حقوق غيرمادي زن
بسم الله الرحمن الرحیم
1-حسن معاشرت و رفتار نيكو
1-نخستين چيزيكه بر شوهر واجب استكه درباره زنش آن را
مراعاتكند،احترام و بزرگداشت و حسن معاشرت و رفتار نيكو، با وي برابر
عرف و عادت است. و تا آنجاكه ممكن است بايد ازاو دلجوئيكند و دل وي
را بدست آورد و رفتار او را تحملكند يا بر آن شكيبا باشد. خداوند
ميفرمايد:" وعاشروهن بالمعروف. فإن كرهتموهن فعسى أن تكرهوا شيئا ويجعل الله فيه
خيرا كثيرا ... [با زنان خود بنحوشايسته و برابرعرف و عادت
معاشرتكنيد. اگردرآنان عيبي ديديد و از آن خوشتان نيامد، شكيبا باشيد
شايد در آن چيزيكه شما از آن بدتان ميآيد، خداوند برايتان خير و
منفعت فراوان در آن قرار بدهد]". از جمله مظاهر اخلاق كامل و رشد و
نمو ايمان، آنستكه مرد با همسرش مهربان و ملايم باشد.
پيامبر بزرگوار اسلام ميفرمايد:" أكمل المؤمنين إيمانا أحسنهم خلقا، وخياركم
خياركم لنسائهم [كاملترين مومن از حيث ايمان،كسي است كه اخلاق نيكوتر
داشته باشد. بهترين شماكسانيندكه نسبت بزنانشان بهتر رفتار ميكنند]".
مراعات احترام و بزرگداشت زن، نشانه شخصيت متكامل مرد است و
اهانتكردن و خوار داشتن زن، نشانه پستي و دنائت است.
پيامبر صلي الله عليه و سلم ميفرمايد:" ما أكرمهن إلا كريم، وما أهانهن إلا
لئيم [تنهاكساني زنان را بزرگ ميدانند و محترم ميشمارندكه جوانمرد
باشند و تنهاكساني به زنان اهانت ميكنند وآنان را خوار ميدارندكه پست
و لئيم باشند]". بنرمي رفتاركردن و ملايمت و با وي شوخي و ملاعبت
نمودن، نشانه مراعات احترام اوست.
پيامبر صلي الله عليه و سلم با عايشه آنقدر ملايمت و ملاطفت مينمود،كه
با او مسابقه ميگذاشت، در اين باره عايشه مي گويد:"سابقني رسول الله
فسبقته، فلبثنا حتياذا ارهقني اللحمسابقني فسبقني فقال هذه بتلك
[پيامبر صلي الله عليه و سلم با من مسابقه ميگذاشت و من ازاوسبقت
ميگرفتم تا اينكه بعدها در اثر چاقي او از من سبقتگرفت و فرمود: اين
يكي به تلافي آن يكي]". بروايت احمد و ابوداود.
احمد و صاحبان سنن روايتكردهاند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت:"
كل شئ يلهو به ابن آدم، فهو باطل، إلا ثلاثا: رميه عن قوسه، وتأديبه فرسه، وملاعبته
أهله، فإنهن من الحق [هرچيزيكه انسان را سرگرم و مشغولكند باطل است
مگرسه چيز: تيراندازي، و تربيت اسب وتمرين سواركاري وشوخي وملاعبت مرد
با همسرشكه اين سه چيز حقند و باطل نيستند اگرچه انسان را هم بخود
مشغول و سرگرم ميكنند]".
از جمله اكرام و احترام زن آنستكه مرد او را همپايه خويش سازد و او
را بسطح خود برساند و از اذيت و آزار وي بپرهيزد و سخني نگويدكه او
را رنجه سازد. ازمعاويه فرزند حبده روايت استكهگفت: از پيامبر صلي الله
عليه و سلم پرسيدمكه حق زن ما بر ما چيست؟ پيامبر صلي الله عليه و
سلم گفت: " أن تطعمها إذا طعمت، وتكسوها إذا اكتسيت، ولا تضرب الوجه، ولا تقبح،
ولا تهجر إلا في البيت [حق زن بر شما آنستكه هرگاه خود خوراك خوردي
بوي نيزخوراك بدهي و هرگاه لباس پوشيدي به وي نيزلباس بپوشاني و برچهره
وصورت اوسيلي نزني واورا زشت وقبيح نسازي واورا ترك نكني و با وي سخن
بد نگوئي مگر در خانهات]".
