Sat, 27 Jul 2024شنبه 6 مرداد 1403
 
كليپهاي صوتي و تصويري: 599
تعداد كل مقالات : 2523
تعداد كل بازديدها تاكنون : 8548939
 
 
 

پيامبر صلی الله علیه وسلم  که وقتي از او سؤال شد حق همسران ما بر ما چيست؟ فرمود : (أن تطعمها إذا طعمت و تکسوها إذا اکتسيت ولاتضرب الوجه و لاتقبح ولاتهجر إلا في البيت) «هرگاه غذا خوردي به او هم غذا بدهي، و هرگاه لباس خواستي براي او هم لباس فراهم کني (غذا و پوشاکش را فراهم کن)، و به صورت او نزني و به او ناسزا نگوئي و تنها در خانه بسترش را ترک کن».ابوداود (2128)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم مي‌فرمايد: (ألا إن لکم علي نسائکم حقا و لنسائکم عليکم حقا) «آگاه باشيد که همسرانتان بر شما حقي دارند همانطور که شما بر آنان حقي داريد».ترمذی (1173

******************

از علي رضی الله عنه روايت است : (لعن رسول الله صلی الله علیه وسلم  المحلل و المحلل له) «پيامبر صلی الله علیه وسلم  محلل(حلال کننده زني که سه طلاق شده) و محلل له(مردي که زن برايش حلال شده – شوهر اول) را لعنت کرده است».ترمذی (1128)

******************

در صحيح مسلم از ابوهريره روايت است که پيامبر صلی الله علیه وسلم  از نکاح شغار نهي کرد. و فرمود شغار اين است که مردي، به مردي ديگر بگويد : (زوجني ابنتک و أزوجک ابتني، أو زوجني أختک و أزوجک أختي) «دختر را به ازدواج من در بياور، تا من (در مقابل)، دخترم را به ازدواج تو درآورم، يا خواهرت را به ازدواج من در بياور تا من هم (در مقابل) خواهرم را به ازدواج تو درآورم».مسلم (1416) در حديثي ديگر فرمودند : (لاشغار في الإسلام) «در اسلام شغار نيست».مسلم (1415)

******************

از عمرو بن شعيب از پدرش از جدش روايت است : (أن مرثد بن أبي مرثد الغنوي کان يحمل الأساري بمکة، و کان بمکة بغي يقال لها عناق، و کانت صديقته، قال : جئت إلي النبي صلی الله علیه وسلم  فقلت : يا رسول الله أنکح عناقا؟ قال : فسکت عني فنزلت : ) وَالزَّانِيَةُ لاَيَنکِحُهَا إلاَّ زَانٍ أو مُشرکٌ ( فدعاني فقرأها علي وقال : لاتنکحها) «مرثد بن ابي مرثد غنوي اسيران را به مکه حمل مي‌کرد، در مکه زن زناکاري به نام عناق که دوست مرثد بود زندگي مي‌کرد، مرثد گفت : نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم  رفتم و گفتم : اي رسول خدا! آيا عناق را به ازدواج خود درآورم؟ مرثد گويد : پيامبر در جواب من ساکت ماند، سپس اين آيه نازل شد:) وَالزَّانِيَةُ لاَينَکِحُهَا إلاَّ زَانٍ أو مُشرکٌ ( مرا صدا زد و آيه را برايم خواند، و فرمود : با او ازدواج نکن».ابوداود (2037)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (لايجمع بين المرأة و عمتها ولا بين المرأة و خالتها) «جمع بين زن و عمه‌اش، زن و خاله‌اش، جايز نيست».متفق عليه: بخاری (5109)، مسلم (1408)

******************

مشاهده كل احاديث

 
 
 

اسلام - قرآن و تفسیر
نوار اسلام
سایت جامع فتاوای اهل سنت
مهتدین
عصر اسلام
دائرة المعارف شبکه اسلامی
اسلام تيوب
اخبار جهان اسلام
سایت بیداری
کتابخانه
پاسخ به شبهات دینی
اسلام هاوس

تفاوت فَسْخ و طلاق و خُلْع

بسم الله الرحمن الرحیم

تفاوت فَسْخ و طلاق و خُلْع

 

جدایی بین زوجین تنها به دو صورت رخ می ‌دهد: طلاق یا فسخ.

تفاوت بین این دو به این صورت است که: طلاق، پایان یافتن رابطه‌ ی همسری از طرف مرد است و الفاظ و صیغه‌ های مشخص و معروفی دارد.

اما فسخ یعنی نقض عقد ازدواج و قطع رابطه‌ ی همسری از اساس، گویی که انگار این رابطه وجود نداشته و از سوی قاضی یا به حکم شرع رخ می‌ دهد.

