Thu, 10 Apr 2025پنجشنبه 21 فروردين 1404
 
كليپهاي صوتي و تصويري: 599
تعداد كل مقالات : 2523
تعداد كل بازديدها تاكنون : 9465830
 
 
 

از خنساء بنت خدام أنصاري روايت است: (أن أباها زوجها و هي ثيب، فکرهت ذلک، فأتت رسول الله -صلى الله عليه وسلم- فرد نکاحها). «او بيوه بود و پدرش بدون رضايت او، او را به عقد کسي درآورد، نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم  رفت و نکاحش را باطل کرد». مسلم (886)

******************

 پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (لاتنکح الأيم حتي تستأمر، ولاتنکح البکر حتي تستأذن، قالوا : يا رسول الله و کيف إذنها؟ قال : أن تسکت) «بيوه تا از او دستور نگرفتند ازدواج داده نشود، و دوشيزه هم تا از او اجازه گرفته نشود، به ازدواج کسي داده نشود. گفتند : اي رسول خدا، اجازه (رضايت) بکر چگونه است؟ فرمود : اين است که ساکت بماند». صحیح ابن ماجه (2100)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (لانکاح إلا بولي و شاهدي عدل) «ازدواج بدون ولي و دو شاهد عادل صحيح نيست».صحیح ابن ماجه (7557)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: (أيما امرأة لم ينکحها الولي فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فإن أصابها فلها مهرها بما أصاب منها، فإن اشتجروا فالسلطان ولي من لا ولي له) «هر زني که ولي او را ازدواج ندهد ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، پس اگر شوهرش با او نزديکي کرد بايد مهريه‌اش را به سبب نزديکي با او پرداخت کند، و اگر با هم مشاجره کردند حاکم سرپرست کسي است که سرپرست ندارد».ابن ماجه (1879)

******************

ابن عمر رضی الله عنه گفت : (نهي النبي صلی الله علیه وسلم  أن يبيع بعضکم علي بيع بعض، و لايخطب الرجل علي خطبة أخيه حتي يترک الخاطب قبله، أو يأذن له الخاطب). «پيامبر صلی الله علیه وسلم  از اينکه بعضي از شما بر معامله ديگري وارد شود، و يا اينه از زني خواستگاري کند که قبلاً برادرش (شخص ديگري) از او خواستگاري کرده، نهي کرده است مگر اينکه خواستگار اول منصرف شود يا به او اجازه دهد».بخاری (5142)

******************

از مغير بن شعبه روايت است: نزد پيامبر  صلی الله علیه وسلم رفتم و با او درباره زني که قصد خواستگاريش داشتم صحبت کردم، پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (إذهب فانظر إليها، فإنه أجدر أن يؤدم بينکما) «برو او را نگاه کن چون اين امر رابطه بين شما را پايدارتر مي‌کند».نسایی (69/6) و ترمذی (1093)

******************

مشاهده كل احاديث

 
 
 

اسلام - قرآن و تفسیر
نوار اسلام
سایت جامع فتاوای اهل سنت
مهتدین
عصر اسلام
دائرة المعارف شبکه اسلامی
اسلام تيوب
اخبار جهان اسلام
سایت بیداری
کتابخانه
پاسخ به شبهات دینی
اسلام هاوس

حکم مسح بر کلاه گیس و موی مصنوعی در هنگام وضو و نحوه ی غسل با آن

حکم مسح بر کلاه گیس و موی مصنوعی در هنگام وضو و نحوه ی غسل با آن

 

اگر شخصي بر موي سرش کاشته بود و يا اينکه کلاه گيس داشت و بر آن مسح کرد وضو و غسلش چگونه است؟

 

الحمدلله،

قبلا لازمست گفته شود که پيوند مو و استفاده از کلاه گيس براي زنان و مردان حرام است، به دليل حديثي که از اسماء دختر ابوبکر رضي الله عنهما نقل شده است که گفته‌اند: «لعن رسول الله صلى الله عليه و سلم  الواصلة والمستوصلة» بخاري، «پيامبر صلي الله عليه وسلم زني را که عمل مو کاشتن را انجام مي‌دهد، و زني را که اين عمل بر روي او صورت مي‌گيرد، لعنت کرده‌اند»

البته اين حکم براي کساني بود که موي سرشان نريخته باشد يا قسمتي از آن باقي مانده باشد وگرنه براي کسي که کاملا طاس شده باشد، در آنصورت حکم آن نزد علما متفاوت است:

اکثر علماي معاصر چنين فتوا داده اند که استفاده از کلاه گيس براي زن و مرد حتي اگر طاس هم باشد جايز نيست و به همان حديث فوق استناد کرده اند.

اما شيخ محمد بن صالح العثيمين نظر ديگري دارد، ايشان گفته اند که استفاده از کلاه گيس براي زني که کاملا طاس شده باشد جايز است، زيرا او با اين عمل عيبي را مي پوشاند که در حالت نخست از خلقتش اين عيب را نداشته است. اما اگر فرد طاس نباشد و بلکه هدف وي از آن تجمل و زيبايي باشد، بدون شک حرام است و مشمول حکم حديث "لعن النبي صلى الله عليه وسلم الواصلة والمستوصلة" مي گردد.

