مسؤولیتهای اولیاء و مربیان برای تربیت ایمانی کودکان
1- راهنمایی فرزند به جانب ایمان به خدایتعالی
در این مورد هنگامی که کودک به سن ادراک و تمییز میرسد، بتدریج از محسوس شروع
میکنیم و به معقولات میرسیم.
حرکت ما باید از جزئی به سوی کلی و از بسیط به طرف مرکب باشد و بطور کلی از طریق
تفکر و تامل در خلقت آسمان و زمین، فرزند را به جانب ایمان به خدایتعالی و قدرت
بلامنازع و خلقت شگفتانگیز آن پروردگار توانا سوق دهیم.
در نهایت این راه، به ایمانی دست مییابیم که بر پایه محکم دلیل و استدلال بنا شده
است و از همان ابتدای سن کودکی موضوعات ایمانی در وجود او تثبیت میشود و ودلایل
نافذ و محکم عقیده توحیدی در اندیشهاش نقش میبندد و دیگر هیچ حربه ویرانگری به
قلب استوار و محکم او آسیب نمیرساند و دعوتکنندگان به انحراف و بدی نمیتوانند در
اندیشه نضج گرفته و قوام یافتهاش نفوذ کنند و هیچ انسانی قادر نخواهد بود که ایمان
محکم او را متزلزل کند، زیرا به شخصیتی محکم و استوار مبدل و به یقینی راسخ و
اطمینانی کامل رسیده است.
طریقه حرکت تدریجی از پایین بسوی بالا و از محسوس بسوی معقول است و این طریقه یافتن
حقیقت، راهی است که قرآن کریم بیان میکند که در اینجا چند آیه به عنوان مثال ذکر
میشود تا چگونگی آنرا از کلام شگفتانگیز قرآن درک کنیم:
«هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لَّكُم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ
شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ
* يُنبِتُ لَكُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالأَعْنَابَ وَمِن
كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
* وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالْنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالْنُّجُومُ
مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
* وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ
لآيَةً لِّقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ
* وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا
وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ
فِيهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
* وَأَلْقَى فِي الأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلاً
لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
* وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ
* أَفَمَن يَخْلُقُ كَمَن لاَّ يَخْلُقُ أَفَلا تَذَكَّرُونَ»(النحل/10-17)
«او (پروردگار شما) کسی است که آب را از آسمان برای شما فرو فرستاد، بخشی از آن
برای آشامیدن و بخشی برای روئیدن درخت (و گیاهان) که (حیوانات خود را) در آن
میچرانید. و به سبب آن آب، کشت و زیتون و درختان خرما و انگور و انواع میوهها
میرویاند، بیگمان درآن نشانهای است برای کسانی که میاندیشند و برای بهرهگرفتن
شما شب و روز و خورشید و ماه را رام کرد و ستارهها به فرمان او مسخرند و در اینها
محققاً نشانههایی است برای کسانی که میاندیشند و از نعمات رنگارنگی که در زمین
برای شما خلق کرده، نیز نشانههایی است برای آنانکه متذکر میشوند و اوست که دریا
را تسخیر کرد تا از آن گوشت تازه بخورید و از آن زیوری را که میپوشید، بیرون
بیاورید و کشتیها را میبینی که امواج دریا را میشکافند تا فضل و روزی الهی را
بجویند، شاید که شکرگزار او باشید و در زمین کوههای استواری افکند که مبادا شما را
بلرزاند و نهرها و راههایی قرار داد شاید که راه یابید و در زمین نیز علامتهایی
قرار داد و ایشان به واسطه ستارهها راه مییابند. پس آیا کسی که خلق میکند مانند
کسی است که خلق نمیکند آیا متذکر نمیشوید.»
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ
وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ
اللّهُ مِنَ السَّمَاء مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ
فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخِّرِ
بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»(البقره/164)
«به تحقیق که در خلقت آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز و آن کشتی که به سود مردم
در دریا جاری است و ابی که خدا از آسمان نازل کرده و زمین را پس از مرگش زنده نموده
است و از هر جنبندهای در آن منتشر کرده و گردش بادها و ابرهای تسخیر شده بین آسمان
و زمین، نشانههایی است برای خردمندانم».
