حكم ازدواج از نظر شرع اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم
الف -ازدواج واجب:
برایكسیكه قدرت ازدواج و تمایل روحی بدان دارد و نگران آنستكه،
مبادا مرتكب زنا شود و توانائی ارتكابگناه و فسق و فجور و امور شاقه
را دارد، برای چنینكسی ازدواج واجب میباشد و چنینكسی، باید
ازدواجكند، چون حفظ و صیانت نفس و پرهیز از حرام و ناشایست، واجب
است و این پرهیز تنها از راه ازدواج میسر است.
قرطبیگوید: كسیكه قدرت و استطاعت ازدواج دارد و برای روح و دین خود
نگران میباشد، این نگرانی، از وی رفع نمیشود، مگر اینكه ازدواجكند
و ازدواج برای او در این صورت واجب است وكسی در آن اختلاف ندارد.
اگركسی آرزومند ازدواج بود، ولی ازپرداخت هزینه ازدواج و مخارج همسر
گزینی خود ناتوان و عاجز بود، این گفته خدا شامل حال او میشود:
" وليستعفف الذين لا يجدون نكاحا حتى يغنيهم الله من فضله [كسانیكه
نمیتوانند ازدواج كنند تا زمانیكه خداوند از فضل و رحمت و بخشش خود،
آنان را بینیاز میكند، باید طریق عفت و پاكدامنی پیش گیرند]".
اینگونه اشخاص باید بسیار روزه بگیرند، چونگروه محدثین از ابن مسعود
روایتكردهاندكه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" يا معشر الشباب، من
استطاع منكم الباءة فليتزوج، فإنه أغض للبصر. وأحصن للفرج، ومن لم يستطع فعليه
بالصوم، فإنه له وجاء [ای طبقه جوانان، هركس ازشما قدرت و توانائی
زناشوئی دارد و میتواند ازدواجكند، او باید ازدواجكند، زیرا ازدواج
او را از چشم چرانی حرام و ارتكاب فحشاء و ناشایست باز میدارد، و
هركس نتواند، ازدواجكند وازعهده مخارج آن برنیاید، بروی استكه روزه
بگیرد و بوسیله روزهگیری، قدرت شهوانی و نفسانی خویش را فرونشاند،
وروزه برای اوبهترین وسیله است و بمنزله اخته شدن میباشد]".
ب-ازدواج
مستحب
اما اگركسی آرزومند ازدواج بود و توانائی و استطاعت آنرا نیز داشت ولی
این نگرانی را نداردكه اگر ازدواج نكند، مرتكبگناه وكارهای ناشایست
شود، در این صورت ازدواج برای او مستحب است نه واجب و ازدواج برای
اوی بهتر است از اینكه انزواگزیند و بعبادت پردازد، چون رهبانیت و ترك
دنیا و اعراض از لذایذ مشروع آن بهیچ وجه دراسلام نیست و با طبیعت
انسانی مخالفت دارد.
طبرانی از سعد بن ابی وقاص روایتكرده استكه پیامبر صلی الله علیه و سلم
گفت: " إن الله أبدلنا بالرهبانية الحنيفية السمحة [خداوند بجای ترك دنیا
و اعراض ازلذایذ آن، كه با سرشت انسان سازگار نیست، دین آسان و سهل
و ساده و سازگار با سرشت انسان را، به مابخشیده است]".
بیهقی بروایت از ابی امامهگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:"
تزوجوا فإني مكاثر بكم الامم، ولا تكونوا كرهبانية النصارى [ازدواجكنید، چون
من باكثرت شما، بر پیامبران و ملتهای دیگر، فزونی میطلبم و مباهات
میكنم و مانند نصرانیان، طریقه رهبانیت و ترك دنیا و اعراض از لذایذ
آن را، اختیار نكنید]". عمر به ابوالزوایدگفت: تنها دو چیزمیتواند
مانع ازدواج توگردد: "عجزو ناتوانی یا فسق وفجور". ابن عباسگوید:
“وقتی عبادت عبادت كننده، كامل است كه ازدواج كرده باشد".
