عوامل انحراف فرزندان و طریقة برخورد با آن
امروزه عوامل و علل انحراف، گمراهی و فساد اخلاقی فرزندان ما به شکل غیرقابل تصوری
فزونی یافته است. ما امروز با واقعیت تلخی مواجه هستیم، جوانان جامعة عصر حاضر مادر
منجلابی از گناه و فساد دست و پا میزنند، جاذبههای کاذب بر ذهن و روح آنان مستولی
شده و عوامل انحراف از هر سوی آنان را احاطه کرده است. والدین برای مقابله با این
نابسامانی باید دید روشنی از این علل و عوامل داشته باشند و در ارتباط با فرزندان
خود احساس مسؤولیت نمایند تا بتوانند با احساس تعهد و شناخت صحیح از این فاجعه
دوران معاصر پیشگیری کنند، در غیر اینصورت نسل امروز دچار تبهکاری و گمراهی روز
افزونی خواهد شد.
به یاری خدا به شرح و بررسی این موضوع خواهیم پرداخت تا کسانی که مشتاق پیمودن این
راه هستند بدانند که اسلام با قوانین و برنامههای دقیق و حساب شدهاش و با اصولی
جاودانه در شرایط مختلف و متغیر اجتماعی راهگشا خواهد بود و رهنمودهای ارزشمندی
برای جلوگیری از انحراف نسلهای بشری به ما ارائه کرده است. بدین ترتیب نظام
اجتماعی از نابسامانی و تباهی مصون خواهد ماند.
در اینجا، مهمترین علل انحراف و گمراهی فرزندان و اساسیترین راه برخورد با آن و
طریقة معالجه این موارد از دیدگاه اسلام تقدیم خوانندگان عزیز میشود، انشاء الله
مؤثر واقع شود.
(أ) فقر: عواملی که بر بعضی خانوادهها سایه افکنده است
غذا و پوشاک از ابتداییترین نیازهای هر انسان است، طفلی که در خانهای چشم
میگشاید که فقر و محرومیت بر آن سایه افکنده است و در منزلش از جهت پوشاک و غذا
بحد کفایت تامین نمیشود و یاوری هم نمیبیند که دستش را بگیرد و حداقل امکانات را
برایش فراهم کند، بزودی به خارج از خانهاش پناه خواهد برد و به هر وسیلهای متوسل
میشود تا ضروریات زندگی خود را فراهم کند، در اینجاست که در دام تبهکاران و مجرمین
خواهد افتاد و هالهای از گمراهی و انحراف او را احاطه میکند و درجامعه نیز بعنوان
انسانی مجرم رشد خواهد کرد که برای جان و مال و ناموس مردم، خطری محسوب خواهد شد.
تشریع عدالتگسترده و همه جانبة اسلام طریقههای مشخصی برای مبارزه با فقر و تامین
حداقل امکانات برای زندگی هر فرد در نظام جامعه معین نموده است و برای رسیدن به این
هدف شیوههای عملی را بکار میگیرد تا برای هر انسان حیات شایستهای را که حق اوست
فراهم نماید.
تامین کار برای هر عضو جامعه، دادن مستمری به افراد ناتوان، رسیدگی به امور ایتام
و افراد سالخورده و قوانین تامین معاش در رابطه پدر با افراد خانواده از اولین
اقداماتی بود که اسلام عملا به اجرا در آورد و هماکنون نیز مدعی آنست.
این مجموعه قوانین با ایجاد تعادل در نظام جامعه، شرایط مناسب زندگی را برای هر فرد
ایجاد خواهد کرد، بشرط آنکه اجرا شود و بر مراحل مختلف اجتماع از لحاظ زمانی و کیفی
تطبیق داده شود، در اینصورت آثار تبهکاری و جرم و جنایت رخت بر میبندد و فقر و
محرومیت و بدبختی با همه مظاهرش از بین میرود.
(ب) اختلاف و نزاع پدر و مادر
از عوامل بسیار مهم دیگری که باعث ایجاد انحراف میشود درگیری و اختلاف پدر و مادر
است. در خانوادههایی که در اکثر اوقات آتش ویرانگر جدال و برخورد والدین زبانه
میکشد و تیرگی شوم اختلاف دائمی بر افراد خانواده سایه افکنده است، در چنین فضایی
از اولین لحظاتی که طفل چشم میگشاید و قدرت درک و فهم محیط پیرامونش را پیدا
میکند به جز خصومت و جنگ و جدال چیزی نمیبیند و برای بدست آوردن آرامش خاطر روحی
از محیط خانه میگریزد تا دوستانی بیابد که بیشتر اوقات فراغتش را نزد آنان بگذراند
و در همراهی و مصاحبت با آنان، گمشده خویش را که همانا محبت و دوستی است باز یابد.
