Thu, 10 Apr 2025پنجشنبه 21 فروردين 1404
 
كليپهاي صوتي و تصويري: 599
تعداد كل مقالات : 2523
تعداد كل بازديدها تاكنون : 9465858
 
 
 

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (تنکح المرأة لأربع: لمالها، و لحسبها و لجمالها، و لدينها، فاظفر بذات الدين تربت يداک)«زن بخاطر چهار چيز براي ازدواج انتخاب مي‌شود : مال و دارائي، اصل و نسب، زيبائي و ديانت؛ پس زن ديندار را انتخاب کن، دستهايت خاک‌آلوده شود».متفق عليه: بخاری (5090)، مسلم (1466)

******************

 پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: (يا معشر الشباب من استطاع منکم الباءة فلتزوج، فإنه أغض للبصر و أحصن للفرج، و من لم يستطع فعليه بالصوم، فإنه له وجاء) «اي جماعت جوانان هر کس از شما توانايي ازدواج را دارد ازدواج کند؛ زيرا ازدواج بهتر چشم را (از حرام) مي‌پوشاند و بهتر فرج را (از حرام) محافظت مي‌کند، و کسي که نتوانست (ازدواج کند) بايد روزه بگيرد؛ چون روزه شهوت جنسي او را کم مي‌کند».متفق عليه: بخاری (5066)، مسلم (1400)

******************

از ابوهريره روايت است که: (أن امرأة جائت إلي النبي صلی الله علیه وسلم  فقالت : يا رسول الله، إن زوجي يريد أن يذهب بابني و قد سقاني من بئر أبي عتبة، و قد نفعني. فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم  : هذا أبوک، و هذه أمک، فخذ بيد أيهما شئت. فأخذ بيد أمه، فانطلقت به) «زني نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم  آمد و گفت : اي رسول خدا! شوهرم مي‌خواهد پسرم را از من بگيرد در حالي که پسرم از چاه ابي عتبه برايم آب آورده و به من کمک کرده است. پيامبر صلی الله علیه وسلم  به پسر فرمود : اين پدرت است و اين هم مادرت، دست هر کدام از آنها را که مي‌خواهي بگير، پس دست مادرش را گرفت، پس مادرش او را با خود برد».ابوداود (2260)

******************

از عمرو بن شعيب از پدرش از جدش روايت است که زني گفت: اي رسول خدا! شکمم ظرف حمل اين پسر بود، و پستانهايم برايش شيردان و آغوشم مأواي او بود، پدرش مرا طلاق داده و مي‌خواهد او را از من بگيرد. پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (أنت أحق به مالم تنکحي) «تا زماني که ازدواج نکني تو سزاوارتر به پسرت هستي».ابوداود (2259)

******************

از ابن عباس رضی الله عنه  روايت است : زن ثابت بن قيس بن شماس نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم  آمد و گفت : اي رسول خدا! من نسبت به دين و اخلاق ثابت ايرادي ندارم، ولي از کفران و ناسپاسي با او مي‌ترسم – چون او را دوست ندارم - پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: (فتردين عليه حديقته) «آيا باغش را به او پس مي‌دهدي؟ گفت : بله، پس باغ را به او پس داد، پيامبر صلی الله علیه وسلم  به ثابت دستور داد تا از او جدا شود».بخاری (5276)

******************

مشاهده كل احاديث

 
 
 

اسلام - قرآن و تفسیر
نوار اسلام
سایت جامع فتاوای اهل سنت
مهتدین
عصر اسلام
دائرة المعارف شبکه اسلامی
اسلام تيوب
اخبار جهان اسلام
سایت بیداری
کتابخانه
پاسخ به شبهات دینی
اسلام هاوس

اسم‌ها را به خاطر بسپار

اسم‌ها را به خاطر بسپار

این یکی از موارد اهمیت‌دادن به مردم است. چه زیباست که شما به طور تصادفی با یک شخص در بانک یا هواپیما یا یک دعوتی عمومی برخورد می‌کنید، و با نام او آشنا می‌شوید و سپس در جای دیگری او را ببینید و او را استقبال نمایید و بگویید: سلام جناب آقای... شکی نیست که این امر محبت و تقدیر شما را در قلب او حک می‌کند. به خاطر سپردن اسم کسی که در جلو شماست. احساس به اهمیت قایل‌شدن شما نسبت به او را در درونش بیدار می‌کند. معلمی که اسامی دانش‌آموزان را به یاد دارد تا معلمی که اسم‌های آنان را نمی‌داند، تفاوت دارد مانند این جمله که فلانی بلند شو، نیکوتر است از این که بگوید: دانش‌آموز برخیز.

حتی در جواب تلفن کدامیک نزد شما پسندیده‌تر است؟ اگر به شما با بله یا الو جواب بدهد یا با استقبال بگوید: سلام جناب «خالد». حال شما چطور است «ابوعبدالله». قطعاً شنیدن اسم‌تان قبل از گوش در قلب‌تان طنین‌انداز می‌شود.