در فتواي مفصل علامه شيخ محمد بن صالح بن عثيمين  درباره مسائل متعددي که مربوط به کاشتن مو مي‌شود، چنين ذکر شده است که: "استفاده از کلاه گيس حرام است، و اين کار زير مجموعه مو کاشتن است. اگر چه مثل آن نيست ولي موي سر را برخلاف آنچه که هست نشان مي‌دهد، به همين دليل شبيه به مو کاشتن است. پيامبر صلي الله عليه وسلم زني که عمل مو کاشتن را انجام مي‌دهد، و زني که اين عمل بر روي او صورت مي‌گيرد، لعنت کرده‌اند. ولي اگر سر زن اصلاً مو نداشته باشد و يا طاس باشد، براي پنهان کردن اين عيب استفاده از کلاه گيس اشکالي ندارد. براي اينکه پنهان کردن نقص جايز است، و به اين دليل که «پيامبر صلي الله عليه وسلم به شخصي که در يکي از غزوات بيني‌اش قطع شده بود، اجازه دادند از بيني مصنوعي که از جنس طلا بود استفاده کند». پس اين مسأله وجه گسترده‌تري پيدا مي‌کند، و شامل مسائل خودآرايي و جراحي بيني و غيره مي‌شود، پس کارهايي که براي پنهان کردن يک عيب انجام مي‌شود، اشکالي ندارد مانند: انجام جراحي بيني براي کسي که انحراف بيني دارد، و از بين بردن خال سياه. ولي کارهاي غير ضروري مانند: خالکوبي و ابرو برداشتن، حرام است. استفاده بدون دليل شرعي از کلاه گيس، حتي اگر با اجازه و رضايت همسر باشد، حرام است، به اين دليل که در اموري که خداوند حرام کرده‌اند، هيچ رخصت و اجازه‌اي وجود ندارد.( کتاب «فتاوي المرأه المسلمه»، (2/518)).

 براي تفصيل بيشتر در مورد حکم کاشت مو و استعمال کلاه گيس به فتواي (4322) مراجعه کنيد.

اما اگر بپذيريم که استعمال کلاه گيس و کاشت مو براي کسي که کاملا طاس شده مباح و جايز است، چگونگي مسح و شستن آن در هنگام وضو و غسل چگونه خواهد بود؟

جواب: افضل و احوط آنست که کلاه گيس را در هنگام وضو از سر برداشت و بطور مستقيم سر را مسح نمود، هرچند که مسح بر کلاه گيس در اين شرايط جايز است، چرا که پيامبر صلي الله عليه وسلم در حاليکه بر سر مبارکشان بود آنرا مسح مي کردند همچنين بر عمامه ي خود نيز مسح مي نمودند. در  حديث عمرو  بن  اميه رضي الله عنه  آمده است‌ كه‌: «رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم يمسح على عمامته وخفيه» يعني: [‌پيامبر صلي الله عليه و سلم را ديدم ‌كه برعمامه  و خفين مسح مي‌كرد]‌‌.  احمد  و  بخاري  و  ابن  ماجه  آنرا  روايت ‌كرده‌اد. و اگر مسح بر عمامه جايز باشد، پس مسح بر کلاه گيس هم جايز خواهد بود، زيرا هدف در اينجا رسيدن آب به پوست سر نيست بر خلاف ديگر اعضاي وضو که لازمست تا آب به پوست برسد، حتي در حالت پوشيدن خف نيز لازمست که قبل از پوشيدن آن يکبار وضوي کامل گرفت و پاها را شست بعد خفين را پوشيد و در دفعات بعد کافيست تا بجاي شستن پاها بر روي خفين مسح کرد..

 

اما در هنگام غسل کردن لازمست تا حتما کلاه گيس از سر برداشته شود تا آب به تمامي پوست سر برسد، زيرا مقصود از غسل کردن، با وضو متفاوت است و ما در غسل کردن هيچ عضوي نداريم که بر آن عمل مسح جايز باشد (البته بجز بر باند و پانسمان در شرايط ويژه) و بلکه در غسل لازمست تا آب به تمامي قسمتهاي بدن اللخصوص پوست سر برسد و غسل کسي که فقط سرش را مسح کند و يا آب را بطور کامل به پوست سر نرساند، صحيح نيست.

چنانکه از عايشه(رضي الله عنها) روايت است : (کان رسول الله صلي الله عليه وسلم إذا اغتسل من الجنابة يبدأ فيغسل يديه، ثم يفرغ بيمينه علي شماله فيغسل فرجه، ثم يتوضا وضوءه للصلاة ثم يأخذ الماء فيدخل صابعه في أصول الشعر، حتي إذا رأي أن قد استبرأ حفن علي رأسه ثلاث حفنات،ثم أفاض علي سائر جسده، ثم غسل رجليه) «پيامبر صلي الله عليه وسلم بهنگام غسل جنابت ابتدا دستهايش را مي‌شست، سپس با دست راستش بر طرف چپش آب مي‌ريخت و شرمگاهش را مي‌شست. آنگاه وضويي همچون وضوي نماز مي‌‌گرفت و آب برمي‌داشت و با انگشتانش بين موهايش را خلال مي‌کرد تا مطمئن شود که آب به پوست رسيده است سپس سه مشت آب بر سرش مي‌ريخت و بدنبال آن بر ساير بدنش آب مي‌ريخت سپس پاهايش را مي‌شست».متفق عليه.

