حکم این فیلمها
پیشتر به بیان نمونههایی از اشکالات شرعی و عقیدتی برخی از فیلمهای کارتون پرداختیم. اکنون در بارهی حکم این گونه فیلمها به طور کلی و حکم تماشای آن، آرای برخی از اهل علم را بیان خواهم کرد، سپس به نتیجه گیری خواهم پرداخت.
در پرسشی که به کمیسیون دایمی فتوا ارسال شده آمده است:
حکم مشاهده و خرید فیلمهای کارتون اسلامی کودکان که داستانهایی هدفدار و سودمند مانند نیکی به پدر و مادر و راستی و امانتداری و اهمیت نماز را به نمایش میگذارند، چیست؟ منظور ما این است که این فیلمها را جایگزین شبکههای تلویزیونی که فراگیر شدهاند کنیم. اما مشکل اینجاست که این فیلمهای کارتون تصاویر انسانها و حیوانات را که با دست کشیده شده به نمایش میگذارد. در این صورت آیا مشاهدهٔ آن جایز است؟
پاسخ: خرید و فروش و استفاده از فیلمهای کارتون به علت وجود تصاویر حرام، جایز نیست، و تربیت کودکان باید از روشهای شرعی آموزشی و پرورشی و امر به نماز و به نیکی انجام شود.
از شیخ ابن عثیمین پرسیده شد: حکم تصاویر کارتونی که از تلویزیون پخش میشود چیست؟
پاسخ: «تصاویر کارتونی که گفتید از تلویزیون نمایش داده میشود اگر به شکل انسان باشد دربارهی حکم نگاه کردن آن تردید است که آیا به تصاویر واقعی ملحق میشود یا نه؟ و نزدیکتر این است که ملحق نمیشود. و اگر به شکلی غیر از انسان باشد و منکر دیگری مانند موسیقی همراه آن نباشد و انسان را از انجام واجب باز ندارد، دیدن آن اشکالی ندارد». مجموع الفتاوی
در پاسخ به پرسشی دیگر ایشان میگوید:
پرسش: جناب شیخ؛ اخیرا کارتونهایی تولید میشود که میگویند اسلامی هست. مثلا فتح قسطنطنیه را به تصویر میکشند. اخیرا نیز داستان نوجوانی که در سورهی بروج نقل شده و در صحیح مسلم آمده را به تصویر کشیدهاند و آن را به عنوان جایگزین فیلمهای نامناسب کارتون مطرح میکنند. حکم این کارتونها چیست؟
پاسخ: به نظرم ان شاءالله اشکالی نداشته باشد؛ چون واقعیت ـ چنانکه شما گفتید ـ این است که این کارتونها کودکان را از چیزهای حرام دور میکند، چون کمترین چیزی که میتوان دربارهی این کارتونها گفت ـ اگر لازم باشد سخت بگیریم ـ این است که مسالهی آن از دیگر فیلمهای کارتون آسانتر است، یعنی آن فیلمها چنانکه شنیدهایم در عقیده ایجاد شک میکند و العیاذ بالله پروردگار عزوجل را به تصویر میکشد یا مانند این؛ در هر صورت در آن اشکالی نمیبینم.
شخص پرسشگر: از این جهت که این کارتونها را با دست میکشند آیا حکم تصویرگری به آن تعلق نمییابد؟
شیخ: دربارهی کسی که این را کشیده اگر هم گناهی باشد متوجه خودش هست، اما ما تنها چیزی را میبینیم که نوشته شده و به پایان رسیده. از جهت دیگر هم این تصاویر را به شکل انسان نمیکشند.
پرسشگر: به شکل انسان میکشند! انسان عادی... ریش دارند، عمامه دارند و همه چیز [مثل ما] حکمش چیست؟
شیخ: اگر به کسی از فرماندهان این فتوحات چیزی را که نگفته نسبت ندهند، چون این مشکل دارد. اما اگر جز خوبی چیزی در آن نباشد ان شاءالله اشکالی ندارد.
اما اگر همراه با موسیقی باشد جایز نیست، زیرا موسیقی حرام است.
