مجازاتهای فرزندان در محیط منزل و محل آموزش
1- اساس برخورد و رفتار با فرزند بر محبت و نرمی است.
بخاری در «الأدب المفرد» روایت میکند که نبی اکرم صلی الله علیه وسلم فرمود:
«نرمخوی باش و از تندخویی و ناسزاگویی بپرهیز». و در روایت «آجری» آمده است که
پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرمود: «مهربان باشید و سخت نگیرید».
و در روایت «مسلم» از «ابوموسی اشعری» آمده است که هنگامی که رسول خداصلی الله علیه
وسلم او و «معاذ» را به سوی یمن روانه کرد، فرمود: «آسانگیر باشید، سختگیری
نکیند، یا بدهید و مردم را منزجر نکنید».
و در روایت دیگری آمده است که فرمود: «یاد بدهید و سختگیر نباشید به درستی که معلم
از معنف (انسان سختگیر) بهتر است».
بنابراین رهنمودهای ارزشمند، به طریق اولی، کودک نیز در دایره مشمول این احادیث
قرار میگیرد، به این اعتبار که جانب کودک بیش از هر فرد دیگری باید مراعات شود و
مورد لطف و محبت قرار گیرد.
در جلد اول و بخشهایی از این کتاب (جلد دوم) به تفصیل راجع به مهر و ملاطفت نبی
اکرم صلی الله علیه وسلم نسبت به کودکان بحث کردیم، شواهد مذکور ثابت میکنند که
اساس رابطه با کودک بر نرمی و مهر مبتنی است و در بحث تربیت با بهرهگیری از الگو
از اهتمام پیامبر گرامیص و توجه ویژه ایشان به کودکان سخن گفتیم و بیان نمودیم که
چگونه نسبت به کودکان دلسوز و مهربان بود و با ایشان بازی و شوخی میکرد، خواننده
گرامی در صورت نیاز میتواند به این بحث رجوع کند که اندیشه و نیاز جوینده را به
خوبی پاسخ میگوید.
2- رعایت طبیعت و سرشت کودک خطاکار در مجازات
فرزندان از لحاظ هوش و ذکاوت و تأثیرپذیری و شکلپذیری، ذاتاً با یکدیگر فرق دارند،
همچنانکه مزاج آنها نسبت به یکدیگر متفاوت است. مثلاً یکی از آنها نرمخوی و آرام
است و دیگری معتدل و یکی دیگر مزاج عصبی دارد و تندخو است، تمامی این اختلافات به
مسایل وراثتی و تأثیرات محیطی و عوامل تربیتی برمیگردد. در بعضی از کودکان یک نگاه
تند برای اصلاح و ممانعت او کفایت میکند، در صورتی که در کودک دیگر راه علاج،
توبیخ است و گاهی نیز اتفاق میافتد که مربی مجبور میشود از ضرب و شتم استفاده
کند، البته در صورتی که تمامی راههای تربیتی قبلی را طی کرده و نتیجه نگرفته باشد.
به عقیده بسیاری از اندیشمندان علم روانشناسی اسلامی مانند «ابن سینا»، «عبدری» و
«ابن خلدون» مربی فقط در هنگام ضرورت مبرم باید به مجازات جسمی اقدام کند و تا جایی
که میتواند از زدن خودداری کند و چنانچه فرزند پس از تهدید و وعید و واسطهگری
بزرگترها تأدیب نشد، زدن جایز خواهد بود؛ شاید این طریقه در تکوین اخلاقی و نفسانی
و نهایتاً اصلاح بر او مؤثر باشد.