2- ایجاد خصلت خشوع و تقوی و عبودیت در اعماق وجود فرزند
برای رسیدن باین هدف باید از ابتدا چشم بصیرت کودک را نسبت به قدرت بلامنازع
پروردگار جهانیان بگشائیم و از وجود قوانین و نظام شگفتانگیز حاکم بر طبیعت آغاز
کنیم. نظام تغییرناپذیر و شگفتانگیزی که بر تمامی اشیاء و موجودات سایه افکنده
است، قانون دقیقی که در کوچکترین اجزا تا بزرگترین اجرام سماوی جریان دارد و در
موجود جاندار و بیجان مستقر است و از گیاه کوچک تا درخت تنومندی در رنگ و جلوههای
خیرهکنندهای بروز میکند.
خلاصه این است: براساس پدیدههای طبیعی و شگفتآور و موجودات جالب توجه به کودک
میآموزیم که با چه عظمتی مواجه هستیم و قلب انسان در مقابل این قدرت و عظمت جز به
لرزه در آمدن و خضوع چه میتواند انجام دهد!
انسان پس از درک این حقیقت انکار ناپذیر، وجود و سیطره الهی را بر خود و تمامی
اشیاء درک میکند و تحقق تقوی را در درون خود احساس میکند در این حالت است که از
اعماق وجودش لذت عبادت و اطاعت پروردگار توانای هستی را میچشد.
غیر از این آگاهی ارزشمند برای آنکه حالت خشوع فرزند را تقویت کنیم و تقوا را در
وجودش استوارتر و نافذتر نمائیم، در سالهایی از عمر که قدرت تمیز پیدا میکند به
اومیآموزیم که در نماز خضوع و تواضع داشته باشد، همچنین احساس حزن و اندوه و گریه
در هنگام استماع قرآن که از ویژگیهای عرفا و نشانه خاص بندگان شایسته و مؤمنین
صادق است به خود گیرد.
قرآن کریم چنین حالتی را ستوده است ومتقیان دل آرامی را که چنان شور و حای دارند،
ستایش میکند. آنجا که میفرماید:
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ
* الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ»
(المؤمنون/1-2)
«و به تحقیق رستگار شدند مؤمنان، کسانی که در نمازشان خاشع و خاصعند».
«اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ
تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ
جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ
مَنْ يَشَاء» (الزمر/23)
«خدایتعالی بهترین کلام را فرستاد که آیاتش مانند هم هستند (در فصاحت و بلاغت و
تناسب، بدون تعارض و تناقض) و تکرار میشوند (بدون آنکه ملالی ایجاد کنند) و اندام
کسانی که از پروردگارشان میترسند با شنیدن آن، به لرزه در میآید. آنگاه جسم و جان
آنان با ذکر خدا آرام میگیرد، این هدایت الهی است و هر کس را که بخواهد به سبب آن
هدایت مینماید».
« إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا» (مریم/58)
«هنگامی که آیات پروردگار رحمان برای آنان تلاوت میشود، در حالی که گریه میکنند
به سجده میافتند».
این حالتهای با عظمت و مملو از ایمان و خشوع و آرامش قلبی و حزن و اندوه در هنگام
تلاوت قرآن بصورتی شگف در وجود پیامبر گرامی خداص و یاران او و گذشتگان بزرگوار ما
و عرفا دیده شده است.
«عبداللهبن مسعود» رضی الله عنه میگوید: رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود:
«اقْرَأْ عَلَىَّ»،
فَقُلْتُ: أَقْرَأُ عَلَيْكَ وَعَلَيْكَ أُنْزِلَ؟ فَقَالَ: «إِنِّي أُحِبُّ أَنْ
أَسْمَعَهُ مِنْ غَيْرِي»، فَقَرَأْتُ سُورَةَ النِّسَاءِ فَلَمَّا بَلَغْتُ
«فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء
شَهِيدًا»
قَالَ:«حَسْبُكَ». فَالْتَفَتُّ فَإِذَا عَيْنَاهُ تَذْرِفَانِ.