اگر این دوستان، رفقای بد و همراهان ناشایست باشند، فرزند بیزار از خانه را کمکم
به انحراف میکشانند و بتدریج وی را بسوی اخلاق پست و عادات زشت سوق میدهند تا
آنجا که بتدریج جوانی خواهد شد که در تبهکاری و ارتکاب جرم غرق شده و بلای جان مردم
و ملت خود خواهد بود.
علاج واقعه را باید از قبل نمود. همچنانکه در فصول قبل اشاره شد، اسلام با قوانین
حکیمامه و حساب شدهاش طریق روشنی را جهت انتخاب همسر، پیش پای زن و مرد قرار داده
است، تا با گزینشی درست و دقیق و منطبق بر اصول از پیش تعیین شده، تحقق محبت و
تفاهم زندگی آینده خویش را تضمین کنند و در نتیجه از مشکلات متعدد خانوادگی و جنگ و
جدالهای فرساینده داخل خانه بدور باشند.
در فصل اول این کتاب، اصول صحیح انتخاب همسر بیان گردید، بدون تردید آنچه بعرض
خوانندگان گرامی رسید پایههای ثابتی است که خانوادهای سعادتمند و نمونه بر آن
پایهگذاری میشود.
(ج) طلاق و عوارض ویرانگر آن
یکی دیگر از عوامل اساسی انحرافهای اجتماعی که از خانواده سرچشمه میگیرد، طلاق
است. طلاق عوارض روحی بسیار مضری در بر دارد که موجب اختلال روانی فرزندان و بیبند
و باری و تباهی آنان میشود که عوارض تربیتی آن در نابسامانی روز افزون آنان
جلوهگر میشود.
کودک از زمانی که چشم بصیرت میگشاید نه مهر مادری میبیند و نه حمایت پدری و نه
کانون گرمی که به آن پناه ببرد تا آرامش بیابد و بیاساید و در سایه این محیط گرم و
پرمهر و محبت به شیوهای صحیح پرورش یابد. بدون تردید اینچنین انسانی بسوی جرم و
تبهکاری و فساد کشیده خواهد شد، آنچه بر وخامت این وضع میافزاید، شرایطی است که
مادر بعد از طلاق، با مرد دیگری ازدواج میکند و یا ازدواج نمیکند اما مجبور است
که برای تامین معاش در خارج از منزل کار کند و فرزندانش را بدون سرپرست و نظارت به
حال خود رها کند، چنین افرادی که بدون هیچ کنترل و محدودیتی بدست حوادث روزگار
سپرده میشوند و از عطوفت و مهر پدر و دلسوزی و توجه مادر محرومند چه خواهند شد؟ از
اینگونه انسانها چه توقعی میتوان داشت؟ با چنین ضربة روحی از یکسو و فقر و گرسنگی
و برهنگی از سوی دیگر و عدم وجود محل سکونتی مناسب برای آسایش و آرامش و تجمع
خانوادگی، طبیعی است که انتظاری جز تباهی و تبهکاری از آنان نمیتوان داشت، غیر از
تعداد بسیار کمی که خداوند به آنان رحم کرده و در این گرداب فساد غرق نمیشوند.
(د) اوقات فراغت کودکان و نوجوانان و استفاده نامطلوب از آن
یکی دیگر از عوامل مهم انحراف فرزندان، استفاده غلط از اوقات بیکاری و فراغت
آنهاست. کودک از زمانی که بر پای خویش میایستد و قادر براه رفتن میشود، ط
شدید برای تحرک و بازی دارد. کودکان و نوجوانان به گردش و استفاده از مناظر طبیعی
بسیار علاقمند هستند، اگر دقیق شویم میبینیم در نوعی جنب و جوش و تحرک دائمی هستند
و انرژی سرشار خود را در بازیهای مختلف ورزشی مانند: کوهنوردی، فوتبال، و ورزشهای
رایج دیگر صرف کرده یا دائماً مشغول سایر تمرینات متنوع بدنی هستند.
بنابراین باید مربیان و والدین محترم از این نیروی فوقالعاده استفاده مطلوب را
بنمایند تا کودکان و نوجوانان از اوقات فراغت خویش در حفظ سلامتی و پرورش جسمی بهره
گرفته و نشاط زندگی را تجربه کنند. پس اگر جایگاههای ویژهای برای بازی و تفریح
سالم و تمرینات ورزشی و فعالیتهای علمی و تحقیقی برای کودکان و نوجوانان و نسل
جوان ایجاد نکنیم، نیروی سرشار آنان به هدر رفته و بجای امور مثبت و مفید به مصاحبت
و همراهی رفقای بدودوستان ناباب و ناصالح پرداخته و ناچار به سوی انحراف و بدبختی
کشیده خواهند شد.
