Thu, 10 Apr 2025پنجشنبه 21 فروردين 1404
 
كليپهاي صوتي و تصويري: 599
تعداد كل مقالات : 2523
تعداد كل بازديدها تاكنون : 9465852
 
 
 

 پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (لاتنکح الأيم حتي تستأمر، ولاتنکح البکر حتي تستأذن، قالوا : يا رسول الله و کيف إذنها؟ قال : أن تسکت) «بيوه تا از او دستور نگرفتند ازدواج داده نشود، و دوشيزه هم تا از او اجازه گرفته نشود، به ازدواج کسي داده نشود. گفتند : اي رسول خدا، اجازه (رضايت) بکر چگونه است؟ فرمود : اين است که ساکت بماند». صحیح ابن ماجه (2100)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (لانکاح إلا بولي و شاهدي عدل) «ازدواج بدون ولي و دو شاهد عادل صحيح نيست».صحیح ابن ماجه (7557)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: (أيما امرأة لم ينکحها الولي فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فإن أصابها فلها مهرها بما أصاب منها، فإن اشتجروا فالسلطان ولي من لا ولي له) «هر زني که ولي او را ازدواج ندهد ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، پس اگر شوهرش با او نزديکي کرد بايد مهريه‌اش را به سبب نزديکي با او پرداخت کند، و اگر با هم مشاجره کردند حاکم سرپرست کسي است که سرپرست ندارد».ابن ماجه (1879)

******************

ابن عمر رضی الله عنه گفت : (نهي النبي صلی الله علیه وسلم  أن يبيع بعضکم علي بيع بعض، و لايخطب الرجل علي خطبة أخيه حتي يترک الخاطب قبله، أو يأذن له الخاطب). «پيامبر صلی الله علیه وسلم  از اينکه بعضي از شما بر معامله ديگري وارد شود، و يا اينه از زني خواستگاري کند که قبلاً برادرش (شخص ديگري) از او خواستگاري کرده، نهي کرده است مگر اينکه خواستگار اول منصرف شود يا به او اجازه دهد».بخاری (5142)

******************

از مغير بن شعبه روايت است: نزد پيامبر  صلی الله علیه وسلم رفتم و با او درباره زني که قصد خواستگاريش داشتم صحبت کردم، پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (إذهب فانظر إليها، فإنه أجدر أن يؤدم بينکما) «برو او را نگاه کن چون اين امر رابطه بين شما را پايدارتر مي‌کند».نسایی (69/6) و ترمذی (1093)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم ‌فرمود :(إذا ألقي الله في قلب امري خطبة امرأة، فلابأس أن ينظر إليها) «اگر خداوند خواستگاري زني را به قلب کسي القا کرد، باکي نيست که به او نگاه کند».ابن ماجه (1864)

******************

مشاهده كل احاديث

 
 
 

اسلام - قرآن و تفسیر
نوار اسلام
سایت جامع فتاوای اهل سنت
مهتدین
عصر اسلام
دائرة المعارف شبکه اسلامی
اسلام تيوب
اخبار جهان اسلام
سایت بیداری
کتابخانه
پاسخ به شبهات دینی
اسلام هاوس

رد استدلال شیعه از آیه 24سوره نساء برای اثبات مشروعیت ازدواج موقت یا صیغه

رد استدلال شیعه از آیه 24سوره نساء برای اثبات مشروعیت ازدواج موقت یا صیغه

 

الحمدالله رب العالمين، والعاقبه للمتقين، ولاعدوان الا علي الظالمين، والصلاه والسلام علي محمد الذي ارسله ربه رحمه للعالمين و علي آله و صحبه اجمعين.