«ابن خلدون» در مقدمه کتاب خود میگوید: سختگیری و قساوت در برخورد با کودک موجب
میشود که به ترس و ضعف و گریز از مسؤولیتهای زندگی عادت کند. از جمله نظر او این
است که: هر فردی که تحت تربیت انسانی سختگیر و مستبد باشد ـ فرق نمیکند از محصل
گرفته تا خدمه و مملوکین و هر انسان تحت تربیت که آماج قهر و تندخویی قرار میگیرد
ـ نشاط و شادابی خود را از دست میدهد و از انبساط نفسانی محروم میگردد. این روش
او را به کسالت و تنبلی وادارد میکند و ترس شدید از مربی او را به دروغ و حیلهگری
سوق میدهد، زیرا دائماً از دستهای قاهری که به جانبش دراز میشود، وحشت دارد،
برای همین است که مکر و نیرنگ را یاد میگیرد و با ادامه این روش، این اوصاف در او
به عادت تبدیل میشود و مفاهیم انسانی از وجودش رخت برمیبندد. «ابن خلدون» به
تفصیل در این رابطه سخن میگوید، در ادامه بحث او، در این مورد آمده است که فردی که
تحت تربیتی خشن و قهرآمیز قرار گرفته است، سربار دیگران میشود، زیرا به علت فقدان
حمیت و غیرت و عجز نمیتواند از شرف و اهل و خانوادهاش دفاع کند، چون چنین فردی از
کسب فضایل اخلاقی و معنوی دست کشیده است و بدین ترتیب، شخصیت چنین انسانهایی به
جای تکامل به سوی غایت مطلوب، دچار انحطاط و زوال میشود.
گفتههای ابن خلدون در این باب، کاملاً با رهنمودهای نبی اکرم صلی الله علیه وسلم
در ارتباط با ملاطفت و نرمخویی در تربیت کودکان سازگاری دارد و با برخورد دوستانه
و پر مهر آن بزرگوار منطبق است و با برخورد حکیمانه آن حضرت در حل مشکلات مردم و
فرزندان امت اسلامی با سنین متفاوت و طبقات مختلف، همگام و موافق میباشد.
سلف صالح و بزرگان امت اسلام نیز در برخورد با کودک بسیار نرم و مهربان بودند و
هیچگاه به مجارات روی نمیآوردند مگر آنکه تمامی مراحل را طی کرده و از اصلاح
ناامید شده باشند و همچنان که قبلاً به عنوان نمونه ذکر کردیم یکی از امرای
اسلامی، از «الاحمر»، مری فرزندش میخواهد که حتی لحظهای را در طول مدتی که با او
هستی از دست مده، فرصت را مغتنم شمر و سعی کن هر لحظه مطلب مفیدی به او یاد دهی اما
مواظب باش که او را غمگین و خسته نسازی که ذهنش ناتوان شود و زیاد هم آسانگیر و
مسامحه کار نباش که به تعطیلی و فراغت عادت کند و تنبل شود. تا آنجا که میتوانی
با ملایمت و صمیمیت او را تربیت کن، اگر با این دو عامل اصلاح نشد از شدت و
سختگیری استفاده کن.
مثالها در این رابطه بسیار است و در جاهای مختلف کتاب و در بحث طبایع سهگانه،
مفصل آمده است که میتوانید به آن مراجعه فرمایید.
خلاصه مطلب آن است که مربی باید در به کار بردن مجازات با حکمت باشد و هوش و فهم و
مزاج طفل را رعایت نماید و به زدن مبادرت نکند مگر در آخرین مرحله و به ناچاری.
3- روش تدریجی در معالجه از خفیف به شدید
همان طور که اشاره کردیم، مجازات آخرین مرحله مسیر تربیت است به این معنا که باید
مربی قبل از اقدام به مجازات، تمامی راههای دیگر را آزموده باشد، شاید بتواند
کجروی کودک را به این وسیله اصلاح کند و از لحاظ اجتماعی و اخلاقی او را ترفیع
بخشد و موجب گردد که به انسانی متعادل و متوازن تبدیل شود.
