباب به منزله و غیره ـ تمامی این کارها دلالت بر بی‌حیایی و بی‌توجهی به ارزش والدین است.

17- خدشه‌دار کردن اسم و رسمشان: به این صورت که شخص، اعمال سیئه و گناهان و افعال پست را انجام می‌دهد و چه بسا منجر به رسوایی و زندان رفتن می‌گردد. این مسأله به آن دلیل از موارد نافرمانی والدین به شمار می‌رود که سبب غم و اندوه و بی‌آبرویی آنان است.

18- والدین را در حرج و تنگنا و سختی قرار دادن: مثلاً شخص اشیایی را برای خود خرید می‌کند و پولش را نمی‌پردازد و دینی را که بر گردن اوست سبب در تنگنا قرار گرفتن والدین می‌شود. یا این که مثلاً شخص در مدرسه بی‌انضباطی و قانون‌شکنی می‌کند و مسئولین مدرسه مجبور می‌شوند. والدین او را احضار کنند. چه بسا افرادی هستند که به خاطر دین [قرض] فرزندشان حبس می‌شوند و صاحب دین، والدین را مجبور می‌کند تا دین فرزندشان را ادا کنند یا خودش را تحویل [قانون] بدهد.

19- زمان طولانی در خارج از منزل ماندن: این از جمله اموری است که سبب نگرانی و پریشانی والدین و موجب ناراحتی آن‌ها می‌شود و چه بسا پدر و مادر به کمک فرزند خود احتیاج دارند در حالی که فرزندشان در خارج از منزل به سر می‌برد و کسی نیست که به آن‌ها کمک کند.

20- سخت‌گیری بر والدین با طلب کردن اشیاء زیاد: گاهی اوقات افرادی یافت می‌شوند که بر والدین خود سخت می‌گیرند و چیزهای زیادی را طلب می‌کنند، در حالی که والدین تنگدست و فقیرند و فرزند هم از وضعیت پدر و مادر مطلع است اما باز هم بر مطالبات خود اصرار دارد. مثلاً اصرار بر خریدن ماشین، موتورسیکلت، و اشیاء دیگر، ازدواج، خرید مسکن جدید و کامل، طلب کردن مال زیاد برای آن که هم‌طراز دوستان خود قرار بگیرد. و در مقابل آن‌ها شرمنده نشود در حالی که انسان باید در امور دنیا و به پایین‌ترین از خود و در امور آخرت به بالاتر از خود نگاه کند تا از او سبقت گیرد و این امر سبب تقرب او به سوی پروردگار شود.

21- ترجیح دادن زن بر والدین: عده‌ای از مردم اطاعت از زن خود را مقدم بر اطاعت از والدین خود می‌دانند و همسرشان را بر والدین خود ترجیح می‌دهند و حتی اگر همسرشان بخواهد که او والدین خود را ترک کند ترکشان می‌کند، حتی اگر به جایی و سرپناهی غیر از منزل آن‌ها نداشته باشد. بعضی از فرزندان آن قدر در محبت ورزیدن به همسر خود مبالغه می‌کنند که در مقابل والدین هم بدون هیچ‌گونه خجالت و شرمندگی به او اظهار محبت می‌کنند و گاهی اوقات به خاطر همین مسأله بر والدین خود خشم می‌گیرند و حق و حقوق آن‌ها را رعایت نمی‌کنند.

22- خلوت گزیدن و دور شدن از والدین در بزرگسالی، در زمانی که آن‌ها به فرزند خود احتیاج دارند: بعضی از فرزندان هنگامی که بزرگ می‌شوند و صاحب کار می‌شوند که در مقابل آن پولی به دست می‌آورند، از والدین دوری می‌گزینند و فقط به کار خودشان مشغول می‌شوند و به والدین یاری نمی‌رسانند و چه بسا حتی خیلی کم هم به ملاقات آن‌ها می‌روند.

