Thu, 10 Apr 2025پنجشنبه 21 فروردين 1404
 
كليپهاي صوتي و تصويري: 599
تعداد كل مقالات : 2523
تعداد كل بازديدها تاكنون : 9465840
 
 
 

از علي رضی الله عنه روايت است : (لعن رسول الله صلی الله علیه وسلم  المحلل و المحلل له) «پيامبر صلی الله علیه وسلم  محلل(حلال کننده زني که سه طلاق شده) و محلل له(مردي که زن برايش حلال شده – شوهر اول) را لعنت کرده است».ترمذی (1128)

******************

در صحيح مسلم از ابوهريره روايت است که پيامبر صلی الله علیه وسلم  از نکاح شغار نهي کرد. و فرمود شغار اين است که مردي، به مردي ديگر بگويد : (زوجني ابنتک و أزوجک ابتني، أو زوجني أختک و أزوجک أختي) «دختر را به ازدواج من در بياور، تا من (در مقابل)، دخترم را به ازدواج تو درآورم، يا خواهرت را به ازدواج من در بياور تا من هم (در مقابل) خواهرم را به ازدواج تو درآورم».مسلم (1416) در حديثي ديگر فرمودند : (لاشغار في الإسلام) «در اسلام شغار نيست».مسلم (1415)

******************

از عمرو بن شعيب از پدرش از جدش روايت است : (أن مرثد بن أبي مرثد الغنوي کان يحمل الأساري بمکة، و کان بمکة بغي يقال لها عناق، و کانت صديقته، قال : جئت إلي النبي صلی الله علیه وسلم  فقلت : يا رسول الله أنکح عناقا؟ قال : فسکت عني فنزلت : ) وَالزَّانِيَةُ لاَيَنکِحُهَا إلاَّ زَانٍ أو مُشرکٌ ( فدعاني فقرأها علي وقال : لاتنکحها) «مرثد بن ابي مرثد غنوي اسيران را به مکه حمل مي‌کرد، در مکه زن زناکاري به نام عناق که دوست مرثد بود زندگي مي‌کرد، مرثد گفت : نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم  رفتم و گفتم : اي رسول خدا! آيا عناق را به ازدواج خود درآورم؟ مرثد گويد : پيامبر در جواب من ساکت ماند، سپس اين آيه نازل شد:) وَالزَّانِيَةُ لاَينَکِحُهَا إلاَّ زَانٍ أو مُشرکٌ ( مرا صدا زد و آيه را برايم خواند، و فرمود : با او ازدواج نکن».ابوداود (2037)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (لايجمع بين المرأة و عمتها ولا بين المرأة و خالتها) «جمع بين زن و عمه‌اش، زن و خاله‌اش، جايز نيست».متفق عليه: بخاری (5109)، مسلم (1408)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (من کانت له امرأتان يميل مع أحدهما علي الأخري، جائ يوم القيامة وأحد شقيه ساقط) «هر کس دو زن داشته باشد و بين آنها عدالت برقرار نکند، روز قيامت در حالي به پيشگاه خداوند حاضر مي‌شود که يکي از پهلوهايش ساقط (افتاده) است».ابن ماجه (1969)، ولي تمايل قلبي بيشتر به يکي از آنان اشکال ندارد.

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (خيرکم، خيرکم لأهله، و أنا خيرکم لأهلي) «بهترين شما کسي است که با خانواده‌اش خوش‌رفتارتر باشد و من بهترين شما براي خانواده‌ام هستم».ترمذی (3985)

******************

مشاهده كل احاديث

 
 
 

اسلام - قرآن و تفسیر
نوار اسلام
سایت جامع فتاوای اهل سنت
مهتدین
عصر اسلام
دائرة المعارف شبکه اسلامی
اسلام تيوب
اخبار جهان اسلام
سایت بیداری
کتابخانه
پاسخ به شبهات دینی
اسلام هاوس

ازدواج و اهداف آن

ازدواج و اهداف آن

 

الحمدالله رب العالمين، والعاقبه للمتقين، ولاعدوان الا علي الظالمين، والصلاه والسلام علي محمد الذي ارسله ربه رحمه للعالمين و علي آله و صحبه اجمعين.

