برخي معتقدند كه تفاخر به نسب امري زيبا و پسنديده است، و از اين آيه استدلال مي
گيرند: «وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ» [انعام آيه 165] (و بعضي را
بر بعضي ديگر مراتبي برتر داد).
و اين حديث:[ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى كِنَانَةَ مِنْ وَلَدِ إِسْمَعِيلَ،
وَاصْطَفَى قُرَيْشًا مِنْ كِنَانَةَ، وَاصْطَفَى هَاشِمًا مِنْ قُرَيْشٍ،
وَاصْطَفَانِي مِنْ بَنِي هَاشِمٍ] (الله تعالي) از ميان فرزندان اسماعيل، كنانه را
برگزيد و از كنانه، قريش را برگزيد، و از قريش، هاشم را برگزيد، و من محمد را از
بني هاشم برگزيد»
مسلم (2276)،
نظر شما در اين مورد چيست؟
الحمدلله،
تفاخر به نسب به طور مطلق، جايز نيست، بنابراين مي توان گفت اين موضوع به طور مطلق
صحت ندارد.
رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ درحديثي مي فرمايد:«
لَيَنْتَهِيَنَّ أَقْوَامٌ يَفْتَخِرُونَ بِآبَائِهِمْ الَّذِينَ مَاتُوا ... أَوْ
لَيَكُونُنَّ أَهْوَنَ عَلَى اللَّهِ مِنْ الْجُعَلِ الَّذِي يُدَهْدِهُ الْخِرَاءَ
بِأَنْفِهِ »
ترمذي(3995)
(كساني كه به پدران و نياكان مرده خود افتخار مي كنند بايد از اين كار باز بيايند،
و در صورتي كه باز نيايند، نزد الله تعالي از سوسكي كه سرگين و كثافت را با بيني
خود مي غلطاند، پست تر خواهند بود.)
افتخار به نسب از امور جاهليت است.
رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرموده اند: «إِنَّ اللَّهَ
قَدْ أَذْهَبَ عَنْكُمْ عُبِّيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ وَفَخْرَهَا بِالْآبَاءِ،
إِنَّمَا هُوَ مُؤْمِنٌ تَقِيٌّ وَفَاجِرٌ شَقِيٌّ، النَّاسُ كُلُّهُمْ بَنُو آدَمَ
وَآدَمُ خُلِقَ مِنْ تُرَابٍ»
ابو داود (5116)،
[ الله تعالي تعصب جاهليت و افتخار به پدران را از شما دور كرده است؛ فرد يا مؤمن
پرهيزگار است؛ يا فاسقِ بدبخت، مردم همه از فرزندان آدم هستند و آدم از خاك آفريده
شده است. ]
رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرمود: «أَرْبَعٌ فِي
أُمَّتِي مِنْ أَمْرِ الْجَاهِلِيَّةِ لَا يَتْرُكُونَهُنَّ: الْفَخْرُ فِي
الْأَحْسَابِ، وَالطَّعْنُ فِي الْأَنْسَابِ، وَالْاسْتِسْقَاءُ بِالنُّجُومِ،
وَالنِّيَاحَةُ»
مسلم (934)
[از امور جاهليت چهار چيز در ميان امت من باقي مانده است كه آنها را ترك نمي
دهند، كه عبارتند از: فخر به حسب، طعن در نسب، طلب باران به وسيله ي ستارگان، نوحه
خواني گريه و زاري براي مردگان.]
اين حديث بيانگر نكوهش افتخار به نسب است؛ زيرا شرف آدمي با كارهايي است كه انجام
مي دهد، و شرافت آبائي و اجدادي سودي به انسان نمي رساند.
شاعر گفته:
إذا افتخَرت بأقوامٍ لهم شرف
قلنا صدقتَ ولكن بئس ما ولدوا (شعر منسوب به ابن الرومي است با اين لفظ لئن فَخَرت بآباءٍ ذوي حسبٍ
+ لقد صَدَقتَ ولكن بئس ما ولدوا)
یعنی:
آنگاه كه تو به گذشتگان با شرافت خود مي نازي ما سخن تو را تصديق مي كنيم؛ اما بدان
كه فرزندان نگون بختي از خود بر جاي گذاشته اند!
رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرموده اند: «مَنْ بَطَّأَ
بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ»
[مسلم:3699].
(كسي كه عملش او را عقب بياندازد، نسبش او را به جايي نمي رساند)
منظور از اين آيه« وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ » (وبعضي را بربعضي
ديگر به مراتبي برتري داد) فضائل ظاهري مراد است: مانند علم و زهد و عبادت و سخاوت
و شجاعت و امثال آن؛ زيرا الله تعالي به صاحبان چنين صفاتي در دنيا و آخرت فضل و
برتري نصيب مي گرداند.
الله تعالي در قرآن فرمود: «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آَمَنُوا مِنْكُمْ
وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ» [مجادله:11]
(الله تعالي به كساني از شما كه ايمان آورده اند و بهره از علم دارند، درجات
بزرگي مي بخشد.)
منظور از حديثي كه در متن سؤال مطرح شده است، اين مي باشد كه الله تعالي رسول الله
صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ را از مشهورترين و اشرفترين عرب انتخاب
نمود تا مردم پس اين كه اطمينان نموده ند كه اين كه پيامبر از نسلي با لياقت و با
كمال و جمال است و در بين عربهاي ديگر از جايگاه بالاتري برخوردار هستند، بديهي است
كه به امانت داري و صداقت او بيشتر اعتماد مي كنند؛ اين ويژگي امري معنوي است كه
تقويت كننده امر نبوت محمدصَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ است؛ با وجود
اين امتياز و ويژگي در بقيه افراد قبيله پيامبر از عموهايشان و ديگران كه به رسالت
ايشان ايمان نياورند، امتياز نژاد و قبيله به آنان سودي نرساند و به آنان مايه
افتخار و مباهات نشد، از جمله عموي رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
وَسَلَّمَ ابولهب- كه در قرآن در مورد ايشان فرمود: : «تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ
وَتَبَّ» [بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او]
شاعر در اين مورد مي گويد:
[ لعمرك ما الإنسان إلا بدِينه فلا تترك التقوي اتّكالاً علي النسب ]
[فقد رفع الإسلام «سلمانَ» فارسٍ و قد وضع الشرك الشَّقِيَّ «أبا لهب» ]
بدون ترديد سرمايه ي انسان دين اوست بخاطر نسب مسير تقوي رها نمي شود(شعر منسوب به
علي است وهمچنين ومنسوب به صاحب بن عباد وبه جاي كلمه عاشقي، شريف است.)
یعنی:
اسلام به سلمان فارسي عزت داد و شرك و بت پرستي ابولهب شقي و بدبخت را خوار و ذليل
نمود.
فتوا با امضاي شيخ ابن جبرين مورخه 29/10/1420
IslamPP.Com
|