مرد ميتواند همسر خويش را در منزل زناشوئي خويش نگه دارد
شوهرميتواند مانع بيرون رفتن همسرش ازمنزل خود شود، وزن حق ندارد از
آنجا بيرون رود، مگر با اجازه او.
البته زن میتواند برای زیارت والدین خویش بیرون رود و بر حسب عرف و
عادت یا بصورت هفتگی بدان مبادرت ورزد حتی اگر شوهرش هم راضی نباشد
چون صله رحم واجب میباشد. و اگر آنان مریض و بیمار باشند وکسی
نباشدکه از آنان پرستاریکند، میتواند از آنان پرستاریکند، چون این عمل
واجباست وشوهرنمیتواند مانع انجام واجبگردد
البته بايد منزل و مسکن شايسته حال آن زن باشد و براي زندگي خانوادگي
مناسب باشد،که آن را مسکن شرعي مينامند.
اگرمسکن شايسته حال زن نباشد و به وي اجازه ندهدکه حقوق زناشوئي مراد
ازازدواج را بدست آورد، زن ملزم به استقرار و استقامت در آن خانه
نيست، چون مسکن شرعي ندارد. براي مثال اگر در خانه افراد ديگري
باشند،که وجود آنها مانع معاشرت زناشوئيگردد.يا به وي ضرربرسانند يا
با وجود آنها، نگرانکالاهاي خود باشد يا خانه وسايل رفاهي ضروري
نداشته باشد، يا وضع خانه بگونهاي باشدکه زن ازآن وحشتکند، يا
همسايگان بد داشته باشد در اين احوال منزل و مسکن شرعي نيست و زن
ملزم به سکونت درآن نميباشد.
شرط بيرون نبردن زن از خانهاش در
ضمن عقد
اگر
کسي با زني ازدواج
کرد و با وي
شرط نمود
که
او را از خانهاش بيرون نبرد يا او را از شهر خود به شهر
ديگري
نبرد، بر شوهر واجب است
که به شرط خود وفا کند، چون پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" إن أحق
الشروط أن توفوا ما استحللتم به الفروج [شايستهترين شرطيکه بايد بدان
وفا شود شرطي استکه وسيله آن معاشرت و آميزش با زن را برخود حلال
ميکنيد يعني شرايط ضمن عقد]".
بروايت بخاري و مسلم و ديگران ازعقبه بن عامر -و اينست
مذهب احمد و اسحاق بن راهويه و اوزاعي، فقهاي ديگر غير اينها
گفتهاند
که مراعات
اين شروط و وفاي بدانها لازم نيست و شوهر ميتواند زن را از خانهاش
بجاي ديگر نقل مکان کند. ودرباره حديث فوقگفتهاند: مقصود شرطي استکه
مربوط به مهريه و حقوق زناشوئي باشد که ازمقتضاي عقد ميباشند نه
چيزهاي ديگريکه چندان با عقد ارتباطي ندارند وازمقتضاي آن نيستند. و
قبلا درباره شروط ازدواج به تفصيل سخن گفتهايم و اختلاف علما را بيان
نمودهايم.
بيرون رفتن زن از خانه
بمنظور
طلب علم و
دانش
اگر
علمي
که زن
درطلب آنست، بر
وي واجب باشد -مانند تعليم فرايض ديني - بر
شوهر
واجب است
که آن
علم را به وي بياموزد، در
صورتيکه
خودش بتواند به وي بياموزد، اگر
شوهر چنين
کاري را
نکند، برزن واجب است
که خود پيش علماء و مجالس علم برود و احکام دين خود را بياموزد، حتي
اگر شوهرش راضي هم نباشد... ولي اگر زن احکام دين و واجبات را
ميدانست يا شوهر خود فقيه ديني بود و حاضر بود احکام را به وي
بياموزد، زن حق بيرون رفتن براي طلب علم را ندارد مگر با اجازه
شوهرش.
منع زن از کار کردن
علما ميانکارهائيکه بهکاهش حق شوهر يا زيان او منتهي
ميشوند يا موجب خروج زن ازخانه شوهر ميگردند و ميانکارهائيکه زيان
و ضرري براي شوهر ندارند فرق گذاشتهاندکه گروه اول را منع نموده و
گروه دوم را جايز ميدانند. ابن عابدين از فقهاي حنفيه
گفته است:
خلاصه سخن: بايد زن را از
کارهائي منع
کرد،
که حق شوهر
را
کاهش
ميدهد يا به وي زيان ميرساند يا موجب بيرون رفتن زن ازخانه وي
ميشود و اما نبايد او را از
کارهائي منع
کرد
که زيان و
ضرري براي شوهر
ندارند و همچنين نبايد شوهر زن را از بيرون رفتن برايکارهائيکه از
جمله فرضکفايه هستند مانند قابلگي و غير آن منع کند.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
|