دنبال کردن آيات متشابه:

(شیعه‌ي) امامیه می‌گویند: همانا فرموده‌ي خداوند متعال: ‏

« فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً» (نساء 24)

دلیلي بر مشروعیت ازدواج موقت است!، زیرا او ‏فرموده است: « فَمَا اسْتَمْتَعْتُم» و فرموده است « فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» و نفرموده است: «مهورهن: یعنی ‏مهريه آن‌ها». و این درست نیست و به عنوان دلیلی براي آن‌ها محسوب نمی‌گردد؛ آن نيز به دلیل مهم، ‏بزرگ و اساسی‌اي که این نص به صورت متشابه بر ازدواج موقت دلالت مي‌نمايد و به طور محکم و ‏قوی‌ بر آن دلالت نمي‌نمايد. اين در حالي است كه ازدواج از امور بزرگ و حساس در زندگی، دین و ‏دانش انسان مسلمان است؛ زیرا آن از بارزترین ویژگی‌های انسان مسلمان محسوب می‌شود: آبرو و ‏نسل او. همانا این امر (ازدواج) به عورت و ناموس زنان مؤمن (باکره) تعلق دارد، نه به بازیچه و ‏کالایی كه در بازار تجارت عرضه شده باشد.( از محمد صدر درباره ازدواج موقت سؤال شد؟ پس پاسخ ‏داد: مسأله (173) این از ضروریات مذهب است و کسی که آن را انکار کند، از مذهب تشیع به مذهب ‏تسنن یا به ملت (مذهب) دیگری خارج شده است و به چیزی غیر از آنچه که خدا در کتاب ارجمندش ‏آورده است، گراییده است. (مسائل و ردود / جزوء چهارم ص 41). پس در حکم بین ازدواج موقت و ‏شیعه امامیه تساوی برقرار است. )‏ ‏

خداوند متعال ما را از دنباله‌ي متشابه در چنین مواردي نهی کرده است. پس فرمود: ‏

‏« فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ»‏

یعنی همانا ما نیاز داریم به اين‌كه‌ کلمه‌ي (استمتعتم) را فقط بر ازدواج موقت اطلاق نماييم و همچنين ‏نياز داريم به اين‌كه اطلاق لفظ «اجور» به جای مهریه صحيح نباشد؛ پس با توجه به اين‌كه اثري از این ‏دو امر وجود ندارد، استدلال به این آیه بیهوده مي‌باشد.‏

مناقشه به پایان رسید و همه‌ي آنچه که به صورت مفصل و اضافه ذکر مي‌نمايم، برای روشن کردن ‏توضیح و افاده‌ي بیشتر (معنی) است. ‏

اجور همان مهريه است:

اما فرموده‌ي پروردگارتان « فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» به معنای مهریه‌ي آنان است، چنانچه خداوند متعال در ‏خطاب به پیامبرش صلی الله علیه وسلم  ‏ مي‌فرمايد: ‏

‏« يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ» (احزاب / 50)‏

‏ (منظور همان مهریه است) و ممکن نیست که غیر از این گفته شده باشد، زيرا پیامبر صلی الله علیه وسلم  به این ازدواج ‏‏(یعنی به ازدواج موقت) اقدام نکرده است. ‏

و قرآن کلمه‌ي «اجور» را به کار برده است و هرگز کلمه‌ي مهور (مهریه) را به کار نبرده است؛ ‏چنانچه خداوند سبحان فرمود: ‏

‏« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ ‏فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَن تَنكِحُوهُنَّ ‏إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ »(ممتحنه / 10)‏

‏« اي مؤمنان! هنگامي كه زنان مؤمن به سوي شما مهاجرت كردند، ايشان را بيازمائيد - خداوند از ‏ايمان آنان آگاه‌تر است (تا شما) - هرگاه ايشان را مؤمن يافتيد، آنان را به سوي كافران برنگردانيد. اين ‏زنان براي آن مردان، و آن مردان براي اين زنان حلال نيستند. آنچه را كه همسران ايشان (به عنوان ‏مهريه) خرج كرده‌اند، بدانان مسترد داريد. گناهي بر شما نخواهد بود اگر چنين زناني را به ازدواج خود ‏درآوريد و مهريه ايشان را بپردازيد».‏

و گفته است: ‏

‏« وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ‏مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ » (مائده / 5)‏

