حقوق سالمندان
الحمدالله رب العالمين، والعاقبه للمتقين، ولاعدوان الا علي الظالمين، والصلاه
والسلام علي محمد الذي ارسله ربه رحمه للعالمين و علي آله و صحبه اجمعين.
پیری یکی از مراحل تاریخ و زندگی انسانی و جزئی جداییناپذیر از وجود همه جامعه ها،
نسلها و غالب انسانهاست و بالا رفتن سن ادامه تاریخی طولانی است که انسان در آن
به زندگی خویش ادامه داده است و ممکن است روزها و سال های آن از سختیها،
فداکاریها و قرار گرفتن در معرض انواع مشکلات، فقر، شکست، محنت، یا آزمایش شدن از
طریق ثروت، قدرت و یا همراه با بیماری، ناتوانی و دچار شدن به حوادث و گرفتاریها
مملو بوده باشد.
فداکاری ـ هرچند گاهی برای ساختن شخصیت و آینده خویشتن است ـ غالباً به خاطر تأمین
رفاه، آسایش، تحصیل، کسب کار، حرفه، ازدواج و ... فرزندان است که انجام میگیرد.
حق و انصاف نیست که آن نسل فداکار که کمکم، مشغول ورق زدن آخرین صفحات از کتاب
زندگی خود میباشند به دست فراموشی و بیتوجهی سپرده شوند، و در چنبره ضعف، بیماری
و نیازمندی به مراقبت و نگهداری، رها بشوند. بلکه لازم است در راستای عمل به اصول و
ارزشهای انسانی و فطری دین اسلام و رسالت راهگشا و نورانی آن که در مقابل شدائد و
مشکلات اعضای خانواده را به فداکاری و همکاری و احساس مسئولیت متقابل فرا میخواند
و وجود سالمندان را در منزل و کانون گرم خانواده مایه خیر، برکت و کرامت به شمار
میآورد و پیری را سرچشمه آرامش و عامل ایجاد تفاهم میان فرزندان و تحقق محبت و
همبستگی همه زنان، مردان، بزرگ و کوچک خانواده به حساب میآورد. از هیچ تلاشی برای
خدمت، احترام و نگهداری آنها دریغ نورزیم.
در فرهنگ اجتماعی ملتهای مسلمان غالباً بزرگان از احترام و منزلت شایستهای
برخوردارند و حتی آنها را در مقام سرپرستی و تصمیمگیری خانواده قرار میدهند. و
همه خویشاوندان از آنان حرفشنوی دارند و از دستوراتشان سرپیچی نمینمایند. و همه
کسانی که از نزدیک با فرهنگ دینی حاکم بر خانوادههای مسلمان آشنایی دارند، این
موضوع را به خوبی درک کردهاند. و تفاوت اساسی جو حاکم بر خانوادههای مسلمان را با
روابط نامعلوم و از هم گسیخته خانوادههای غربی و شرقی به درستی متوجه گردیدهاند و
به وضوح میبینند که سالمندان و بزرگان مسلمان در میان خانواده و فرزندان خویش از
جایگاه و احترام خاصی برخوردارند و از زندگی خود لذت میبرند. اما پیران در غرب
غالباً در خانهها یا در واقع شبهزندانهایی به نام خانه سالمندان در غربت،
اضطراب، بدبختی و شقاوت روزگار را به سر میبرند.
بسیاری از محققین و روزنامهنگاران در ممالکی که در دهه 90 میلادی از اتحاد شوروی
جدا گردیده و اعلام استقلال نمودند عملاً آن را لمس کردهاند. اما با آغاز حرکت
تحولات اجتماعی که در بسیاری از عرصهها زندگی معاصر شاهد آن است، برخی از مظاهر و
جوانب منفی در محیط خانواده و اجتماع مشاهده میشود که ارزشها و مفاهیم موجود و
فرهنگ حاکم بر خانوادهها را مورد تهدید قرار داده و از روی عادت، رسوم و روابط
اجتماعی که تا سالیانی پیش بسیار محکم و استوار بودند به تنش و لرزش انداخته است.
وجود این مظاهر منفی و ناهنجاریهای ناروا عامل بروز حالات و حوادث بسیار
ناخوشایندگی گردیده و زمینه را برای بیمبالاتی نسبت به مقام، منزلت و کرامت
سالمندان فراهم گردانیده و عدهای به خاطر فرار از خدمت و رسیدگی به حال و وضعشان،
آنها را در گوشه تنگ و دلآزار خانههای سالمندان انداختهاند. به این بهانه که
همسر فرزند حاضر به خدمت به پدر و مادر شوهر نیست، پسر یا فرزندان دیگر آن گوهرهای
گرانبها و تلاشگران خستگیناپذیر که اسباب پا نهادن فرزندانشان به صحنه حیات فراهم
نموده و برای رشد و تربیت آنها سختی ها و مرارتهای فراوانی را به جان خریدهاند،
را به تبعیدگاهی به نام خانه سالمندان فرستاده و از کانون گرم، محبت و خدمت خود
آنان را محروم نمودهاند؟!