اسلام با رهنمودهای بلند مرتبه و حکیمانهاش، راه بهرهگیری از نیروها و فراغت
کودکان و نوجوانان را به شیوهای عملی برای ما روشن کرده است.
اولین گامی که در این راه بر میدارد و در ارتباط با اندیشه و فعالیت روحی است،
عبادت است که در کاملترین شکل خود، یعنی نماز تجلی میکند و میفرماید: کودکان
خویش را از همان ابتدا به عبادات، خصوصا «نماز» عادت دهید، زیرا نماز پایه دین و
ستون بر پای دارنده ان است که فواید روحی و جسمی زیادی در بردارد و اثرهای
شگفتانگیزی در اخلاق و شخصیت انسان بر جای میگذارد.
بنابراین تعجبی ندارد که میشنویم: پیامبر عزیز ما
صلی الله علیه وسلم
والدین و مربیان را تشویق میکند تا فرزندان خود را در هفت سالگی به نماز وادار
کنند تا عادت نمایند و بخشی از اوقات فراغت آنان با تعلیم و تمرین آن پر شود.
«حاکم» و «ابو داود» روایت کردهاند که رسول بزرگوار اسلامصلی الله وسلم
فرمود:«مُروا أَوْلَادكُم بِالصَّلَاةِ، وهم أَبنَاء سبع سِنِين، وَاضْرِبُوهُمْ
عَلَيْهَا وهم أَبنَاء عشر، وفرّقوا بَينهم فِي الْمضَاجِع».
«از هفت سالگی به فرزندانتان امر کنید نماز بخوانند و اگر در ده سالگی نماز
نخواندند آنان را بزنید و از سن ده سالگی به بعد جای خواب ایشان را جدا کنید».
از وسایل و عوامل مفید دیگری که میتوان برای پر کردن اوقات فراغت کودکان و
نوجوانان مورد بهرهبرداری قرار داد، انواع ورزشها، مانند: اسب سواری، شنا، کشتی،
دو و میدانی و آموزشهای نظامی است.
فرزندان خود را عادت دهیم تا با مطالعه هدفدار، تفریحات سالم و ورزشهای متنوع، از
فرصتهایی که پیش میآید، نهایت استفاده را بنمایند و چنانکه اشاره کردیم به این
مقصد نخواهیم رسید، مگر آنکه میادین و اماکن مناسبی برای تفریحات سالم و فعالیتهای
ورزشی بنا کنیم.
و برای شنا نیز استخرهایی بسازیم که در آن بر طبق احکام دین و آداب محترمانه آن
تعلیم این ورزش صورت گیرد.
همچنین از جهت رشد فکری و مطالعه سودمند، ساختن کتابخانهها و موسسات عمومی بزرگ و
مجهز ضروری است.
در اینجا مناسبت دارد که تعدادی از رهنمودهای دین اسلام درباره شیوه بهرهگیری از
این نیروهای مفید انسانی جهت اطلاع خوانندگان گرامی ذکر گردد.
خداوند سبحان خطاب به پیامبراکرم صلی الله وسلم و یارانش میفرماید:
« وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ
تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ»(انفال/60)
«هر آنچه از نیرو و توان (مادی و معنوی) دارید بر علیه آنان (دشمنانتان) فراهم
کنید. و هر چه اسب دارید برای جنگ آماده سازید،
تا بدینوسیله دشمنان خود و خدایتان را بهراس اندازید».
همچنین پیامبر گرامی ما فرمودند: «اغْتَنِمْ خَمْسًا قَبْلَ خَمْسٍ: شَبَابَكَ
قَبْلَ هَرَمِكَ، وَصِحَّتَكَ قَبْلَ سَقَمِكَ، وَغِنَاكَ قَبْلَ فَقْرِكَ،
وَفَرَاغَكَ قَبْلَ شُغْلِكَ، وَحَيَاتَكَ قَبْلَ مَوْتِكَ».
«قدر 5 نعمت را پیش از 5 حادثه بدانید: جوانی قبل از پیری، سلامت پیش از مرض، و
ثروت پیش از فقر، آسایش و فراغت قبل از سرشلوغی و مشکلات متعدد و حیات پیش از مرگ».
