Thu, 10 Apr 2025پنجشنبه 21 فروردين 1404
 
كليپهاي صوتي و تصويري: 599
تعداد كل مقالات : 2523
تعداد كل بازديدها تاكنون : 9465850
 
 
 

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (من کانت له امرأتان يميل مع أحدهما علي الأخري، جائ يوم القيامة وأحد شقيه ساقط) «هر کس دو زن داشته باشد و بين آنها عدالت برقرار نکند، روز قيامت در حالي به پيشگاه خداوند حاضر مي‌شود که يکي از پهلوهايش ساقط (افتاده) است».ابن ماجه (1969)، ولي تمايل قلبي بيشتر به يکي از آنان اشکال ندارد.

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (خيرکم، خيرکم لأهله، و أنا خيرکم لأهلي) «بهترين شما کسي است که با خانواده‌اش خوش‌رفتارتر باشد و من بهترين شما براي خانواده‌ام هستم».ترمذی (3985)

******************

از علي رضی الله عنه روايت است : (صنعت طعاما فدعوت رسول الله صلی الله علیه وسلم  فجاء فرأي في البيت تصاوير فرجع فقلت : يا رسول الله، ما أرجعک بأبي أنت و أمي؟ قال : إن في البيت سترا فيه تصاوير، و إن الملائکة لاتدخل بيتا فيه تصاوير). «غذايي را درست کردم و پيامبر صلی الله علیه وسلم  را دعوت نمودم، پيامبر آمد و چند عکسي را در خانه ديد و برگشت. گفتم اي رسول خدا! پدر ومادرم فدايت باد چه چيزي باعث شد که برگردي؟ فرمود : در خانه پرده‌هاي عکس‌داري(عکس ذي روح) بود و ملائکه به خانه‌اي که در آن عکس باشد داخل نمي‌شوند». ابن ماجه (3359)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (إذا دعي أحدکم إلي طعام فليجب، فإن کان مفطرا فليطعم، و إن کان صائما فليصل : يعني الدعاء) «هرگاه يکي از شما دعوت شد، دعوت را اجابت کند، پس اگر روزه نبود غذا بخوردواگر روزه بود (براي صاحب عروسی) دعا کند». بیهقی (263/7) و مسلم (1431)

******************

پيامبر -صلى الله عليه وسلم- فرمود: (إذا دعي أحدکم إلي الوليمة فليأتها) «اگر يکي از شما به وليمه (عروسی که در آن امر خلاف شرع نباشد) دعوت شد، بايد براي آن بيايد». متفق عليه : بخاری (5173)، مسلم (1429)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (شر الطعام طعام الوليمة، يمنعها من يأتيها، و يدعي إليها من يأباها، و من لم يجب الدعوة فقد عصي الله و رسوله) «بدترين عذا، غذاي وليمه‌اي است که فقراي نيازمند از آن منع و ثروتمندان بي‌نياز به آن دعوت شوند، وکسي که دعوت وليمه را اجابت نکند به راستي نافرماني خدا و رسول او را کرده است». متفق عليه : مسلم (1432)، بخاري و مسلم اين حديث را بصورت موقوف از ابوهريره روايت کرده‌اند، بخاری (5177).

******************

مشاهده كل احاديث

 
 
 

اسلام - قرآن و تفسیر
نوار اسلام
سایت جامع فتاوای اهل سنت
مهتدین
عصر اسلام
دائرة المعارف شبکه اسلامی
اسلام تيوب
اخبار جهان اسلام
سایت بیداری
کتابخانه
پاسخ به شبهات دینی
اسلام هاوس

فرق بین خون حیض و استحاضه و نفاس

خون حیض و خون استحاضه و خون نفاس با همدیگر چه فرقی دارند؟

 

الحمدلله،

این خونها از یک محل بیرون می آیند، اما اسم و حکم هر یکی با دیگری فرق می کند چون علت و سبب هر یکی با علت و سبب دیگری متفاوت است.

خون نفاس:

نفاس: خونی است که بعد از زایمان مشاهده می شود و باقیمانده ی خونی است که در دوران حاملگی در رحم محبوس بوده است، پس از زایمان این خون به تدریج بیرون می آید. مدت آن گاهی کوتاه و گاهی طولانی است.

 خون نفاس حد اقلی ندارد.

   حد اکثر آن طبق قول مذهب اگر از چهل روز بیشتر باشد و مطابق با عادت حیض نباشد، استحاضه محسوب می شود.

اما صحیح این است که اکثر آن حدی ندارد.

 اما خونی که بدون زایمان می آید:

 سنّت الهی بر این است که هر گاه زن صلاحیت حامله شدن را داشته باشد، در اوقات مشخصی بر حسب حالت و طبیعتش از او خون می آید. یکی از حکمت های وجود خون در رحم این است که خون یکی از ارکان مادّه حیات انسان است.

 نوزاد در شکم مادر با خون تغذیه می شود. بايد دانست كه در اغلب موارد، در دوران حاملگی از زن خون نمی آید، بنابراین خونی که از زن می آید، خون حیض است؛ زیرا آمدن حیض در وقت آن نشانه ی تندرستی و سلامت است و نیامدنش نشانه ی عدم تندرستی است. علمای شریعت و پزشکان بر این امر اتفاق نظر دارند. و از طرفي  شناخت عموم مردم و تجربه هایشان بیانگر همین مطلب است.