زن هميشه دارايكمال نيست و بر مرد است،كه او را همانگونهكه هست
بپذيرد و با او بسازد پيامبر صلي الله عليه و سلم ميگويد:" استوصوا
بالنساء خيرا، المرأة خلقت من ضلع أعوج وإن أعوج ما في الضلع أعلاه، فإن ذهبت تقيمه
كسرته، وإن تركته لم يزل أعوج [زنان را به نيكي سفارشكنيد، براستي زن از
دندهكج- پهلو آفريده شده است و كجترين قسمت دنده بالاترين آنستكه
اگر بخواهي آن را راستكني شكسته ميشود و اگرآن را بحال خود بگذاري
همچنانكج- ميماند -بديهي است چيزيكه كج وسالم باشد بهتراست
ازچيزيكه شكسته شود -]". بروايت بخاري و مسلم
از اين حديث برميآيدكه در سرنوشت و طبيعت زنكج خلقي هست و تلاش
براي اصلاح آن، دشوار و غيرممكن است و مانند دنده كجكماني است كه
راستي را نميپذيرد. و با توجه بدين صفت، بايد مصاحبت وي را پذيرفت و
به بهترين وجه ممكن با وي رفتار و معاملت نيكو داشته باشي، معالوصف
نبايد از تربيت و راهنمائي او غافل شد وكج رفتاري او را دركارها بايد
به وي گوشزد نمود، گاهي پيش مي آيدكه مرد ازمزايا و فضايل زن چشم
ميپوشد، وآنها را ناديده ميگيرد و تنها بعضي از خصال و خوي ناپسند
او را ميبيند و در نظر خويش متجسم مينمايد.
لذا اسلام توصيه ميكندكه مردان بايد بين خوبيها و بديهاي زن موازنه
برقرار سازند، زيرا زنان همانگونهكه چيزهاي ناپسند دارند، چيزهاي
پسنديده نيز دارند پيامبر صلي الله عليه و سلم ميفرمايد:" لا يفرك مؤمن
مؤمنة، إن كره منها خلقا، رضي منها خلقا آخر [نبايد مرد مومن زن مومن را
مبغوض دارد، زيرا اگرازبعضي ازاخلاق او بدش ميآيد، از بعضي از اخلاق
او خوشش ميآيد]".
٢-صيانت و حفظ زن
بر شوهر واجب استكه در حفظ و صيانت همسر خود بكوشد و از همه
چيزهائيكه شرافت او را مخدوش مينمايد وآبروي او را لكهدار ميسازد
وكرامت وارج اورا مورد اهانت و خواري قرارميدهد وشهرت وآوازه او را
بدنام ميكند، او را حفظ و صيانت نمايد، اينست غيرتيكه خداوند ازآن
خوشش ميآيد.
بخاري ازابوهريره روايتكردهكه پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت:" إن الله
يغار، وإن المؤمن يغار، وغيرة الله أن يأتي العبد ما حرم عليه [براستي خداوند
غيرتي است و مومن نيز غيرتي است. غيرت خداوند وقتي استكه بنده اوكاري
را انجام دهدكه براو حرام شده است - يعني خداوند ناخشنود ميگردد و
آن را نميپذيرد]".
از عبدالله بن مسعود روايت شده استكه پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت:"
ما أحد أغير من الله، ومن غيرته حرم الفواحش ما ظهر منها وما بطن، وما أحد إليه
المدح من الله، ومن أجل ذلك أثنى على نفسه، وما أحد أحب إليه العذر من الله، من أجل
ذلك أرسل الرسل مبشرين ومنذرين [هيچكس از خداي تعالي غيرتيتر نيست و
بدينجهت استكه زشتيها و ناشايستيهاي پيدا و ناپيدا و آشكار و پنهان
را حرامكرده است، و هيچكس باندازه خداوند ازمدح و ستايش خوشش
نميآيد، و بدينجهت استكه خويشتن را ستوده است. و هيچكس به اندازه
خداوند از پوزش و عذر بدرگاه او خوشحال نميگردد و لذا پيامبران را
مبعوثگردانيده استكه مردم را برحمت وعفو وي بشارت دهند و مردم را از
عذاب و بادافره نافرماني او بترسانند]".