23- تبرّی جستن از والدین و از نسبت دادن خود به آن‌ها و از ذکر نامشان شرمنده شدن: این مورد از زشت‌ترین موارد نافرمانی والدین است. مثلاً بعضی از افراد که در اجتماع دارای پست و مقام و شأن و شوکت می‌شوند از این که بگویند من فرزند فلان شخص هستم خجالت می‌کشند و خود را از آن‌ها برّی می‌دانند و اگر آن‌ها در خانه باشند از این که با دوستان خود به آنجا بروند شرمنده می‌شوند و اگر کسی پدر و مادرشان را ببیند و در موردشان سئوال کند، می‌گویند: این‌ها خدمتگزاران من هستند. حتی بعضی از افراد از ذکر نام پدر خود در مناسبات و مجالس عمومی جلوگیری می‌کنند. به خاطراین که خجالت می‌کشند و این کار بر پستی شخص، بی‌خردی و حقارت شأن او دلالت می‌کند و گرنه انسان با کرامت و عزتمتد با نسبت شریف و نجیب خود احساس غرور و عزت و سربلندی می‌کند:

إن الکرام إذا ما أیسرو ذکروا

 

من کان یألفهم في المنزل الخشن

انسان‌های بزرگوار چون به آسایش برسند از کسانی یاد می‌کنند که در سختی یار و همدمشان بوده‌اند.

24- تجاوز به والدین با کتک زدن آن‌ها: این کار، تنها ممکن است از افراد سخت‌ دل و قسی‌القلب صادر شود. افرادی که قلب آن‌ها از رحمت و مهربانی و حیا خالی است و ارزش و اعتباری در جامعه ندارند و شهامت و جوانمردی در آنان یافت نمی‌شود.

25- رها کردن آن‌ها در وقت ناتوانی و نیاز به مراقبت: و این عمل نهایت پستی، زشتی و پلیدی است که از ترس آن لرزه بر اندام می‌افتد و از گفتنش موی بدن سیخ می‌شود و کسی که این عمل را انجام می‌دهد هیچ خیری در او وجود ندارد.

26- ترک کردن والدین و احسان و خیرخواهی نکردن در مورد آنان در صورتی که خطایی از آنان سر زده باشد: این کار یک نوع خلل و بی‌خردی است که شخص نسبت به والدین انجام می‌دهد زیرا که نیکی و احسان به والدین اگر چه کافر باشند واجب است. می‌توان تصور کرد، در صورتی که پدر و مادر مسلمان باشند، چگونه است. هیچ انسانی خالی از خطا نیست و پدر و مادر هم ممکن است اشتباهاتی داشته باشند.

27- بخل و خرج نکردن برای والدین: بعضی از مردم در مورد خرج ونفقه بر والدین بخل می‌ورزند و اگر هم نفقه‌ای به آنان بپردازند، بسیار کم است. حتی اگر پدر و مادرشان احتیاج شدیدی هم داشته باشند هیچ باکی ندارد. و حتی به کمک کردن به آن‌ها نمی‌اندیشند.

28- منت گذاشتن بر والدین: برخی از افراد به پدر و مادر خود احسان و نیکی می‌کنند اما در مقابل، آن را با منت گذاشتن و اذیت کردن و بر شمردن نیکی‌های خود فاسد می‌‌کنند و اجرش را از بین می‌برند.

29- دزدی از والدین: شخص با این کار خود در واقع دو عمل خلاف انجام می‌دهد: 1- دزدی 2- نافرمانی والدین. گاهی اوقات اشخاصی که محتاجند، از والدین خود دزدی می‌کنند. گاه از پیری و غفلت آن‌ها سوء استفاده می‌کنند. گاه، آن‌ها را فریب می‌دهند و پولی را مثلاً برای خرید زمین یا چیز دیگر مطالبه می‌نمایند اما بر خلاف قول خود عمل می‌کنند. گاهی والدین خبر ندارند و فرزندشان به حساب آن‌ها پولی قرض می‌گیرد و والدین مجبور می‌شوند آن را ادا کنند.