 

خداوند متعال به دلایل مختلف ازدواج را مشروعیت داده از جمله :

-    ازدواج باعث کنترل نگاه و حفظ ناموس است، پیامبر (صلی الله علیه وسلم ) می‌فرماید : «یا معشرَ الشَّباب مَن استطاع مِنکُم البَاءهَ فَلیتزوجْ فَإنَّه أغضُّ لِلبَصر و أحصنُ للفرجِ، و مَن لَم یَستطعْ فعلیه بالصَّوم فإنَّه لَه وجاءٌ» یعنی ای گروه جوانان هر کدام از شما توان مخارج زندگی را دارد ازدواج نماید چون برای کنترل نگاه و حفظ ناموس بسیار مؤثر است و هر کس هم از عهده‌ی آن برنمی‌آید روزه بگیرد چون سبب قطع شهوت است.» احمد، بخاری، مُسلم و کتابهای سُنن این حدیث را روایت کرده‌اند.

 

-    تداوم نسل بشری جهت آبادانی و اِصلاح کره‌ی زمین، همچنانکه خداوند بیان می‌دارد : وَ إذ قال ربُّکَ لِلْمَلئکَهَ إنّی جاعِلٌ فِی الْأَرضِ خَلیفهً قالُوا أتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فیهَا و یَسْفِکُ الدِّمَآءَ و نَحْنُ نُسَبّحُ بِحَمْدِکَ و نُقَدِّس لَکَ قال إنِّی أعْلَمُ مَا لاتَعْلَمُونَ (30) و عَلَّمَ ءَادَمَ الْأسَمآءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلی الْمَلئِکَهِ فَقَالَ أنْبِوُنِی بِأَسْمَآءِ هَؤُلَآءِ إنْ کُنْتُم صَادِقینَ (31) قَالُوا سُبْحَانَکَ لَاعِلمَ لَنَآ إلَّا مَا عَلَّمْتَنَآ إنَّکَ أنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکیمُ (32) قالَ یآدَمُ أنْبِئْهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمواتِ وَ الْأَرضِ وَ أَعْلَمُ ماتُبْدُونَ وَ مَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ (33) (سوره‌ی بقره)

زمانی (را یادآوری کن) که پروردگارت به فرشتگان گفت : من در زمین جانشینی بیافرینم (تا به آبادانی زمین بپردازد و آن زیبانگاری و نوآوری را که برای زمین معیّن داشته‌ام به اتمام رساند و آن انسان است. فرشتگان دریافتند که انسان بنا به انگیزه‌های سرشتی زمینی‌اش فساد و تباهی برپا می‌دارد. پس برای دانستن، نه اعتراض کردن از خدا پرسیدند که حکمت برتری دادن انسان بر ایشان برای امر جانشینی چیست و) گفتند : آیا در زمین کسی را بوجود می‌آوری که فساد می‌کند و تباهی راه می‌اندازد و خونها خواهد ریخت، و حال آنکه ما (پیوسته) به حمد و ستایش و طاعت و عبادت تو مشغولیم؟ گفت : من حقائقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید. * سپس به آدم نامهای (اشیاء و خواص و اسرار چیزهایی را که نوع انسان از لحاظ پیشرفت مادّی و معنوی آمادگی فراگیری آنها را داشت، به دل او الهام کرد و بدو) همه را آموخت. سپس آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود : اگر راست می‌گوئید (و خود را برای امر جانشینی از انسان بایسته‌تر می‌بینید) اسامی (و خواص و اسرار) اینها را برشمارید. * فرشتگان گفتند : منزّهی تو، ما چیزی جز آنچه به ما آموخته‌ای نمی‌دانیم (و توانائی جاشینی را در زمین و استعداد اِشتغال به امور مادّی را نداریم و معترفیم که آدم موجودی شایسته‌تر از ما است و) تو دانا و حکیمی.*

فرمود : ای آدم! آنان را از نامها (و خواص و اسرار این) پدیده‌ها آگاه کن.

هنگامی که آدم (فرمان خدا را لبیّک گفت و) فرشتگان را از (خواص و اسرار اشیاء و) پدیده‌ها آگاه کرد، خداوند فرمود : به شما نگفتم که من غیب (و راز) آسمانها و زمین را می‌دانم و از آنچه شما آشکار می‌کنید یا پنهان می‌داشتید، نیز آگاهم؟*

 

- افزونی تعداد فرزندان برای تقویت بنیادخانواده و تشکیل امّتی یکپارچه تا با همکاری افراد آن زمین آباد گردد. خداوند فرزندان را نعمتی برای مردم می‌داند که باید به خاطر آن شکرگزار باشند و ناسپاسی ننمایند و با امید به رحمت خدا و ترس از عذاب اُخروی پرهیزگاری پیشه کنند و به پاس پیوند خانوادگی و بندگی خدا همچون برادر یکدیگر را دوست بدارند.