فتوای دیگری از ایشان:
پرسش: جناب شیخ، نظر شما دربارهی فیلمهای ویدیویی که حاوی کارتونهایی مانند داستان پیامبران و سخنرانی برخی از مشایخ است، چیست؟
پاسخ: سخنرانی اشکالی ندارد، زیرا حاوی مصلحت است و همچنین این فیلمها حاوی آن تصویرگری نیست که دربارهاش هشدار وارد شده، زیرا تصاویر آن در خود فیلم است و نمیتوان آن را [به صورت جدا از فیلم] مشاهده کرد. اما به تصویر کشیدن پیامبران جایز نیست، نه در ویدیو و نه بر روی کاغذ، زیرا آنان گرامیتر از این هستند که تصاویرشان را در برابر مردم به ابتذال کشاند.
پرسشگر: فیلمهای کارتون چطور؟
شیخ: فیلمهای کارتون بیشتر امید هست [که اشکالی نداشته باشد]، چون کارتون آنطور که ما میدانیم تصویر [انسان و حیوان] را تغییر میدهد، اما چیزی که حقیقی باشد جایز نیست.
پرسشگر: کارتونهایی که دربارهی داستانهای قرآن ساخته شده، مثلا داستان اصحاب اخدود چطور؟
شیخ: این هم اشتباه است. چه کسی به آنها گفته اصحاب اخدود این شکلی بودهاند؟ مخلوقات از زمان آدم تا این امت در حال کوچک شدن هستند. بلندی مردم پیش از این شصت گز و عرضشان هفت گز بوده، سپس مردم کم کم [در طی نسلها] کوچک شدهاند تا به این امت رسیدهاند که میبینید. بنابراین نظر من این است که نشان دادن چیزی که انسان در مورد آن آگاهی ندارد جایز نیست.
پرسشگر: برخی میگوید [این کارتونها] برای ترسیخ عقیده در ذهن کودکان است.
شیخ: شما خودت الان داستان اصحاب اخدود را نمیدانی؟
پرسشگر: بله!
شیخ: با استفاده از این کارتونها این [داستان] را دانستهای؟
پرسشگر: نه!
شیخ: پس تمام! همینطور که شما [این داستان را] دانستهای دیگران نیز بدون این چیزها، آن را خواهند دانست. در ضمن چه کسی قرار است این داستان را به تصویر بکشد؟ شاید انسانی باشد که چیزی دربارهی این داستان نمیداند اما با خود گفته: این تصویر آنان است.
پرسشگر: داستان [در شکل کارتون] به صورت چیزهایی است تصویری که قابل فهم است.
شیخ: در کل، نظر من این است که هر چه متعلق به داستانهای قرآن است به تصویر کشاندن آن جایز نیست و نمایش آن برای کودکان نیز جایز نیست. حتی در مورد نمایش داستان محمد فاتح هم ته دلم چیزی است. وقتی جز داستان این شخص برای کودکان چیز دیگری نمایش داده نمیشود فکر میکنند ایشان تنها قهرمان اسلام است و قهرمان دیگری جز او نیست که این صحیح نیست زیرا اسلام قهرمانانی دارد که فاتح به زانوی آنان هم نمیرسد.
در فتوایی که زیر نظر گروهی از علما در مرکز فتوای سایت «اسلام وب» منتشر شده، آمده است:
«دربارهی آنچه فیلمهای پویانمایی یا کارتون نامیده میشود و همینطور فیلمهای تصویربرداری شده با دوربین فیلمبرداری و آنچه از صحنهی تئاتر و نمایشنامهها فیلمبرداری میشود و عدهای به عنوان هنرپیشه در آن به ایفای نقش میپردازند و مسائل مربوط به آن از جمله تهیه و مسائل تجاری و تماشای آن... اهل علم نگاه متفاوتی دارند و اجتهاداتشان در این باره متفاوت است، گروهی آن را مجاز دانسته و گروهی دیگر جایز ندانستهاند.
