Thu, 10 Apr 2025پنجشنبه 21 فروردين 1404
 
كليپهاي صوتي و تصويري: 599
تعداد كل مقالات : 2523
تعداد كل بازديدها تاكنون : 9465863
 
 
 

از علي رضی الله عنه روايت است : (صنعت طعاما فدعوت رسول الله صلی الله علیه وسلم  فجاء فرأي في البيت تصاوير فرجع فقلت : يا رسول الله، ما أرجعک بأبي أنت و أمي؟ قال : إن في البيت سترا فيه تصاوير، و إن الملائکة لاتدخل بيتا فيه تصاوير). «غذايي را درست کردم و پيامبر صلی الله علیه وسلم  را دعوت نمودم، پيامبر آمد و چند عکسي را در خانه ديد و برگشت. گفتم اي رسول خدا! پدر ومادرم فدايت باد چه چيزي باعث شد که برگردي؟ فرمود : در خانه پرده‌هاي عکس‌داري(عکس ذي روح) بود و ملائکه به خانه‌اي که در آن عکس باشد داخل نمي‌شوند». ابن ماجه (3359)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (إذا دعي أحدکم إلي طعام فليجب، فإن کان مفطرا فليطعم، و إن کان صائما فليصل : يعني الدعاء) «هرگاه يکي از شما دعوت شد، دعوت را اجابت کند، پس اگر روزه نبود غذا بخوردواگر روزه بود (براي صاحب عروسی) دعا کند». بیهقی (263/7) و مسلم (1431)

******************

پيامبر -صلى الله عليه وسلم- فرمود: (إذا دعي أحدکم إلي الوليمة فليأتها) «اگر يکي از شما به وليمه (عروسی که در آن امر خلاف شرع نباشد) دعوت شد، بايد براي آن بيايد». متفق عليه : بخاری (5173)، مسلم (1429)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (شر الطعام طعام الوليمة، يمنعها من يأتيها، و يدعي إليها من يأباها، و من لم يجب الدعوة فقد عصي الله و رسوله) «بدترين عذا، غذاي وليمه‌اي است که فقراي نيازمند از آن منع و ثروتمندان بي‌نياز به آن دعوت شوند، وکسي که دعوت وليمه را اجابت نکند به راستي نافرماني خدا و رسول او را کرده است». متفق عليه : مسلم (1432)، بخاري و مسلم اين حديث را بصورت موقوف از ابوهريره روايت کرده‌اند، بخاری (5177).

******************

از انس روايت است : (ما رأيت رسول الله صلی الله علیه وسلم  أولم علي امرأة ما أولم علي زينب، فإنه ذبح شاة) «نديده‌ام که پيامبر صلی الله علیه وسلم  به اندازه‌اي که براي زينب وليمه داده، براي ساير زنانش بدهد، او براي زينب يک گوسفند ذبح کرد». متفق عليه: مسلم (1428)، اين لفظ مسلم است، بخاری (5171

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم  به عبدالرحمن بن عوف فرمود: (أولم ولو بشاة) «وليمه بده اگرچه گوسفندي باشد». متفق عليه : بخاری (5153)، مسلم (1427)

******************

مشاهده كل احاديث

 
 
 

اسلام - قرآن و تفسیر
نوار اسلام
سایت جامع فتاوای اهل سنت
مهتدین
عصر اسلام
دائرة المعارف شبکه اسلامی
اسلام تيوب
اخبار جهان اسلام
سایت بیداری
کتابخانه
پاسخ به شبهات دینی
اسلام هاوس

نوزاد چند ماهه سالم بدنیا می آید؟ چگونه رابطه ی فرزند با پدر اثبات می شود؟

نوزاد چند ماهه سالم بدنیا می آید؟ چگونه رابطه ی فرزند با پدر اثبات می شود؟

 

1- ميخواستم بدانم نوزاد دقيقا چند روز بايد در شکم مادرش باشد (270 روز يا 240 روز يا بيشتروکمتر) وآياواقعيت دارد که نوزاد 8ماهه زنده نمي ماند؟

2- اگر بخواهيم بين پدر و پسر بدون آزمايش دي ان اي رابطه پدر و پسري را ثابت کنيم بايد چکار کنيم و فرض ميگيريم هيچ شباهت ظاهري هم با هم ندارند؟

 

الحمدلله،

معمولا به طور طبيعي نوزاد حدود 9 ماه در شکم مادر خود قرار مي گيرد، با اين وجود کمتر از اين مدت نيز نوزاد زنده و سالم متولد خواهد شد و حتي نوزاد 6 ماهه هم سالم و زنده متولد مي شوند ولي ظاهرا نوزاداني که زودتر از معمول متولد مي شوند مدتي تحت مراقبت پزشکي قرار مي گيرند.