(روایت حاکم و بیهقی)
«بخاری» و «مسلم» روایت میکنند که هنگامی که حبشیها در محوطه مسجدبا نیزههایشان
بازی میکردند و نمایش میدادند پیامبر خد ا
صلی الله علیه وسلم
به آنان گفت: «دُونَكُمْ يَا بَنِي أَرْفِدَةَ» (لِتَعْلَمَ الْيَهُودُ أَنَّ فِي
دِينِنَا فُسْحَةً) ای فرزندان «ارفده» بازی کنید تا یهودیان بدانند دین ما دارای
فراخی و گشایش است. (به پیروان خود مجال بازی و تفریح میدهد).
(ه ) دوستان بد و مصاحبتهای گمراه کننده
از عوامل اساسی دیگر که منجر به انحراف فرزند میشود، دوستان بد و همراهان فاسد
است. خصوصاً زمانی که فرد از لحاظ ذهنی رشد مناسبی ندارد و از جهت عقیدتی ضعف داشته
و سست اخلاق باشد، خیلی سریع تحت تاثیر رفیق بد قرار میگیرد و بزودی از این دوستان
فاجر و فاسق، اخلاق منحط و عادات زشت و ناپسند را کسب میکند و همراه آنان به سرعت
براه شقاوت و بدبختی گام مینهد، تا اینکه جرم و خلاف کاری جزو طبیعت او میشود و
تبهکاری برای او به عادتی تبدیل میشود که پس از این مرحله باز گرداندن او براه
راست و نجات از باتلاق بدبختی و انحرافی که هر لحظه بیشتر در آن فرو میرود و از
مسیر منحرفی که وارد آن شده است، بسیار مشکل میشود.
یکی از نکات مهم در تعالیم تربیتی که باید والدین و مربیان به آن توجه نمایند،
دوستان و رفقای نزدیک بچههای آنهاست، بخصوص در سن نوجوانی این موضوع اهمیت بیشتری
پیدا میکند.
باید رفت و آمدهای آنان تحت نظارت و بررسی والدین باشد و بدانند که به کجا می روند
و به چه کارهایی مشغولند و آنها را راهنمایی کنند تا دوستان شایسته
ای انتخاب کنند که آداب مطلوب و اخلاق ارزشمند و عادات پسندیده را از آنان کسب کنند
و آنانرا بر حذر دارند تا با همنشینان ناشایست و رفیقان بد، نشست و برخاست نکنند تا
در دام گمراهی و انحراف گرفتار نشوند.
در اینجا رهنمودهای دین مبین اسلام در رابطه با منع فرزندان از معاشرت با دوستان بد
و رفقای ناباب تقدیم حضور خوانندگان عزیز میگردد.
خدایتعالی در باب دوستی با افراد نااهل میفرماید:
«
يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا
*
لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ
لِلْإِنسَانِ خَذُولًا
* وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ
مَهْجُورًا» (الفرقان/28-30)
«روزی که شخص ظالم انگشت حسرت بدهان میگیرد و میگوید: ای کاش! همراه رسول خدا
بودم و فلانی را بعنوان دوست و همراه انتخاب نمیکردم، او باعث شد بعد از آنکه طریق
هدایت را یافتم،گمراه شوم و از راه راست منحرف گردم و براستی که شیطان انسان را
بسیار پست و حقیر می کند».
و همچنان میفرماید:
«
قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ»
(ق/27)
«(در قیامت)، قرین انسان گمراه (موجودی که قرین شخصت اوست) میگوید: پروردگارا من
او را به طغیان وادار نکردم، بلکه خودش در گمراهی دوری بود».
و در سوره زخرف میفرماید:
«
الْأَخِلَّاء يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ»(الزخرف/67)
«دوستان و یاران صمیمی، آنروز (روز قیامت) دشمن یکدیگرند، مگر انسانهای متقی (که
دوستی آنها برای خدا بوده است)».
و در روایتی از «بخاری» و «مسلم» آمده است که پیامبر خداصلی الله وسلم فرمود: «مَثَلُ الجَلِيسِ
الصَّالِحِ وجَلِيسِ السُّوءِ كحامِلِ المِسْكِ ونافِخِ الكيرِ فحامِلُ المِسْكِ
إِمَّا أنْ يَحْذِيَكَ وإِمَّا أنْ تَبْتاعَ منهُ وإِمَّا أنْ تَجِدَ منهُ رِيحاً
طيِّبَةً ونافِخُ الكِيرِ إِمَّا أنْ يُحْرِقَ ثِيابَكَ وإِمَّا أنْ تَجِدَ رِيحاً
خَبِيثَةً».
«همنشین خوب مانند کسی است که با خود مادهای بسیار خوشبو دارد، یا به تو مقداری از
آن را میدهد یا مقداری از او میخری و یا حداقل بوی خوشی از آن به تو می سد، اما
رفیق بد مانند کسی است که در دم آهنگری میدمد که یا لباست را آتش میزند و یا بوی
بسیار بدی از او بتو میرسد».
