حکم مذی ، ودی و منی چیست؟ آیا نجس هستند؟
من هرروز بعد از خواب ماده اي شفاف بدون رنگ بدون بو در الت تناسلي مشاهده ميكنم (يك قطره حتي كمتر از يك قطره) كه ان را با فشار دادن ياهمراه با ادرار ان را خارج ميكنم.اين مذي است يا مني
الحمدلله،
وَدِي يا وَذِي :
ودي آب سفيد غليظي است که بعد از ادرار، خارج ميشود و اين آب بدون خلاف پليد است. عايشه -رضي الله عنها گفته است: "ودي بعد از ادرار ميآيد، که بايد آلت و هر اندامي که به آن آلوده شود شسته گردد، و آنوقت وضو گرفت نه غسل“ يعني موجب جنابت نيست. ابن المنذر اين حديث را روايت کرده است. و از ابن عباس روايت شده استکه: المني والودي والمذي، أما المني ففيه الغسل، وأما المذي والودي فيهما إسباغ الطهور) [مني، موجب غسل جنابت است، و براي مذي و ودي تميز شستن و وضوي کامل کافي است]. اثرم و بيهقي اين حديث را نقل کردهاند و متن حديث را بيهقي بدينصورت نقل کرده است: (وأما الودي والمذي فقال: اغسل ذكرك أو مذاكيرك وتوضأ وضوءك في الصلاة) [اگر مذي و ودي را بخود ديدي آلت و جاي آن را بشوي و آنوقت همانطوري که براي نماز وضو ميگيري، وضو بگير].
مذي :
مذي آبي است سفيد رنگ و لزج و چسبناک که بوقت تفکر دربارهي جماع و همبستري، يا بوقت شوخي و ملاعبت با زن، از آلت تناسلي مرد يا زن خارج ميشود و گاهي انسان خروج آنرا احساس نميکند، زن و مرد هر دو آن را دارند ليکن زنان بيشتر دارند، اين آب باتفاق علما نجس و ناپاک است، هر گاه به بدن اصابت نمايد، شستن آن واجب است، ولي اگر به لباس اصابت کند پاشيدن آب بر آن کافي است، زيرا اين نجاستي است که پرهيز از آن براي جوانان مجرد، دشوار است و رخصت براي آن، شايستهتر است، تا ادرار کودک. از علي رضي الله عنه نقل شده است که: (كنت رجلا مذاء فأمرت رجلا أن يسأل النبي صلى الله عليه وسلم، لمكان ابنته فسأل، فقال: توضأ واغسل ذكرك) [من مردي بودم که بسيار مذي به خود ميديدم، خودم بخاطر دختر پيامبر شرم داشتم، از او سوال کنم، لذا مردي را فرستادم که از او سوال کند، ايشان فرمودند: وضو بگير و آلت خود را بشوي]. بخاري و ديگران اين حديث را روايت کردهاند. و از سهل بن حنيف رضي الله عنه نقل شده که گفته است: “من از کثرت مذي بتنگ آمده بودم و بعلت وجود آن، فراوان غسل ميکردم، تا اينکه آنرا با پيامبر صلي الله عليه و سلم درميان گذاشتم، فرمودند: (إنما يجزيك من ذلك الوضوء) [تنها وضو گرفتن برايت کافي است و غسل لازم نيست] گفتم: اگر به لباسم اصابت کند چطور؟ فرمودند: (يكفيك أن تأخذ كفا من ماء فتنضح به ثوبك حيث أنه قد أصاب منه) [کافي است که يک کف دست را پر از آب نموده و بر آنجا از جامهات که بدان اصابت کرده است بپاشي]. ابوداود و ابن ماجه و ترمذي اين حديث را روايت کردهاند و ترمذي گفته است که حديثي است “حسن“ و “صحيح“ و در ميان اين حديث محمد بن اسحاق وجود دارد و او هر وقت بطور معنعن روايت کند “ضعيف“ است چون “مدلس“ است، ولي در اين حديث بشيوه “حدثني فلان” روايت کرده است. و “اثرم“ عطف متن حديث را چنين روايت کرده: (كنت ألقى من المذي عناء فأتيت النبي صلى الله عليه وسلم فذكرت له ذلك. فقال: يجزئك أن تأخذ حفنة من ماء فترش عليه.) [از مذي در رنج بودم لذا به خدمت پيامبر صلي الله عليه و سلم رفتم و آنرا با وي در ميان گذاشتم، فرمود: يک مشتِ پُر آب بگيريد و بر آن بپاشيد، کافي است].
مني:
بعضي از دانشمندان فقه، به ناپاکي و پليدي مني راي دادهاند، ولي چنان به نظر ميرسد، که پاک باشد، ليکن مستحب است که اگر تر باشد آنرا بشويند و اگر خشک شده باشد، بر آن دست بمالند و پاکش کنند. حضرت عايشه -رضي الله عنها -گفته است: (كنت أفرك المني من ثوب رسول الله صلى الله عليه وسلم إذا كان يابسا وأغسله إذا كان رطبا) [هرگاه مني روي لباس پيامبر خشک ميشد آنرا با دست ميماليدم و پاکش ميکردم و هرگاه تر و نمناک ميبود، آنرا ميشستم]. دارقطني و ابوعوانه و بزار آنرا روايت کردهاند. از ابن عباس - رضي الله عنهما -روايت شده است که: “از پيامبر صلي الله عليه و سلم سوال شد دربارهي مني که به لباس اصابت کند، فرمود: (إنما هو بمنزلة المخاط والبصاق، وإنما يكفيك أن تمسحه بخرقة أو بإذخرة) [مني درست مانند آب بيني و آب دهان است، کافي است، که آنرا با کهنه يا علفي پاک نمود]. دارقطني و بيهقي و طحاوي اين حديث را روايت کردهاند، در “رفع“ و “وقف“ آن اختلاف است.
بنابر اين يا مذي است و شما محل آلودگي را بشوييد چه در لباس و چه در بدنتان.ولي مني همراه با لذت از بدن خارج مي شود.
والله اعلم
وصلي الله وسلم علي محمد و علي آله و اتباعه الي يوم الدين
سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت
IslamPP.Com |