30- ناله کردن و اظهار درد و مصیبت در مقابل والدین: این هم یکی از صورت‌های بسیار زشت، نافرمانی والدین است زیرا والدین، خصوصاً مادر، به خاطر درد و مصیبت فرزند حتی گاهی بیشتر از او احساس پریشانی و درد می‌کنند.

31- دور شدن از والدین و غربت بدون کسب اجازه از آن‌ها، بی‌آنکه احتیاجی به این کار باشد: بعضی از فرزندان اثر دوری از والدین خود را احساس نمی‌کنند و تلاش می‌کنند که از آنان دور باشند و به شهر یا روستای دیگر مسافرت کنند، بدون آنکه احتیاجی به آن کار باشد و از پدر و مادر اجازه گرفته باشند. محلی را که پدر و مادر در آنجا زندگی می‌کنند، بدون علت و سببی ترک می‌کنند. گاهی اوقات برای تحصیل علم به شهر دیگری می‌روند و غربت را تحمل می‌کنند در حالی که در محل سکونت پدر و مادرشان هم امکان تحصیل هست و نسبت به سایر شهرها کم و کاستی ندارد. فرزند نمی‌داند که غربت و دوری از والدین سبب حسرت و اندوه و پریشانی آنان می‌شود و چه بسا یکی از والدین یا هر دو وفات می‌کنند و فرزندشان نیکی و احسانی در حق آنان انجام نداده و هنگام مرگ نیز بر بالین آن‌ها نبوده است. در حالی که با میل و اختیار خود، دوری از آنان را برگزیده است. اما اگر دور شدن و غربت ضرورت داشته باشد و والدین اجازه دهند، هیچ‌گونه حرجی نیست و اشکالی ندارد.

32- آرزو کردن زوال والدین: بعضی از فرزندان دعا و آرزو می‌کنند که هر چه زودتر والدینشان از دنیا بروند، یا به خاطر به ارث بردن ثروتشان یا در صورتی که بیمار یا فقیر باشند، به خاطر راحت شدن از زحمت مراقبت از آنان. در حالی که احسان به پدر و مادر، سبب ارزش و عزت انسان و خشنودی پروردگار است.

33- کشتن والدین و خلاصی و نجات از آن‌ها: گاهی اوقات، فرزندان در نهایت شقاوت اقدام به قتل پدر و مادر خود می‌کنند یا به خاطر جهالت، یا به علت تحریک غضب یا به خاطر مستی یا طمع در میراث والدین یا اسباب و علل دیگر . اگر الله متعال چنین شخصی را مشمول رحمت خود نکند، چقدر بدبخت و روسیاه است و چه عاقبت بدی دارد!

مواردی که ذکر شد بعضی از صورت‌های نافرمانی والدین است. این اعمال ناپسند و راه‌های خلاف شرع شایستۀ اهل خرد نیست و از اهل تقوا و صلاح سر نمی‌زند.

با این توضیحات می‌توان تصور کرد، کسانی که نافرمانی والدین را انجام ‌دهند یا به مواردی که ذکر شد نزدیک شوند، چقدر از خیر دور هستند و آنان که مطیع پدر و مادر خویشند، چقدر خوشبختند.

بر هیچ کس پوشیده نیست که نافرمانی والدین، چه عذاب‌هایی را به دنبال دارد و آنان که با پدر و مادر خود چنین رفتاری داشته‌اند، به چه رسوایی و عذابی گرفتار شده‌اند.

 

منبع: برگرفته از کتاب: نافرمانی والدین اسباب و راه علاج، تألیف: محمد بن ابراهیم الحمد، مترجم: عبدالحمید گل مهرآبادی.

 

 



[1]- برای تفصیل بیشتر می‌توانید به کتب ذیل مراجعه کنید: الف) اخلافنا الاجتماعیه / مصطفی السباعی. ب) برّ الوالدین / عبدالرئوف الحناوی. ج) بالوالدین احسانا / سعاد بنت محمد فرج. د) قرة العین فی فضایل برّ الوالدین / ام عبدالکریم و...

[2]- سیر أعلام النبلاء (ذهبی)، 4 / 433.