«امام غزالی» میگوید: مربی مانند طبیب است. همان طوری که یک پزشک تمام بیماران را
با دارویی واحد معالجه نمیکند مربی حق ندارد، راه حل واحدی را برای حل مشکلات
مختلف کودکان به کار ببرد، مثلاً در هر صورت از سرزنش کلامی و توبیخ استفاده نماید،
برای مثال در عدهای نگران انحراف باشد و در عده دیگر نافرمانی و سرپیچی را مشاهده
کند اما در هر حال از روشی واحد بهره گیرد. به عبارت دیگر انتخاب یک راه حل تربیتی
در ارتباط با هر کودک یا نوجوان منحصر به فرد است، مربی باید در ابتدا عامل انحراف
و خطا را جستجو کند، به سن و سال و فهم و شرایط اجتماعی کودک آگاه باشد، در واقع با
قرار گرفتن این عناصر در کنار هم است که مربی میتواند علت انحراف و مرض اصلی را
تشخیص دهد و درمان مناسب را پیشنهاد کند و بهترین راه را در این مورد همگام با
بیمار برای درمان صحیح طی نماید، راهی که به گلستان انسانهای سالم و صحیح، و ساحل
دریای متقین، منتهی خواهد شد.
رسول گرامی صلی الله علیه وسلم طرق روشنی برای تأدیب و معالجه انحرافات و اصلاح
کجرویهای فرزند پیش روی مربیان گذاشته است تا مربیان بهترین آنها را متناسب با
وضع طفل برگزینند و در نهایت امر، به اصلاح فرزند و تهذیب او نایل شوند و بتوانند
از او انسانی مؤمن و پاکدامن بسازند.
رهنمودهای معلم اول اسلام در ارتباط با روشهای تربیتی
1- تذکر دادن اشتباه به وسیله راهنمایی کردن
«عمربن ابی سلمه» رضی الله عنه میگوید: در کودکی تحت سرپرستی رسول خداصلی الله
علیه وسلم بودم، هرگاه سینی غذا را میگذاشتند، دستم را به همه نقاط آن میرساندم،
روزی پیامبر گرامی صلی الله علیه وسلم فرمود: «فرزندم، اول بسمالله بگو، با دست
راست غذا بخور، و از جایی که در طرف خودت هست غذا را بردار». (روایت بخاری و مسلم)
در این مورد چنانکه ملاحظه میفرمایید رهنمود نبی اکرم صلی الله علیه وسلم با
موعظه حسنه و کلام کوتاه و رساست.
2- تذکر دادن اشتباه با مهربانی و نرمی
«سهل بن سعد» رضی الله عنه میگوید: در مجلسی، نوشیدنی به خدمت رسول خداصلی الله
علیه وسلم آوردند، از آن نوشید. در طرف راستش پسر بچهای و در طرف چپ تعدادی از
افراد مسن نشسته بودند، رسول خداصلی الله علیه وسلم به پسر بچه گفت، آیا اجازه
میدهی که ظرف نوشیدنی را اول به اینان (بزرگترها) بدهم.
پسربچه گفت: خیر به خدا قسم کسی غیر از شما را بر خود ترجیح نمیدهم که قبل از من
بنوشد، پس پیامبر خداصلی الله علیه وسلم ظرف نوشیدنی را به دست آن پسربچه داد و
این کودک «عبدالله بن عباس رضی الله عنه» بود. (روایت بخاری و مسلم)
قصد پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم در اینجا یاد دادن یک اصل اخلاقی به کودک بود
که همانا احترام به بزرگتر است، اما برای این آموزش با اجازه گرفتن و نرمی و ملاطفت
فرمود: آیا اجازه میدهی که ظرف نوشیدنی را ابتدا به ایشان بدهم؟
3- تذکر دادن اشتباه با اشاره
«ابن عباس» میگوید: «فضل» در کنار رسول خداصلی الله علیه وسلم بود، زنی از خثعم
آمد، «فضل» به آن زن خیره شده بود و به جانب او نظر میکرد، پیامبر خداصلی الله
علیه وسلم نیز با دست مبارک، سر فضل را به طرف دیگر برگرداندند.