روايت شده استكه سعد بن عبادهگفت: “من اگر مردي را با زنم ببينم
بدون گذشت او را با شمشير ميكشم پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت:"
أتعجبون من غيرة سعد.لانا أغير منه، والله أغير مني، ومن أجل غيرة الله، حرم
الفواحش ما ظهر منها وما بطن [آيا از غيرت سعد در شگفت هستيد، بخداي
سوگند من از او غيرتيترم و خداوند از من غيرتيتر است و لذا خداوند
كارهاي زشت و ناشايست را آشكارا و نهان، حرام كرده است]".
از ابن عمر روايت شده كه پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت:" ثلاثة لا
يدخلون الجنة: " العاق لوالديه، والديوث، ورجلة النساء [سه كس به بهشت
نميروند: كسيكه از پدر و مادرش نافرمانيكند وكسيكه ديوث و بيناموس
باشد و زنيكه خود را بمردان شبيه سازد و لباس مردان بپوشد]".
نسائي و جزار و حاكم آن را روايتكردهاند و بقول حاكم اسناد آن صحيح
است. و از عمار بن ياسر روايت شدهكه پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت:"
ثلاثة لا يدخلون الجنة أبدا: الديوث، والرجلة من النساء، ومدمن الخمر.قالوا: يارسول
الله: أما مدمن الخمر فقد عرفناه.فما الديوث؟ قال: الذي لا يبالي من دخل على أهله
قلنا: فما الرجلة من النساء؟ قال: التي تتشبه بالرجال [سهكس هرگز به بهشت
نميروند: ديوث و “رجله النساء” و مد من الخمر،گفتند: اي رسول خدا ما
ميدانيم كه مدمن الخمر يعني ميگسار و شراب خوار، ديوث به چهكسيگفته
ميشود؟گفت: ديوث كسي استكه برايش مهم نيستكه چهكسي پيش زن و بچه
او ميرود، وگفتند: رجله النساء چيست؟گفت: زنيكه خود را بمردان شبيه
سازد]". طبراني آن را روايتكرده و منذويگفته است كه در ميان راهيان
آنكسي مورد نقد واقع نشده است.
همانگونهكه برمرد واجب استكه نسبت به زنش غيرت داشته باشد، از او نيز
خواسته ميشود كه در غيرت خود راه اعتدال پيشگيرد و بسيار سوءظن
نداشته باشد و راه مبالغه و اسراف پيش نگيرد،كه تمام حركات و سكنات
زن خويش را دنبالكند و سوءظن را از حد بگذراند ونبايد درپي عيب جوئي
وي باشد، زيرا اين گونه اخلاق ورفتارپيوند ورابطه زناشوئي را بهم
ميزند وموجب قطع صله رحم ميگرددكه خداوند به صله رحم امركرده است.
پيامبر صلي الله عليه و سلم ميفرمايد:" إن من الغيرة ما يحبه الله، ومنها ما
يبغضه الله، ومن الخيلاء ما يحبه الله، ومنها ما يبغضه الله، فأما الغيرة التي
يحبها الله: فالغيرة في الريبة، والغيرة التي يبغضها الله: فالغيرة في غير ريبة ...
والاختيال الذي يحبه الله اختيال الرجل بنفسه عند القتال، وعند الصدمة...،
والاختيال الذي يبغضه الله الاختيال في الباطل...
[براستي غيرتي استكه خداوند آن را دوست دارد و غيرتي استكه
خداوند آن را دوست ندارد و خودپسندي و تكبري استكه خداوند آن را
دوست دارد و خودپسندي و تكبري استكه خداوند آن را دوست ندارد. غيرتيكه
خداوند آن را دوست دارد آنستكه بر اثر شك وگمان پيش آيد و غيرتيكه
خداوند ازآن خوشش نميآيد آنستكه بدون شك وگمان باشد بلكه ناشي از
سوظن و بدگماني باشد. و خودپسندي و تكبريكه خدا ازآن راضي است آنستكه
بهنگام جنگ و برخورد با دشمن مرد از خود نشان ميدهد. وآنچهكه خداوند
ازآن ناخشنود است آنستكه خودپسندي و تكبر بيهوده و باطل باشد]".