شاید مفید باشد تعدادی از محذورات و اشکالاتی که ممکن است در برخی از فیلمها وجود داشته باشد را بیان کنیم:
نخست: اینکه مضمون فیلم از نظر شریعت اسلامی دچار مشکل باشد؛ مثلا حاوی مسائلی باشد در تناقض با اصول اسلام و عبادات و اخلاق و آداب اسلامی، از جمله در تحقیر با تخطئهی آن یا زیبا جلوه دادن آنچه مخالف اسلام است و برتر دانستن آن با گفتار یا کردار یا عملکرد؛ مانند به تصویر کشاندن شخصیت پیامبران.
دوم: اینکه زنان بدون حجاب یا با رفتاری سبک در آن حضور داشته باشند یا نقشی را ایفا کنند که مناسب آنان نیست.
سوم: اینکه شامل موسیقی واضح باشد به طوری که همراه با فیلم [در متن آن] باشد و بیننده نتواند آن را حذف یا لغو کند.
این اشکالات بر اساس قول صحیح اهل علم حداقل حرام هستند، زیرا نصوص بسیاری در تحریم هر یک از آن وارد شده و باعث فساد اعتقاد و از بین رفتن اخلاق و شکستن دیوار حیا و عادی شدن حرام و مشغول شدن مردم به باطل و از بین رفتن اموال میشود...
بر این اساس، هر فیلمی که حاوی یکی از این اشکالات شرعی باشد حرام است، زیرا تهیه و فروش و تماشای آن تعاون در راه گناه و تجاوزگری است و خشنودی به منکر و اعتراف به آن و فریب خود و خانواده و عموم مسلمانان است.
در کنار این اشکالات شرعی، دو مساله هست که این فیلمها خالی از آن نیست: تصویرگری و نقش آفرینی.
تصویرگری در فیلمهای کارتون شدیدتر از فیلمهای عادی است، زیرا تصاویر آن نقاشی شده است نه فیلمی که از واقعیت گرفته شده.
نقش آفرینی نیز در فیلمهای گرفته شده با دوربین نمایانتر از فیلمهای کارتون است، زیرا نقش آفرینان واقعی هستند نه تصاویر متحرک.
هر دو مسالهی تصویرگری و نقش آفرینی خالی از مساله نیستند و اجتهاد اهل علم دربارهی آن گوناگون است... برخی آن را به سبب نصوصی که وارد شده به کلی جایز ندانستهاند که این نصوص دربارهی تصویرگری صریحتر از نقش آفرینی است.
نقش آفرینی و هنرپیشگی را نیز با نگاه به واقعیت امر و حال کسانی که در آن فعالند و فساد اخلاق و خانوادهها ـ به جز در موارد اندک ـ که این موارد استثنایی نزد آنان حکمی ندارد، به طور کلی جایز ندانستهاند.
اینجا مجال شرح و بسط و استدلال نیست؛ چرا که سخن دربارهی تصویرگری بسیار است و همینطور دربارهی هنرپیشگی، مهم آن بخش است که به پاسخ ما مربوط است. بنابراین میگوییم:
با استناد به رای گروهی از علما بر جایز دانستن عکس فوتوگرافی برای نیاز، ما ـ با نگاه به واقع ـ میگوییم: ایجاد جایگزینهایی هدفدار که عناصر موفقیت را در خود دارد و قادر به رقابت در جهانی است که در آن خانوادهها و کودکان تبدیل به دانش آموزانی شدهاند در برابر تلویزیون و فیلمهای ویدیویی و صفحات اینترنت... در این شرایط میگوییم تولید محتوای تلویزیونی نیازی است ضروری و مصلحتی است راجح که در راه آن اشکالات شرعی ممکن که تنها با نگاه جزئی دیده میشود قابل چشم پوشی است. به چند علت:
نخست: فراگیری فیلمها و گسترش انواع تولیدات تلویزیونی در میان عموم طبقات جامعه. واضح است غالب آنچه توسط مردم تماشا میشود ـ اگر نگوییم همهی آن ـ با آداب اسلامی هماهنگ نیست و بلکه به طور کلی یا جزئی از راه و روش اسلام خارج است. بنابراین حکمت نیست که همهی این مردم را به سادگی به این فیلمهای ویرانگر بسپاریم آن هم مثلا به حجت حرام بودن فیلمبرداری یا بازیگری، در حالی که برخی از انواع عکسبرداری را برای مدارک رسمی، و همینطور برخی از انواع بازیگری را برای آموزش، جایز دانستهایم. در حالی که این مساله برای استثنا شدن خطرناکتر و مهمتر است.