آن زن پرسید: ای پیامبر خدا، پروردگار فریضه حج را بر بندگانش واجب کرده است، اما
پدرم سالخورده است و توانایی نشستن بر شتر را ندارد، آیا میتوانم به جای او مراسم
حج را انجام دهم، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: آری؛ و این واقعه در حجهالوداع
صورت پذیرفت. (روایت بخاری)
چنانچه ملاحظه میفرمایید، رسول خداصلی الله علیه وسلم با نگاه به نامحرم
اینچنین برخورد مینماید و صورت فضل را با دست خویش برمیگرداند. و این برخورد
پیامبر گرامی صلی الله علیه وسلم بر فضل بسیار تأثیر گذاشت.
4- تذکر دادن اشتباه با سرزنش کردن
«ابوذر»رضی الله عنه میگوید: به مردی دشنام دادم و او را به واسطه مادرش نکوهش
کردم، گفتم: ای فرزند زن سیاه.
رسول گرامی صلی الله علیه وسلم فرمود: «ای ابوذر، آیا او را به واسطه سیاه پوست
بودن مادرش نکوهش کردی، به درستی که تو انسانی هستی که آثاری از جاهلیت در تو باقی
مانده است، تعدادی از برادران شما، برده شما هستند، خدای تعالی آنها را زیردست شما
قرارداده است، پس هر کدام از شما که برادرش زیردست اوست، از هر آنچه که خود
میخورد به او بدهد، و لباسی بر او بپوشاند که خود میپوشد. کارهای سنگینی که در حد
توان آنها نیست و به ایشان نسپارید و اگر سپردید آنان را کمک کنید». (روایت بخاری)
و به کودک یا نوجوان بفهماند که مجازاتی را که اعمال نموده است برای تحقق خیر و
سعادت اوست و با اصلاح کجروی او صلاح دین برای خود و دوستانش و صلاح آخرت را برایش
تأمین نموده است، این روش نبی اکرم صلی الله علیه وسلم بود که بعد از اجرای مجازات
با ملایمت و نرمی و روی بشاش برخورد میکرد، نمونه آن حادثه تخلف کعب بن مالک و دو
دوستش از فرمان پیامبر خداصلی الله علیه وسلم برای رفتن به غزوه تبوک است که در
جلد اول به آن اشاره کردیم و پس از نزول آیه پذیرش توبه در قرآن، رسول گرامی صلی
الله علیه وسلم به کعب، تبریک گفت، و زمانی هم که فرزند احساس میکند که مربی پس
از اجرای مجازات، نرمخو و گشادهروست و اظهار لطف و محبت دارد و اجرای مجازات هم
به مصلحت تربیت و اصلاح او بوده است، دیگر جمود روحی پیدا نخواهد کرد و دچار انحراف
اخلاقی نمیگردد و به افعال ناشایست آلوده نمیشود و در کجرویهای مختلف غرق
نخواهد شد، قدر این برخورد خوب را خواهد دانست و حق آن را ادا مینماید و با جمع
ابرار و متقین و جمع برگزیدگان، همراه خواهد شد.
آنچه که به تفصیل راجع به مجازات به شیوه زدن بحث نمودیم، توسط دین اسلام به وسیله
حدود و شروطی محدود میگردد تا زدن به عنوان یک عامل بازدارنده به کینهجویی و
انتقام تبدیل نشود.
شروط اعمال مجازات در قالب زدن
1-
مربی نباید قبل از استفاده از تمامی طرق و وسایل تربیتی به کتک زدن مبادرت نماید.
2-
در حالت خشم شدید، فرزند را نزند، مبادا موجب زیان جسمی گردد، و به توصیه پیامبر
اکرم صلی الله علیه وسلم عمل کرده باشد که فرمود: خشمگین مشو!
3-
از زدن نقاط حساس و رنجآور مانند سر و صورت و سینه و شکم خودداری نماید زیرا در
روایتی از نبی اکرم صلی الله علیه وسلم آمده است که فرمود: به صورت نزن...
