دو سال است که به نشانه قهر از منزل شوهرم رفتم، آیا اگر طلاق بگیرم مهریه به من تعلق می گیرد؟
در چه صورت با دادن درخواست طلاق از طرف زن باز هم مهريه و اموال ازدواج به زن تعلق ميگيرد؟
اگر زن بعد از ازدواج متوجه شود شوهرش با زن ديگري ارتباط دارد و زن بعد از پيگيريهاي مکرر دريابد شوهرش حاضر به ترک آن زن(بااصطلاح دوست دخترش) نيست و زن مجبور به کنار کشيدن و طلاق شود حکم مهريه و اموال چيست؟آيا به زن تعلق نميگيرد؟با توجه به اينکه زن بدليل اين مشکل به مدت 2 سال به خانه ي پدرش رفته و در اين مدت مرد نه به دنبال زن رفته و نه خرجي آن را داده، و در روز آخر(روز طلاق) ادعاي پشيماني کرده که به دلايل موجه باور آن براي دختر و خانواده اش غيرممکن بوده.
الحمدلله،
درخواست جدايي از طرف زن تنها از طريق خلع مي تواند صورت گيرد، و آن زماني است که اختلاف بين زن و مرد شدت گرفته و امکان ادامه زندگي بين آنان وجود ندارد، و زن مايل به جدايي از شوهرش شد، در اينصورت زن بايد مالي را بمنظور جبران ضرر ناشي از جدايي به شوهرش بدهد، و از او درخواست جدائي کند. خداوند متعال ميفرمايد :
) وَلاَيَحِلُّ لَکُم أن تَأخُذُوا مِمَّا آتَيتُمُوهُنَّ شَيئاً إلاَّ أن يَخَافَا أن لاَيُقِيمَا حُدُودَ اللهِ فَإن خِفتُم أن لاَيُقِيمَا حُدُودَ اللهِ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيهِمَا فِيمَا افتَدَت بِهِ ((بقره : 229)
«و براي شما حلال نيست که چيزي از آنچه (مهر ايشان کردهايد يا) بديشان دادهايد باز پس گيريد مگر اينکه، (شوهر و همسر) بترسند که نتوانند حدود خدا را پابرجا دارند. پس اگر بيم داشتيد که حدود الهي را رعايت نکنند گناهي بر ايشان نيست که زن فديه و عوضي بپردازد (و در برابر آن از او درخواست جدائي کند)».
پس چون زن خواهان جدايي است؛ نه تنها مهريه به او تعلق نمي گيرد بلکه چنانکه شوهرش خواست بايستي مقداري مال نيز علاوه بر بازگرداندن مهريه بپردازد تا اين جدايي روي دهد که به آن خلع گويند.
چنان که در حديث ثابت بن قيس رضي الله عنه آمده است که زنش نزد صلي الله عليه وسلم آمد و گفت: اي رسول خدا ثابت بن قيس رضي الله عنه از نظر ديانت و اخلاق عيبي ندارد، اما مشکل فقط اين است که من از ناسپاسي شوهر و کفران مي ترسم آنگاه پيامبرصَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرمود: :« أَتَرُدِّينَ عَلَيْهِ حَدِيقَتَهُ؟» «آيا باغي که او به تو داده باز مي گرداني»
گفت: بله، و باغ را به ثابت باز پس داد، و پيامبر صلي الله عليه وسلم به ثابت بن قيس رضي الله عنه فرمان داد که از او جدا شود. روايت بخاري.
اما حالتي را که در آن زن مي تواند ضمن آنکه از شوهرش جدا شود، مهريه خود را نيز بستاند، حالتي است که در آن نکاح فسخ شود، و براي اينکار لازمست تا يکي از شرايط فسخ نکاح روي دهد تا زن به واسطه ي آن بتواند نکاح را فسخ کند و مهريه اش را هم مطالبه نمايد.
«و ازجمله مواردي که براي طرفين حق فسخ ايجاد ميكند، بيماريهاي لك و پيسي و ديوانگي و جذام است و علاوه برآن اگر آلت تناسلي مرد بريده شده و يا از عمل جماع عاجز -عنين - باشد يا كوچك باشد، زن ميتواند نكاح خود را فسخ كند.
البته ابوحنيفه تنها قطع آلت تناسلي وناتواني جنسي وعنين بودن را موجب فسخ نكاح ميداند. و امام مالك و شافعي ديوانگي و پيسي و جذام و انسداد مجراي آلت تناسلي زن را نيز بدان افزودهاند و امام احمد علاوه بر آنچه كه امامان سهگانه گفتهاند، عيب ديگري را بنام فتقاء (زنيكه مجراي پس و پيش او يكي شده باشد) اضافه كرده است». (فقه السنه)
البته علاوه بر موارد فوق، ارتداد يکي از زوجين نيز موجب فسخ نکاح خواهد شد.
حال اگر مرد به دليل وجود يکي از موارد فوق عقد نکاح خويش را با همسرش فسخ کند، در اينحالت – اگر دخولي روي نداده باشد- مهريه اي به زن تعلق نمي گيرد، ولي اگر زن نکاحش را به سبب عيبي در شوهرش فسخ کند، او مي تواند ضمن جدايي از او مهريه ي خود را نيز بستاند که اگر قبل از دخول باشد نصف مهريه را مي گيرد و اگر بعد از دخول باشد تمام مهريه را مي تواند بگيرد.
