با یک دختر شیعه ازدواج کردم، و اکنون او سنی شده، آیا لازمست دوباره عقد نکاح تجدید شود؟
بنده سني مذهب هستم و با دختري که قبلا شيعه بوده ولي به شکر خدا الان سني است در حدود چهار سال پيش ازدواج کردم و صيغه عقد را يک محضر دار شيعه خواند ولي من به همسرم گفتم که من اين عقد را قبول ندارم و با هم به نزد يک ملاي سني مذهب حنفي رفتيم و ايشان خطبه عقد را جاري ساختند. حال سوال من ين است:
1) ايا اين حرف من درست بوده که عاقد نبايد شيعه باشدچون در مذهب آنها خرافات و بدعت هايي وجود دارد که منجربه شرک مي شود؟
2) در عقد دوم که توسط عالم سني مذهب انجام شد ولي همسرم حضور نداشت (فوت کرده)اما عالم حنفي گفت که در مذهب حنفي حضور ولي واجب نيست. ايا اين درست است؟ خاطر نشان مي کنم که در عقد اول عموي دختر و مادرش حضور داشتند و ايشان هم از عقد دوم خبر داشتند ولي حضور نداشتند.
3) حالا که ما صاحب يک فرزند هستيم آيا عقد ما صحيح بوده؟ اگر صحيح نبوده حال بايد چکار کرد؟
الحمدلله،
سوال اول: حقيقت آنست که براي جلسه عقد نکاح اصلا نيازي به حضور عاقد نيست! حال چه شيعه باشد يا سني، آنچه مهم و ضروري است: حضور پدر عروس و خود داماد است، و سپس رد و بدل کردن الفاظ ايجاب و قبول توسط پدر دختر، و داماد است. يعني خود پدر دختر، و داماد مي توانند با هم صيغه ايجاب و قبول را رد و بدل کنند البته با حضور دو شاهد مسلمان موحد نماز خوان، آنگاه محرميت ايجاد مي شود. پس وجود عاقد لازم نيست. در مورد الفاظ ايجاب و قبول به فتواي (5625) مراجعه کنيد.
اما چون در ايران معمولا الفاظ ايجاب و قبول توسط عاقد به داماد و پدر دختر القاء مي شود، بنابراين اگر عاقد حاضر شود بايد سني مذهب باشد، زيرا ممکن است عاقد شيعه الفاظ ايجاب و قبول را نادرست بيان کند و محرميت شکل نگيرد، پس همان بهتر که عاقد سني آورديد.
دوم: اين رأي – که حضور ولي در عقد نکاح لازم نيست - نادرست است، زيرا مخالف با فرموده صريح پيامبر صلي الله عليه وسلم است که مي فرمايند: « لَا نِكَاحَ إِلَّا بِوَلِيٍّ ». ابوداود (2085).
يعني: بدون رضايت و وحضور ولي نکاح منعقد نميشود.
و از عايشه رضي الله عنها روايت ميکنند که رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمود: « أَيُّمَا امْرَأَةٍ نَكَحَتْ بِغَيْرِ إِذْنِ وَلِيِّهَا فَنِكَاحُهَا بَاطِلٌ، فَنِكَاحُهَا بَاطِلٌ، فَنِكَاحُهَا بَاطِلٌ..». ابوداوود (2083).
يعني:هر زني که بدون اذن وليّ نکاح شود؛ نکاحش باطل است؛ باطل است؛ باطل است.
بنابراين حضور ولي دختر و اذن و رضايت وي واجب است و نکاح بدون اين شرط باطل است، اگر پدر دختر در قيد حيات نباشد، بعد از وي پدربزرگش ولي اوست و بعد برادر بالغش و بعد عمو ..
شروط و ارکان نکاح را در فتواي (5160) ذکر کرديم.
سوم: بهر حال از نظر مذهب احناف ايرادي بر نکاح شما نيست، بشرطيکه دو شاهد مسلمان حضور داشته باشند، و اگر دو شاهد حاضر نبودند، بر طبق نظر شيخ الاسلام ابن تيميه اعلان نکاح (مراسم عروسي) جاي حضور دو شاهد را مي گيرد و نکاح صحيح است.
آنچه که بر صحت نکاح شما محل ترديد است، حضور نداشتن ولي دختر (يا حداقل وکيل ولي دختر) است، هرچند بر طبق مذهب احناف واجب نيست ولي اين رأي نادرست است.
انشاء الله نکاح شما صحيح است و جاي نگراني نيست، خصوصا که در آنزمان به مذهب احناف اعتماد کرديد، ولي اگر مي خواهيد نفس خود را مطمئن کنيد مي توانيد دوباره عقد نکاح را تجديد کنيد و به زندگي خود ادامه دهيد، اگر اين کار را نکرديد، انشاء الله که نکاح شما صحيح است و جاي نگراني نيست.
والله اعلم
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين
سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت
IslamPP.Com
|