بروايت ابوداود و نسائي و ابن حبان از جابر ابن عنبره.
حضرت علي گفته است: “نسبت بزنت بيش از اندازه غيرتي مباش كه از
خويشتن نيز سوءظن داشته باشي“.
٣-مباشرت و همبستري با همسر
ابن حزمگفته است برمرد فرض وواجب استكه با همسرخود جماع نمايد و
همبسترگردد، حداقل در هر بار طهركه از قاعدگي پاك ميگردد، يك بار با
وي آميزش نمايد، اگر قدرت آن را داشته باشد، در غير اين صورت مرتكب
عصيان و نافرماني خداوند شده است. چون خداوند ميفرمايد: " فإذا تطهرن
فأتوهن من حيث أمركم الله... [چون زنانتان از قاعدگي پاك شدند، آنگونه كه
خداوند بشما اجازه داده است با آنان نزديكي و آميزش كنيد]".
جمهور علماء نيز همچون ابن حزمگفتهاند، اگر مرد عذري نداشته باشد،
اين عمل در مدت طهر يك بار بر وي واجب است. اما شافعيگفته است
اينكار بر وي واجب نيست، چون جماع و آميزش حق او است و مانند
ديگرحقوق بر او واجب نيستكه استيفاي حق نمايد. امام احمدگفته است بر
مرد واجب استكه در مدت چهار ماه حداقل يك بار با زنش آميزش نمايد،
چون خداوند براي “مولي =كسيكه ايلاء كرده است” اين مدت را مقدركرده
است پس براي ديگران نيز چنين است.
امام احمدگفته است اگرمردي به مسافرت رفت وزنش را با خود نبرد و بدون
عذر و پوزش مراجعت نكرد، تنها شش ماه ميتواند مراجعت نكند، پس از آن
بوي نوشته ميشودكه برگردد اگربرنگشت، حاكم بين زن و شوهرجدائي
مياندازد و زن را طلاق ميدهد. دليل او روايتي استكه ابوحفص با
اسناد خود از زيد بن اسلم روايت كرده كه گفت:
شبي عمر بن خطاب در مدينه بهگشت و حراست پرداخت و ازكنار خانهاي
گذشتكه زني در آن اين ابيات را ميخواند:
تطاول هذا الليل واسود جانبه وطال علي أن لا خليل ألاعبه
والله لولا خشية الله وحده لحرك من هذا السرير جوانبه
ولكن ربي والحياء يكفيني وأكرم بعلي أن توطأ مراكبه
چقدر اين شب دراز و تاريك است و مدتي است طولاني كه دوستي ندارم تا
با وي ملاعبت كنم بخداي سوگند اگر تنها ترس از خدا نبود، كنارههاي
اين تخت تكان ميخورد و ديگري بر آن ميخوابيد و ليكن خدا و شرم و
حياء از او، مانع من ميشود و شوهر خود را بزرگ ميدارم و نميگذارم
كسي پا جاي پاي او بگذارد و كسي بر مركوب او سوار شود].
عمر بن خطاب از حال وي پرسيد، گفتند: اين زني است كه شوهر او در راه
خدا ميجنگد و مدتي است غايب است عمر نزد او فرستاد و گفت به خانه او
بيايد تا احساس تنهائي نكند و شوهرش را نيز از جبهه جنگ برگرداند. سپس
پيش دخترش حفصه امالمومنين رفت و از او پرسيد كه يك زن چقدر ميتواند
دوري شوهرش را تحمل كند؟ حفصه گفت: سبحان الله كسي چون تو از همچون
من كسي، چنين سوالي را ميكند؟ عمر گفت: اگر بخاطر حال مسلمانان نبود
چنين سوالي را از تو نميكردم. حفصه گفت: تا پنج يا شش ماه زن
ميتواند دوري شوهر را تحمل كند. لذا عمر براي جنگجويان اسلامي شش ماه
را تعيين نمود كه يك ماه را در راه باشند و چهارماه در ميدان جنگ
بمانند و يك ماه را هم در راه مراجعت صرف كنند كه جمعاً مدت دوري از
خانوادهشان شش ماه طول بكشد.
