حکم تعیین دو مقدار مختلف مهریه؛ یکی در سند و دیگری شفاهی
بنده خواستگاري يک خانمي رفته ام و خانواده ايشان، مهريه را حدود 800 سکه و حج گفته اند. البته بنده مخالفت کرده ام و گفتم که مهريه به ميزاني باشد که بنده توان پرداخت آنرا داشته باشم. خانواده اين خانم مي گويند که اين ميزان را نمي خواهند و صرفا فرهنگي است که جا افتاده است و همان حج کافي است. با خود دختر صحبت کردم و از ایشان خواستم که ميزان مهريه را مقداري بگويد که بنده توان پرداخت آنرا داشته باشم. ايشان نيز يک سفر حج و مقداري که توان پرداخت آنرا دارم. البته ايشان مي گويد که 800 سکه در سند ثبت مي شود و فقط موقعي که زندگي به حدي بد مي شود که غيرقابل تحمل مي شود و بخواهد طلاق بگيرد، اين مهر را بخاطر طلاق گرفتن به اجرا مي گذارد و مي گويد مي خوام پيش خودت بماند. خلاصه مطلب اينکه فقط ميزان 800 سکه و سفر حج در سند ثبت مي شود اما مهريه واقعي اش که بين خودم و خودش است، يک سفر حج و مقداري است که توان پرداخت آن را دارم. مي خواستم بپرسم که آيا اين ازدواج مشکل شرعي ندارد و بنده مي توانم با اين شرايط، ايشان را عقد کنم.
الحمدلله،
اين روش تعيين مهريه مانعي در نکاح و عقد شرعي وارد نمي کند، و از لحاظ شرعي کلام و لفظ سرپرست دختر اعتبار دارد نه سند و مدارک ثبتي، يعني از لحاظ شرعي اگر در مهريه چنين بگويند که يک سفر حج همراه چندين سکه، ولي در سند بنويسند که 800 سکه ي طلا، در اينحالت اگر خداي ناکرده طلاقي رخ دهد، ميزان مهريه ي زن همان سفر حج و چندين سکه است نه آن مقداري که در سند قيد شده است، زيرا آنها خود مي گويند که آن مقدار نوشته شده در سند امري صوري است و از نظر آنها سفر حج و چندين سکه مقدار واقعي مهريه است و از طرفي شرط اوليه که در هنگام عقد گفته مي شود اعتبار دارد، و پيامبر صلي الله عليه وسلم مي فرمايند:
«المسلمون على شروطهم» ترمذي (1352).
يعني: مسلمانان برشروط خود هستند و موظف باجرا و مراعات آن ميباشند.
و باز فرمودند: «المسلمون على شروطهم، إلا شرطا أحل حراما أو حرم حلالا» رواه الترمذي وقال حسن صحيح.
يعني: مسلمانان بايد به شروط خويش وفاكنند وعمل به شروط الزامي است مگر شرطيكه حرامي را حلال يا حلالي را حرامكند كه عمل بدان الزامي نيست.
و فرمودند: (أحق ما أوفيتم من الشروط، أن توفوا به ما استحللتم به الفروج) «سزاوارترين شروطي که بايد به آن وفا کنيد شروط نکاح است». متفق عليه.
خلاصه اينکه: در عقد نکاح، الفاظ و شروط کلامي طرفين اعتبار دارد نه سند..
ولي نکته اي که بايد در آن احتياط نماييد، دو مسئله است:
اول: شما گفته ايد که "هر قدر که توانايي داشتم"، اين لفظ ممکن است در آينده مشکل زا باشد! شما بايد مقدار دقيق مهريه را که مثلا چند سکه يا چند گرم طلا باشد در همان لحظه مشخص کنيد، حداقل بصورت کلامي مشخص کنيد که علاوه بر سفر حج دقيقا چند سکه طلا هم بايد پرداخت کنيد، زيرا ممکن است شما در آينده مقداري که واقعا توانايي داشته باشد به همسرتان پرداخت نکنيد و اين ظلمي در حق ايشان خواهد بود و يا مشکلات ديگري.. مگر آنکه آنها به حداقل مقدار احتمالي راضي باشند.
دوم: اکيدا توصيه مي کنيم که در سند همان چيزي را قيد کنيد که کلاماً نيز در هنگام عقد و قرارداد بر زبان مي آورند، وگرنه ممکن است در آينده و با رخ دادن کدورت آنها بي تقوايي کنند و شروط خود را انکار نمايند و به عهدشان عمل نکنند، و آنوقت شما را مجبور خواهند کرد که به محتويات سند عمل کنيد نه قول و قرارشان.
والله اعلم
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين
سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت
IslamPP.Com |