Thu, 10 Apr 2025پنجشنبه 21 فروردين 1404
 
كليپهاي صوتي و تصويري: 599
تعداد كل مقالات : 2523
تعداد كل بازديدها تاكنون : 9465954
 
 
 

از خنساء بنت خدام أنصاري روايت است: (أن أباها زوجها و هي ثيب، فکرهت ذلک، فأتت رسول الله -صلى الله عليه وسلم- فرد نکاحها). «او بيوه بود و پدرش بدون رضايت او، او را به عقد کسي درآورد، نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم  رفت و نکاحش را باطل کرد». مسلم (886)

******************

 پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (لاتنکح الأيم حتي تستأمر، ولاتنکح البکر حتي تستأذن، قالوا : يا رسول الله و کيف إذنها؟ قال : أن تسکت) «بيوه تا از او دستور نگرفتند ازدواج داده نشود، و دوشيزه هم تا از او اجازه گرفته نشود، به ازدواج کسي داده نشود. گفتند : اي رسول خدا، اجازه (رضايت) بکر چگونه است؟ فرمود : اين است که ساکت بماند». صحیح ابن ماجه (2100)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (لانکاح إلا بولي و شاهدي عدل) «ازدواج بدون ولي و دو شاهد عادل صحيح نيست».صحیح ابن ماجه (7557)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: (أيما امرأة لم ينکحها الولي فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فإن أصابها فلها مهرها بما أصاب منها، فإن اشتجروا فالسلطان ولي من لا ولي له) «هر زني که ولي او را ازدواج ندهد ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، پس اگر شوهرش با او نزديکي کرد بايد مهريه‌اش را به سبب نزديکي با او پرداخت کند، و اگر با هم مشاجره کردند حاکم سرپرست کسي است که سرپرست ندارد».ابن ماجه (1879)

******************

ابن عمر رضی الله عنه گفت : (نهي النبي صلی الله علیه وسلم  أن يبيع بعضکم علي بيع بعض، و لايخطب الرجل علي خطبة أخيه حتي يترک الخاطب قبله، أو يأذن له الخاطب). «پيامبر صلی الله علیه وسلم  از اينکه بعضي از شما بر معامله ديگري وارد شود، و يا اينه از زني خواستگاري کند که قبلاً برادرش (شخص ديگري) از او خواستگاري کرده، نهي کرده است مگر اينکه خواستگار اول منصرف شود يا به او اجازه دهد».بخاری (5142)

******************

از مغير بن شعبه روايت است: نزد پيامبر  صلی الله علیه وسلم رفتم و با او درباره زني که قصد خواستگاريش داشتم صحبت کردم، پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (إذهب فانظر إليها، فإنه أجدر أن يؤدم بينکما) «برو او را نگاه کن چون اين امر رابطه بين شما را پايدارتر مي‌کند».نسایی (69/6) و ترمذی (1093)

******************

مشاهده كل احاديث

 
 
 

اسلام - قرآن و تفسیر
نوار اسلام
سایت جامع فتاوای اهل سنت
مهتدین
عصر اسلام
دائرة المعارف شبکه اسلامی
اسلام تيوب
اخبار جهان اسلام
سایت بیداری
کتابخانه
پاسخ به شبهات دینی
اسلام هاوس

روزالین پنگانیبان

روزالین پنگانیبان

 

 

اسم من روزالین پنگانیبان (عایشه) است و بزرگترین فرزند در بین هشت فرزند زوجی جوان هستم.

من از خانواده ای فقیر هستم و هرگز طعم زندگی تجملی را نچشیده ام اما پدر و مادرم مرا با شخصیتی با روحیه ای خوب تربیت کرده اند.

 در شرایطی بسیار سخت درس خوانده ام و بسیار خوش شانس بودم که توانستم کاری دائم پیدا کنم.

به عنوان فرزند بزرگ خانواده به والدین، خواهران و برادران کمک می کردم چون نمی خواستم مشکلاتی را که من دیده ام آنها هم ببینند.

 یک روز هولناک ترین و غریبترین  حادثه به سراغ زندگی مان آمد و پدرم از دنیا رفت. ما آنقدر فقیر بودیم که حتی نمی توانستیم آخرین خدمت را برای پدرم انجام دهیم اما خداوند را شکر که در نهایت همه چیز تسویه حساب شد، من می دانم که این هم بخشی از آزمایش خداوندی بود.

در سال 1985 به کویت آمدم، آنجا بسیار عجیب و غریب بود، و بسیار احساس تأسف می کنم چون شرکتی را که در آنجا نه سال کار کرده بودم، ترک کردم.

کارفرمایم تلاش می کرد تا من احساس راحتی کنم و با من مانند اعضای خانواده اش رفتار می کرد.

 آنها تصمیم گرفته بودند که یک بوتیک کوچک باز کنند و قرار بود من به عنوان مدیر در آنجا کار کنم.

در دوم آگوست 1990، وقتی عراق به کویت حمله کرد احساس کردم که آسمان بر سرم فرود آمده است، تصمیم گرفتم که کویت را ترک کنم.

وقتی که از بغداد عبور می کردم در راه بیمار گشتم و چنین احساس می کردم آن لحظات سخت بی پایان هستند، اما خداوند را شکر که به سلامت دوباره به کشور برگشتم.

سال بعدی در همین تاریخ خانه ای که در نتیجه پنج سال زحمت در کویت ساخته بودیم توسط دولت خراب شد، هر از قسمتی از خانه به خاک تبدیل شد.

 بسیار دردناک بود که ببینیم در یک لحظه همه چیز از بین می رود و دولت هم در عوض آن هیچ پولی به ما نمی دهد.

در ینایر 1992، به کویت برگشتم و بسیار خوش شانس بودم که از طرف همان کارفرما دوباره کار پیدا کردم.

 همه چیز طبق روال عادی پیش می رفت و تصمیم گرفتم تا به آرزویی که همواره از 1985 به این طرف در دل داشتم برسم؛ اینکه به اسلام بپیوندم، دین حقیقی خداوند، دینی که خداوند بر آخرین پیامبر خویش حضرت محمد صلی الله علیه و سلم فرستاده است.

 دینی که توجه مرا بار اولی که به این کشور اسلامی رسیدم به خود جلب نمود.

 در همان روز اول در این کشور روابط برادرانه را در بین مردم آنجا، همچنان کمک و توجه شان را به دیگر برادران خارجی دیدم.

 برابری در بین مسلمانان صرف نظر از نژاد، ملیت، مقام اجتماعی و ... ، و همچنان درستی قوانین اسلامی را مشاهده نمودم و وقتی به برنامه شیخ صلاح الراشد درباره "درک اسلام" گوش نمودم اشتیاقم بیشترشد.

 من منبع IPC  را برای دریافت تمام معلومات و جزوه های اسلامی پیدا کردم.

الحمدلله، حالا به دین حقیقی او پیوسته ام و در راه درست زندگی قرار دارم و معتقدم با قبول کردن اسلام اولین و مهمترین وظیفه ام در مقابل خداوند است و شریک ساختن آنچه در IPC و از مطالعه دقیق اسلام دریافته ام ، با دیگران مخصوصاً غیر مسلمانان است.


بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتايج قبل

 

ارسال مقاله به دوستان

چاپ مقاله

 

     

  معرفي سايت به دوستان  |   درباره ما   |  تماس با ما

All Rights Reserved For BlestFamily.com © 2010

كليه حقوق مادي و معنوي سايت محفوظ است.