خداوند در بیان اقتدار و منّت فراوانش بر بندگان می‌فرماید :

«یآ أیُّها النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَّفْسٍ واحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ منِهْمُا رِجَالاً کَثیراً وَ نِسَآءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَآءَلُونَ بِهِ وَالْأرْحَامَ إنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً» (1) (سوره‌ی نساء)

«ای مردمان! از (خشم) پروردگارتان بپرهیزید. پروردگاری که شما را از یک انسان بیافرید و (سپس) همسرش را از نوع او آفرید. و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی (بر روی زمین) منتشر ساخت و از (خشم) خدائی بپرهیزید که همدیگر را بدو سوگند می‌دهید، و بپرهیزید از اینکه پیوند خویشاوندی را گسیخته دارید (و صِله‌ی رَحِم را نادیده گیرید) زیرا که بیگمان خداوند مراقب شماست (و کردار و رفتار شما از دیده‌ی او پنهان نمی‌ماند).»

 

و پیامبر (صلی الله علیه وسلم ) مسلمانان را از مجرّد زیستن بازداشته و به ازدواج دستور فرموده است. به ویژه مردان را به ازدواج با زنان زائو و مهربان سفارش کرده‌اند تا آروزی مباهات به فزونی امّتش در قیامت به وقوع بپیوندد. أنس (رضی الله عنه ) روایت می‌کند که پیامبر (صلی الله علیه وسلم ) به ازدواج دستور می‌داد و از زندگی مجرّدی به شدّت نهی می‌کرد : «تَزَوَّجوا الودودَ الولودَ فإنِّی مُکاثِرٌ بِکُم الأنبیاء یومَ القیامه»

«با زنان زائو و مهربان ازدواج نمایید چون من در قیامت به تعداد زیاد شما نزد پیامبران دیگر(علیه السلام ) مباهات می‌کنم.»

این حدیث را امام احمد روایت کرده و ابن حِبَّان در تخریج آن گفته‌است که صحیح می‌باشد. عبدالله بن عمر (رضی الله عنه ) هم از پیامبر (صلی الله علیه وسلم ) روایت می‌کند که :

«أنکِحُوا أُمَّهات الأولادِ، فإنّی أباهِی بِکُم یومَ القیامهِ»

«با کنیزانی که از آنها فرزند دارید ازدواج نمایید چون من به تعداد شما در قیامت مباهات می‌کنم.»

امام احمد این حدیث را هم روایت کرده و ترمذی در جامع به آن اشاره کرده و در مجمع الزوائد گفته است که در بین راویان جریر بن عبدالله العامری وجود دارد که ثِقه دانسته شده امّا ضعیف می‌باشد.

مَعْقَل بن یَسار می‌گوید : مردی نزد پیامبر (صلی الله علیه وسلم ) آمد و گفت : زنی زیبا و با خانواده را در نظر دارم امّا بچّه‌دار نمی‌شود آیا با او ازدواج نمایم؟ فرمود : نه، سپس برای بار دوّم مرد نزد پیامبر (صلی الله علیه وسلم ) آمد و درخواستش را مطرح کرد، پیامبر (صلی الله علیه وسلم ) دوباره او را منع کرد، بار سوّم که درخواستش را بیان کرد ایشان فرمود : «تَزوّجُوا الوَدُودَ الْوَلُودَ فإنی مُکاثِرٌ بِکُمْ» : «با زنان مهربان و زائو ازدواج نمایید چون من به تعداد شما (در قیامت) مباهات می‌کنم.» ابوداوُد و نسائی حدیث را روایت کرده و حاکم نیشابوری آنرا صحیح دانسته است.

 

در این مورد احادیث زیادی نقل شده که در روایت بعضی از آنها راویان ضعیف وجود دارد، امّا مجموعه‌ی آنها بیانگر تشویق به ازدواج و خصوصاً با زنان زائوست.

امام غزالی اهداف ازدواج را اینچنین برشمرده‌اند :

ازدواج باعث تقویت حسّ دینداری و نابودی مکر شیطانهاست و دژی محکم در برابر دشمن خدا و سبب فزونی جمعیّت مسلمین است که پیامبر (صلی الله علیه وسلم ) نزد سایر پیامبران (علیه السلام ) به آن مباهات می‌نماید.

و سپس نتایج و فواید آن را به خوبی ترسیم کرده و می‌فرماید : ازدواج پنج فایده دارد : تولّد فرزند، فرونشاندن شهوت، تشکیل خانواده، زیاد شدن فامیل و جهاد با نفس جهت انجام امور یاد شده... .