معمولاً پس از سخنرانی‌هایم جوانان ازدحام نموده و سلام می‌گویند و تشکر می‌کنند. همواره من بر تکرار یک کلمه علاقمند بوده‌ام و آن این که اسم گرامی‌تان چیست؟ برادر زنده باشی نام شما؟ به هرکسی که سلام می‌گویم چنین می‌گویم تا اهتمام و توجهم را نسبت به وی ابراز نمایم. هرکدام از آن‌ها با شادمانی به من پاسخ می‌دهد: برادر شما «یاسر». برادر شما «زیاد».

به یاد دارم که روزی پس از این که تعداد زیادی به من سلام گفته و مصافحه نمودند و رفتند، یکی از آنان برگشت تا از من سؤالی بپرسد. همین که به من نزدیک شد من عرض نمودم: زنده باشی «خالد». او بسیار شادمان شد و گفت: ماشاء الله! اسم مرا نیز می‌دانی! عموماً مردم خوشحال می‌شوند از این که به هنگام سلام‌کردن‌شان اسم خویش را بشنوند. مسلماً مأموران انتظامی یک برگه‌ی کوچکی بر سینه‌ی خویش آویزان می‌کنند که در آن اسم‌شان نوشته شده است.

به یادم دارم که من یک سخنرانی را در یکی از مراکز انتظامی ایراد نمودم و بیشتر آن‌ها پس از سخنرانی نزد من آمده و سلام گفتند. یکی از آن‌ها نزدیک می‌شد و سپس از من فاصله می‌گرفت. گویا می‌خواست سلام بگوید، اما از ازدحام دیگران خجالت می‌کشید. من به او نگاه کردم و به برگه‌ی اسمش نگاه کردم. آنگاه دستم را به سویش دراز کردم و گفتم: سلام فلانی! رنگش پرید و متحیر شد و دستش را دراز نمود و با لبخند مصافحه نمود و گفت: چگونه اسمم را شناختی؟ من گفتم: برادرم ما کسانی را که دوست داریم، الزاماً اسم آن‌ها را نیز می‌دانیم. این برخورد من تأثیر بزرگی در وی ایجاد نمود.

بسیاری از مردم به همین امر راضی می‌شوند و آرزو می‌کنند که کاش می‌توانستند اسم‌های دیگران را حفظ کنند؛ اما اسباب عدم به خاطرسپردن اسم‌ها بسیار زیاد هستند. از جمله: بی‌توجهی و عدم اهمیت‌دادن به افراد در آشنایی و برخورد با آنان، همچنین مشغول‌شدن به هنگام تعارف و عدم تمرکز ذهن به هنگام شنیدن نام افراد. و نیز موضوع‌گیری نادرست در برابر شخص مقابل و اعتقاد به این که بار دیگر با آن‌ها برخورد نخواهید کرد، لذا در دلش خواهد گفت: نیازی به حفظ اسم آن‌ها نیست، یا این که آن‌ها افراد ساده‌ای هستند و تو برای آن‌ها اهمیت قایل نیستید. یا این که اسم آن‌ها را به خوبی نمی‌شنوید و مناسب نمی‌دانید که برای مرتبه دوم اسم آن‌ها را بپرسید. این‌ها اسبابی هستند که باعث می‌شوند تا مردم اسامی را حفظ نکنند. اما درمان به خاطرسپردن اسم‌ها نیز راه‌هایی دارد. از جمله: اعتقادداشتن به اهمیت یادگیری اسم‌ها یا ایجاد این احساس که بعد از چند دقیقه از شما سوال خواهد شد. همچنین تمرکز حواس و توجه به چهره شخص به هنگام شنیدن اسم او.

کوشش کنید، روش گفتار و نحو لبخند شخص مقابل را ملاحظه نمایید تا در حافظه‌ات حک شود. به هنگام سخن‌گفتن با او تکرار زیاد، او را با اسمش مخاطب قرار دهید: درست است جناب آقای؟ و به کرّات آن را تکرار کنید. این بسیار مهم است و اگر در قرآن تأمل نمایید، می‌بینی خداوند پیامبران را با نام‌هایشان مخاطب قرار می‌دهد: (يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا) [هود: 76] یعنی: «ای ابراهیم! از این روی بگردان». (قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ) [هود: 46] یعنی: «ای نوح! این فرزند تو از اهل تو نیست». (يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ) [ص: 26] یعنی: «ای داود! ما تو را بر روی زمین خلیفه قرار دادیم».

خلاصه کلام...

«لطفاً به من توجه کنید! اسمم را به خاطر بسپارید! برایم احترام قایل شوید، تا من هم متقابلاً شما را دوست داشته باشم».

سایت خانواده خوشبخت

BlestFamily .Com 

=================

بر گرفته شده از کتاب: استمتع بحیاتک، تألیف: دکتر محمد بن عبدالرحمن العریفی، مترجم: محمد حنیف حسین زایی.

 


بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتايج قبل

 

ارسال مقاله به دوستان

چاپ مقاله

 

     

  معرفي سايت به دوستان  |   درباره ما   |  تماس با ما

All Rights Reserved For BlestFamily.com © 2010

كليه حقوق مادي و معنوي سايت محفوظ است.