(و) برخورد نامناسب والدین با فرزند
یکی دیگر از عواملی که در انحراف فرزندان مؤثر است و در مورد این تاثیر اکثر
صاحبنظران امور تربیتی و پرورشی اتفاقنظر دارند، رفتار بد با کودک است.
در شرایطی که کودک یا نوجوان از جانب والدین یا مربی با یک رفتار خشن روبرو میشود
و دائماً سرزنش میگردد و مکرراً از آنان کتک میخورد، یا اینکه هدف تحقیر و تمسخر
آنان واقع میشود، بزودی در مقابل این رفتارهای ناشایست و فرومایه عکسالعمل نشان
خواهد داد که اثر آن در اخلاق کودک یا نوجوان بروز میکند، به گونهای که دائماً
خود را در محاصره تحقیر و توبیخ و کتک میبیند.
این فرزند مظلوم یا خودکشی میکند و یا در مقابل والدین خواهد ایستاد و با آنان
جدال خواهد کرد یا اینکه خانه را ترک میکند و خود را از رنجی که میکشد و رفتار
آزار دهندهای که تحمل میکند، رها مینماید.
تعجبی ندارد که چنین انسانی فردا به یک فرد مجرم و تبهکار تبدیل شود و به جای تکامل
در مسیر صحیح، در مسیرکجروی و انحراف و بیبندوباری رشد کند.
دین با عظمت اسلام با دستورات و قوانین جاودانهاش به تمامی آنانکه مسؤولیت تربیت
را بعهده دارند، خصوصاً پدران و مادران امر میکند که خود را به زینت اخلاق متعالی
آراسته سازند و با فرزندان به مهربانی و محبت رفتار کنند تا شخصیتی مستقل داشته
باشند و بتوانند بر پای خویش بایستند و احساس کنند که افرادی شایسته و قابل تقدیرند
و از دیدگاه والدین بزرگ و محترم هستند.
با نظری به آیات قرانی و احادیث نبوی، توجیهات و رهنمودهای ارزشمند اسلامی را در
باب برخورد مهر آمیز با فرزندان میبینیم.
خدای مهربان در این باره میفرماید:
«
إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي
الْقُرْبَى
» (النحل/90)
«پروردگار به عدالت و اخلاق نیک و همیاری و مساعدت نزدیکان امر میکند».
«وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ
الْمُحْسِنِينَ» (آل عمران/134)
«و بندگانی که خشم خویش را فرو میبرند و نسبت به مردم گذشت دارند و براستی خداوند
نیکوکاران را دوست میدارد.
و میفرماید:
« وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً» (البقره/83)
«با مردم به نیکویی سخن بگوئید.
و همچنین پیامبر بزرگوارصلی الله وسلم را مورد خطاب قرار داده، میفرماید:
«
وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ» (آل عمران/
159)
«اگر تندخو و سنگدل بودی، همراهان و یارانت از اطراف تو پراکنده میشدند».
و «بخاری» از رسول خداصلی الله وسلم روایت کرده است که فرمود: «إن الله یحب الرفق فی الأمر کله».
«خدای مهربان نرمی و مدارا را در همه امور دوست دارد».
همچنین آن حضرت صلی الله وسلم فرمودند: «الرَّاحِمُونَ يَرْحَمُهُمُ الرَّحْمَنُ، ارْحَمُوا مَنْ فِي
الأَرْضِ يَرْحَمْكُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ».
«خدای رحمان مهربان است با آنانکه مهربانند، پس شما به آنانکه در زمینند رحم کنید
تا آنکه در آسمان است به شما رحم کند». (روایت ابوداود و ترمذی).
(ز) دیدن فیلمهای جنائی و سکسی
یکی دیگر از عوامل بسیار مهم که منجر به انحراف اخلاقی فرزند شده و او را به جانب
ارتکاب جرم و بیبندباری و فساد سوق میدهد، فیلمهایی است که بر صفحه سینما یا
تلویزیون به نمایش در میآید. اینگونه فیلمها غالباً جنایی یا سکسی هستند، همچنین
مجلات و نشریات بسیار مضر، داستانها یا تصاویر شنیع و شرمآور چاپ میکنند و به
این آتش ویرانگر دامن میزنند. تمامی این موارد باعث میشوند که احساسات جنسی در
جوانان و نوجوانان برانگیخته شده و حس ارتکاب جرم و جنایت در آنان افزون شود.