اینک به بیان برخی از برنامههای مربوط به بهبود وضعیت سالمندان میپردازیم:
الف : مراقبتهای پزشکی از سالمندان
در دانشکدههای پزشکی ممالک اسلامی لازم است به تحقیق و بررسی در مورد بیماریهای
دوران پیری و تأمین کلینیکهای تخصصی در این ارتباط اقدام شود و حکومتها و
هیأتهای اجتماعی راجع به معالجه آن بیماریها همه تلاش خود را به کار بگیرند و
مراکز درمانی اختصاصی آنها به حد کافی در اماکن ضروری تأسیس شوند و دارو، پزشک و
تجهیزات لازم را برایشان فراهم کنند. از طرف دیگر لازم است که برای سالمندان
برنامههای ورزشی، بهداشتی و غذایی پیشرفته و متناسبی را تهیه کنند تا از
بیماریهای صعبالعلاج و عواقب آن در حد امکان جلوگیری نماید؛ زیرا چنین
برنامههایی منافع زیادی را برای جامعه اسلامی به دنبال خواهد داشت.
شریعت هدایتگر اسلام توجه همه را به این مسئولیتها در راستای تضمین زندگی سالم و
محترمانه برای همه انسانها اعم از پیر و جوان، جلب مینماید.
خداوند متعال در این رابطه میفرماید:
«
وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ
يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ » (البقره
/
195)
«با دست خود خویشتن را به هلاکت نیندازید، و احسان و نیکوکاری کنید؛ زیرا به راستی
خداوند نیکوکاران را دوست میدارد».
همچنین در مورد مراقبت از والدین میفرماید:
«
وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا
إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ
لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا » (الاسراء
/
23)
«(ای انسان) پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید، و به پدر و مادر نیکی
کنید، هرگاه یکی از آنها یا هر دو نزد تو به سن پیری رسیدند (کمترین اهانتی را به
آنها مکن و حتی) به آنها اف هم مگو! و بر سر ایشان فریاد مکش و با سخنان محترمانه
با آنها سخن بگو!»
تردیدی در این نیست که لازمه نیکوکاری با پدر و مادر ضرورت فراهم آوردن زندگی سالم
و آرام و تأمین همه نیازهای ضروری اعم از غذا، بهداشت، معالجه، مسکن، لباس و ...
است.
رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودهاند: «بدا به حال کسی که پدر و مادرش سالمند
شوند و کاری نکند که او را به بهشت ببرند».(
ترمذی و حاکم.)
مسئولیتی که فرزندان در مقابل پدر و مادر خویش دارند، در برابر دیگر اقوام، دوستان
و همسایگان ضعیف و نیازمند هم دارند. خداوند متعال میفرماید:
«
وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ
يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ » (الکهف
/
28)
«با کسانی همراه باش که صبح و شام خداوند خویش را عبادت میکنند و در پیشگاهش دعا
مینمایند (و تنها رضایت) ذات او را میجویند و چشمانت را از ایشان برنگردان (و با
آنها همنشین باش)».
همچنین رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودهاند:
«احترام به سالمندان مسلمان جزو احترام نهادن به خداوند است».(
ابوداود.)
و فرموده است:
«هر کسی با خردسالان مهربان نباشد و احترام به منزلت سالمندان را مراعات نکند، جزو
ما (مسلمانان) نیست».(
ابوداود و ترمذی)
و فرموده است:
«هر جوانی که به سالمندی احترام بگذارد، خداوند کسی را برای احترام گذاشتن به او در
ایام پیری برخواهد انگیخت».(ترمذی)
و فرموده است:
«هرکس را در جایگاه خاص خود قرار دهید. (و احترام او را نگاه دارید)».
(ابوداود)
رسول خدا صلی الله علیه وسلم دستور فرموده است که: مدام سالمندان را در راه رفتن،
مشورت نمودن، اقامت نماز و حتی در دفن شدن جلو بیندازند. «پشت سر من عاقلان،
اندیشمندان و پس از آنها به ترتیب دیگران (برای نماز جماعت) صف ببندند».(
مسلم)
و یاران گرامی رسول خدا صلی الله علیه وسلم به این اخلاق و ارشاد نبوی کاملاً
پایبند بودند و در کلام، طعام، راه رفتن و ... سالمندان را پیش میانداختند.