امام محمد غزالي از علماي شافعيه گفته است شايسته استكه هر چهار روز
يك بارمرد با همسرخود آميزش نمايد واينكاربعدالت نزديكتراست، چون تعداد
زنان مجاز شرعي چهار تا است پس تا اين اندازه تاخيرروا است. البته
اين مقدار بر حسب نياز زن به خويشتن داري كم و زياد ميشود و بر مرد
واجب استكه نياز جنسي زن را تامينكند اگرچه بعلت شرم و حياء و
دشواري اثبات، دعوي مطالبه جماع و آميزش ثابت نميگردد و وفاي بدان
دشوار است.
محمد بن معن غفاريگفت: زني نزد عمربن خطاب آمد وگفت: اي امير مومنان
براستي شوهرمن، در روز روزه است و بشب مشغول عبادت ميباشد و من دوست
ندارم از او شكايت كنم در حاليكه مشغول اطاعت خداوند است. عمر به
ويگفت: آري شوهر، شوهرتواست. بازهم زن اين سخن را تكراركرد و عمرهمين
جواب را به وي داد...كعب اسديگفت: اي امير مومنان اين زن شكايت و
شكوه دارد، از اينكه شوهرش از بستر او دور است و با او همبستر
نميشود. عمرگفت: همانگونهكه مقصود وي را فهميدهاي، در بين آنان
داوريكن.كعبگفت: شوهر اين زن را پيش من حاضركنيد، و او را
حاضركردند.كعب به ويگفت: زنت از تو شكايت دارد. اوگفت: اين شكايت در
باره خوراك و آشاميدني است؟ گفت: نخير.
پس آن زن به سخن آمد وگفت:
يا أيها القاضي الحكيم رشده ألهى خليلي عن فراشي مسجده
زهده في مضجعي تعبده فاقض القضا، كعب، ولا ترده
نهاره وليله ما يرقده فلست في أمر النساء أحمده
[اي قاضي كه از روي رشد و آگاهي داوري ميكني و داوريت خردمندانه است
عبادت و نماز شب موجبگرديدهكه شوهر از همبستريم غافلگردد. عبادت او
را بترك همخوابگيكشانده است: ايكعب داوريكن و آن را بپذير. او شب و
روز نميخوابد و منكار او را درباره زنان نميپسندم].
شوهر آن زنگفت:
زهدني في النساء وفي الحجل أني امرؤ أذهلني ما نزل
في سورة النحل وفي السبع الطول وفي كتاب الله تخويف جلل
[براستي چيزيكه در سوره نحل و در سورههاي بلند هفتگانه و آنچهكه
درباره خوف بزرگ و روزقيامت درقرآن آمده است مرا درباره زنان و زينت
و آرايش آنهابيتوجه و بيعلاقه ساخته است]".
كعب گفت:
إن لها عليك حقايا رجل نصيبها في أربع لمن عقل
فأعطها ذاك ودع عنك العلل
[اي مرد او برتو حقي دارد. بهره اونسبت به چهارزن تعيين ميشود يعني
اگرچهار زن داشتي ازچهارروز و شب يك شبانه روز نوبه او بود، پس حق
اورا بجاي آر و بهانهجوئي مكن].
سپس كعب گفت: خداوند براي تو حلالكرده استكه دوزن يا سه زن يا چهار
زن داشته باشي، بنابراين ازهر چهار شبانه روز سه شبانه روزش مال شما
استكه در آنها خداي خويش را عبادتكني و يك شبانه روزنوبت زنت
ميباشدكه بحال وي برسي و حقوق زناشوئي او را بجاي آري...
عمر بن خطاب بهكعبگفت: بخداي سوگند من نميدانم ازكداميك از اين دو
كار شما تعجبكنم و خرسندگردم؟ از اينكه مقصود آنها را فهميدي، يا
از اين داوريكه دربين آنانكردي؟ پس برو ومن ترا به منصب قضاوت
دربصرهگماردم و آنجا در بين مردم داوري كن.