این وسایل ارتباط جمعی مخرب، اخلاق بزرگسالان را فاسد کردهاند چه رسد به نوجوان یا
جوانی که استعداد پذیرش و تحول اخلاقی او از یک فرد بزرگسال بسیار بیشتر است.
منشأ این اثر بسیار بد وسایل ارتباط جمعی در روحیه کودکان و نوجوانان آشکار است،
زیرا اعظم پایهها و مبانی شخصیت هر انسانی در دوران کودکی و نوجوانی شکل می گیرد،
در این دوران، اندیشة انسان شروع به نمو میکند و توانایی انسان برای یادگیری بسیار
زیاد است. تصاویر و مفاهیم خیلی زودتر در ذهن نقش بسته واز لحاظ زمانی نیز بسیار
پایدارترند.
نوجوان یا کودک با دیدن اینگونه فیلمها و یا خواندن داستانهای کذایی تحت تاثیر
قرار میگیرد و سعی میکند که اعمال قهرمان داستان را تقلید کند و با تحریک جنسی
ناشی از این تصاویر به دنبال ارضاء نیازهای غریزی، مرتکب اعمال منافی عفت و شنیع
میشود.
بنابراین والدین محترم باید آگاه باشند که فیلمهایی که فرزندانشان را به جرم و
جنایت تشویق میکند و به سوی انحراف و اخلاق رذیله، سوق میدهد، از خطرناکترین
عوامل مضر تربیتی است. بخصوص کودکانی که لجام گسیختهاند و کسی بر امور آنان نظارت
ندارد.
براساس جدیدترین تحقیقات روانشناسی در ارتباط با تاثیر فیلم های خشن و جنائی در
روحیات کودکان در آمریکا به این نتیجه رسیدهاند:
کودکانی که ساعات بیشتری را صرف تماشای فیلمهای جنائی و سکسی میکنند از لحاظ
ارتکاب جرم و انحراف اخلاقی درصد بیشتری را تشکیل میدهند.
همچنین به چند گروه از کودکان چندین نوع فیلم مختلف، شامل فیلم های خشن و جنائی،
معمولی و پر مهر و عطوفت نشان دادند. پس از اتمام فیلمهای جنائی و خشن مشاهد
نمودند که بچههایی که این فیلمها را دیدهاند به زد و خورد پرداخته و با هم خشونت
رفتار میکنند.
·
نکتة دیگری که مسلماً هیچکدام از شما خوانندگان عزیز در آن شک ندارید آن است که
زمانی که کودک یا نوجوان معصوم و بیگناه ما، در چنین جو فاسد و منحرفی قرار بگیرد
و از جهت روحی دچار لغزش شود و شخصیت او در این لجنزار کج خلقی و تعفن هوی و هوس
شکل بپذیرد، دیگر تحتتاثیر نصیحت پدر و مادر و مربی نخواهد بود و به گفتههای آنان
زیاد توجه نمیکند.
دین اسلام با اصول تربیتی دقیق و روش اصولی و حساب شدهاش، طریق صحیح تربیت فرزندان
را پیش پای والدین و مربیان میگذارد تا با انجام آن، وظیفه خویش را در قبال این
نسل حساس و شکننده ادا نمایند که در اینجا چند نکتهای از آن تقدیم خوانندگان عزیز
میشود.
·
پدر مسئوول است که از انحراف زن و فرزندش جلوگیری میکند، انحرافی که یا خود مسؤول
آنست و یا از خارج از محیط منزل به آنان سرایت کرده است در غیر اینصورت آتش غضب و
عذاب الهی را به جان خریده است زیرا خدای عزوجل میفرماید:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا »
(التحریم/6)
«ای کسانیکه ایمان آوردهاید خود و اهل خود را از آتش (دوزخ) حفظ نمائید».
·
والدین و مربیان باید وظایف و مسؤولیتهای خود را در قبال فرزندان بخوبی بدانند تا
بتوانند به نحو احسن در تربیت آنان بکوشند و امانتی را که پذیرفتهاند به بهترین
صورت و کاملترین شکل ادا نمایند تا امر پیامبر عزیزمان را اجرا کرده باشند، که
میفرماید: «وَالرَّجُلُ رَاعٍ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ، وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ
رَعِيَّتِهِ».
«پدر خانواده سرپرست زن و فرزندانش میباشد و اگر درباره آنان کوتاهی کند مسؤول
خواهد بود». (روایت بخاری و مسلم).
·
پدر و مادر موظفند، عواملی را که سبب انحراف عقیدتی و اخلاقی فرزندان میشود از
میان بردارند، زیرا نبیاکرم صلی الله وسلم فرمودند: «لاَ ضَرَرَ وَلاَ ضِرَارَ».