«برایم قرآن بخوان» گفتم: ای پیامبر خدا، آیا من قرآن بخوانم در حالیکه بر شما نازل
شده است؟ فرمود: «دوست دارم آنرا از غیر خودم بشنوم». پس سوره نساء را خواندم تا به
این آیه رسیدم: آنگاه (در قیامت) حال معاندین و کافرین چگونه خواهد بود؟ زمانی که
از هرامتی شاهدی بر میگزینم وشاهد این امت تو خواهی بود. در حالیکه اشک از چشمانش
جاری بود، فرمود: کافی است (نخوان). (روایت بخاری و مسلم)
ابو صالح میگوید: عدهای از اهالی یمن به خدمت «ابوبکر صدیق» رضی الله عنه رسیدند،
قرآن میخواندند و گریه میکردند. حضرت ابوبکر رضی الله عنه فرمود: ما نیز اینچنین
بودیم تا قلبها سخت شد.
اخبار راجع به خشوع گذشتگان هنگام نماز خواندن و تلاوت قرآن بسیار بیشتر از آن است
که در این فرصت کوتاه قابل بازگویی باشد، داستانهای شگفتانگیز آنان در کتب اخلاق و
تربیت آمده است که میتوانید به آن رجوع نمائید.
چه بسا که والدین و مربیان عزیز در ایجاد حالت خشوع و اندوه به صورت مطلوبی که ذکر
شد، در ابتدای امر مشکل داشته باشند و سخت جلوه نماید، اما با روشی حکیمانه که گاهی
مستلزم تنبیه و گاهی صبر و بردباری است، میتوان حالت مورد نظر را ایجاد نمود.
چنانچه بتوانیم این خصلت را در کودک ایجاد نمائیم، چون از همان ابتدای زندگی است،
در او ریشه دوانده و جزو سرشت و شخصیت او خواهد شد و مسلماً از خصایل ارزشمند او
خواهد بود.
3- پرورش حس حضور و نظارت الهی
باید کودک را عادت دهیم تا در تمامی حالات و افعال خود، پروردگار متعال را ناظر و
حاضر بداند و دریابد که خدای دانا تمامی اسرار درونی او را میداند، خیانت چشمها
را میبیند و بر تمامی رازهایی که سینهها در خود دارند آگاه است. پس باید مقصد اصی
مربی کودک در مسیر تربیتی، این باشد.
کودک در حالیکه کار میکند یا میاندیشد یا احساسی به او دست میدهد، عادت کند که
حضور خداوند را دریابد. این احساس حضور الهی در هنگام عمل، روحیه اخلاص را در کودک
ایجاد میکند و این روحیه به سایر اقوال و افعالش سرایت خواهد کرد، بنابراین در
هرگامی که در زندگی بردارد در جستجوی رضایت الهی و تحقق خواست اوست و بتدریج به
مرتبه والای عبودیت خالص برای خدای خود خواهد رسید، بنابراین جزو کسانی خواهد بود
که درآیه مبارکه ذیل بیان شده است:
«وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء
وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ»(البینة/5)
«در حالیکه مامور نبودند، مگر اینکه خدا را عبادت کنند و دین را برای او خالص
گردانند، متمایل به حق باشند نماز را بر پای دارند و زکات بدهند و این است دین
ارزشمند».
بر همین مبنا نیز مربی باید به کودک بفهماند که خدای عزوجل فقط اعمالی را که در جهت
و برای جلب رضای او باشد میپذیرد زیرا پیامبر خداصلی الله وسلم فرموده است: «خدای
عزوجل فقط اعمالی را میپذیرد که خالص بوده و تنها برای جلب رضای او باشد». (روایت
داود و نسائی).
در روایت دیگری از بخاری و مسلم آمده است که آنحضرت فرمودند: «به حقیقت ارزش اعمال
به نیت فرد است و نتیجه عمل را نیت آن تعیین میکند».
حس حضور خداوند در حین تفکر و اندیشه
کودک باید بیاموزد وقتی که به موضوعی فکر میکند خدایتعالی را در آن حال در نظر
داشته باشد و بتدریج فکری را به مخیلهاش راه دهد که او را به خدایش نزدیک میکند
اندیشهای که به او تمامی مردم نفع میرساند. همراه این آموزش باید یاد بگیرد که
عقل و قلب و آرزوهایش تابع برنامه و قانونی باشد که توسط خاتم پیامبرانصلی الله
وسلم برای بشریت آمده است.
همچنان باید به کودک یاد دهیم که مراقب خطور اندیشههای بد و افکار پریشان باشد و
برای تحقق این منظور آیات اواخر سوره بقره را حفظ کند.