و می‌‌فرمایند : هر کس برای حفظ ایمان و تولّد فرزند ازدواج کند نزد خداوند پاداش دارد و آنرا چنین بیان می‌نمایند :

1- همنوا شدن با اراده‌ی خداوند در تداوم نسل بشر.

2- بدست آوردن محبت پیامبر (صلی الله علیه وسلم ) به علت برآوردن آرزوی ایشان در مباهات به زیادی تعداد امّت.

3- رسیدن به برکت الهی و پاداش فراوان و آمرزش گناهان به سبب دعای فرزند صالح.

 

امام غزالی تأکید دارند که مورد اوّل، مهمترین و اساسی‌ترین فواید ازدواج نزد خردمندان است و مثالی ذکر می‌کنند که : فردی مقداری بذر و لوازم کشاورزی و زمینی مناسب در اختیار غلامش قرار داده تا در آن کشت نماید و مأموری هم بر او گمارده تا به کارش نظارت کند و او را تشویق نماید. حال اگر غلام تنبلی و مأمور سستی کرد آیا نتیجه‌اش برای آنها خشم و تنبیه آن فرد نیست.

خداوند هم مرد و زن را آفریده و به هر کدام ویژگیهای لازم را بخشیده و تمایل جنسی را برای زاد و ولد در درونشان نهاده است، پس هر کس از راه صحیح خارج شود یا به آن بی‌توجهی نماید در حقیقت با سنّتهای الهی ستیز کرده و سزاوار خشم و تنبیه خداست.

آنچه روشن است قدیم الایام داشتن فرزند آرزوی انسان‌ها و حتّی پیامبر (علیه السلام ) و بندگان صالح خداوند بوده است.

و در آینده هم انسانها اگر سالم و تندرست باشند این آرزو و علاقه را خواهند داشت : «هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِن نَفسٍ وَاحِدهٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَهَا لَیْسْکُنَ إلَیْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلَاً خَفیفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمّآ أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ ءَاتَیْتَنَا صالِحاً لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکرینَ (189) (سوره‌ی اعراف)

«او آن کسی است که شما را از یک جنس آفرید، و همسران شما را از جنس شما ساخت تا شوهران در کنار همسران بیاسایند ولی (بسیار اتفاق می‌افتد که) هنگامی که شوهران با همسران آمیزش جنسی می‌کنند، همسران بار سبکی (به نام جنین) برمی‌دارند و به آسانی با آن روزگار را بسر می‌برند. امّا هنگامی که بار آنان سنگین می‌شود، شوهران و همسران خدای خود را فریاد می‌دارند و می‌گویند : اگر فرزند سالم و شایسته‌ای به ما عطاء فرمائی از زمره‌ی سپاسگزاران خواهیم بود.»

 وقتیکه ابراهیم (علیه السلام ) قومش را به یگانگی خداوند و بندگی او فراخواند و بر آزارشان بُردباری نشان داد و مقابل خواسته‌هایشان ایستادگی کرد و آنان او را به آتش انداختند و خداوند نجاتش داد او هم قوم و خدایان دروغینشان را ترک کرد پس در پاسخ دعایش خداوند اسماعیل (علیه السلام ) واسحاق (علیه السلام ) و پس از او یعقوب (علیه السلام ) را به وی بخشید. «رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحینَ» (100) (سوره‌ی صافّات) «پروردگارا! فرزندان شایسته‌ای به من عطاء کن.»

خداوند ابتدا مژده‌ی تولد اسماعیل (علیه السلام ) را به او داد و پس از آنکه رشد نمود و بزرگ شد وی را به قربانی کردنش امر فرمود. پدر نیز اطاعت از فرمان الهی را بر عشق به فرزند ترجیح داد و در اجرای دستور خداوند پایداری نشان داد و به پاس این بندگی و صداقت مژده‌ی تولد اسحاق (علیه السلام ) را نیز که پیامبری از صالحان است دریافت نمود و این چنین نسل پیامبران در فرزندان ابراهیم خلیل(علیه السلام ) قرار گرفت. و این پاداش بردباری او در برابر سختیهایی بود که در راه دعوت به خدا تحمّل کرد و به بهترین موفقیّت در آزمایش الهی هم رسید.