و در ماجرای سنگسار نمودن «زن غامدی» خود سنگریزهای به اندازه یک دانه نخود برگرفت
و پرتاب نمود و فرمود از زدن به صورت بپرهیزید، اگر در چنین حالتی که در جریان
اتلاف نفس است، پیامبر مهربان صلی الله علیه وسلم اینچنین برحذر میدارد به طریق
اولی در حالت تعزیر و تأدیب، این نهی بسیار شدیدتر است، زیرا سر و صورت موضع حواسند
و زدن به آنها احتمال ایجاد اختلال را در این مناطق ممکن میسازد که نوعی آزار و
اتلاف محسوب میگردد.
زدن به سینه و شکم هم ممنوع است زیرا موجب زیانهای قابل توجهی میگردد که گاهی
منجر به مرگ خواهد شد که در قاعده عمومی «لا ضرر و لا ضرار» جای میگیرد که
از آن بحث کردهایم.
4-
زدن در اولین مجازاتها باید ملایم باشد و ایجاد درد نکند، ضربههایی آهسته بر دو
دست یا دو پا، اگر کودک به سن بلوغ نرسیده باشد باید یک تا سه ضربه بزنیم، اما اگر
فرزند به سن بلوغ رسیده باشد و مربی ببیند که سه ضربه بازدارنده و کافی نیست،
میتواند تا ده ضربه هم بزند، زیرا در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم
آمده است که فرمود: «هیچ یک از شما (برای انجام مجازات) بیش از ده ضربه نزند مگر
آنکه حدی از حدود الهی را جاری سازد». (روایت صاحب الاقناع و المغنی و ابن تیمیه)
همان طوری که ملاحظه کردید، پیامبر خداصلی الله علیه وسلم اشتباه حضرت ابوذرس را
با سرزنش کردن او و با ملایمت جواب گفت و متناسب با موقعیت، او را نصیحت کرد،
نصیحتی در ارتباط با رهنمود اصلی.
5- تذکر دادن اشتباه با دوری نمودن
در روایتی از بخاری و مسلم آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم از «خدف»
نهی فرموده است. خدف به مفهوم پرتاب کردن سنگریزه با دو انگشت سبابه و ابهام است و
فرموده است که به راستی چنین عملی نه صید را میکشد و نه دشمن را از بین میبرد یا
زخمی میکند بلکه دندان را میشکند و چشم را کور مینماید.
در روایتی آمده است که یکی از نزدیکان «ابن مغفل» اقدام به خدف کرد. و ابن مغفل او
را از چنین کاری منع نمود و گفت: پیامبر خداصلی الله علیه وسلم از چنین عملی نهی
کرده است و فرموده است که نه صید را میکشد و نه دشمن را، اما او بدون توجه به این
تذکر همچنان ادامه داد. «ابن مغفل» گفت: حدیثی از رسول خدا را برایت گفتم ولی تو
همچنان ادامه میدهی دیگر هیچگاه با تو حرف نخواهم زد.
همچنین «بخاری» از «کعب بن مالک» در قضیه تخلف از شرکت در جنگ تبوک، روایت میکند
که نبی اکرم صلی الله علیه وسلم مردم را از سخن گفتن با ما منع فرمود، کعب میگوید
این وضعیت حدوداً 50 روز طول کشید، تا اینکه پروردگار پذیرش توبه آنان را در قرآن
نازل کرد.
«سیوطی» روایت میکند که «عبدالله بن عمر رضی الله عنه» از پسرش تا هنگام مرگ دوری
نمود، زیرا پسرش به کلامی که پدر پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم باز گفته بود
اهمیتی نداد، در این حدیث مبارک پیامبر خداصلی الله علیه وسلم ، مردان را نهی کرده
بود که زنان را از رفتن به مساجد منع کنند.
با توجه به نمونههای فوق درمییابیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم و جمع
یاران او یکی از راههای مجازات را با دوری کردن و حرف نزدن به اجرا درمیآوردند تا
موجب ناهنجاریهای آنان و بازگشت ایشان از مسیر منحرف شود.