این آیات احساس نظر و حضور الهی و محاسبه نفس و پناه بردن به خالق آسمانها و زمین
را به بندگان آموزش میدهد و مشتمل بر دعا و مناجات در این زمینه است.
مراقبت و حضور الهی در هنگام احساسات درونی
کودک باید بر مبنای احساسات پاک و لطیف تربیت شود و پرورش یابد، نباید حسادت و
کینهورزی کند از سخن چینی و لذات حقیر بپرهیزد و تمایل به شهوات باطل نداشته باشد
و هرگاه وسوسهای شیطانی با تخیلات واهی منشأ گرفته از نس اماره به قلبش خطور کرد،
خدایتعالی را بیاد آورد و بداند که در آن حال او را میبیند و خلجان درونی او را
بخوبی درک میکند، ندایش را میشنود و تذکر دهنده و بیناست.
چنین شیوه تربیتی را مربی اول اسلام سلام و درود خدای بر او باد- در جواب سؤال کسی
که گفت: احسان چیست؟ بیان میفرماید:
«خدای را آنچنان عبادت کنی، مثل آنکه او را میبینی یا اگر او را نمیبینی او ناظر
بر توست». قرآن کریم در این باره میفرماید:
«وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ إِنَّهُ
سَمِيعٌ عَلِيمٌ
* إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ
تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ»(الاعراف/200-201)
«و اگر دچار وسوسهای شیطانی شدی به خداوند پناه بر که او شنوا و داناست و کسانی که
پرهیزگارند هرگاه حالتی شیطانی به آنان دست دهد بیاد خدا میافتند، ناگاه بصیرت
مییابند».
شیوه مورد نظر در تربیت و تعلیم طریقی است که عادت سلف صالح بود و براساس آن عمل
میکردند «امام غزالی» در «احیاء علوم الدین» در اینباره میگوید:
«سهل بن عبدالله التستری» میگوید: سه ساله بودم شبها بیدار میماندم و نماز خواندن
داییام (محمد بن سوار) را نگاه میکردم روزی به من گفت: آیا نمیخواهی از خدایی که
تو را خلق کرده یاد کنی؟ گفتم چگونه؟ گفت: در جایت وقتی که میخوابی قبل از آنکه
بخواب روی در دل اما نه به زبان سه بار بگو: خدا با من است، خدا مرا نگاه میکند،
خدا بر من شاهد است، شبها این کار را میکردم پس از مدتی به او گفتم هر آنچه
گفتهای اجرا کردهام! پس گفت: هر شب هفت بار بگو و پس از مدتی که خبر دادم که امرش
را اجرا کردهام، گفت: هر شب یازده بار بگو! پس از مدتی لذت بسیاری از آن در قلب
خود احساس کردم، بعد از یکسال دائیم گفت: آنچه را یادت دادم حفظ کن و آنرا ادامه
بده تا زمانی که وارد قبر میشوی! براستی که در دنیا و آخرت برایت سودمند است.
«عبدالله التستری» میگوید: تا چند سال همانطور ادامه دادم و حلاوت و شیرینی آنرا
در خلوت بخوبی احساس میکردم روزی دائیم گفت: ای سهل! کسی که خدا با اوست و بر او
نظارت دارد و به او نگاه میکند آیا مرتکب گناه میشوی؟ پس از گناه بپرهیز!
«التستری» (رحمه الله) بعدها به یکی از بزرگترین عرفای تاریخ اسلام تبدیل شد و
بواسطه تربیت ارزشمند دائی خود اینچنین مقام والائی پیدا کرد.
چنانچه مسؤولین و مربیان تربیت، این طریق را پیش گیرند و براساس برنامه فوق گام
بردارند، در زمان کوتاهی قادر خواهند بود نسلی مؤمن به خدای متعال بسازند که به
داشتن دین اسلام و تاریخ و بزرگانش افتخار میکند. این طریقی بود که براساس آن
جامعهای ساخته شد که عاری از کفر و الحاد و بیبند و باری و خشونت و جرایم بود.
