ازدواجهاییکه اسلام آنها را مردود میداند و باطل کرده است
الحمدالله رب العالمين، والعاقبه للمتقين، ولاعدوان الا علي الظالمين، والصلاه
والسلام علي محمد الذي ارسله ربه رحمه للعالمين و علي آله و صحبه اجمعين.
1-نکاح خَدَن: ازدواج نهانی که میگفتند اگر پیوند زن و مرد
پنهانی باشد، اشکالی ندارد و اگر این پیوند آشکارگردد، پستی و دنائت
است که در قرآنکریم تحت عنوان "و لامتخذات اخدان"، مورد نکوهش
قرارگرفته و مردود شناخته شده است.
٢-نکاح البدل: که یکی به دیگری میگفت: توزنت را به من بده
ومن هم زنم را به شما میدهم و چیزی اضافه برآن نیز بتو خواهم
داد.
دارقطنی آن را با سندی بسیار ضعیف روایتکرده است. حضرت عایشه غیراز
این، دو نوع را ذکر کرده و گفته است، نکاح در دوره جاهلی چهارگونه
بود:
1-نکاح و ازدواج کنونی مردم که کسی از کسی دیگر، دخترش یا یکی از
وابستگانش را، خواستگاری میکند و مهریه وکابین به وی میدهد و با او
ازدواج مینماید .
٢-ازدواج دیگری که گاهی یکی به زنش میگفت: هرگاه از قاعدگی پاک
شدی، کسی را نزد فلان کس بفرست که تو میخواهی از او بهره جنسی بگیری و
شوهرش از او کناره میگرفت تا اینکه حاملگی همسرش با آن مرد معلوم
میگردید، آنگاه اگر دلش میخواست مجدداً پیوند زناشویی را با او
برقرار میکرد. و اینکار را برای بدست آوردن فرزندان نجیب و اصیل
مرتکب میشدند که ازدواج لذت جوئی یا نکاح الاستبضاع لقب گرفته بود.
٣-گروهی مرد، کمتر از ده نفر، بر یک زن جمع میشدند و بنوبت با او
همخوابه میشدند و از او برخوردار میگردیدند، چون آن زن آبستن میشد
و وضع حمل مینمود، پس ازگذشت چند روز از زایمان بدنبال آن مردان
میفرستاد و هیچ یک از آنان از حضور نزد وی امتناع نمیکردند. آنوقت
زن خطاب بدانان میگفت: همه شما از کاری که با من کردهاید، خبر
دارید، اینک من بچهای بدنیا آوردهام، سپس بدلخواه یکی را نام میبرد
و بچه بدو ملحق میشد و کسی حق نداشت از قبول آن امتناع ورزد.
٤-گروهی از زنان بدکاره و زنا پیشه، در محل مخصوصی جمع میشدند و
علامت ویژهای، بر در خود نصب میکردند، تا مردم آنان را بشناسند و
گروهی از مردان با هم اتفاق میکردند و بر یکی از آن زنان، داخل
میشدند و از او بهره میگرفتند. هرگاه زنی ازآن زنان بدکاره، آبستن
میشد و وضع حمل مینمود، آن مردان در نزد او فراهم میآمدند و قیافه
شناسان را میخواندند و بچه را در میان آنان به کسی ملحق میکردند که
با وی، شباهت داشت و فرزند او خوانده میشد و او از آن کار امتناع
نمیکرد.
پس چون محمد بحق برگزیده شد و مبعوث گردید، همه ازدواجها و نکاحهای
دوره جاهلیت را نابود ساخت و مردود دانست. مگر این نکاح و ازدواج
متعارف امروز، که اسلام آن را پذیرفت وآن هم تحقق نمیپذیرد مگر اینکه
ارکان اصلی آن، “ایجاب“ و “قبول“ و شرط حضور گواهان، تحقق یابد.
آنگاه عقد ازدواجی که موجب حلال بودن بهرهگیری جنسی طرفین از همدیگر
است، بکمال میرسد و صورت شرعی بخود میگیرد، وحقوق و تکالیف دینی هر
دو مشخص میگردد.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
|