‏«و (ازدواج با) زنان پاكدامن مؤمن، و زنان پاكدامن اهل كتاب پيش از شما، حلال است، هرگاه كه ‏مهريّه آنان را بپردازيد و قصد ازدواج داشته باشيد و منظورتان زناكاري يا انتخاب دوست نباشد».‏

و گفته است: ‏

‏« فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ‏‏»(نساء / 25)‏

‏«لذا با اجازه صاحبان آنان با ايشان ازدواج كرده و مهريّه ايشان را زيبا و پسنديده و برابر عرف و ‏عادت (به تمام و كمال) بپردازيد. كنيزاني را برگزينيد كه با عفّت و پاكدامن باشند و براي خود دوستاني ‏‏(نامشروع) برنگزينند».‏

چه چیزی کلمه‌ي (اجور) در آیه‌ي مذکور را به ازدواج (صیغه) تخصيص داده و به عنوان دلیلی بر آن ‏قرار داده است، با وجود اين‌كه‌ لفظ از مختصات آن نیست، و این به سبب ذکر آن در آیاتی است که ‏آن‌ها را بیان کردیم، كه به ازدواج صیغه مربوط نمی‌شود، بلکه یا به ازدواج دائمی و یا به ازدواج با ‏کنیزان (مربوط می‌شود)؟! ‏

 

استمتاع در لغت ‏:

همانا کلمه‌ي «الاستمتاع»، «التمتع» و «المتاع» از کلمات مشترکی هستند که برای بیش از یک معنی ‏آمده است و ریشه‌ي آن از انتفاع و تلذذ (به معنی لذت بردن و بهره بردن) گرفته شده است. ‏

و آن گاهی با طعام می‌باشد، چنانچه در فرموده‌ي خداوند متعال آمده: ‏

‏« أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَّكُمْ» (مائده / 96)‏

‏«‏ نخجير (آبزي، يعني حيواني كه در رودخانه يا در آبگير زندگي مي‌كند و يا در) دريا، و خوردن از ‏‏(گوشت) آن، براي شما (مقيمان مؤمن كه آن را تازه به تازه مي‌خوريد) و براي (شما) مسافران (مؤمن ‏كه آن را خشكيده يا يخ‌زده و يا به صورت كنسرو مي‌خوريد) حلال است».‏

 

و فرموده‌است:« وَفَاكِهَةً وَأَبًّا*مَّتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ» (عبس / 31-32)‏

‏«‏ و ميوه و چَراگاه را. ‏‏ براي استفاده و بهره‌مندي شما و چهارپايان شما». ‏

و فرموده: « فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا »(مرسلات / 46)‏

‏«‏ (در اين چند روز كوتاه دنيا) كمي بخوريد و چندي لذّت ببريد (ولي بدانيد كه عذاب الهي در انتظار ‏شما است، چرا كه) شما گناهكاريد». ‏

كه در اینجا به معنی ازدواج صیغه نمي‌باشد. ‏

و گاهی با مال آمده است، چنان که در فرموده‌ي خداوند متعال است: ‏

‏« لاَّ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاء مَا لَمْ تَمَسُّوهُنُّ أَوْ تَفْرِضُواْ لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ ‏وَعَلَى الْمُقْتِرِ» (بقره / 236)‏

‏« اگر زنان را قبل از آميزش جنسي و تعيين مَهر (به عللي) طلاق دهيد، گناهي بر شما نيست (و در ‏اين موقع) آنان را (با هديّه‌اي مناسب حال خود) بهره‌مند سازيد. آن كس كه توانائي (مالي) دارد، و آن ‏كس كه توانائي (مالي) ندارد، به اندازه خودش، هديّه‌اي شايسته (و مناسب حال دهنده و گيرنده) ‏مي‌پردازد».‏

كه منظور از تمتع در اینجا تمتع مالی است که به (زن) مطلقه داده می‌شود و منظور ازدواج (موقت) ‏نیست. ‏