اما آيات قرآن به اين حقيقت اشاره کرده اند؛ چنانکه در سوره ي احقاف مي فرمايد:

«وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا»(احقاف 15)

يعني: ما به انسان توصيه کرديم که به پدر و مادرش نيکى کند، مادرش او را با ناراحتى حمل مى‏کند و با ناراحتى بر زمين مى‏گذارد؛ و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سى ماه است.

از طرفي در سوره ي بقره چنين مي فرمايد:

« وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ»(بقره 233)

يعني: مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شير مى‏دهند. (اين) براى کسى است که بخواهد دوران شيرخوارگى را تکميل کند.

در آيه ي اول مدت بارداري و شير خوارگي را مجموعا سي ماه (دو سال و شش ماه) اعلام شده، و در آيه ي دوم در سوره ي بقره مدت شيرخوارگي دو سال قرار داده شده است، حال اگر آن دو سال و شش ماه آيه ي اول را از مدت دو سال آيه ي دوم کم کنيم، شش ماه براي بارداري باقي مي ماند، زيرا مدت شيرخوارگي بر طبق آيات فوق دو سال گفته شده است.

روايت شده است که مردي با زني ازدواج کرد و آن زن پس از شش ماه فرزندي بدنيا آورد. عثمان رضي الله عنه پنداشت که اين زن قبل از ازدواج مرتکب زنا شده است و درنظر داشت درباره ي او حد زنا جاري کند، ابن عباس رضي الله عنه که در مجلس حاضر بود گفت: اگر اين زن به قرآن استناد نمايد که فرموده: « وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا» و «وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ»(لقمان 14) براي دوران بارداري شش ماه باقي مي ماند و بدين ترتيب آن زن تبرئه گرديد.

البته تولد نوزاد در فاصله ي شش تا نه ماهگي را نوزاد زودرس مي نامند که نياز به مراقبت هاي پزشکي دارند ولي کمتر از شش ماه را سقط مي نامند.

 

اما درخصوص اثبات رابطه ي پدري و پسري؛ اگر زن و مردي زوج مشروع هم باشند، در آنصورت اصل بر اين است که هر بچه اي که از مادر متولد مي شود، متعلق به آن زن و مرد است و نيازي به اثبات اين نسبت وجود ندارد؛ بعبارتي اصل بر اثبات نسبيت فرزند به پدر و مادرش است حتي اگر شبيه يکي از والدين يا هيچکدام نباشد؛ زيرا در روايتي چنين مي خوانيم که مردي نزد رسول الله صلي الله عليه وسلم آمد و عرض کرد:[ إِنَّ امْرَأَتِي وَلَدَتْ غُلَامًا أَسْوَدَ – يُعَرِّض بهذه المرأة كيف يكون الولد أسود و أبواه كل منهما أبيض؟!- فَقَالَ النَّبِيُّ  صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: هَلْ لَكَ مِنْ إِبِلٍ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: مَا أَلْوَانُهَا؟ قَالَ: حُمْرٌ. قَالَ: هَلْ فِيهَا مِنْ أَوْرَقَ؟ قَالَ: إِنَّ فِيهَا لَوُرْقًا. قَالَ: فَأَنَّى أَتَاهَا ذَلِكَ؟ قَالَ: عَسَى أَنْ يَكُونَ نَزَعَهُ عِرْقٌ؟ قَالَ: وَهَذَا عَسَى أَنْ يَكُونَ نَزَعَهُ عِرْقٌ] بخاري ‌(7324،6847،5305) مسلم (1500)

يعني: [اي رسول الله صلي الله عليه وسلم  صاحب پسر بچه اي سياه رنگ شده ام ( در واقع اين مرد به همسر خود اعتراض مي کرد که چرا پسري سياه پوست به دنيا آورده در حالي که پدر ومادر هر دو سفيد پوست بودند!؟)

