طلاق نزد يهوديان و
مسیحیان و اعراب جاهلی
بسم الله الرحمن الرحیم
طلاق نزد يهوديان
آنچه
که در شريعت يهود تدوين
گرديده و بدان عمل ميشود، آنست
که طلاق
بدون عذر
و
سبب مباح است، مانند اينکه مرد بخواهد با زن زيباتر از
زن خود ازدواج
کند، پس مباح است
که براي اين
کار، زن خود را طلاق دهد، ليکن طلاق بدون عذر نيکو و پسنديده نيست.
عذرهايي که مجوز طلاق ميتواند واقع شود بنظر و راي آنان دو قسم است:
1-عيوب جسماني: مانند چشم درد و بيماريهاي چشم، و
لوچي، و بوي بد دهان، و بيرون آمدن پشت يا سينه -حدب -و لنگي،
و نازائي.
٢- عيوب اخلاقي: مانند وقاحت و بيشرمي، پرحرفي،
بينظافتي، و بخل، و عناد، و اسراف، و
آزمندي، و شکم باره، و پر اشتها و علاقمند به
خوراکي
ها و
تفاخر به باطل و فخر فروش، و زنا که نيرومندترين عذر است نزد آنان
که اشاعه آن کافي است اگرچه به ثبوت هم نرسيده باشد. -اينها بود
عذرهايي که مرد ميتواند بدانها متوسل شود -و اما زن حق ندارد خواهان
طلاق باشد اگرچه همه اين عيوب در شوهرش بوده و زناکاري او به ثبوت
رسيده باشد.
طلاق در مذاهب مسيحي
بازگشت مذاهب مسيحيكه امروز ملل غرب بدان پايبندند به سه مذهب زيرا
ست :
١ - مذهب كاتوليك
2- مذهب ارتودكس
٣- مذهب پروتستان
در مذهب كاتوليكي طلاق بطور كلي حرام است و هيچ عذري هر اندازه بزرگ
باشد، نميتواند مجوز طلاق واقع شود. حتي خيانت در امر زناشوئي
نميتواند مجوز طلاق باشد و دراين صورت تنها مجوز ترك همبستري و جدائي
جسمي است و از نظر شريعت در مذهب كاتوليك پيوند زناشوئي همچنان معتبر
است و هيچيك از زوجين در خلال مدت جدائي، نميتوانند با ديگري ازدواج
كنند چون اينكار تعدد زوجات بحساب ميآيد و تعدد زوجات و چند همسري
بهيچ وجه در ديانت مسيح مباح نيست. كاتوليها در مذهب خود براي اين
مطلب به انجيل استناد ميكنند كه در اصحاح ١٠ آيه ٨ و ٩ انجيل مرقس بر
زبان مسيح چنين آمده است [1]:
“و اين دو يك تن خواهند بود چنانكه ازآن پس دو نيستند بلكه يك
جسد. پس آنچه خدا پيوست انسان آن را جدا نكند“ [2].
دو مذهب ديگرمسيحي در پاره حالات محدود طلاق را مباح ميدانند از جمله
در حالات خيانت ناموسي ولي آنها نيز بعد از طلاق براي زن و مرد
ازدواج با ديگري را حرام ميدانند وآنانكه درحال خيانت ناموسي طلاق را
مباح ميدانند به انجيل متي استناد ميكنندكه بزبان مسيح ميگويد [3]:
“وگفته شده است هركه از زن خود مفارقت جويد، طلاق نامه بدوبدهد. ليكن
من بشما ميگويم هركس بغير علت زنا زن خود را ازخود جداكند باعث
زناكردن اوميباشد وهركه زن مطلقه را نكاحكند زناكرده باشد“[4]
مذاهب مسيحي براي زن و مرد پس ازطلاق ازدواج را حرام ميدانند وبراي
آن به انجيل مرقس استناد ميكنندكه ميگويد: هركه زن خود را طلاق دهد
و ديگري را نكاحكند درحق وي زناكرده باشد. واگرزن ازشوهر خود جدا شود
و منكوحه ديگريگردد مرتكب زنا شود“[5].
طلاق نزد عربان در دوره جاهلي
حضرت عايشه گويد: “در دوره جاهلي و آغاز اسلام، مرد هر وقت ميخواست
زنش را طلاق ميداد و هرگاه پيش از انقضاي عده به وي مراجعه ميکرد،
او همچنان زن وي بود، حتي اگر يکصد بار يا بيشتراينکار را ميکرد،
ميتوانست تا جائيکه مردي به زنشگفت: “بخداي سوگند، هرگز ترا طلاق
نميدهمکه بطور قطعي ازمن جدا شوي، طلاق تو بائنهگردد -و هرگز ترا
نيزپناه نخواهم داد -با تو همبسترنميشوم زنشگفت: چگونه اينکار را
ميکني؟گفت: ترا طلاق ميدهم و همينکه عدهات در شرف اتمام بود، به
تو مراجعه ميکنم.
و مجدداً ترا طلاق ميدهم و بهمينطور... اين زن پيش حضرت عايشه رفت و
اين ماجري را برايش بازگفت. عايشه تا پيامبر صلي الله عليه و سلم آمد
چيزي نگفت وسکوتکرد و چون پيامبر صلي الله عليه و سلم آمد، اين
ماجري“ را برايش گفت.
پيامبر صلي الله عليه و سلم نيز تا اينکه قرآن نازل شد، سکوتکرد و
خداوند چنين فرمود:" الطلاق مرتان.فإمساك بمعروف أو تسريح بإحسان [طلاق دو
باراست -آن طلاقيکه حق مراجعت به زن درآن محفوظ است دو بار است.
بعد از دو مرتبه طلاق، يکي از دوکار را بايدکرد: -نگاهداري زن بگونه
شايسته و عادلانه با رهاکردن او با نيکي و بايستگي و بدوراز ظلم و
جور، بعد از طلاق سوم حق مراجعت سلب ميشود، مگر بعد از ازدواج
راستين با شوهر ديگري و وقوع طلاق ميان او و شوهردوم]". عايشهگويد
ازآن ببعد مردم درباره طلاق تجديد نظرکردند، خواه کساني که زن را طلاق
داده بودند و چه کساني که زن را طلاق نداده بودند“. بروايت ترمذي.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
-------------------------------------------------------
[1] -اصل عبارت فارسی از ترجمه فارسیكتاب مقدس نقلگردیدكه عبارت عربی
آن دركتاب مقدس ج 3/76و ٧٧ چنین است و با عبارت فقه السنه تفاوت
اندكی دارد: "فیصیرانكلاهما حداً واحداً. فلیسا هما اثنین بعد و لكنهما
جسد واحد، و ما جمعه الله لایفرقه انسان“.
[2] -كتاب مقدس انجیل مرقس باب دهم آیه ٨ و ٩ ص ٧١ عهد جدید.
[3] -عبارت عربی انجیل متی با عبارت فقه السنه فرق دارد در آیه ٣٢
و33 میگوید: " قد قیل من طلق امراته فلیدفع الیهاكتاب طلاق. امّا انا
فاقول لكم من طلق امراته الا لعله زنی فقد جعلها زانیه و من تزوج
مطلقه فقد زنی. ج 3/8.
[4] -انجیل متی ترجمه فارسی ص 7.
[5] -انجیل مرقس فصل ده آیه 11و12 ، ترجمه فارسی ص 71.
|