بحثی را که در این قسمت مطرح نمودیم و در ارتباط با آن به تفصیل سخن گفتیم موضوعی
است که دانشمندان بزرگ علوم تربیتی و روانشناسی در غرب نیز بر آن اصرار میورزند و
آنرا شیوهای میدانند که میتواند نظام اجتماعی را از الحاد و رذایل اخلاقی و
بیبند و باری و تبهکاری و جنایت آزاد سازد.
در اینجا نمونههایی از نظرات دانشمندان غربی ارائه میشود.
·
«داستایوفسکی» که بزرگترین داستانها را در جهان غرب نوشته است میگوید: از زمانی که
انسان خدا را ترک کرد، گرفتار شیاطین شد.
·
«ولتر» ادیب بزرگ فرانسوی با تمسخر، مادیون و شکاکها را مخاطب قرار داده و
میگوید: «چرا در وجود خدا شک میکنید که اگر نباشد، همسرم به من خیانت میکرد و
نوکرم از من دزدی خواهد کرد».
·
دکتر «هنری لانک» پزشک روانشناس آمریکایی در کتابش به نام «بازگشت بسوی ایمان»
میگوید: «پدران ومادران و مربیان تربیتی امروزه با مشکل لاینحلی روبرو هستند، آنان
مرتباً میرسند چگونه میتوانیم اخلاق پسندیده را در وجود فرزندانمان ایجاد کنیم
با اخلاق ناشایست آنانرا اصلاح نماییم؟اعمال و رفتار ما اثری بر تربیت فرزندان
ندارد! باید گفت که مشکل از جای دیگر است که بعلت حذف مفهوم عظیم «خداوند» از زندگی
غربیها ایجاد شده است».
«امروز قدرت عظیم قلبی که ایمان به خداوند بود و تقدسی که برای قلب انسان قائل
بودند و میگفتند جایگاه اختصاصی اسرار خداست، از بین رفته است پس پایهای محکم که
بتوان تربیت را بر آن بنا نمود، وجود ندارد».
·
مجله «حج» در شماره سوم سال 1923 از «سوتیلانا» دختر «استالین» نقل قول میکند که
دلیل واقعی من برای آنکه وطن و فرزندانم را ترک کردم، «دین» بود. من در خانهای
بزرگ شدم که بیدین بودند، هیچکدام از آنها نمیدانستند خدا یعنی چه؟ و حتی نامی از
آن عمداً یا سهواً نمیبردند، هنگامی که به سن رشد رسیدم بدون هیچ عامل یا تشویق
خارجی در درونم بشدت احساس میکردم که زندگی بدون ایمان به خداوند هیچ معنایی ندارد
و اگر بخواهیم عدالت و برابری را در جامعه،
عملاً اجرا کنیم، بدون ایمان بخداوند غیرممکن است و با تمام وجود احساس کردم که
انسان همچنانکه به آب و هوا نیاز دارد به ایمان محتاج است.
«کانت» فیلسوف مشهور میگوید: «اخلاق بدون اعتقاد به سه چیز غیرممکن است وجود داشته
باشد: وجود خدا، جاودانگی روح، و حساب و کتاب پس از مرگ»
نتیجهای که از مباحث گذشته میگیریم آن است که معیار تربیت اخلاقی و روحی و پایه
اصلاح فرزند، ایمان به خداست، همچنانکه خوانندگان عزیز مشاهده فرمودند، دانشمندان و
صاحبنظران روانشناسی و تربیت در سارسر جهان به رابطه محکمی که بین ایمان و اخلاق و
عقیده و عمل وجود دارد اعتراف میکنند که به یاری خداوند در فصل دوم در بخش مسؤولیت
تربیت اخلاقی به تفصیل در این مورد بحث خواهیم کرد.
خلاصه کلام آن است که وظیفه تربیت ایمانی بسیار مهم و حیاتی است، زیرا منشأ فضایل
اخلاقی و محل بروز کمالات روحی است به عبارت دیگر پایه و تکیهگاه اصلی ورود به
چهار چوبه ایمان و بنای شامخ اسلام است و اگر این جزء از تربیت وجود نداشته باشد،
حس مسؤولیت و انجام وظیفه در فرزند نخواهد بود و صفت ارزشمند امانتداری را پیدا
نمیکند، غایت و هدفی در زندگی نمیشناسد و برای رسیدن به الگویی ایدهال و هدفی
ارجمند تلاش نمیکند. چنین فردی به فضایل انسانی نیز دست نمییابد و حیاتی حیوانی
خواهد داشت که اهتمامش برای رفع گرسنگی و اشباع غرایز است و تلاشهایش برای ارضای
شهوت و بر آوردن لذات خواهد بود، در چنین حیاتی مصاحبت با مجرمین نیز معمول و
متداول است و ناچار اشخاصی اینچنین، جزو گروههای بیبندوبار و گمراهی خواهند بود
که هر کاری را بر خود مجاز میدانند و نهایتاً به جانب کفر خواهند رفت.
