ظهار چیست؟
بسم
الله الرحمن الرحیم
ظهار ازکلمه “ظهره“ بمعني پشت گرفته شده است و دراصطلاح شرع آنست که
شوهر به زن خود گويد: " أنت علي كظهر أمي [تو بر من چون پشت مادرم
هستي: يعني همانگونه که پشت مادرم بر من حرام است تو نيز بر من حرام
هستي]’’. در کتاب فتح آمده استکه بدينجهت پشت و ظهر ذکر شده است
نه اندامهاي ديگر، چون معمولا و غالبا محل سواري پشت است ولذا مرکب
سواري را “ظهره” ناميدهاند. و زن نيز بدان تشبيه شده است چون مرکوب
مرد است”.
“ظهار” در دوره جاهلي طلاق محسوب ميشد و اسلام اين حکم را باطل
ساخت و ظهار را وسيله تحريم زن بر مرد قرار داد، مگراينکه شوهرکفاره و
تاوان آن را بپردازد. هرگاه مردي با زنش ظهار نمود و مقصودش طلاق بود،
طلاق نيست بلکه ظهار است و هرگاه مردي زنش را طلاق داد و مقصودش ظهار
بود طلاق است نه ظهار. بنابراين اگرگفت: انت علي کظهراُمّي” و
مقصودش از آن طلاق باشد، اين ظهار است و طلاق نيست و طلاق او واقع
نميشود. ابن القيمگويد: چون ظهار در زمان جاهليت طلاق بود و منسوخ گشت
پس جايز نيست دوباره بحال اول برگردد و ظهار طلاق باشد. و اوس بن
الصامت بقصد طلاق با زن خود ظهار نمود و حکم ظهار درباره او اجرا
شد، نه حکم طلاق. بعلاوه ظهار درباره حکم خود صراحت دارد پس جايزنيست
آن را کنايه از حکمي بگيريم که شرع خدا آن را باطل ساخته است. بديهي
استکه مراعات حکم خدا و قضاي خدا شايستهتر و واجبتر است”.
باجماع علما ظهار حرام است و اقدام بدان جايز نيست زيرا خداوند
ميفرمايد:" الذين يظاهرون منكم من نسائهم ما هن أمهاتهم، إن أمهاتهم إلا اللائي
ولدنهم، وإنهم ليقولون منكرا من القول وزورا، وإن الله لعفو غفور [کسانيکه
ازشما با زنان خود ظهار ميکنند، بايد بدانندکه زنانشان مادران آنان
نيستند و مادران آنان نيستند مگر زناني که آنان را ميزايند، و براستي
اينگونه اشخاصکه با زنان خود ظهارميکنند، سخن زشت و ناشايست و دروغي
را مرتکب شدهاند و گناه بزرگي است براستي خداوند بخشنده و آمرزنده
است، شايد اينگناه بزرگ را عفو کند]".
درباره اصل ظهار در سنن آمده استکه اوس بن صامت با زن خود خوله دختر
مالک بن ثعلبه، ظهار نمود که اين زن درباره اين ظهار با پيامبر صلي
الله عليه و سلم مجادلهکرد و شکايت خود را به سوي خداوند برد و
خداوند بر بالاي هفت آسمان، شکايت او را شنود. خوله گفت: اي رسول خدا
وقتيکه اوس بن صامت با من ازدواج کرد، من زن جوان و مورد رغبت
مردان بودم و حالا که سني از من گذشته و فرزندان فراواني دارم مرا پيش
خود چون مادرش کرده و با من ظهار نموده است، پيامبر صلي الله عليه و
سلم خطاب به وي گفت:
" ما عندي في أمرك شئ [دربارهکار تو چيزي پيش من نيست از دست منکاري
برنميآيد]’’. خولهگفت:" اللهم إني أشكو إليك [خداوندا حالاکه پيامبرت
ميگويد کاري از دستم برنميآيد، من شکايت خود را پيش تو ميآورم و
از توکمک مي طلبم ]".