درسنت صحيح نبوي آمده استكه همبستري وآميزش با همسر از جمله صدقاتي
استكه خداوندپاداش نيك آن را به مرد عطا ميكند. مسلم روايتكرده
استكه پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت:" ...ولك في جماع زوجتك أجر.قالوا يا
رسول الله: أيأتي أحدنا شهوته ويكون له فيها أجر؟ قال: أرأيتم لو وضعها في حرام
أكان عليه فيها وزر! فكذلك إذا وضعها في حلال كان له أجر [... هركس با همسر
خويش همبستري و آميزش كند، نزد خداوند مزد و پاداش دارد. گفتند:،اي رسول
خدا آيا اگر ما به تمايلات شهواني خويش پاسخ دهيم، پاداش داريم؟...
او فرمود: آيا اگر بجاي همسرتان با زنان بيگانه وحرام برشما،
همبسترميگشتيد برشماگناهي ميبود؟ ... پس اگر با زنانتان كه برشما حلال
هستند، همبستر شويد، پاداش نيكو مزد نزد خداوند داريد، چون به امر او
عملكردهايد]".
مستحب استكه مرد با همسرخويش مداعبت وملاعبت وملاطفتكند و او را ببوسد
و مراعات حال اورابنمايد تا او نيزنيازهاي جنسي خويش را برآوردهكند.
ابويعلي ازانسبن مالك روايتكرده استكه پيامبر صلي الله عليه و سلم
گفت:" إذا جامع أحدكم أهله فليصدقها، فإذا قضى حاجته قبل أن تقضي حاجتها فلا
يعجلها حتى تقضي حاجتها ... [هرگاه يكي از شما باهمسر خود آميزشكرد.و
همبستر شدبا وي راست ومخلص باشد. وقتيكه پيش ازاو نيازش برآورده ميشود
و بكام خويش ميرسد، شتاب نكند تا او نيز بكام خويش برسد ونيازش
برآورده شود...]". قبلانيزگفتيم كه پيامبر صلي الله عليه و سلم در پاسخ
بيكي ازيارانشگفت: " هلا بكرا تلاعبها وتلاعبك [چرا دوشيزهاي را بزني
نگرفتيكه توبا او ملاعبتكني واو نيز با تو ملاعبتكند]".
حجاب و ستر عورت بهنگام جماع
اسلام دستور داده است، كه انسان در همه احوال، ستر عورت كند مگر
اينكه كشف عورت مورد نياز باشد. بهز پسر حكيم از پدرش و از جدش روايت
كرده كه گفت: “گفتم: اي رسول خدا، كدام قسمت از عورت خود را بهنگام
جماع بپوشانيم و كدام قسمت را نپوشانيم؟ ... گفت: عورت خود را هميشه
بپوشان و ستر عورت كن مگر پيش زنت يا كنيزت.
گفتم: اي رسول خدا اگر مردم با هم باشند چطور؟... گفت: اگر برايت ممكن
شد كه كسي ترا نبيند، نگذار كسي ترا ببيند. گفتم: اگر كسي تنها باشد
چطور؟... گفت: خداوند كه هميشه و همه جا هست پس از او شرم و حيا كردن
رواتر است”. ترمذي اينروايت را آورده و آن را “حسن“ دانسته است .
از اين حديث برميآيد كه بهنگام جماع ميتوان كشف عورت نمود ولي با
اين حال هم شايسته نيست كه زن و شوهر پيش يك ديگر كاملا برهنه باشند.
عتبه بن عبد سليميگويد: پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت:" إذا أتى أحدكم
أهله فليستتر، ولا يتجردا تجرد العيرين [هرگاه يكي از شما با همسر خويش
همبسترشد، خود را بپوشاند. براي آنان شايسته نيست همچون خران خود
راكاملا برهنه سازند]". ابن ماجه اين روايت را نقلكرده است.
از عبدالله پسر عمر روايت استكه پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت:"
إياكم والتعري، فإن معكم من لا يفارقكم، إلا عند الغائط، وحين يفضي الرجل إلى أهله،
فاستحيوهم وأكرموهم [از اينكه خود را برهنه سازيد بپرهيزيد، زيرا با
شماكساني -فرشتگاني هستندكه ازشما دور نميشوند مگربوقت قضاي حاجت
وهنگام آميزش با همسرتان، پس ازآنان شرم و حياكنيد و آنان راگرامي
داريد]". ترمذي اين روايت آورده و آن را “غريب” دانسته است. حضرت
عايشهگفت: “هرگز پيامبر صلي الله عليه و سلم عورت مرا نديده ومن
نيزهرگزعورت او را نديدهام”.