خداوند متعال در قرآن مجید در این باره میفرماید:
« وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ
وَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ»(محمد/12)
«آنانکه کافر شدهاند، مانند حیوانات بهره میبرند و میخورند و آتش جایگاه آنان
است».
پس والدین و مربیان باید هوشیار باشند که فرصتهای مناسب را از دست ندهند، از همان
ابتدا کودک را با دلایل محکمی که بر عظمت خداوند دلالت دارد و با رهنمودهایی که
موجب ثبات ایمان و استحکام عقیدهاش میشود، مجهز سازند.
موقع شناسی و رعایت حکمت در نصیحت و راهنمایی طفل در تربیت ایمانی، شیوه و اسلوب
مربی اول اسلام است. آنحضرت صلی الله وسلم دائماً در فرصتهای مناسب به هدایت و
نصیحت کودکان و نوجوانان اقدام مینمود که در اینجا دو نمونه از رهنمودهای والاترین
معلم انسان را تقدیم حضور شما میکنیم.
«ابن عباس» میگوید: روزی پشت سر نبیاکرم صلی الله وسلم راه میفتم، فرمود:
«فرزندم! کلماتی به تو میآموزم: خدای را همواره در نظر داشته باش او نیز تو را حفظ
خواهد کرد، اگر همواره خدای را در نظر داشته باشی و ناظر بر خودبدانی او را پیش روی
خود خواهی دید اگر نیازی طلبیدی از او بطلب و اگر کمکی خواستی از او بخواه و بدان
اگر تمامی امت دست بدست هم بدهند که به تو نفعی برسانند، نخواهند توانست، مگر آنکه
خدایتعالی آنرا بر تو نوشته باشد و اگر در ضرر رساندن به تو نیز متفق شوند،
نمیتوانند به تو اندک ضرری بزنند، مگر آنکه خدایتعالی آنرا بر تو نوشته باشد،
قلمها برگرفته شد و صفحهها خشک گردید».
(کنایه از نوشته شدن مقدرات عالم است) (روایت ترمذی).
همچنین «ترمذی» روایت کرده است که آنحضرت صلی الله وسلم فرمودند: «احْفَظِ اللَّهَ تَجدْهُ أمامَكَ، تَعَرَّفْ إلى اللّه في الرَّخاءِ
يَعْرِفْكَ في الشِّدَّةِ، وَاعْلَمْ أنَّ ما أخْطأكَ لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَكَ،
وَمَا أصَابَكَ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطِئَكَ وَاعْلَمْ أنَّ النَّصْرَ مَعَ الصَّبْرِ،
وأنَّ الفَرَجَ مَعَ الكَرْبِ، وأنَّ مَعَ العُسْرِ يُسراً».
«اگر همواره خدایتعالی را در نظر داشته باشی او را پیش روی خود میبینی، خداوند را
در خوشی و رفاه بیاد داشته باش، تا در سختیها تو را یاد کند و بدان هر آنچه که بر
تو نرسیده بر تو نوشته نشده است و هر آنچه به تو رسیده است اشتباه نبوده است، بدان
که پیروزی با صبر و گشایش با گرفتاری و سختی با آسانی میآید».
در خاتمه به مربیان و والدین عزیز پیشنهاد میکنیم که برای دانشآموزان و فرزندان
خود بهترین کتابهای راجع به عقیده توحیدی را انتخاب کنند و از سن تمییز و تعقل این
آموزشها را آغاز کنند و نکته ضروری دیگر آن است که با هر مرحله از جنبة سنی و
تواناییهای فکری و روحی تناسب داشته باشد، در اینجا کتابهای ضروری برای مراحل
مذکور بیان میشود امید است مؤثر واقع شود.
|