منظور این حدیث آن است که در اسلام زیان رساندن (چه فرد مسلمان آغازگر باشد و چه
بخواهد بصورت عکسالعمل و در مقابل کسی که به او ضرر رسانده جواب دهد)، بهر شکل
جایز نیست. یعنی ضرر رساندن ابتداء و جزاء مجاز نمیباشد.
بنابراین قاعده و آنچه که از ابتدا بطور مفصل بیان داشتیم بر هر پدر و مادر دلسوزی
واجب است که فرزندان خود را از مشاهده فیلمهای جنایی و سکسی بر حذر دارند و از
خرید مجلات و کتاب داستانهای حاوی اینگونه موضوعات و تصاویر جلوگیری کنند و بطور
کلی ایشان را از هر آنچه که عقیده و ا خلاقشان لطمه وارد میکند و بسوی رذائل
اخلاقی سوق میدهد، منع نمایند.
(ح) شیوع بیکاری در جامعه
بیکاری از علل مهم انحراف فرزندان یک خانواده است، زمانی که رقم بیکاری در یک جامعه
بالا باشد و مرد خانواده امکان کار و کسب آبرومندانه و درستی نداشته باشد که بتواند
نیازهای ابتدایی و حیاتی خود و زن و فرزندش را رفع کند، تمامی افراد و اعضای آن
خانواده بسوی ارتکاب جرم و اعمال خلاف روی میآورند. چه بسا، پدر خانواده، اهل و
فرزندش را وادار کند که از طریق نامشروع و غیرقانونی مانند دزدی و رشوه و غیره پول
جمع کنند و به نزد او بیاورند.
وجود چنین خانوادههایی در یک جامعه معنایش آن است که نظام اجتماعی آنان سرپرست و
مدبری لایق ندارد و مانند بنایی فرو ریخته و خراب شده است که جایی برای حیات واقعی
انسان در آن پیدا نمیشود.
چنانچه قبلا نیز اشاره کردیم، اسلام با وضع اصول و قوانین مشخص در جهت رعایت حقوق
فرد و جامعه و گسترش و تثبیت عدالت اجتماعی، با انواع بیکاری به مبارزه برخاسته
است، چه بیکاری ناشی از تنبلی و سستی فرد باشد و چه بیکاری ناشی از شرایط اقتصادی
جامعه. و در ارتباط با بیکاری نشای از شرایط اقتصادی جامعه برای کسانی که مایل به
کار هستند اما موردی برای کار نیست، به دو اقدام امر میکند:
(أ)
برای دولت واجب است که کاری مناسب برای این افراد فراهم نماید.
(ب)
جامعه موظف است تا در پیدا کردن کار این افراد را کمک کند.
دربارة وجوب تامین کار از جانب دولت روایتی داریم از حضرت «انس» که در صحیح بخاری
آمده است که میگوید:
مردی از انصار بخدمت رسول اکرم صلی الله وسلم رسید و از ایشان طلب کمک کرد.
فرمود: آیا در منزل چیزی برای فروش داری؟
مرد: آری، جامهای و ظرف آبی.
پیامبر خدا ص: آنها را بیاور.
مرد انصاری جامه و ظرف را آورد، رسول خداصلی الله وسلم آنها را به دو دست گرفته و
فرمود: چه کسی اینها را می خرد؟ مردی گفت: من آنها را به دو درهم می خرم. پیامبر
خداصلی الله وسلم جامه و ظرف را به دو درهم فروخت و آنرا به مرد انصاری داد، و
فرمود: با یک درهم آن غذایی بخر و برای زن و فرزندت ببر و با درهم دیگرش یک تبر بخر
و برگرد.
آن مرد تبر را خرید و بخدمت رسول اکرم صلی الله وسلم بازگشت و مقداری هم لباس و
اغذیه برای زن و فرزندش خریده بود. پیامبر خداصلی الله وسلم فرمودند: «این بهتراز
گدایی است، گدایی در روز قیامت مانند لکهای زشت در صورت نمایان میشود».
اما درباره وجوب کمک جامعه تا زمانی که فرد کار پیدا میکند، روایتی از «مسلم»
داریم که میگوید: رسول خداصلی الله وسلم فرمود:
«کسی که مرکب اضافی دارد به کسی ببخشد که مرکبی ندارد و آنکه توشة اضافه دارد به
کسی دهد که توشهای ندارد».
همچنین فرمود: «مَا
آمَنَ بِي مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَجَارُهُ جَائِعٌ إِلَى جَنْبِهِ وَهُوَ يَعْلَمُ
بِهِ».
«کسی که شب سیر بخواند و بداند که همسایهاش گرسنه است به من ایمان نیاورده است».