روايت شده که اوگفت: “اي پيامبر صلي الله عليه و سلم من فرزندان خرد
وکوچکي دارم اگر آنها پيش اوس بمانند تلف ميشوند و اگر آنها را خودم
ببرم گرسنگي ميکشند”.که قرآن درباره او نازل شد...
عايشهگفت: حمد و ستايش خاص خدائي است،که همه نالهها و صداها را
ميشنود، براستي خوله دخترثعلبه آمد پيش پيامبر صلي الله عليه و سلم و
به او شکايت کرد و من در گوشه خانه بودم،که بعضي ازسخنان خوله را
نميشنيدم و بر من مخفي مي ماند و بدنبال آن قرآن نازل شد:
" قد سمع الله قول التي تجادلك في زوجها وتشتكي إلى الله، والله يسمع تحاور كما، إن
الله سميع بصير . [براستي خداوند سخن آن زن را ميشنودکه درباره شوهرش
با تو مجادله ميکرد و شکايت خود را به خداوند برداشت، خداوند مجادله
و محاوره شما را ميشنود براستي خداوند شنوا و بينا است...]’’ پيامبر
صلي الله عليه و سلم در جواب خوله پس از اين آيه فرمود:
بايد او به کفاره ارتکاب اين جرم بردهاي را آزادکند. خوله گفت: او
ندارد که بردهاي را آزادکند. پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت: پس دو ماه
پشت سر هم و بدون فاصله روزه بگيرد، خولهگفت: اي رسول خدا او پيرمرد
است و نميتواند روزه بگيرد و بروي روزه نيست. پيامبر صلي الله عليه و سلم
گفت: پس شصت مسکين را اطعامکند. خولهگفت: اوچيزي ندارد تا صدقه و
احسان بدهد. پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت: من او را با يککيسه
خرماکمک ميکنم وخولهگفت: من نيزبا يککيسه خرما او راکمک ميکنم.
پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود: احسنت = آفرين نيکوکردي. پس بجاي او
شصت نفرمسکين را اطعامکن و پيش پسرعمويت برگرد " .
در سنن آمده استکه سلمه پسر صخر بياضي در ماه رمضان با زنش ظهار
نمود و يک شب پيش ازتمام شدن ماه رمضان با وي همبستر شد پيامبر صلي
الله عليه و سلم به وي گفت: انت بذاک يا سلمه؟ آيا تو چنين کاري را
کردهاي سلمه”؟ گفت: اي رسول خدا من چنين کاري را مرتکب شدهام -
دو بار آن را تکرار کرد - و من در برابر امر خداوند صابر و شکيبا
هستم و هر حکمي را که خداوند بتو نشان داده است درباره من اجرا کن
پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت: بندهاي را آزاد کن. سلمه گفت: سوگند
بدانکس که بحق ترا پيامبر صلي الله عليه و سلم کرده است، جز گردن خود گردن
ديگري را مالک نيستم که آن را آزاد کنم. پيامبر صلي الله عليه و سلم
گفت: پس دو ماه پشت سر هم روزه بگير، او گفت: مگر نه اينست که در
روزه و در اثر آن مرتکب اين کار شدهام؟... پيامبر صلي الله عليه و سلم
گفت: يک وسق = شصت صاع خرما به شصت نفر مسکين بده. سلمه گويد: گفتم:
سوگند بدان کس که ترا بحق پيامبر کرد، ديشب بدون طعام شب را بروز
آورديم و طعامي نداريم. پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت: برو پيش بني
رزيق تا صدقه خود را بتو بدهند و آن را اطعام شصت نفر مسکين کن.
يعني زکات بني رزيق را بتو بدهند که شصت صاع آن را اطعام شصت نفر مسکين
کن و بقيه را خودت و عيالت بخوريد. گويد: پيش قوم خود رفتم و گفتم:
نزد شما در تنگنا و مضيقه بودم و نسبت به من راي خوب نداشتيد و
نظرتان درباره من خوب نبود ليکن پيش پيامبر، گشايش و حسن راي را يافتم
و صدقه و زکات شما را به من داده است”.