و فرموده: « يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ ‏سَرَاحًا جَمِيلًا» (احزاب / 28)‏

‏«‏ اي پيغمبر! به همسران خود بگو: اگر شما زندگي دنيا و زرق و برق آن را مي‌خواهيد، بيائيد تا به ‏شما هديّه‌اي مناسب بدهم و شما را به طرز نيكوئي رها سازم». ‏

و (تمتع) گاهی براي لباس و مسکن آمده است، چنان که فرموده‌: ‏

‏« وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ »(نحل / 80)‏

‏«و از پشم و كرك و موي چهارپايان وسائل منزل و موجبات رفاه و آسايش شما را فراهم كرده است كه ‏تا مدّتي (كه زنده‌ايد) از آنها استفاده مي‌كنيد (و پس از پايان اين جهان، نه شما مي‌مانيد و نه نعمتهاي ‏آن)».‏

منظور از «متاع»، نیازهای انسان به صورت مطلق است، همچنان که خداوند متعال فرموده است: ‏

‏« وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ» (احزاب / 53)‏

‏«هنگامي كه از زنان پيغمبر چيزي از وسائل منزل به امانت خواستيد، از پس پرده از ايشان بخواهيد».‏

و همچنین فرموده است: « إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا» (یوسف / 17)‏

‏«‏ما رفتيم و سرگرم مسابقه (دو و تيراندازي) گشتيم و يوسف را نزد اثاثيّه خود گذارديم».‏

همان طور که دیدیم این آیه به نکاح موقت ارتباطی ندارد. ‏

این لفظ با مشتقاتش در60 جای قرآن به صورت تکرار آمده، ولی هیچ یک از این الفاظ به نکاح موقت ‏ارتباط ندارد. از جمله:‏

‏« وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ ‏فِيهَا» (انعام / 128)‏

‏«پيروان ايشان از ميان انسانها (فرياد برمي‌آورند و) مي‌گويند: پروردگارا! برخي از ما از برخي ديگر ‏سود برديم. (جنّيان با وسوسه شيطاني بر ما رياست كردند و از ما بهره گرفتند، و ما انسانها به وسوسه ‏ايشان دچار شهوات و لذّات زودگذر شديم، تا آن گاه كه مدّت معلوم زندگي را سپري كرديم) و به مرگي ‏گرفتار آمديم كه براي ما معيّن و مقدّر فرموده بودي. (هم‌اينك با كوله‌بار كفر و ضلال در پيشگاه ‏ذوالجلال ايستاده‌ايم. واي بر ما! خداوند بديشان) مي‌گويد: آتش (دوزخ) جايگاه شما است و هميشه در آن ‏ماندگاريد مگر مدّت زماني كه خدا بخواهد. بيگمان پروردگار تو حكيم (است و كارهايش از روي ‏حكمت انجام مي‌گيرد و) آگاه است (و مي‌داند چه كساني را از دست دوزخ رها كند)».‏

چرا بايد لفظ استمتاع در این آیه « فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ» به نكاح متعه تفسير شود، اما در آیه سابق ‏‏(128) به اين معني تفسیر نگردد، در حالي كه لفظ واحد و یکی هستند. ‏

‏«كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ ‏الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآَخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ ‏الْخَاسِرُونَ» (توبه / 69)‏

‏«‏ (شما اي منافقان!) همانند كساني هستيد كه قبل از شما مي‌زيستند (و در نفاق و كفر بر همديگر سبقت ‏مي‌گرفتند و جز راه فسق و فجور نمي‌پوئيدند). آنان از شما نيرومندتر و از اموال و فرزندان بيشتري ‏برخوردار بودند و از قسمت خود (در اين جهان گذران، از لذائذ نامشروع و گناهان) بسي استفاده كردند ‏و (عاقبت مردند و دنيا را به ديگران سپردند و شرمندگي بردند. هم‌اينك شما نيز همچون ايشان از تقوا و ‏ياد خدا دوري گزيده‌ايد و به راه هواها و هوسها رفته‌ايد و به گرداب شهوات افتاده‌ايد و از محرّمات) شما ‏هم بهره خود را برده‌ايد همان گونه كه افراد پيش از شما بهره خود را بردند، و به همان چيزي (از ‏پلشتيها و زشتيها) فرو رفته‌ايد كه آنان بدان فرو رفتند. ايشان كردارشان در دنيا و آخرت پوچ و بيسود ‏گشت و زيانبار (هر دو جهان) شدند. (هان اگر به راه آنان رويد، همچون ايشان شويد)». ‏