(روایت بزار و طبرانی).
(ط) بیتوجهی والدین به تربیت فرزند
بیتوجهی و بیتفاوتی والدین به تربیت فرزند و مشغولیتهای دیگری که باعث میشود از
وضعیت فرزندان غافل و بیخبر باشند، از علتهای مهم انحراف بچههاست، مادران در این
مورد نقش بسیار حساستری دارند، شاعر در اینباره میگوید:
«مادران مانند مدارسی هستند که فرزندان جامعه را تربیت میکنند هرگاه خوب تربیت
شوند، نسلی را که پرورش میدهند، پاک طینت و مزکی خواهد بود».
مسؤولیت و وظایف مادر، در ارتباط با فرزندان نه تنها با پدر برابری میکند بلکه در
بسیاری از جهات مهمترو حساستر است، زیرا از ابتدای تولد تا زمانی که فرد میتواند
بر پای خویش بایستد و مرد زندگی شود، همراه و مونس مادر است و این مادر است که
اولین بذرهای نهال شخصیت او را میکارد و در تمام مراحل زندگی او، از نوزادی و
کودکی تا نوجوانی و جوانی به فرزندش نزدیک است و از حال ووضع او بخوبی آگاهی دارد.
پیامبر اکرم صلی الله وسلم میفرماید: «مادر در خانه شوهرش سرپرست و مربی بچههاست
و نسبت به آنان از هر جهت مسؤول است». پیامبر عزیز ماص این نکته را به مادران تذکر
دادند تا بدانند که تربیت مطلوب و صحیح بچهها فقط بعهده پدر نیست، بلکه با همکاری
زن و شوهر است که نتیجه مناسب گرفته خواهد شد.
اگر مادر وقت خود را صرف میهمانی رفتن و پذیرائی و رفت وآمد با دوستان و بیرون رفتن
از منزل کند و پدر خانواده هم نسبت به بچهها بیتوجهی و بیتفاوت باشد و اوقات
اضافی خود را به سرگرمیهای بیفایده و گشتن با رفقا و رفتن به خانههای مختلف صرف
کند، فرزندانشان مانند یتیمان بزرگ میشوند و سرگردان و بیپناهند، اینان بزودی
دردام فساد و انحراف گرفتار میشوند و شیوه تبهکاری و جرم را در پیش میگیرند و
شاعر چه بجا گفته است که:
«یتیم کسی نیست که پدر و مادرش مرده باشند و او را بیپناه و درمانده بر جای گذاشته
باشند.
یتیم واقعی کسی است که مادری بیتوجه و پدری سرگرم و مشغول به کار خود دارد».
و اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، باید بگوئیم: از چنین فرزندانی که از چنان پدر و
مادری نتیجه شدهاند نمیتوان انتظاری داشت وبزودی اثرهای این بیتوجهی بصورت
انحراف و بزهکاری بچههای آنان بروز خواهد کرد.
گاهی وخامت موضوع بسیار بیشتر است، به این معنا که پدر و مادر نه تنها به بچههای
خود اعتنایی نمیکنند، بلکه بیشتر اوقات خود را صرف خوشگذرانی و ارضای شهوات و کسب
لذات مینمایند و خود در لجنزار بیبندوباری اخلاقی غوطه میخورند، مسلما انحراف
بچههای این پدر و مادرهای گناهکار بسیار شدیدتر و خطرناکتر خواهد بود و شتاب آنها
به جانب جرم و جنایت افزونتر میشود.
(ی) مصیبت یتیم شدن
از جمله عوامل قابل توجه در انحراف افراد، حادثه ناگوار مرگ والدین است. کودکی که
همانند غنچهای شروع به شکفتن میکند و در اولین سالهای عمر پدرش را از دست میدهد،
دیگر دست نوازشگرش را احساس نمیکند وحلاوت قلب رئوفی را که به او محبت میکند،
نخواهد چشید، دیگر ناظر و مراقبی ندارد که امور او را کنترل نماید و زیر نظر داشته
باشد و سرپرستی ندارد که نیازهایش را برطرف سازد و هر آنچه برای زندگی میخواهد
فراهم نماید، خصوصا زمانی که بازماندگان نیز به او توجهی ندارند یا بازماندهای
ندارد که به جای پدر مراقب او باشد، پس ناچار چنین فردی به سوی انحراف کشیده خواهد
شد و کم کم بسوی ارتکاب جرم و تبهکاری گام بر میدارد و نه تنها خود را تباه میکند
بلکه به عاملی خطرناک برای اختلال و نابودی جامعه خویش تبدیل خواهد شد.
|