از جمله تفاوت‌ های این دو:

1. طلاق تنها با لفظ مرد و به اختیار و رضایت او رخ می ‌دهد. اما فسخ بدون لفظ مرد اتفاق می ‌افتاد و در آن رضایت و اختیار او شرط نیست.

امام شافعی می‌ گوید: «هر ازدواجی که در آن حکم به جدایی شود و [این جدایی] با گفته‌ ی مرد صورت نگیرد و آن را نخواهد ... این جدایی طلاق نامیده نمی ‌شود»[1].

2. طلاق اسباب گوناگونی می ‌تواند داشته باشد و حتی بدون سبب، مانند آنکه مرد راغب به جدایی از همسرش باشد.

اما فسخ حتما سببی دارد که جدایی را واجب یا مباح می ‌کند.

از مثال‌ هایی که فسح عقد را اثبات می‌ کند:

ـ کفو نبودن مرد و زن، نزد آن دسته از علما که این را شرط لزوم عقد دانسته ‌اند.

ـ اگر یکی از زوجین ـ مرد یا زن ـ از اسلام برگردد و مرتد شود و دوباره به اسلام باز نگردد.

ـ اگر مرد مسلمان شود اما زنش حاضر به اسلام آوردن نشود و مشرک باشد، و کتابی (یهودی یا نصرانی) نباشد.

ـ وقوع لِعان بین مرد و زن.

ـ اعسار مرد و ناتوانی او از دادن نفقه، در صورتی که زن به این سبب، خواهان فسخ عقد شود.

ـ وجود عیبی در یکی از زوجین که مانع از لذت بردن یا باعث تنفر و جدایی آن دو شود.

3. بازگشت مرد به زن پس از فسخ امکان ندارد مگر با عقد جدید و با رضایت زن.

اما در مورد طلاق، تا وقتی که زن در حال عده‌ ی طلاق رجعی است، همچنان همسر آن مرد است و می ‌تواند پس از طلاق اول و طلاق دوم بدون عقد جدید او را باز گرداند، چه زن راضی باشد یا نباشد.

4. فسخ در تعداد طلاق ‌هایی که مرد مالک آن هست به شمار نمی ‌آید.

امام شافعی رحمه الله می ‌فرماید: "هر فسخی که بین زوجین رخ دهد طلاق نیست، نه یکی و نه بیشتر از آن"[2].

ابن عبدالبر رحمه الله می فرماید: "تفاوت میان فسخ و طلاق این است که هرچند هر دو جدایی بین زوجین هستند، اما در فسخ اگر دوباره زوجین به ازدواج بازگردند بر همان عصمت نخست خواهند بود و زن نزد شوهرش بر همان سه طلاق هست (یعنی حق سه بار طلاق دادن به دست مرد است) و اگر طلاق بود و سپس به نزد او بازگشت دو طلاق خواهد داشت"[3].

5. طلاق حق شوهر است و در آن رأی قاضی شرط نیست و می ‌تواند با رضایت زن و مرد باشد.

اما فسخ به حکم شرع یا حکم قاضی رخ می ‌دهد و فسخ به مجرد رضایت دو طرف حاصل نمی‌ شود مگر در خُلع.

ابن قیم رحمه الله می فرماید: "به اتفاق علما لازم نیست که فسخ نکاح بلا عوض (یعنی خلع) از روی رضایت دو طرف باشد"[4].

6. فسخ اگر پیش از دخول رخ دهد دادن مهریه به زن واجب نمی ‌شود، اما طلاق پیش از دخول، نصف مهریه‌ ی نام برده شده را برای زن واجب می ‌سازد.

اما خلع این است که زن از همسرش بخواهد مقابل یک مبغل مالی یا در مقابل گذشت از مهریه یا بخشی از آن، از وی جدا شود.

علما درباره ‌ی اینکه خلع، فسخ است یا طلاق اختلاف نظر دارند، اما نزدیک ‌تر آن است که خلع نوعی فسخ است[5].

والله اعلم.

 

برگرفته از: https://islamqa.info با اندکی تصرف

ام احمد

 

 



[1] الأم: 5/128

[2] الأم: 5/199

[3] الاستذکار:6/181

[4] زاد المعاد: 5/59

[5]برای بیان فرق ها از این منابع استفاده شد: المنثور في القواعد: 3/24، الفقه الإسلامي وأدلته: 4/595، الموسوعة الفقهية الكويتية: (32/107- 113) (32/137)، فقه السنة: 2/314 


بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتايج قبل

 

ارسال مقاله به دوستان

چاپ مقاله

 

     

  معرفي سايت به دوستان  |   درباره ما   |  تماس با ما

All Rights Reserved For BlestFamily.com © 2010

كليه حقوق مادي و معنوي سايت محفوظ است.