رسول الله صلي الله عليه وسلم  خطاب به اين مرد چنين گفت: آيا شتر داري؟ گفت:آري. پيامبر صلي الله عليه وسلم  پرسيد: شتران شما چه رنگي هستند؟ او جواب داد: رنگ سرخ. رسول الله صلي الله عليه وسلم  دوباره پرسيد: آيا بين شتران شما شتر خاکستري هم وجود دارد، گفت: آري. پيامبر صلي الله عليه وسلم  فرمود: چگونه ممکن است چنين شود؟ آن مرد جواب داد: شايد اين شتر به يکي از اجدادش شباهت پيدا کرده است، پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمود: شايد اين فرزند هم به يکي از اجدادش شباهت پيدا کرده است».

اين حديث بيانگر اين مطلب است که اسباب وراثتي قطعاً تاثير گذار هستند بنابراين به مجرد اينکه بچه به والدينش شباهت نداشت نمي توان حکم کرد که بچه ولدالزناست.

و در حدیث صحیح آمده که: «الولد للفراش وللعاهر الحجر» (یعنی اگر زن متاهلی مرتکب زنا شد، رجم می شود ولی فرزندش به شوهر شرعی او تعلق می گیرد)،بخاري(2053) ومسلم(1457)

اما اگر مردي نسبت فرزند متولد شده را به خود انکار نمايد؛ در آنصورت بايد دليل بياورد ويا لعان کند يعني بين او و همسرش لعان صورت مي گيرد؛

خداوند متعال مي‌‌فرمايد :

)وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَکُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلاَّ أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَات بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنْ الصَّادِقِينَ. وَ الْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ کَانَ مِنْ الْکَاذِبِينَ. وَ يَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنْ الْکَاذِبِينَ. وَ الْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِنْ کَانَ مِنْ الصَّادِقِينَ (    (نور : 6 - 9)

«کساني که زنان خود را متهم (به زنا) مي‌کنند و جز خودشان شاهداني ندارند, هر يک از ايشان بايد چهار مرتبه خداي را به شاهد بطلبد که راستگو هستم. و در پنجمين مرتبه (بايد بگويد) لعنت خدا بر او باد اگر دروغگو باشد، اگرزن چهار بار خدا را به شهادت بطلبد (و سوگند بخورد) که شوهرش (در اتهامي که به او مي‌زند) دروغگو است عذاب (رجم) را از او دفع مي‌نمايد، ودر مرتبه پنجم (بايد بگويد که) نفرين خدا بر او باد اگر شوهرش راست بگويد ».

 

البته لعان  در  دو  صورت  روي  مي‌دهد:

- صورت  اول آنست‌که شوهر همسر خود را  به "‌زنا" متهم‌کند  و چهار نفرگواه نداشته  باشدکه  اين  اتهام  او را  تاييدکنند.

- صورت  دوم آنست‌که  شوهر  بگويد  زنش  از او آبستن  نيست‌.

 درصورت  اول  وقتي  لعان  درست  است‌که  مرد  درباره‌ي  زناي  همسرش  يقين  داشته  باشد  مانند  اينکه  خود  شخصا  او را درحال  زنا  ديده  باشد  يا همسرش  خو  به  زنا  اعتراف‌کرده  و  بدل  او  بگذرد که  راست  مي‌گويد.

درصورت  اول  بهتراست‌که  زنش را طلاق  دهد  و با  او ملاعنه  نکند  چنانچه  شوهر  درباره  زناي  همسرش  يقين  نداشت  و برايش  ثابت  نشده  باشد  جايز  نيست‌که  اين  اتهام را به وي  بزند.

انکار آبستن  شدن  همسرش  از  او  وقتي  ميسر  است‌ ‌که  ادعاکند که  از  وقتي‌که  با  او عقد  نکاح  بسته  است  با  او  همبستر  نشده  است  يا  اينکه  ادعا کند که  او  پيش از گذشت شش  ماه  از  زمان  همبستري  بچه  زاييده  است يعني  ادعاکند که  هنوز  از نخستين  همبستري‌ که امکان  دارد بچه مربوط بدان باشد، هنوز  شش ماه نگذشته است يا اينکه ادعا کند که  بيش از يک سال  از  همبستري  ما  مي‌گذرد  و  حال  آنکه  او  زاييده  است‌...