6- تذکر دادن اشتباه با کتک زدن
مجازات با روش زدن ـ به شرط حصول شرایط ـ از جانب اسلام تأیید شده است که پس از
نصیحت و دوری نمودن اجرا میشود، و این نکته مجدداً تأکید میشود که سیر مجازات از
خفیف به شدید است و زدن در نهایت وقتی از تمامی عوامل مأیوس شدیم به آن اقدم
مینماییم و باید توجه داشته باشیم که پیامبر خداصلی الله علیه وسلم هیچگاه،
هیچکدام از همسران خویش را نزد.
7- تذکر دادن اشتباه با مجازات در حضور دیگران
قرآن کریم در ارتباط با این روش تربیتی در سوره نور میفرماید:
«زن زانیه و مرد زناکار! پس هر یک از ایشان را صد تازیانه بزنید و شما نسبت به
ایشان در مورد حکم خدا، دستخوش ترحم نشوید، اگر به خدا و روز آخرت ایمان دارید، و
باید گروهی از مؤمنین در هنگام عذاب ایشان حاضر و گواه باشند».
وجه تمایز این نوع از مجازات از سایر انواع آن، انجام شدنش در حضور مردم است، در
این صورت فرد خطاکار بهتر نصیحت میشود و بسیار مؤثرتر، عبرت میگیرد و جمعی هم که
شاهد عقوبت است، بسیار بیشتر متأثر میگردد و به عاقبت چنین عمل خطایی میاندیشد که
اگر خودت هم مرتکب آن گردد، دامنگیر خودش هم خواهد شد و بر مبنای همین اصل قرآنی
بود که رسول خداصلی الله علیه وسلم به یارانش امر میفرمود که بعضی از مجازاتها
را در حضور مردم، به اجرا درآورند و از قدیم هم گفتهاند: خوشبخت کسی است که به
واسطه غیر خودش، عبرت بگیرد. و این مفهوم در آیه مبارکه ذیل مستتر است که «و در
قصاص برای شما زندگی است ای صاحبان عقول».(بقره/179)
قصاص موجب گسترش امنیت و صلاح در جوامع است و موجب میگردد که آرامش و استقرار ثبوت
یابد و انسانهای شرور از ارتکاب جرم و ادامه خطاکاری دست بکشند.
بدون تردید در زمانی که پدر و مادر و یا مربی طفل او را در حضور دوستان یا سایر
افراد خانواده، مجازات میکنند، اثر انکارناپذیری بر فرد خاطی و سایر فرزندان
میگذارد و پیشاپیش، سایرین، نزد خود عاقبت ناگوار خطاکاری را حساب میکنند و به
خوبی عبرت میگیرند و نصیحت میشوند.
با توجه به آنچه که بیان گردید مربی میتواند هر یک از روشهای مطرح شدهای را که
پیامبر گرامی خداصلی الله علیه وسلم عملاً به اجرا در آورده است متناسب با موقعیت
فرزند برگزیند و اجرا نماید. گاهی فقط یک نصیحت کوتاه یا نگاهی دزدکی یا بیان
کلمهای مهرآمیز یا اشارهای سریع یا بیان کلمهای تند و... و... مؤثر واقع
میگردد، اگر مربی تذکر دادن اشتباه را با اسلوبهای متنوع مذکور به خوبی بداند، به
قول معروف نوک سوزنی در اصلاح او خطا نخواهد کرد و در روشی تربیتی به تدریج به طرف
شدت پیش میرود تا به زدن دردناک آن هم در حضور دیگران میرسد.
اگر پس از مجازات، مربی مشاهده کرد که فرزند اصلاح شده است و اخلاق او مستقیم و
معتدل گردیده، بهتر است به رویش تبسم کند، با او مهربان باشد، و نسبت به او باگشایش
و انبساط بیشتر برخورد نماید.
1-
کودک را نباید قبل از ده سالگی بزند، زیرا در حدیث نماز آمده است که فرزندانتان را
به نماز در هفت سالگی امر کنید و اگر در ده سالگی نماز نخواندند، آنان را بزنید،
بنابراین کمتر از سن ده سالگی زدن مجاز نخواهد بود.