‏«أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا» (احقاف / 20)‏

‏«شما لذائذ و خوشيهاي خود را در زندگي دنياي خويش برده‌ايد و كام برگرفته‌ايد».‏

‏«وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ» (ابراهیم / 30)‏

‏«‏بگو: (از اين چند روزه زندگي) بهره و لذّت ببريد، چرا كه بازگشت شما به سوي آتش دوزخ است (و ‏در آنجا جز كباب شدن و عذاب ديدن نمي‌بينيد)».‏

اگر قرار باشد كه تفسیر بدون هیچ ضوابطی و بر مبناي هوی و هوس صحیح باشد، مي‌گوييم: این آیه‌ و ‏امثال آن به‌ تحریم نکاح متعه‌ تصریح داشته‌اند، زیرا هرکس تمتع جوید، آتش به‌ عنوان سرانجام او ‏قلمداد می‌شود، و مراد از تمتع همان نکاح متعه‌ است، بنابر این نکاح متعه‌ حرام می‌باشد.‏

این همان چیزی است که فقهاء امامیه در تفسیرشان با آیات داراي الفاظ مشترک به کار می‌برند! ‏

زيرا الفاظي را كه در اصل بیش از یک معنی دارند، بدون هیچ ضوابط لغوی و قرائن لفظی، بر ‏معنایی که مد نظرشان است، حمل می‌کنند. ‏

و با آيه‌ي زير نيز همين عمل را انجام داده‌اندو آنجا كه خداوند‏ مي‌فرمايد:‏

‏« فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» آنان از تشابه لفظي ميان الفاظ «استمتاع» و «ازدواج متعه» ‏بهره‌برداري نموده‌اند و ازدواج موقت را به معنای نکاح تعبیر کرده‌اند، بدون اين‌كه‌ به عظمت این ‏موضوع نگاه کنند و همچنين بدون اين‌كه‌ قرائن لفظی‌اي را در نظر گيرند که‌ بر معنای مورد نظرشان ‏می‌چربد.‏

موضوع ازدواج موضوعی است بزرگ و ارزشمند، زیرا به آبرو و نسل مربوط می‌باشد، پس به ناچار ‏باید دلیل آن صریح و آشکار باشد و لفظ (استمتاع) لفظ صریح یا قطعی‌اي نیست که دلالت بر ازدواج ‏موقت نماید و این فقط یک شبهه است که اعتماد به آن درست نیست و لفظ احتمال معنی دیگری می‌دهد ‏که‌ همان بهره‌برداری از همسر و کامیابی به‌ جماع و متعلقات آن می‌باشد، از این‌رو لفظ به‌ عنوان ‏کنایه‌ای برای جماع قلمداد می‌شود، چنان‌که‌ این روش همیشگی قرآن است که‌ در چنین مواردی مسأله‌ ‏را به‌ صورت کنایه‌ ذکر می‌نماید و از ذکر نام صریح آن‌را خودداری می‌کند.‏

بنابراین آنچه را که به آن اعتماد کرده‌اند دلیل متشابهی است که بیش از یک معنی دارد. و ادله‌های ‏متشابه، ظنی و دارای احتمال صلاحیت آن‌را ندارند که در این امر خطیر به آن‌ها استناد شود. اگر ‏خداوند متعال در این آیه، (ازدواج موقت) مد نظرش بود با لفظ صریح آن‌را بيان مي‌داشت تا هرگونه ‏تأویل و احتمالي از آن بزدايد همچنان که شأن خداوند بلند مرتبه در کارهای مهم و با ارزش با قطعیت ‏است. ‏