 بنابراین علما در تعریف حیض گفته اند: خونی طبیعی است که در اوقات مشخصی از زن می آید، و آن را حیض نامیده اند. شریعت اسلام اسمی را که زنها بر این خون گذاشته اند تأيید کرده است، و برای آن احکامی شرعی مقرر نموده که مردم این احکام را فرا گرفته و بر آن عمل می کنند. وقتی كه خون قطع شود احکام هم برداشته می شوند؛ زيرا حکم با علتش دور می زند.

پس بنا بر این قول صحیح و بلکه آنچه قطعاً درست است، این است که حیض، از نظر سنّ زن، و زمان آن حداقل و حداکثر ندارد. همچنین طهر و پاکی بین دو حیض، هم حداقل مشخصی ندارد؛ بلکه حیض یعنی: آمدن خون و طهر یعنی نیامدن خون.

 خون حیض گاهی کم می شود و گاهی زیاد و ایام آن گاهی جلو می افتد و گاهی عقب؛ چون ظاهر نصوص شرعی و عمل مسلمین بیانگر همین مطلب است که زنان جز عمل به این قول چاره ای دیگر ندارند.

 اما آنچه در مذهب حنبلی مشهور است این است که: کمترین سنّی که زن در آن حیض می شود نُه سالگی است و اکثر آن پنجاه سالگی است. حداقل مدت حیض یک شبانه روز است و اکثر آن پانزده روز است، و آنچه از این فراتر باشد حیض نیست و به سبب آن عبادت ترک نمی شود، و اگر از عادت زن بیشتر بیاید یا کمتر یا پس و پیش شود، زمانی زن می تواند آن را به حساب بیاورد که سه بار تکرار شود و آنگاه برایش عادت شمرده می شود و بر او لازم مي شود كه قضای روزه خود را بیاورد.

 دلیلی که برای بخشی از این گفته، نه برای همه آن می آورند این است که می گویند: آنچه وجود دارد، حالت غالب است و حالتی که زن از آن بیرون می آید نادر است. اصل این است که برای آنچه به ندرت اتفاق می افتد حکمی ثابت نمی شود.

  بايد دانست كه این دلیل ضعیفی است؛ چون آنچه وجود دارد تفاوت های زیادی در آن پیش می آید. همه بر این امر اتفاق نظر دارند که زنها در این امور با یکدیگر متفاوت هستند.

 امور به سه صورت نامگذاری می شوند: شرعی، لغوی و عرفی، و همه بر این مطابقت می نمایند که این خون حیض است و نبود آن طهر و پاکی است؛ آنچه این سه حقیقت بر آن متفق هستند، روشن ترین و رساترین حکم است.

 بنابراین از دیدگاه مذهب: استحاضه، خونی است که از پانزده روز بیشتر باشد، و یا خونی باشد که نمی تواند حیض قرار بگیرد. مانند این که از یک شب و روز کمتر باشد یا قبل از نُه سالگی یا بعد از پنجاه سالگی باشد.

اما قول صحیح این است که حیض، اصل است و استحاضه امری عارضی است، مانند این که: همیشه و به طور مداوم از زن خون بیاید، یا خانمی شبیه به زنی باشد که همیشه از او خون می آید به این صورت که همواره از او خون بیاید؛ مگر در اوقات کوتاهی که قابل توجه نیستند. به هر حال اگر ثابت شد که خون زن استحاضه است، اگر قبل از این عادتی داشته است، همان عادت، حیض او شمرده می شود، و آنچه بیشتر از عادت اوست استحاضه شمرده می شود که باید غسل کند و در آن روزها عبادت نماید. اگر عادت مشخصی ندارد؛ اما می توان در خونی که از او می آید تفاوت قایل شد. به این صورت که بخشی از خون غلیظ و بخشی از آن رقیق یا بخشی از خون سیاه و بخشی قرمز و یا بعضی بد بو و بعضی غیر بد بو باشند. پس خون غلیظ و سیاه و بد بو حیض است و بقیه استحاضه است، اما از نظر مذهب در چنین خونی که متفاوت است شرط، می گذارند که صلاحیت حیض بودن را داشته باشد. یعنی از یک شبانه روز کمتر نباشد و از پانزده روز بیشتر نباشد.

 اما درست این است که چنین چیزی اعتبار ندارد، و اگر زن، عادت مشخصی نداشت در هر ماهی اغلب دوران حیض، یعنی: شش یا هفت روز را حیض حساب کند، به دلیل آنچه در احادیث بیان شده است، سپس بعد از گذشت آن روز ها که حیض شمرده شده اند، غسل کند و تا جایی که می تواند جلوی خونی را که می آید بگیرد و برای وقت هر نمازی وضو بگیرد و نماز بخواند.

 خلاصه مطالب گذشته این است که:

خون نفاس: سبب آن ولادت است.

استحاضه: خونی است که به سبب بیماری یا چیزی دیگر پیش می آید.

حیض: خون اصلی و طبیعی است.

 

  الشیخ السعدی- إرشاد أولي البصائر و الألباب،ص(48-53)

IslamPP.Com


بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتايج قبل

 

ارسال مقاله به دوستان

چاپ مقاله

 

     

  معرفي سايت به دوستان  |   درباره ما   |  تماس با ما

All Rights Reserved For BlestFamily.com © 2010

كليه حقوق مادي و معنوي سايت محفوظ است.