آيا ظهار تنها اختصاص به پشت مادر دارد؟
جمهور علماگويند ظهار اختصاص به مادر دارد يعني تنها اگر بگويد تو بر
من مانند پشت مادرم هستي، ظهار ميشود، همانگونه که در قرآن و سنت
آمده است. پس اگر گفت: “انت علي کظهراُمّي” ظهار است ولي اگر بزنش
بگويد: “انت علي کظهراُختي“تو بر من چون پشت خواهرم هستي”. ظهار
نيست.
برخيگفتهاند: همه محارم قياس بر مادر ميشوند[1] و اگر پشت هر
محرمي را بگويد ظهار ميشود. از جمله کساني که چنينگفتهاند علماي حنفي
و اوزاعي و ثوري و شافعي در يکي از دو قولش و زيد بن علي
ميباشند، اينانگويند: ظهار اينستکه شوهر زنش را در تحريم و حرام
بودن، بيکي از محارم خود تشبيه کند، مقصود محارم ابدي است خواه به
نسب يا مصاهره و دامادي و يا رضاعي و شير خوارگي باشد چون علت آن
تحريم ابدي و موبد است.
اگرکسي بزنشگويد: او خواهرم و مادرم است و مقصودش اين باشدکه باندازه
آنها برايم محترم و موقر است، اين اظهار نميشود.
ظهار از چهکسي صحيح است؟
ظهار تنها وقتي صحيح استکه شوهر عاقل بالغ مسلمان اين تشبيه را خطاب
بزنشگويد، زنيکه با ازدواج صحيح و قابل اجرا بعقد وي درآمده باشد.
ظهار موقت
ظهارموقت آنستکه شوهرتا مدتي معلوم با زنش ظهارکند وبگويد: "انت علي كظهر
أمي إلى الليل [تو تا شب بر من مانند پشت مادرم هستي]’’.
سپس پيش از پايان مدت با وي همبستر شد و نزديکي کرد. اينهم ظهار است و
حکم ظهار مطلق دارد.
حطابيگفته است: هرگاه در ظهار موقت مرتکب گناه نشد و تا پايان مدت با
وي همبستر نگرديد علما درباره حکم آن اختلاف دارند:
مالک و ابن ابي ليلي گفتهاند: هرگاه کسي بزنشگفت: ’’ انت علي كظهر أمي
إلى الليل" بروي لازم است کهکفاره ظهار بپردازد اگر چه با وي همبستر
هم نشده باشد. و بيشتر اهل علم گفتهاند: اگر عهد خود را نشکند و در اين
مدت با وي نزديکي نکند بر وي کفارهاي لازم نيست، سپس خطابيگويد: امام
شافعي درباره ظهار موقت دو قول دارد که بموجب يکي ازآنها ظهار موقت
ظهار نيست.
نتيجه و اثر ظهار چيست؟
هرگاه کسي با زنش ظهار کرد و ظهارش صحيح بود دو اثر برآن مترتب
ميگردد: اثر اول: بر او حرام استکه با زنش همبسترگردد مگر اينکه
کفاره ظهار بپردازد. چون خداوند ميفرمايد:" من قبل أن يتماسا [بايد پيش
از آنکه با هم تماس داشته باشندکفاره پرداختگردد]". و مقصود از تماس
همبستري و جماع است همانگونه که همبستري حرام است مقدمات آن نيز از
قبيل بوسه و معانقه و امثال آن حرام است و اينست مذهب جمهور علما.
بعضي از اهل علم -از جمله ثوري و يکي از دو قول امام شافعي
-گفتهاند: پيش ازکفاره، تنها جماع و همبستري حرام است، چون تماس
درآيهکنايه از جماع است. اثر دوم: وجوبکفاره با عودت و برگشتن است.
عودت در ظهار چيست؟
علما درباره عودت در ظهار اختلاف دارند: قتاده و سعيد بن جبير و
ابوحنيفه و ياران او گفتهاند: اراده و قصد جماع که باظهار حرام شده
است، عودت ميباشد و برگشتن از تصميم ظهار بشمار ميرود. چون همينکه
شخص اراده آنکرد بمعني پشيمان شدن از عزم و تصميم قبلي است و
ميخواهد با زنش تماس داشته باشد خواه عملا تماس برقرار کند يا خير.