و آبروی انسان مسلمان و مباح داشتن عفت زنان محصنه از عظیم‌ترین و با ارزش‌ترین کارهاست. ‏

 

قرائنی که باعث ترجيح يکی از معانی لفظ مشترک می‌شوند:

در موضوع (ازدواج با کنیزان) بیان کردیم که حمل لفظ مشترک (لفظی که بیش از یک معنا دارند) بر ‏یکی از این معانی بدون در نظر گرفتن قرائن آشکار، صحيح نمي‌باشد. ‏

همچنان که قبلاً نيز ذکر کردیم دلایل کارهای مهم و اساسی از جنس متشابه نیستند یعنی الفاظ این کارها ‏صریح و محکم هستند و الفاظ مشترکی نمي‌باشند که برای ترجیح دادن یکی از آن معاني بر دیگری به ‏قرائن نیاز داشته باشیم. همچنان که ادله مشروعيت نماز، زکات، روزه، جهاد، ازدواج دائمی و ازدواج ‏با کنیزان چه رسد به قضاياي یکتاپرستی، نبوت و معاد صریح و محکم است. دلايل این امور مهم، ‏صریح است به گونه‌ای که الفاظشان مستلزم آوردن قراین و دلایل آشکار نیست، و در باب راجح و ‏مرجوح قرار نمی‌گیرند و به خاطر اين‌كه‌ داراي دلایلي قطعی هستند به ثابت بودن آن‌ها یقین پیدا ‏می‌کنیم. ‏

و این بدان معنا است که نبايد دلایل تمامی امورات خطیر از جنس مشترک باشد به گونه‌ای که فقط با ‏قرائن بتوان آن دلیل را مشخص نمود و در غیر این صورت (اگر دلیل مشخص نباشد) آن‌را باطل قلمداد ‏می‌نماییم. یعنی هر امر عظیمی که‌ در باب راجح و مرجوح قرار می‌گیرد، لازم است كه در مورد آن ‏بگوییم این امر باطل است. ‏

این آیه قرآنی که برای ازدواج موقت به آن استناد نموده‌اند، محکم و قطعی الدلاله نیست، بلکه لفظ ‏مشترکی است که احتمال چندین معنا را دارد؛ پس برای ترجیح یکی از این معانی مستلزم قرینه ‏مي‌باشد. تفسیر کلمه‌ی «استمتعتم» به‌ نکاح متعه‌ و خالی کردن آن از سایر معانی، به‌ وسیله‌ی متن و ‏لفظ کلمه‌ اثبات نمی‌گردد، بلکه‌ به‌ قراین آشکاری نیاز دارد، و این بیانگر بطلان ادعای آنان می‌باشد. ‏پس چگونه همه‌ي قرائن نفی می‌شوند و می‌توانیم بگوییم مقصود این آیه (ازدواج موقت) بوده است؟

از جمله‌ي این قرائن: ‏

‏1- آیه: « وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ ‏فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ» (نساء / 24)‏

لفظ استمتاع در این آیه نوع خاصی از ازدواج و يا نوعی از زنان ‌را در بر نمی‌گیرد، بلکه لفظی است ‏عام و شامل تمامي كساني مي‌آيد كه خداوند‏ به‌ نوعی ازدواج با او را حلال اعلام داشته‌ است؛ زیرا ‏ضمیر (هن) در کلمه (منهن) كه متعلق به استمتاع مي‌باشد به موارد ذکر شده در این آیه « وَأُحِلَّ لَكُم مَّا ‏وَرَاء ذَلِكُمْ». ارجاع داده مي‌شود

