اعلان و اعلام ازدواج
بسم الله الرحمن الرحیم
شرعا پسنديده استكه ازدواج اعلان و اعلامگردد، تا با ازدواج و نكاح
پنهاني كه ازآن نهي شده است، فرق داشته باشد و نشان داده شودكه با
اين عمل حلالكه خداوند آن را حلال و پاك و پاكيزهكرده است، خوشحال
ميباشند و اين عمل شايستگي آن را دارد،كه همه مردم خاص و عام و
خويش و بيگانه ازآن اطلاع داشته باشند و تبليغي باشد برايكسانيكه
بازدواج، رغبتي نشان نميدهند و بازار ازدواج رواج و رونق پيداكند. اين
اعلام و اعلان بايد بصورتي باشد،كه عرف و عادت جامعه مردم برآن جاري
است، مشروط برآنكه باكارهاي خلاف شرع و دين از قبيل ميگساري و آميزش
و اختلاط زنان و مردان و امثال آن منتهي نشود.
١-از عايشه روايت شده استكه پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت:" أعلنوا هذا
النكاح واجعلوه في المساجد واضربوا عليه الدقوف [اين نكاح و ازواج شرعي
را اعلانكنيد و درمساجد و در حضور مردم صيغه عقد را اجراكنيد و
بشادي آن دف بزنيد و شاديكنيد]". بروايت احمد و ترمذيكه آن را
“حسن“ دانسته است بدون شك اجراي مراسم عقد نكاح درمساجد بهترين
وسيله اعلام و اعلان آنست چون مسجدها بهترين اماكن اجتماع مردم هستند
بويژه دردوران اوليه اسلاميكه بزرگترين مراكز اجتماع توده مردم بودند.
٢-ترمذي روايتكرده است و آن را “حسن“ دانسته و حاكم روايتكرده
وآن را “صحيح“ دانسته استكه يحيي بن سليمگفت: “من به محمد بن
حاطبگفتم: من با دو زن ازدواج كردهام كه در هيچيك از آنها مراسم
آواز و دف برقرار نشد. محمد گفت: پيامبر صلي الله عليه و سلم فرموده
است:" فصل ما بين الحلال والحرام الصوت بالدف [فرق وصلت حلال با وصلت
حرام آنستكه دروصلت حلال مراسم آواز و دف زني برگزا ر ميگردد ]’’.
آواز خواني بهنگام ازدواج
براي شادي و نشاط روح با سرگرمي سالم وتفريحات روا دين اسلام
آوازخواني بهنگام ازدواج را مباح دانسته و آن را تشويق نموده است.
ليكن بايد اين آوازها از هرزه درائي و بيبند و باري و ياوهگوئي و
ناسزا و فحش و دشنام خالي باشد.
1-ازعامربن سعد روايت استكهگفت: “براي مراسم عروسي پيش قرظه پسر
كعب و ابومسعود انصاري رفتم و ديدمكهكنيزان آواز ميخوانند،گفتم: شما
ياران پيامبر صلي الله عليه و سلم و از جنگجويان بدرهستيد، آيا پيش شما
و در حضور شما، چنينكاري صورت ميگيرد!!! گفتند: “اگر دلت ميخواهد با
ما بنشين و بشنو و اگر دلت نميخواهد برو... لهوو لعب و تفريحات سالم
بهنگام عروسي برايمان رخصت داده شده است“. بروايت نسائي و حاكمكه آن
را “صحيح" دانسته است.
٢- حضرت عايشه، فارعه دختراسعد را بخانه شوهرش -نبيط بن جابر انصاري
برد و خود نيز با او رفت. پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت:" يا عائشة ما
كان معكم لهو؟ فإن الانصار يعجبهم اللهو [اي عايشه چرا سرگرمي نداريد؟
براستي مردم مدينه از سرگرمي و تفريحات سالم خوششان ميآيد]". بروايت
بخاري و احمد و ديگران در بعضي از روايات اين حديث آمده استكه پيامبر
صلي الله عليه و سلم گفت:" فهل بعثتم معها جارية تضرب بالدف، وتغني؟
[آيا با ويكنيزي راگسيلكردهايدكه دف بزند و آواز بخواند؟]".
عايشهگفت: اي رسول خدا آنكنيز چه چيز بخواند؟ پيامبر صلي الله عليه و
سلم گفت: اين ترانه را بخواند:
أتيناكم أتيناكم فحيونا نحييكم
ولو لا الذهب الاحمر ما حلت بواديكم
ولولا الحنطة السمراء ما سمنت عذاريكم
[آمديم بسوي شما آمديم بسوي شما بما درود وتحيات بفرستيد، ما نيزبشما
درود و تحيات ميفرستيم اگرطلاي سرخ نبود دختر ما به وادي شما و محله
شما نميآمد و اگرگندمگندمگون و سرخ نبود دختران شما چاق و فربه
نميشدند]". ازربيع دختر معوذ روايت استكهگفت: وقتيكه ازدواجكردم و
مراسم عروسيم برقرار شد، پيامبر صلي الله عليه و سلم آمد وكنار من
نشست،كنيزان ما شروع بزدن دفكردند و ترانههائي در وصف پدران من كه
در جنگ بدركشته شده بودند ميخواندند[1]
يكي ازآنها در ضمن آوازيكه ميخواندگفت:" ...وفينا نبي يعلم ما في غد
[در ميان ما پيامبري استكه از علم غيب خبر دارد]". پيامبر صلي الله
عليه و سلم گفت: اين يكي را نگو و چيزهايي را بگوكه قبلا ميگفتيد
[2]. بروايت ابوداود و بخاري و ترمذي.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - درباره صفات دلاوری و جوانمردی پدرش معوذ و عموهایش عوف و معاذ
كه در جنگ بدركشته شده بودند آواز میخواندند.
[2] - پیامبر(صلی الله علیه وسلم) او را از آن منعكرد چون بغیر از
خداكسی علم غیب نمیداند و فرمود: " دعي هذا وقولي بالذي كنت تقولين ،لایعلم
ما فی غد الا سبحانه“ بروایت حاكم كه آن را بشرط مسلم “صحیح“
دانسته است.
|