الفاظی كه ایجاب و قبول بدانها منعقد میشود
بسم الله الرحمن الرحیم
عقد ازدواج وقتی انعقاد وتحقق مییابد وصورت صحیح به خود میگیردكه به
وسیله الفاظ وكلماتی و بزبانی، ادا و بیان شود،كه طرفین عقد بدون
ابهام و پوشیدگی و بصراحت، ازآنها، معنی پیوند زناشویی و ایجاد ازدواج
را، بفهمند و دریابند. شیخالاسلام ابن تیمیهگوید [الاختیارات العلمیه ص
119]: هر چیزیكه مردم آن را وسیله ایجاد نكاح وازدواج تلقیكنند،
بهرزبانی وهر لفظی و هر عملی و قول وفعلی باشد، نكاح و ازدواج منعقد
میگردد و این پیوند تحقق میپذیرد و همه عقود دیگر نیز چنین است.
فقهاء نیزدراین باره با شیخالاسلام موافق هستند ولی تنها درباره
“قبول” آن را میپذیرند ومیگویند بكاربردن لفظ خاصی برای “قبول”
شرط نیست بلكهگفتن هر لفظیكه موافقت و رضایت را برساند برای تحقق
“قبول”كافی است مانند: قبلت = پذیرفتم، و وافقت = موافقتكردم، و
امضیت = آن را روا دیدم و امضا نمودم، و تفذت = آن را تنفیذ و
جاری ساختم و... و... اما درباره “ایجاب“ علما باتفاق گفتهاند:كه با
لفظ نكاح و تزویج و مشتقات مانند آنها مانند: زوجتك... یا انكحتك،
صحیح است و “ایجاب” تحقق مییابد، چون این دو لفظ و مشتقات آنها
بصراحت و آشكارا، مقصود را میرسانند. ولی دربارهگفتن الفاظ دیگر از
قبیل: “هبه” یا “بیع” یا “تملیك” یا “صدقه” اختلاف استكه
حنفیها [1] و “ثوری” و “ابوثور” و “ابوعبید” و “ابوداود” آن را
جایز میدانند و میگویند: ایجاب عقد است و در عقود “نیت و قصد”
معتبراست و برای صحت آنها اعتبارالفاظ مخصوص و ویژه شرط صحت نمیباشد،
بلكه هر لفظیكه مورد اتفاق طرفین قرارگیرد و مفید معنی مطلوب شرعی
باشد یعنی بین معنی لفظ مورد اتفاق، و معنی شرعی مورد نظر، اشتراكی
وجود داشته باشد عقد صحیح است. زیرا پیامبر صلی الله علیه و سلم زنی
را بعقد نكاح مردی درآورد وگفت:" قد ملكتكها بما معك من القرآن [آن را
بملكیت تو درآوردم و بر اینكه مهریهاش آنچهكه از قرآن همراه داری،
به وی بیاموزی، باشد]". بروایت بخاری.
ازدواج پیامبر صلی الله علیه و سلم با لفظ “هبه” صورت تحقق یافته است
پس برای ازدواج امتشنیز صحیح میباشد خداوند گفت:" يأيها النبي إنا أح
للنا لك أزواجك اللاتي آتيت أجورهن... [ای پیامبر ما زنانی راكه مهریه
وكابینشان را میپردازی بر تو حلال كردیم]’’. تا میرسد به:"
وامرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبيان اراد النبی ان یستنكحها خالصه لك من
دون المومنین... [و همچنین ای محمد اگر زن مومن آزادهای، خویشتن
را بتوهبهكرد، و خود را بتوبخشید، اگرتوبخواهی با وی ازدواجكنی، او
را نیزبرتو حلالكردیم، و این شیوه ازدواجكه ازآن سخن رفت، تنها خاص
تواست و برای مومنان امت تو نیست برای آنان در این باره احكام
جداگانهای هست...]". علاوه بر آن میتوان از “هبه” مجازاً معنی
ازدواج اراده كرد، پس بناچار باید با كلمه “هبه” نیزازدواج صحیح و
درست باشد، همانگونهكه طلاق نیزبا الفاظكنائی، واقع میشود و صحیح
است.
امام شافعی و احمد وسعید بن المسیب و عطاء میگویند، صیغه ایجاب تنها
با الفاظ “تزویج” و “انكاح” و مشتقات آنها صحیح است، چون الفاظ
دیگر غیر از این دوتا، مانند “تملیك” و “هبه” در معنی ازدواج بكار
نمیروند. و چون در نزد آنان، شهادت و حضورگواهان، شرط صحت ازدواج و
انعقاد آن میباشد، هرگاه غیر از تملیك نمیكند و با لفظ “اجاره"، و
“اعاره“ نیز صحیح نیست چون بر تملیك منفعت دلالت دارند نه بر تملیك
اصل آنچیز و با لفظ “وصیت“ نیز درست نیستكه برای افاده ملكیت بعد
از مرگ است.
الفاظ تزویج و انكاح، بكار رودگواهان آن را در معنی ازدواج تلقی
نمیكنند و ذهنشان معنی كنائی را در نمییابد.
ازدواج برای كسیكه لال است
ازدواج برایكسیكه لال است با اشاره مفهوم وگویا و دال بر مقصود،
صحیح است همانگونهكه بیع و داد و ستدش نیز، صحیح است. چون اشاره،
مفهم معنی است اگراشاره، مفهوم نباشد ومعنی مطلوب را نرساند، صحیح
نیست، چون عقد ازدواج بین دو شخص است، باید هر دو آن را بفهمند.
اگر شخص لالكتابت و نوشتن را بداند، اقرار به اشارهكافی نیست، بلكه
باید آن را بنویسد.
عقد ازدواج برای كسی كه خود حاضر نیست
اگر یكی ازطرفین عقد نكاح غایب باشد، باید اوكسی را بفرستدكه وكیل او
باشد یا نامهای را بوی بنویسد كه خواهان ازدواج میباشد. و طرف دیگر
اگر خواهان قبول و پذیرش آن باشد بایستیگواهان را حاضركند و عبارت
نامه و را برایشان بخواند یا پیك و وكیل او را بدانان معرفیكند و
در همان مجلس آنگواهان را برقبول این مطلبگواه بگیرد و آنگاه قبول
ازدواج، درآن مجلس معزیراست و مقید بدان مجلس میباشد.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
---------------------------------------------------------------
[1]
-حنفیهاگویند: عقد ازدواج به وسیله هر لفظیكه فوراً معنی تملیك ذات
چیزی و اصل آن را بصورت تملیك دائمی برساند، منعقد میگردد،
پس با لفظ “احلال“ و “اباحه“ منعقد نمیشود چون دلالت بر تملیك
نمیكند و با لفظ “اجاره"، و “اعاره“ نیز صحیح نیست چون بر تملیك
منفعت دلالت دارند نه بر تملیك اصل آنچیز. و با لفظ “وصیت“ نیز
درست نیستكه برای افاده ملكیت بعد از مرگ است.
|