نشوز مرد = سرپيچي از انجام وظايف و تمرد از حقوق زن
بسم الله الرحمن الرحیم
هرگاه زن نگران اين باشدکه شوهرش بعلت پيري يا بيماري يا زشتي او از
او روي برگرداند و وظايف شوهر را نسبت به وي انجام ندهد، برآنانگناهي
نيستکه با هم صلح وسازشکنند وبا هم توافق نمايند، اگرچه دراين سازش
زن براي جلب رضايت شوهرش از بعضي از حقوق خويش صرف نظرکند وگذشت
نمايد. زيرا خداوند ميفرمايد:
" وإن امرأة خافت من بعلها نشوزا أو إعراضا فلا جناح عليهما أن يصلحا بينهما صلحا،
والصلح خير [هرگاه زني ترس داشته باشدکه شوهرش در انجام وظايف خود
کوتاهيکند يا ترس ازاين داشته باشدکه از او روي بگرداند و نسبت به وي
بيتوجه باشد. دراين صورت برآنان گناهي نيست که در ميان خود با هم
توافق و صلح و سازش کنند و صلح و سازش از جدائي و طلاق بهتر
است]’’. بخاري درباره اين آيه از عايشه روايت کرده که گفت:“اين در
حالي استکه زن پيش شوهر خود ميباشد که شوهر چيزي از او نميخواهد و
به وي توجهي ندارد و ميخواهد او را طلاق دهد و زن ديگري را
اختيارکند، دراين حال زن به شوهرخود ميگويد: مرا نگهدار و طلاقم نده،
با زن ديگري ازدواجکن و تو از نفقه من و نوبت خوابيدن پيش من معاف و
آزاد هستيد“.
ابوداود از عايشه روايت کرده است که:
“سوده دختر زمعه وقتيکه پير شده بود ميترسيدکه پيامبر صلي الله عليه و
سلم -بعلت عدم رغبت به وي -از او جدا شود،گفت: اي رسول خدا من
حاضرم نوبت همخوابگي و
روزهاي خويش را به عايشه واگذار کنم و پيامبر صلي الله عليه و سلم اين
پيشنهاد وي را پذيرفت. و گفت: درباره اين رويداد آيه:" وإن امرأة ..."
نازلگرديد. - و بر اين توافق صحه گذاشت -
در مغني آمده است: هرگاه زن با شوهر خود سازش و توافق کرد که از
نوبت روزهاي همخوابگي خود يا از نفقه خويش چشم پوشي کند يا از هر دوي
آنها بگذرد جايز است... هرگاه زن پشيمان شد ميتواند اين حقوق خويش را
مطالبهکند.
اما احمدگفته است: اگرمردي مرتکب غيبت از زن خود گردد و به وي گويد: اگر
به اين غيبت من رضايت ميدهي خوب، والا خود بهتر ميداني، زن هم
درپاسخ او ميگويد: من راضي هستم، جايزميباشد. و زن هروقت پشيمان شد
ميتواند ازاين رضايت برگردد.
نزاع
و اختلاف بين زوجين
هرگاه بين زن و شوهر نزاع و اختلاف شديد، پيش آمد و دشمني آنان بالا
گرفت و ترس آن در بين بود که از هم جدا شوند و زندگي زناشوئي آنان در
معرض از هم پاشيدگي قرارگرفت، حاکم شرع دو نفر داور را تعيين ميکند
تا کار آنان را بررسي کنند و آنچهکه بمصلحت آنان است انجام دهند تا
بين آنان صلح و سازشکنند و زندگي زنا شوئي را ادامه دهند يا بدان
خاتمه دهند و طلاق را پيشنهاد کنند خداوند ميفرمايد:" وإن خفتم شقاق بينهما
فابعثوا حكما من أهله وحكما من أهلها [هرگاه از اختلاف و نزاع بين زن و
شوهر نگران بوديد و ترس داشتيد يک داور از خانه مرد و يک داور از
خانواده زن بفرستيد تاکار آنان را بررسي کنند و آنچه که بمصلحت آنان
است انجام دهند]’’. شرط داوران آنست که عاقل و بالغ و عادل و
مسلمان باشند. و لازم نيستکه حتما از خانواده زن و شوهر و فاميل آنان
باشند اگر از غير خانواده آنان باشند نيز جايز است، ليکن بموجب آيه
بهتر است که از خانواده آنها باشند چون دلسوزترند و از حال آنان
آگاهتر هستند و معني “امر“ در آيه برندب حمل ميشود.
داوران ميتوانند بدون رضايت زوجين يا وکالت از جانب آنان هرکاري راکه
آن را بمصلحت زوجين تشخيص دهند، انجام دهند، پيوند زناشوئي را به حال
خود باقي بگذارند يا آن را پايان دهند.
اينست راي و مذهب علي بن ابيطالب وابن عباس وابوسلمه ابن عبدالرحمن و
شعبي و نخعي و سعيد بن جبيرو مالک و اوزاعي و اسحاق و ابن المنذر و
قبلا در فصل جداگانهاي از آن سخنگفتيم.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
|