بسم الله گفتن بوقت جماع
سنت استكه انسان جماع را با استعاذه و نام خدا شروعكند. بخاري و
مسلم و ديگران از عبدالله فرزند عباس روايتكردهاندكه پيامبر صلي الله
عليه و سلم گفت:" لو أن أحدكم إذا أتى أهله، قال: بسم الله، اللهم جنبنا
الشيطان، وجنب الشيطان ما رزقنا.فإن قدر بينهما في ذلك ولد، لن يضر ذلك الولد
الشيطان أبدا [چنانچه يكي از شما بوقت جماع بگويد: بنام خدا، خداوندا،
شيطان را از ما و از فرزنديكه نصيب ما ميكني، دور گردان، اگر
تقدير چنين باشدكه با اين جماع فرزندي نصيبشانگردد، هرگز شيطان وي را
آسيب نميرساند]".
بازگوكردن آنچهكه بهنگام جماع بين زوجين ميگذرد
حرام است
بازگوكردن جماع ونقل آن براي ديگران مخالف با مردانگي و جوانمردي است
و آنچنان سخن بيهوده و پوچي است،كه بدان نيازي نيست و فايدهاي ندارد.
و شايسته استكه انسان ازگفتن آن پرهيزكند مگر اينكه نيازي بهگفتن آن
باشد. در حديث صحيح آمده است:" من حسن إسلام المرء تركه مالا يعنيه
[نشانه نيكو مسلمان بودن آنست كه از سخن بيهوده و كار بيفايده
بپرهيزد]". خدا كساني را كه از سخنان پوچ و كار بيهوده پرهيز ميكنند
ميستايد:" والذين هم عن اللغو معرضون [و كساني كه از سخنان ياوه و كار
بيهوده روي گردانند]". اگر نيازي به بازگوكردن آن باشد اشكالي ندارد.
گويند زني پيش پيامبر صلي الله عليه و سلم شكايتكرد كه شوهرش از عمل جماع
عاجز و ناتوان است. شوهرش درحضور پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت: "او
را همچون تكه چرم، پاره ميكنم". اگر زن يا شوهر به تفصيل كار آميزش
خود را ذكر كند و راز بين خويش را و كردار وگفتار خويش را فاشكنند
حرام است.
ابوسعيد ازپيامبر صلي الله عليه و سلم روايتكرده استكهگفت:" إن شر الناس
عند الله منزلة يوم القيامة: الرجل يفضي إلى المرأة، وتفضي إليه، ثم ينشر سرها
[بدترين مردم در روزقيامت ازحيث منزلت درنزد خداكسي استكه با زن خود
آميزش نموده وزن نيزبا وي آميزشكرده است سپس او راز وي را فاش
ميكند]". امام احمد اين روايت را نقلكرده است.
ابوهويره گويد: “پيامبر صلي الله عليه و سلم نمازگزارد و چون سلام داد،
روي به مردم نمود و گفت: سر جاي خود بنشينيد. آيا در ميان شماكسي
هستكه هرگاه با زن خود همبستر شود ودررا بروي خويش ببندد و پرده
آويزانكند، سپس چون بيرون آيدگويد: با زن خود چنين و چنانكردم؟...
همه ساكت شدند وكسي دم نزد. سپس روي بزنان نمود وگفت: و آيا در ميان
شما نيز چنين كسي هست؟... دختر جوان “كعب” بريك زانونشست وسركشيد تا
پيامبر صلي الله عليه و سلم اورا ببيند وسخن اورا بشنود، و گفت: آري
بخداي سوگند، هم مردان و هم زنان از آن، سخن ميگويند. پيامبر صلي الله
عليه و سلم گفت: آيا ميدانيد كساني كه چنينكنند به چه كساني
ميمانند؟... براستي چنين زنان و مرداني، به شيطان نر و مادهاي
ميمانندكه در سر راه همگاني نشسته و با هم همبستر ميشوند و مردم
آنان را نظاره مي كنند. احمد و ابوداود اين روايت را نقلكردهاند.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
|