دوم: از نظر شرعی این را موجه نمیدانیم که مردم را برای تنبیه اینکه تلویزیون و دیش ماهواره را وارد خانههای خود کردهاند رها کنیم و آنان را با شیاطین جن و انس تنها بگذاریم تا عقاید و اخلاق و ناموس آنان را به بازی بگیرند، و خودمان دست بسته گوشهای بنشینیم و بدون آنکه کاری کنیم تنها مجازات خداوندی و آثار بد این رسانهها را به یاد آنان بیاوریم. این هرچند ضروری است، اما کافی نیست و تجربه ثابت کرده باعث دور شدن مردم از باطل نمیشود. بلکه حتما باید کاری ایجابی نیز انجام داد، و همراه با دعوت و بیان هشدار، جایگزینی قانع کننده یافت و با سلاحِ خود باطل به جنگ آن رفت. زیرا در غیر این صورت ما همهی توان خود را در راه نصیحت انجام ندادهایم و با آنچه قواعد شریعت و مقاصد آن ایجاب میکند راه نیامدهایم.
سوم: با اعتراف به وجود برخی محذورات شرعی که این نوع کار رسانهای از آن خالی نیست، به نظر ما فعالیت رسانهای متقابل، نقش مهمی در کم کردن شر و جلوگیری از آن ایفا میکند و کم کردن بدی و تخفیف آن امری است که شارع آن را معتبر دانسته و این به معنای اصلی است که ارتکاب خفیفترین زیان و دفع ضرر بزرگتر را مصلحتی شرعی میداند.
شریعت نیز برای تحصیل مصلحت و تکمیل آن و دفع مفسده و کم کردن آن آمده.
همینطور یقین داریم که اگر عملا امکان داشت تنها با هشدار فساد را دفع کرد، هرگز این جایگزینها را به صرف تفریح و سرگرمی جایز نمیدانستیم، اما واقعیت امر چیز دیگری است.
چهارم: فیلمهایی که حاوی تصاویر زنان بیحجاب و موسیقی نیستند و در مضمون و کارگردانی خود داری هدفی نیکاند، مانند آموزش و تصحیح مفاهیم و یادآوری وقایع تاریخی و بزرگداشت شخصیتهای مشهور اسلام و دیگر معانی و اهداف صحیح، تاثیری نیک بر روی کودکان و نوجوانان و دیگر بینندگان به جای میگذارند. آن هم در دورانی که الگوهای نیک ـ به جز موارد نادر ـ از رسانهها ناپدید شده و دلقکها و خوانندهها و بازیگران مرد و زن تبدیل به مشاهیر و الگوهای مردم شدهاند!
پنجم: ایجاد جایگزین مناسب از یک جهت بخشی است از اقامهی حجت بر مدیران کانالهای فضایی و شبکههای تلویزیونی و فروشندگان فیلمها و همچنین بر بینندگان و مصرف کنندگان این محصولات. کسانی که فیلمهای نامناسب را وارد خانوادهها کردهاند و هر گاه به آنان تذکر داده شود میگویند: جز این محصولات چیز دیگری موجود نیست!
با وجود اینکه قبول داریم چنین منطقی اصولا صحیح نیست، اما باری دیگر میگوییم: کافی نیست که این منطق اشتباه نقطهی فاصلهای باشد میان ما و آنها، چرا که همهی ما در آتش ویرانی و مجازات خداوندی و آشوب و بیبند و باری اخلاقیِ این رسانهها خواهیم سوخت.