فرزندان نعمتی هستند که دل انسان در پی آن بوده و آرزویش را دارد و می‌خواهد در تنهایی و گرفتاری أنیس و پشتیبان او باشند و سبب روشنی چشمانش در دنیا و آخرت گردند. چنانکه ابراهیم (علیه السلام ) فرمود : «رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحینَ» و زکریا (علیه السلام ) فرزندان پاک و صالح از خداوند خواست : «وَ زَکَرِیَّآ إذْ نَادَی رَبَّهُ رَبِّ لَاتَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُالْوَارِثِینَ» (89) (سوره‌ی أنبیاء)

«و زکریا را (یاد کن) بدانگاه که پروردگار خود را به فریاد خواند (و گفت:) پروردگارا مرا تنها مگذار (و فرزندی به من عطاء کن که در زندگی یار و یاور من و پس از مرگ برنامه‌ی تبلیغ را پیگیری کند. البته اگر هم فرزندی وارث من نشد باکی نیست، چراکه) تو بهترین وارثانی (و باقی پس از فنای مردمانی).»

و فرمود : «ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّآ (2) إذْنَادَی رَبَّهُ نِدَآءً خَفِیّاً (3) قَالَ رَبِّّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنّیِ وَ اشْتَعَلَ الرَّأسُ شَیْباً وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعَآئِکَ رَبِّ شَقِیاً (4) وَ إِنّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَآءی وَ کَانَتْ أمْرَأَتِی عَاقِراًً فَهَبْ لِی مِنْ لَّدُنکَ وَلِیَّاً (5) یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ ءَالِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیَّاً (6) یا زَکَرِیَّّآ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ أسْمُهُ یَحْیَی لَمْ نَجْعَلْ لَه مِنْ قَبلُ سَمِیَّاً (7) (سوره‌ی مریم)

«(این) یادی است از مرحمت پروردگارت نسبت به بنده‌ی خود زکریّا (که ای محمّد آنرا بر تو می‌خوانم.)* در آن هنگام که پروردگارش را (در خلوتگاه عبادت) پنهانی نِدا داد * گفت : پروردگارا استخوانهای من (که ستون پیکر من و محکم‌ترین اعضای تن من است) سستی گرفته است. و شعله‌های پیری (تمام موهای) سر مرا فرا گرفته است پروردگارا من هرگز در دعاهائی که کرده‌ام (از درگاه کَرَم تو) محروم و ناامید بازنگشته‌ام؛ (هم‌اینک نیز مرا دریاب)* (پروردگارا) من از بستگانم بعد از خود بیمناکم (چرا که در ایشان شایستگی و بایستگی بدست گرفتن کار و بار دین را نمی‌بینم) و همسرم هم از اوّل نازا بوده است؛ پس از فضلِ خویش جانشینی به من ببخش.* از من (دین و دانش) و از آلِ یعقوب (ثروت و قدرت) ارث ببرد، و او را پروردگارا (در گفتار و کردار) مورد رضایت گردان.* ای زکریّا ما تو را به پسری مژده می‌دهیم که نام او یحیی است و پیش از این کسی را همنام او نکرده‌ایم (و شبیه او در صفاتِ فضل و کمال و تقوا و صلاح نیافریده‌ایم.)*

 

و خداوند پاک و منزّه بندگان صالحش را با این اوصاف ستوده است که : «وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّاتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَ أجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إمَاماً (74)» (سوره‌ی فرقان)

«و کسانیند که می‌گویند : پروردگارا همسران و فرزندانی به ما عطاء فرما (که به سبب انجام طاعات و عبادات و دیگر کارهای پسندیده، مایه‌ی سرور ما و) باعث روشنی چشمان ما گردند، و ما را پیشوای پرهیزگاران گردان (بگونه‌ای که در صالحات و حسنات به ما اقتداء و از ما پیروی نمایند).»

و در قرآن از زبان شعیب (علیه السلام ) به قومش می‌فرماید : «… إذْ کُنْتُمْ قَلِیلاً فَکَثَّرَکُمْ …» (86) (سوره‌ی أعراف) : «… بخاطر آورید آن زمانی را که اندک بودید و خداوند شما را افزون کرد … .» پس سپاسگزار نعمت خداوند باشید که بر تعداد شما افزود و از آنان خواست که کُفران نعمت نکنند و حقّ خدا و حقوق بندگانش را رعایت نمایند و به پاس ازدیاد جمعیّت مطیع خداوند و پیامبرش باشند.

 

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.‏

وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.‏

 


بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتايج قبل

 

ارسال مقاله به دوستان

چاپ مقاله

 

     

  معرفي سايت به دوستان  |   درباره ما   |  تماس با ما

All Rights Reserved For BlestFamily.com © 2010

كليه حقوق مادي و معنوي سايت محفوظ است.