- بنابر اينکفاره واجب ميشود -
امام شافعيگويد: نگه داشتن زن بعد از ظهار در مدتي که ميتواند او را
طلاق دهد برگشتن و عودت است زيرا تشبيه زن به مادر مقتضي جدائي از او
است و نگه داشتنش و طلاق ندادنش خلاف آن است پس همينکه او را نگه
داشت و طلاق نداد بمنزله پشيمان شدن از قول خود ميباشد، چون پشيمان
شدن از قول مخالف با آن مي باشد.
امام مالک و امام احمدگفتهاند: برگشتن و پشيمان شدن از ظهار تنها تصميم
بر جماع است، اگر چه عملا جماعي هم صورت نگرفته باشد.
داود و شعبه و اهل ظاهرگفتهاند: اعاده لفظ ظهار موجب کفاره است آنان
ميگويند:کفاره باعاده ظهار واجب ميگردد نه باگفتن ظهار اول.
همبستري پيش از دادن کفاره
هرگاه کسي پيش از دادنکفاره ظهار با زنش همبستريکرد، همانگونهکه قبلا
گفته شد حرام است و اين عمل موجب سقوط کفاره و چند برابرشدن آن
نميگردد بلکه بحال خود ميماند و يککفاره کفايت ميکند صلت بن دينار
گويد: من درباره کسيکه ظهارکرده و پيش از دادنکفاره با زنش همبستر شده
باشد، از ده نفر فقيه سوال کردهام. همگيگفتهاند: تنها يککفاره بر وي
واجب است.
کفاره ظهار چيست؟
کفاره ظهار آزادکردن يک بنده و برده است. اگر ظهارکننده آن را نيافت
و نتوانست بايد دو ماه پشت سرهم روزه بگيرد و اگر آن را نيز نتوانست
بايد شصت مسکين را اطعام کند، چون خداوند ميفرمايد:" والذين يظاهرون من
نسائهم ثم يعودون لما قالوا فتحرير رقبة من قبل أن يتماسا، ذلكم توعظون به، والله
بما تعملون خبير.فمن لم يجد فصيام شهرين متتابعين من قبل أن يتماسا، فمن لم يستطع
فإطعام ستين مسكينا [و کساني از شماکه با زنانشان “ظهار” گويند سپس
ازآنچهگفتهاند برگردند و پشيمان شوند. يعني بخواهند چيزي را که حرام
کردهاند حلال نمايند -برآنها است آزاد کردن بندهيي، پيش از آنکه
بهم برسند و با زنانشان همبستر شوند بايد اينکار را بکنند. اينست
پنديکه خداوند بشما ميدهد و خدا بدانچه ميکنيد آگاه است. و هرکه
بندهيي نيابد براو است بجهت کفاره ظهار دو ماه پيوسته و پشت سرهم روزه
بگيرد پيش از انکه بهم برسند و با هم همبستر شوند و هر کس نتوانست دو
ماه روزه بگيرد بايد شصت فقير ومسکين را طعام دهد، اين براي آنستکه
بخدا و رسولش ايمان آوريد... ]".
براستي در پرداخت تاوان وکفاره ظهار سختگيري شده تا در حفظ و مراعات
پيوند زناشوئي سعي شود و بر زن ظلم و ستم نرود چون شوهر وقتي که تشخيص
دهد کفاره ظهار سنگين است پيوند زناشوئي را محترم ميشمارد و از ظلم و
ستم بر زنش خودداري ميکند.
وصلی
الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
---------------------------------------------------------------
[1] -پیشوایان سهگانه فقه و روایتی از احمد بر آن هستندکه اگر زن
بشوهرشگفت: تو بر من مانند پشت مادرم هستی، بر او کفارهای نیست و
احمد در روایت دیگری گفته که اگر شوهر با وی همبستر شود بر آن زن
واجب است که کفاره را بپردازد و خرقی این رای را برگزیده است. مولف
|