از سوی دیگر وظیفهی ماست که در برابر مردم مانند پزشک باشیم و سعی کنیم تا حد امکان اسباب بیماری را از بیمار دور کنیم و تا جایی که میتوانیم اسباب مرگ را به تاخیر بیندازیم.
ششم: حمایت جوامع اسلامی از عوامل انحراف و فساد در درجهی نخست وظیفهی حاکمان و حکومتها است، زیرا آنان قدرت جلوگیری را دارند و میتوانند جایگزینهای مناسب را تشویق کنند.
پس از آنان علما و اهل اصلاح قرار میگیرند که میتوانند با دعوت و ارائهی حجت و تلاش فراوان مردم را به مقاومت در برابر فساد و اسباب آن تشویق کنند. از جمله تشویق صاحبان سرمایه و متخصصان به همکاری و هم اندیشی برای ایجاد جایگزین مناسب رسانهای و ارائهی بستر مناسب برای آن، از جمله:
پژوهش جنبههای گوناگون این مساله و نگاه در منافع کلی و مقاصد شرعی با استفاده از نصوص کتاب و سنت و تشویق فعالان این زمینه و تصحیح مسیر آنان.
اما اگر همه دربارهی امانت خود کوتاهی کنند و از مسئولیتهای خود شانه خالی کنند چه سرنوشت نامعلومی در انتظار جوامعی خواهد بود که از خیرخواهی و نصیحت محروم بودهاند؟
قابل قبول نیست که از حمایت جامعهی اسلامی در برابر عوامل رذیلت و انحراف اینطور ناتوان بایستیم و سپس دیدمان را محدود کنیم یا از فراهم کردن راههایی کم خطرتر برای رفع حرج از مردم و اصلاح مرحله به مرحلهی آنان سر باز زنیم.
هفتم: تغییر ابزارهای ارتباط و نوع زندگی و روشهای تاثیرگذاری بر مردم حقیقتی است موجود که نمیتوان با عدم تعامل آن را نادیده گرفت یا از آن گذشت. آنچه از ما مسلمانان انتظار میرود این است که با اسلام در دوران خود زندگی کنیم و با هر مورد جدیدی بر اساسی که مناسب طبیعت و شرایط آن است رفتار کنیم و به قدرت رسانهای و فرهنگی دشمنان اسلام اعتراف داشته باشیم و بدانیم که ابزار مسلمانان در برابر این هجوم بسیار ضعیف است و در نبردی نابرابر گرفتار شدهایم. حال که قبول داریم صلح مرحلهای با دشمن در دوران ضعف جایز است تا بتوانیم اسباب قدرت و مقاومت را به دست بیاوریم، اکنون نیز در نبردی هستیم که [با این شرایط] نمیتوان حتی در آن به صلح با دشمن راضی شد بلکه باید بدون شرط تسلیم آنان شد.
در این حالت آیا بهتر نیست ـ با ضوابطی که ویژگی اسلامی ما را مراعات کند ـ مجال را برای فیلمهای هدفمند باز کنیم تا در این صورت به برابری با دشمن برسیم یا حداقل به آنان نزدیک شویم؟ آیا این به حکمت و مقاصد شریعت نزدیکتر نیست از این که در را بر روی کسانی که نیتهای پاک دارند و قصد پر کردن این خلا را دارند ببندیم؟ تا در نتیجه به این حجت که آنان کافر هستند و دینشان همان هوا و هوسشان است و ما مسلمانیم و دارای ارزشهای خود هستیم، اجازهی حضور رسانههایی را بدهیم که بسیار بدتر هستند؟ چگونه با این بهانه اجازه دادهایم زبالههای اندیشههای آنان را دریافت کنیم اما تلاش نکردهایم ـ بر اساس موازین خودمان ـ وسایلی را برای مقاومت آنان ابداع نماییم؟
اگر در برابر این هجوم رسانهای خودمان را به علت ناتوانی از مقابله با منکر معذور دانستهایم، برای رویارویی آن با هر وسیلهای که زیان کمتری داشته باشد، عذری نداریم. این مقتضای عقل و عین مقاصد شریعت است.