بنابراین استمتاع لفظ عامی است که هر نوع ازدواج شرعی دائمی و ازدواج با کنیزان‌ را که خداوند ‏حلال گردانیده است در بر می‌گیرد و به نوع خاصی از ازدواج که ازدواج موقت باشد، مرتبط نیست؛ ‏زیرا آنچه را که خداوند متعال در کتابش حلال گردانیده است – بر عکس آنچه را که حرام گردانیده ‏است – به بیشتر از این دو نوع نکاح، سخنش را طولانی نمی‌کند؛ زیرا غیر از این دو نوع ازدواج، هر ‏نوع ازدواج دیگری - با نص قرآنی- حرام است. طبق این آیه: ‏

‏« وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ (5) إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (6) فَمَنِ ‏ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ» (مؤمنون و معارج / 5-7 و 29-31)‏

پس کلمه (استمتعتم) آمده تا اين‌كه‌ معنای لغوی و يا کنایه از آن افاده شود براساس روش قرآنی که در ‏کنایه از ذکر کارهای جنسی با کلمات صریح و آشکار پرهیز می‌کند. و معنی اصطلاحی به نوعی از ‏انواع ازدواج منجر نمی‌شود. ‏

‏2- فرموده‌ي خداوند متعال بعد از آن: ‏

‏« وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ» ‏‏(نساء / 25)‏

دلالت بر این دارد که منظور از ازدواجی که قبلاً ذکر شد، همان ازدواج شرعی و دائمی است؛ زیرا ‏سخن از دشوار به سوی آسان منتقل می‌شود پس هر کس که به این نوع ازدواج دائمی قادر نبود و انجام ‏این کار بر او دشوار باشد و اسباب و لوازم ازدواج برایش مهیا نبود، باید با آنچه از کنیزان مؤمن در ‏اختیار دارد، ازدواج کند. و هیچ شکی در این نیست که ازدواج موقت بسیار آسانتر از ازدواج با کنیزان ‏تحت مالکیت است. پس اگر مقصود بیان همان نوع اول بود، واجب می‌شود که ترتیب سخن برعکس ‏شود (یعنی از آسان به دشوار و با ازدواج با کنیزان شروع می‌شد، سپس (ازدواج) آسان‌تری را ذکر ‏می‌کند که همان صیغه است، پس انتقال از دشوار به سوی آسان صورت می‌گرفت. پس همانا عبارت « ‏وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ »مستلزم اين است كه مورد ذكر شده دشوارتر از مورد بعدي باشد. زيرا در غیر این ‏صورت تناقض، پریشانی و آشفتگی روی می‌داد، و این با صحت کلام خداوند منافات دارد. ‏

‏ 3- همانا خداوند بلند مرتبه ازدواج حلال را به تحقق یافتن شرط پاکدامنی مشروط کرده است و مقصود ‏از آن کسانی که آبروریزی می‌کنند و به شهوترانی مشغول‌اند، نمی‌باشد. ‏

پس فرموده است: « وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن ‏فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ» (نساء / 24)‏

و فرموده است: « مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ» (نساء / 25)‏

‏«زنان پاکدامنی که زناکار نباشند و برای خود دوستانی (نامشروع) برنگزینند.»‏

و فرموده است: « وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آَتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ ‏مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ» (مائده / 5)‏

‏«(و ازدواج با) زنان پاکدامن مؤمن، و زنان پاکدامن اهل کتاب بیش از شما، حلال است، هر گاه که ‏مهریه‌ي آنان ‌را بپردازید، قصد ازدواج داشته باشید و منظورتان زناکاری و یا انتخاب درست نباشد.»‏

تحقق نیافتن این شرط در ازدواج موقت غير ممكن است، پس اگر قصد خداوند بلند مرتبه از لفظ: ‏‏«استمتعتم» متعه مي‌بود، هرگز آن‌را برای این (ازدواج) شرط قرار نمی‌داد. ‏

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.‏

وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.‏

 

 


بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتايج قبل

 

ارسال مقاله به دوستان

چاپ مقاله

 

     

  معرفي سايت به دوستان  |   درباره ما   |  تماس با ما

All Rights Reserved For BlestFamily.com © 2010

كليه حقوق مادي و معنوي سايت محفوظ است.