هرگاه زن و شوهر ملاعنه کردند، با لعنت کردنشان احکام زير اجرا شود :

1- جدايي بين آن دو :

به دليل حديث ابن عمر که گفت : (لاعن النبي صلي الله عليه وسلم بين رجل و امرأة من الأنصار و فرق بينهما) «پيامبر صلي الله عليه وسلم زن و مردي از انصار را ملاعنه داد و آنها را از هم جدا کرد». متفق عليه

 

2- تحريم أبد :

به دليل قوم سهل بن سعد : (مضت السنة في المتلاعنين أن يفرق بينهما، ثم لايجتمعان أبدا) «سنت درباره زن و مردي که لعان کنند، اين است که بين آنها جدايي انداخته شود و هرگز نتوانند دوباره با هم ازدواج کنند».ابوداود (2233)

 

3- زن لعان کننده با لعان مستحق مهريه‌اش مي‌گردد :

به دليل حديث ايوب از سعيد بن جبير که گفت : «به ابن عمر گفتم (حکم) مردي که همسرش را به زنا متهم مي‌کند چيست؟ گفت : پيامبر صلي الله عليه وسلم  بين زن و مردي از بني عجلان جدايي انداخت و فرمود : (الله يعلم أن أحدکما لکاذب فهل منکما تائب) «خداوند مي‌داند که يکي از شما دروغ مي‌گويد. آيا کس از شما هست که توبه کند؟» آندو سرباز زدند. پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمود : (الله يعلم أن أحدکما لکاذب، فهل منکما تائب؟)، «خداوند مي‌داند که يکي از شما دروغ مي‌گويد. آيا کسي از شما هست که توبه کند؟» باز هم سرباز زدند پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمود : (الله يعلم أن أحد کما لکاذب، فهل منکما تائب؟) دوباره آندو سرباز زدند و در نتيجه پيامبر صلي الله عليه وسلم آنها را از هم جدا کرد.

ايوب گويد : عمرو بن دينار به من گفت : چيزي در اين حديث هست که نگفته‌اي، (عمرو) گفت : آن مرد پرسيد : پس مالم چي؟ گويد : پيامبر فرمود: (لامال لک إن کنت صادقا فقد دخلت بهاء و إن کانت کاذبا فهو أبعد منک) «هيچ مالي به تو تعلق نمي‌گيرد چون اگر در ادعايت صادق باشي آن مال حقي است که به واسطه نزديکي با زنت از آن او است و اگر دورغ گفته باشي به طريق اولي مال به تو تعلق نمي‌گيرد». متفق عليه

 

4- بچه‌اي که از زن لعان کننده متولد شود، به او داده مي‌شود :

به دليل حديث ابن عمر : (أن النبي صلي الله عليه وسلم لاعن بين رجل و أمرأته، فانتفي من ولدها، ففرق بينهماء و أحلق الولد بالمرة) «پيامبر صلي الله عليه وسلم بين زن و شوهري ملاعنه داد، مرد فرزند زنش را از خود نفي کرد، پيامبر صلي الله عليه وسلم آنها را از هم جدا کرد و فرزند را به زن داد». متفق عليه

هرگاه  لعان تمام شد مرد  فرزند را از خود  ندانسته ونسبش  با او قطع  مي‌گردد و ‌او  پدر فرزند  نيست  و نفقه  زن  نيز ساقط  مي‌گردد. و اين  پدر و  فرزند  از هم  ارث  نمي‌برند و  به  مادرش  ملحق  مي‌شود  و  با  مادرش  از همديگر  ارث  مي‌برند. زيرا  عمر و  بن  شعيب از پدر  و  از  جدش  روايت‌کرده  است‌که  پيامبر صلي الله عليه و سلم   درباره  فرزند  بعد  از  لعان  حکم ‌کرد که  او  از  مادرش  ارث  مي‌برد  و  مادرش  نيز  از او  ارث  مي‌برد  و کسي‌که  به  مادر  بچه  در آن صورت اتهام  بزند  هشتاد تازيانه  به  وي  زده مي‌شود -‌ حد  قذف  به  وي  زده مي‌شود  -‌. -‌ يعني  بعد  از  لعان‌کسي  حق  نداردکه  اين  زن را متهم‌کند و  اين  بچه  را  ولد الزنا بنامند  -‌اين  روايت  را  احمد  آورده  است‌.