ج-ازدواج حرام
كسی كه در امر زناشوئی و همبستری و تحمل هزینه ازدواج ونفقه همسر، دچار
اختلالگردد وبرآن قدرت واستطاعت نداشته باشد و علاقه و میل شهوانی در
وی نباشد، ازدواج برای او حرام است.
قرطبیگوید: هرگاهكسی بداندكه او از نفقه و هزینه زندگی همسرش یا از
پرداخت مهریه وكابین، یا انجام یكی ازحقوقات واجب آن، عاجز و ناتوان
میباشد، برای او حلال نیست با زنی ازدواجكند، مگر اینكه حال خود را
برای او بیانكند و توضیح دهد، یا اینكه در خود این قدرت را ببیندكه
میتواند حقوقات واجب او را بجای آورد، و همچنین اگر شوهر دارای نقصی
باشدكه او را از لذت و تمتع جنسی باز میدارد بر او واجب استكه این
نقص را با زن در میان بگذارد، آنگاه به نكاح مبادرت ورزد تا موجب
فریب زن نگردد، وزن فریفته نشود.
و جایز نیستكه مرد زن را با ذكرنسب ادعائی و ثروت ومال وصنعت و
حرفه دروغین،فریب دهد وبا این دروغها، اورا بازدواج با خویش تشویقكند.
وهمچنین برزن نیز واجب استكه عیوب و نواقص خود را، پیش از ازدواج،
برای مرد بیانكند و توضیح دهد،كه او نمیتواند حقوق واجب بر خود را،
انجام دهد یا او دارای عیب و نقصی است،كه مانع تمتع و لذت جنسی
شوهر میشود، از قبیل: جنون، جذام، پیسی وبرص یا بیماری خاص زنانه
مربوط به آلت تناسل وامثال آن، برای زن نیز جایز نیستكه مرد را
بفریبد، همانگونهكه فروشندهكالا نیز موظف است عیوب كالای خویش را، به
خریدار بگوید.
هرگاه یكی از زوجین، در همسر خود عیبی یافت، میتواند ازدواج را،
فسخ كند و بهم بزند. اگر عیب در زن باشد شوهر ازدواج را بهم میزند.
و مهریه پرداختی را باز پس میگیرد. چون روایت شده است كه پیامبر صلی
الله علیه و سلم با زنی از ”بنی بیاضه” ازدواج كرد، سپس دریافت كه در
پهلوی وی بیماری پیسی وجود دارد، لذا او را برگرداند و ازدواج را بهم
زد و گفت:" دلستم علي [شما تدلیس و فریبكاری و عیب پوشی كردید]".
درباره زنی كه با مرد عنین -كسیكه قادر به عمل جماع نیست -ازدواج
كرد و خود را به وی تسلیم نمود، سپس بخاطر همین عیب از هم جدا شدند از
امام مالك دوروایت مختلف نقل شده است: یك بار گوید: مرد موظف است كه
همه مهریه و كابین را به وی بدهد و بار دیگر گفته است: موظف است كه
نصف مهریه و كابین را به وی بدهد. و مبنای این اختلاف این است كه چه
چیزی موجب پرداخت مهریه میگردد؟ تسلیم شدن به مرد، یا دخول آلت تناسل
و انجام عمل جماع؟ در این باره دو قول است كه به تفصیل ازآن سخن
خواهد رفت.
د -ازدواج مكروه
در صورتیكه مرد، در امر زناشویی و همبستری و پرداخت هزینه و نفقه زن
نتواند، از عهده آن برآید، بگونهایكه ضرر و زیانی بزن وارد نیاید،
بعلت اینكه زن بینیاز و ثروتمند بوده باشد و چندان رغبتی و میل
قوی، به همبستری نداشته باشد، دراین صورت ازدواج مكروه میباشد و
اگراین ازدواج موجب ترك اطاعت خدا و یا موجب ترك اشتغال به تحصیل
دانشگردد،كراهت آن شدت مییابد و بسیار ناپسند است.
ه-ازدواج مباح
هرگاه دواعی ازدواج، كه برشمردیم و موانع آن كه گفتیم، برطرف گردند
و در میان نباشند، آنگاه ازدواج مباح میباشد و انجام و عدم انجام آن
مساوی است.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
|