2-
اگر کودک برای اولین بار است که دچار لغزش میشود باید به او فرصت داده شود که توبه
کند و جبران نماید و از آنچه که انجام داده عذر خواهی کند و به اطرافیان هم مجالی
دهیم تا برایش شفاعت نمایند، که بدون عقوبت کردن قول دهد که دیگر تکرار ننماید، که
این به نسبت زدن و آشکار کردن موضوع برای سایرین، بسیار بهتر است.
3-
مربی باید شخصاً فرزند را مجازات نماید و آن را به برادر یا دوستان واگذار نکند، تا
موجب شعلهور شدن آتش کینه و جنگ و جدا نگردد.
4-
اگر فرزند به سن بلوغ و احتلام پای گذاشت و مربی مشاهده کرد که ده ضربه نمیتواند
مانع او باشد، میتواند اضافه کند، او را بترساند و مجازات را تکرار نماید، تا
زمانی که ببیند فرزندش بر مسیر درست است و در حیات خویش در راه هدایت و صراط مستقیم
گام میزند.
با توجه به آنچه بیان کردیم در مییابیم که تربیت اسلامی به موضوع مجازات معنوی یا
مادی توجه خاص دارد اما آن را در چهارچوبهای از حدود و شروط محدود میسازد و اگر
مربیان عزیز بخواهند فرزندانشان را به شیوهای نمونه تربیت نمایند و اصلاحی عظیم و
اساسی برای نسلها ایجاد کنند، نباید از این حدود تجاوز کنند یا چشم بپوشند.
و چه موفق و اندیشمند هستند پدر و مادری که مجازات را در محل مناسب اعمال میکنند و
مهربانی و نرمی را نیز در جای خود به کار میبرند و چه نادان است پدر یا مادری که
جاهلانه در جایی که باید شدت و قاطعیت داشته باشد، صبر میکند و در هنگامی که بخشش
و مهربانی لازم است، سختگیر و خشن است.
بنا به قانون الهی مربی باید نسبت به شاگردانش مهربان و نیکو سرشت باشد نه تندخو و
بداخلاق. مربی خشن مانند چوپانی است که با شلاق خود رمه گوسفندی را با آزار
دادنشان، زخمی و خونین میکند در حالیکه در درونش، نفس او مانند شیری است که در
تاریکی به او حملهور شده است. ای مربیان نسل امروز، کودکان، امانتهای الهی در نزد
شما هستند، نه عروسکهای و بازیچههایی که آماج خشم و آزار نابودکننده شما باشند.
زمانی که از سن کودکی، فرزند خویش را بر مبنای عقیده ربانی و محاسبه دایمی نفس و
احساس مراقبت الهی و ایمان به خداوند و یاری جستن از او و پناه بردن به او و ترس از
او و اعتماد فقط به او در تمامی دورانها و مراحل زندگی تربیت نمودیم، زمانی که
فرزند از اعماق وجودش باور دارد که خداوند سبحان ناظر بر اوست او را میبیند، سر و
نجوایش را میداند، خیانت چشمها را مشاهده میکند، ترساندن او از آخرت و تهدیدات
دنیوی به بهترین شکل بر قلب او اثر میگذارند و اقدامات ترهیبی و بازدارنده به خوبی
بر روح و سلوک و رفتارش تأثیر میگذارند و اینجاست که اخلاق او متعادل میگردد و
امر کودک اصلاح میشود.
قرآن کریم عقوبت ترسانندهای را که سراسر وجود را از خوف و خشیت الهی پر میکند به
کرات، به کار میبرد تا نفوس مؤمن را اصلاح نماید و از لحاظ اخلاقی و روانی آماده
سازد، و چه بسیار دیدهایم که بر روح آدمیان اثر گذاشته است و نتایج قابل ستایش بر
اخلاق و سلوک انسانها ایجاد نموده است، برای مثال گاهی آدمیان را تهدید میکند و
از قساوت قلب میترساند، قساوتی که پس از غرق شدن نفوس در گمراهی حاصل میشود.
|