دلايلي‌که  اقامه  شده است بر  اينکه فرزند به  صاحب  بستر  تعلق  مي‌گيرد  معني اين  حديث  را  تاييد  مي‌کند زيرا بعد ازاينکه لعان  صورت ‌گرفت صاحب  بسترآن را  نفي‌کرده  پس  فراموشي  در  بين  نيست‌.

وهرکس  درباره  آن  بچه به زن اتهام  زنا  بزند بايد  به  وي حد قذف  زده  شود  چون  زني‌ که  ملاعنه‌ کرده است جزو زنان "‌محصنه‌" است و چيزي بر اوثابت نشده است پس  هرکس به فرزندش اتهام "‌ولد الزنا"  بزند مرتکب  قذف شده  و حد قذف بر و‌ي واجب  مي‌شود،  همانگونه‌که  اگرکسي بمادرش  نيز  تهمت  زنا  بزند  بر و‌ي نيز حد قذف  زده  مي‌شود. اين  نسبت به احکامي  است‌که  لازمه  او  است‌.

اما  نسبت  به  احکامي‌که  خدا  براي‌کافه  مردم  مقررکرده  است  اينست‌که  از  باب  احتياط  اين  فرزند،  فرزند  پدرش  تلقي  مي‌شود  پس  نبايد  زکات  مال  خود  را  به  و‌ي  بدهد  چنانچه  پدر  او  را  بکشد  قصاص  نمي‌شود  و  محرميت  بين  او  و  فرزندان  اين  فرزند  برقرار است (پس مرد نمی تواند با فرزند زن ازدواج کند) و  شهادت اين  پدر و  فرزند  براي  همديگر جايز  نيست  و  اين  فرزند  مجهول  النسب تلقي  نمي‌شود  وکسي  حق  الحالق او  را به  خود  ندارد. هرگاه  پدر  خود  را  در  اتهام  تکذيب‌کند،  نسب  فرزندش  ثابت  مي‌شودکه  از او است  و تمام  آثار  لعان  نسبت  به  فرزند  از  بين  مي رود.

نکته ی دیگری که حائز اهمیت است؛ اینست که اگر زن و مردی مرتکب زنا شدند و از این رابطه بچه ای متولد گشت، مرد نمی تواند با نوزاد متولد شده در آینده ازدواج کند و همچنین زن نمی تواند با آن نوزاد در آینده ازدواج نمایند.

 

5- ثبوت ارث بين زن ملاعنه و فرزندش :

به دليل قول ابن شهاب در حديث سهل بن سعد : (فکانت السنة بعدهما أن يفرق بين المتلاعنين، و کانت حاملا، و کان ابنها يدعي لأمه) قال : (ثم جرت السنة في ميراثها أنها ترثه، و يرث منها ما فرض الله له) «بعد از (لعان آن زن و شوهر) سنت بر اينتثبيت گرديد که زن و مرد متلاعن از هم جدا شوند و اگر آن زن حامله بود، فرزندش به مادرش نسبت داده مي‌شود» گفت «سپس سنت درباره ميراث زن بر اين است که زن از فرزندش، و فرزند ا او به اندازه‌اي که خداوند تعين کرده است، ارث ببرد».( متفق عليه)

 

خلاصه اينکه؛

- اگر شش ماه يا بيشتر، بعد از ازدواج، زن فرزندي به دنيا آورد، اين فرزند مال شوهر است؛ چون کمترين مدت حاملگي شش ماه است؛

- اگر شوهر نسبت نوزاد متولد شده را به خود نفي کرد، در آنصورت بايد دليل بياورد يا آنکه لعان کند؛ وقتي لعان شرعي انجام شود فرزند به مادرش ملحق مي شود و به پدر تعلق نمي گيرد و از پدرش ارث نمي برد، چنان که در حديث صحيح از پيامبر صلي الله عليه وسلم ثابت است.

 

والله اعلم

وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين

سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت

IslamPP.Com


بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتايج قبل

 

ارسال مقاله به دوستان

چاپ مقاله

 

     

  معرفي سايت به دوستان  |   درباره ما   |  تماس با ما

All Rights Reserved For BlestFamily.com © 2010

كليه حقوق مادي و معنوي سايت محفوظ است.