اینجا باید میان کسانی که دعوت به کوتاه آمدن از ثوابت میکنند و میخواهند برای همراهی با دشمنان اسلام و به خاطر خود حرام وارد آن شوند، و میان کسانی تفاوت قائل شد که از ترس شرایط دردناک کنونی و برای ایجاد جایگزینی کم زیانتر و بدون زیادهروی و با دوری از وقوع در گناه، با استفاده از فتوای جوازِ برخی از اهل علم مورد اعتماد، رو به آن آوردهاند.
همینطور باید در مورد منکراتی که میان مردم گسترش یافته تفاوت قائل بود. مثلا منکراتی که برای دوری مردم از آن باید جدیت به خرج داد چنانکه عمر ـ رضی الله عنه ـ هنگامی که نوشیدن خمر میان مردم گسترش یافت حد آن را هشتاد ضربه شلاق تعیین کرد و صحابه نیز در این مورد با وی موافقت نمودند.
و مواردی که برای دوری مردم از یک منکر، مقتضای حکمت، برخورد با نرمش است و اینکه قسمتی از آنچه را میخواهند به آنان بدهیم تا از رفتن به سوی چیزی که بدتر است خودداری کنند و این کاری بود که عمر بن عبدالعزیز ـ رضی الله عنه ـ برای بازگرداندن مردم به دوران نخست ـ که از آن دور شده بودند ـ انجام داد، به طوری که بخشی از خوشیهای دنیا را در اختیار آنان میگذاشت تا بلکه همراه با آن قسمتی از رهنمودهای وی را در امر دین بپذیرند.
بیشک آنچه ما در صدد آن هستیم، از جنس موردِ دوم است.
بر مبنای این اسباب چنین به نظر میآید که بر اساس آسانگیری بر مردم و اصلاح بر حسبِ امکان و به هدف کم کردن شر و جلوگیری از آن و اقامهی حجت برای مردم برای ترک آنچه شر بیشتری دارد، و برای مراعات اختلاف مردم در روش آموزش و تلقی، و مورد خطاب قرار دادن آنان با زبانی که تاثیر بیشتری دارد، تولید فیلمها و انیمیشنهای هدفدار و ارزشی به صواب نزدیکتر باشد. و بر این اساس، اندک اشکالات شرعی که در این راه پیش میآید به اشکالات شرعی بزرگی که در صورت خالی کردن عرصه رخ خواهد داد نمیرسد و با مصلحت بزرگی که امیدش هست قابل چشم پوشی است. البته اهل علم و متخصصان این عرصه باید به طور دائم در جستجوی وسایلی باشد که با کمترین مشکل شرعی هدف مورد نظر را برآورده سازد. و الله اعلم».
به طور کلی هیچ مسلمانی دربارهی تحریم تولید یا پخش یا تماشای فیلمهای کارتونی که شامل شرک یا توهین به دین اسلام یا تمسخر پروردگار یا نشر اخلاق نامناسب باشد شک ندارند و این مسالهای است روشن که برای اثبات آن نیازی به بیان ادله و نصوص شرعی نیست.
بر اساس فتاوایی که ذکر شد میتوان به طور خلاصه چنین حکم کرد:
ـ حکم فیلمهای کارتون بر حسب اندیشهها و تصاویری که در آن به نمایش گذاشته میشود متفاوت است. هر فیلمی که اندیشهای روشنگر و داستانی تربیتی و فایدهای برای بیننده در بر داشته باشد اشکالی ندارد و سود آن بیشتر از زیانش هست.
ـ وظیفهی پدر و مادر است که در برابر فیلمها و برنامههای نامناسب کودکان، مراقب و حامی فرزندان خود باشند.
ـ لازم است موسسات رسانهای اسلامی به تولید فیلمهای کارتون سودمند توجه نشان دهند. همینطور شبکهها برای نمایش آثار سودمند و بایکوت تولیدات مضر، همت کنند.
فتاوای پیشین همینطور راهکارهایی برای در امان نگاه داشتن کودکان از فیلمهای مضر ارائه دادهاند که در مبحث بعد به تفصیل دربارهی آن سخن خواهیم گفت. |