همچنين هرگاه مردي با زني عقد ازدواج بست و با وي همبسترشد، سپس معلومگرديدکه برابر دستور شرع، اين ازدواج صحيح نيست، زن و مرد از هم جدا مي شوند و چون جماع صورتگرفته است، همه مهريهايکه تعيين شده است بر مرد واجب ميگردد. مثلاهرگاه عقد ازدواج با زني بسته شد و بپايان رسيد و سپس معلوم گرديد که آن زن خواهرشيري و رضاعي زوج است عقد نکاح فسخ ميگردد. (فقه السنه)
اينها مواردي بودند که زن مي تواند يکطرفه درخواست جدايي کند، يعني از طريق:
1- خلع
2- فسخ نکاح (بشرطيکه اسباب فسخ نکاح فراهم باشند).
در خلع؛ مرد مي تواند مهريه زن را ندهد و يا اگر مهريه اش را قبلا به وي داده، آنرا از او پس بگيرد و حتي کمي بيشتر از مقدار مهريه مطالبه کند تا اين جدايي روي دهد.
و در فسخ نکاح اگر زن سببي را براي آن يافت مي تواند نکاح خود را فسخ کند و علاوه بر جدايي مهريه ي خود را نيز بستاند.
3- و اگر عقد نکاح زن و مرد غير شرعي باشد، قاضي شرع آنها را وادار به جدايي مي کند و در صورت جماع مهريه ي زن را نيز بايد بدهند، اما اگر هنوز دخول صورت نگرفته باشد نياز به مهريه نخواهد بود.
با توجه به توضيحات فوق، به سوال دوم چنين پاسخ داده مي شود:
اولا ارتباط با زنان نامحرم حرام است، و شوهر شما به سبب ارتباط با زنان نامحرم گناهکار است و بايستي هرچه زودتر از آن دست بکشد و توبه نمايد.
دوما: شما مي بايست به محکمه ي شرعي مراجعه کنيد تا قاضي شرع به سخنان هر دوي شما زن و شوهر دقت کند و بررسي و معلوم شود که چرا شما دو سال از نفقه محروم شده ايد؟ آيا شوهرتان عمداً شما را از خانه ي خود بيرون کرده و حاضر به پرداخت نفقه و ديگر مخارج ضروري شما نشده و يا آنکه خود شما به علت ارتباط غير شرعي شوهرتان با يک زن بيگانه به نشانه ي قهر از منزل شوهرتان رفته و به خانه ي پدري بازگشته ايد؟
اگر معلوم شود که شوهرتان شما را عمدا از تامين نفقه محروم کرده و سعي کرده تا شما را از خود دور کند، در اينصورت شما مي توانيد از قاضي تقاضاي طلاق کنيد و همه ي حقوق خود را از جمله مهريه و ديگر زيانهاي وارده بر شما را از شوهرتان مطالبه نماييد.
ولي چنانچه شوهرتان با وجود ارتباط غير شرعي با آن زن بيگانه باز تمايلي به رفتن شما نداشته و نخواسته تا از زير بار تامين نفقه ي شما فرار کند، و بلکه شما نتوانستيد تحمل کنيد که شوهرتان با زن بيگانه اي ارتباط داشته باشد و به نشانه ي قهر منزل شوهرتان را ترک کرديد؛ در اين حالت – هرچند که عمل شوهرتان حرام گناه است و بايستي در سراي آخرت پاسخگو باشد- اما شما نمي بايستي به نشانه ي قهر از منزل شوهرتان بيرون مي رفتيد، چرا که اين عمل شما (قهر کردن) جايز نيست و نوعي از نشوز تلقي مي شود، و لازم بود تا به خانه ي شوهرتان بازمي گشتيد و از طريق ديگري مشکل را برطرف مي کرديد. و اگر اين امر ثابت شود که شما قهر کرديد و شوهرتان شما را بيرون نکرده، پس متاسفانه شما چاره اي نداريد بجز آنکه براي جدايي از شوهرتان از طريق خلع وارد عمل شويد که در ابتداي پاسخ خلع را تشريح کرديم به چه صورتي هست.
پس توصيه ي ما اينست که شما به خانه ي شوهرتان بازگرديد و از او بخواهيد که از عمل غير شرعي خود دست بردارد، اگر شوهر شما باز حاضر نشد که ارتباط خويش را با زنان نامحرم قطع کند و اين امر موجب اختلافات در بين شما گشت و زندگي شما را به سوي سختي و ناراحتي سوق داد، در اينحالت مي توانيد از طريق خلع از شوهرتان جدا شويد، و لازمه ي آن اينست که بخاطر اين جدايي از مهريه ي خود چشم پوشي کنيد و تقاضاي جدايي کنيد.
بنابراين خواهر گرامي؛ بهتر است در صورت دست نکشيدن شوهرتان از گناه ارتباط با زنان نامحرم، از ايشان جدا شويد و سعي کنيد که اينبار شوهر ديندار و ملتزم به شرع را براي خود انتخاب کنيد، و به شما توصيه مي کنيم بخاطر مال دنيا، دين و اخلاق و آسايش خود و فرزندانتان را به خطر نياندازيد و هر چند که مجبور هستيد از طريق خلع وارد عمل شويد و از بعضي چيزها بگذريد، ولي صبوري پيشه کنيد و از مال دنيا چشم پوشي نماييد تا ان شاءالله در آينده زندگي آرام و سرشار از اخلاق داشته باشيد و بدانيد که راحتي و آسايش با پول و مال دنيا حاصل نمي شود بلکه تنها با التزام به دين است که مي توانيد خوشبخت دنيا و آخرت شويد.
والله اعلم
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين
سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت
IslamPP.Com |