و باز از عايشه(رضي الله عنها) روايت است که اسماء از پيامبر صلي الله عليه وسلم دربارة غسل حيض سؤال کرد. پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمود : (تأخذ إحداکن ماءها و سدرتها، فتطهر، فتحسن الطهور ثم تصب علي رأسها فتدلکه دلکا شديدا، حتي تبلغ شئون رأسهاف ثم تصب عليها الماء، ثم تأخذ فرصة ممسکة فتطهر بها فقالت أسماء : کيف أتطهر بها؟ فقال : سبحان الله تطهري بها، فقالت عائشة کأنها تخفي ذلک : تتبعين بها أثر الدم.

وسألته عن غسل الجنابة، تأخذ ماء فتطهر فتحسن الطهور أو تبلغ الطهور ثم تصب علي رأسها فتدلکه حتي تبلغ شئون رأسها، ثم تفيض عليها الماء). مسلم (332)

«هر کدام از شما مقداري آب و سدر را بردارد و با آن به خوبي طهار بگيرد سپس آب را سرش بريزد و خوب آن را مالش دهد تا آب به تمام نقاط سرش (زيرموها) برسد. سپس آب را بر خودش بريزد و تکه پنبه‌اي آغشته به مسک را برداشته و با آن خود را پاک کند، اسماء گفت : چگونه با آن خود را پاک کند؟ فرمود : سبحان‌ الله! خودش را با آن پاک کند، عايشه در حالي که گويا مي‌خواست آن را (از ديگران) پنهان کند، گفت : با آن تکه پنبه آغشته به مسک، اثر خون را پاک کند».

همچنين از پيامبر صلي الله عليه وسلم دربارة غسل جنابت سؤال کرد، فرمود : «آب را بردارد و با آن به خوبي وضو بگيرد سپس آب را بر سرش بريزد و آن را مالش دهد تا آب به تمام نقاط سرش (زيرموها) برسد، سپس آب را بر ساير بدنش بريزد».

علامه محمد بن صالح العثيمين رمه الله مي گويد: "بر روي عمامه و خفين و خمار (روسري) فقط در حدث اصغر (وضو) مسح مي شوند نه در حدث اکبر (غسل)، و دليل آن هم حديث صفوان بن عسال است که مي گويد: (أمَرنا رسولُ الله صلّى الله عليه وسلّم إِذا كُنَّا سَفْراً ألاَّ ننزع خفافنا ثلاثة أيام ولياليهن إلا من جنابة ، ولكن من غائط ، وبول ، ونوم) . ترمذي (96)

يعني: «پيامبر صلي الله عليه وسلم به ما امر کرد که در مسافرت خفهايمان را سه شبانه‌روز در نياوريم مگر به خاطر جنابت (در اين صورت بايد خفهارا در آوريم) اما بر اثر مدفوع، ادرار و خواب، درآوردن آنها لازم نيست». و اين فرموده ي پيامبر صلي الله عليه وسلم : "إلا من جنابة" (بجز در هنگام جنابت) يعني در حدث اکبر (يا غسل).

و اين فرموده: " ولكن من غائط وبول ونوم" (اما بر اثر مدفوع، ادرار و خواب)، يعني در حالت حدث اصغر، پس هرگاه انسان جنب گشت، او نمي تواند  (بر عمامه و خفين و خمار) مسح کند بلکه واجب است تا آن اعضا را بشويد، زيرا در حدث اکبر چيزي مسموح (عضوي که مسح شود) وجود ندارد، نه اصلي و نه فرعي، بجز بر جبيره.". ‏"الشرح الممتع على زاد المستقنع" (1/239 – 242) باختصار.‏

بنابراين همين حکم براي کسي که از کلاه گيس استفاده کرده نيز ضروري است و در هنگام غسل بر او واجب است تا آنرا از سرش جدا کند تا آب به پوست سرش برسد. اما در حالتي که شخص مو کاشته است، در اين حالت بمانند حالت معمولي که موهايش را در غسل زير آب مي گيرد تا پوست زير مو خيس شود، کافيست تا سرش را کاملا زير آب برده تا پوست زيرين خيس شود و در حالت کاشت مو بر خلاف کلاه گيس، مانعي براي رسيدن آب به سر وجود ندارد و براي آن تسامح بيشتر است. والله اعلم

 

وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين

سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت

IslamPP.Com


بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتايج قبل

 

ارسال مقاله به دوستان

چاپ مقاله

 

     

  معرفي سايت به دوستان  |   درباره ما   |  تماس با ما

All Rights Reserved For BlestFamily.com © 2010

كليه حقوق مادي و معنوي سايت محفوظ است.