همه آنچه گفته شد بیانگر میزان اهتمام اسلام به احترام گذاشتن به بزرگان، اهل فضل
و سالمندان در همه عرصهها و زمینههاست. به ویژه زمانی که آنها به تأمین زندگی
سالم، بهداشت، مراقبت پزشکی برای حفظ حیات و سلامت نیاز پیدا میکنند و برای رفع
مشکلات، معالجه بیماری و سختیهای زندگی به کمک دیگران محتاج میشوند.
ب : خانه سالمندان
براساس اصول و ارزشهای دینی و اجتماعی سالمندان باید در کنار دیگر اعضای خانواده و
در کانون گرم و پر از صفا و صمیمیت آن زندگی کنند. در همان منزل و محل سکونتی که
غالباً برای فراهم نمودن آن، همه سختی ها و مشکلات را به جان خریدهاند و فرزندانش
را در آن تربیت و سرپرستی کردهاند، لازم است همه خویشاوندان، فرزندان، برادران،
خواهران و ... فضای زندگی خانوادگی را برای آنها با مهر، محبت و مراقبت، بسیار
باصفا و دلپذیر نمایند؛ زیرا زمانی که انسانی در خانه خود یا فرزندان و خویشاوندان
زندگی کند، احساس عزت و سربلندی می نماید، اما چنانچه در خانه سالمندان سالهای
پایانی عمرش را سپری نماید، احساس حقارت و غربت مینماید و دیگران او، خانواده،
فرزندان و خویشاوندانش را با چشم استهزاء و حقارت نگاه میکنند. در واقع فرزندان و
خویشاوندانی که به جز در موارد بسیار استثنایی ـ که امکان نگهداری آنها به خاطر
ضرورت مراقبتهای پزشکی در خانه میسر نباشد ـ بزرگان خود را به خانه سالمندان
میفرستند، مرتکب جنایتی اخلاقی گردیده و به واجب و مسئولیت شرعی و اجتماعی خود پشت
کردهاند؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودهاند: «همین گناه برای انسان
کافی است که موجود زندهای را به دست تباهی، هلاکت و زحمت بسپارد».(
احمد و ابوداود و حاکم)
اما اگر معذورتی شدید وجود داشته باشد یا اینکه فرد سالمند از بیماری سختی رنج
ببرد که امکان پرستاری از او در منزل وجود نداشته باشد یا به بیماریهایی مانند صرع
و رعشه و دیوانگی غیرقابل تحمل مبتلا بگردد و برای افراد عادی قابل تحمل نباشد، یا
اینکه فرزند و خویشاوند نزدیکی وجود نداشته باشد، چنین افراد را به ناچار می توان
در مراکز درمانی یا خانههای مجهز سالمندان که دارای امکانات کافی برای پرستاری از
آنها باشند، قرار داد، اما نباید از سرکشی مداوم، مهربانی، دلسوزی و ماندن در کنار
آنان غفلت بشود و این کارها جزو امور و موازین همکاری و تفاهم اجتماعی و خانوادگی
به شمار میآید.
کسانی هم که از اینگونه سالمندان بیمار مراقبت و پرستاری مینمایند، لازم است،
بردبار و باتحمل باشند، و از اشتباهات و ایجاد مزاحمتهای آنان چشمپوشی نمایند و
به هیچوجه آنها مورد اذیت، آزار، تحقیر و تمسخر قرار ندهند؛ زیرا چنین برخوردهای
ناروایی با کرامت و شخصیت انسانی سازگار نیست و موجب بیشتر شدن بیماری و اضطراب او
شده و قربانی بیماریهای دیگر نیز خواهد شد. از طرف دیگر قرآن بسیاری از مسئولیتها
را از دوش بیماران و سالمندان و افراد علیل برداشته و میفرماید:
«
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى
الْمَرِيضِ حَرَجٌ» (النور
/
61)
«بر نابینا و لنگ و بیماران (و ضعیفان و سالمندان) مسئولیت و بازخواستی نیست».
ج : مخارج سالمندان
هرگاه سالمندان توانایی کار و کسب درآمد را از دست بدهند و دارای پسانداز و منبع
درآمدی نباشند زندگی آنها باید از طریق وجوهات شرعی یا سازمانهای اجتماعی حکومتها
تأمین بشود و این زمانی است که آنان دارای فرزندان و خویشاوندان نزدیکی که بتوانند
زندگی آنها را تأمین کنند، نباشند. اگر آنها دارای فرزند و اقوام نزدیک باشند، بر
آنان واجب است که مخارج ضروریات زندگی پدر، پدربزرگ، مادر و مادربزرگ خود را فراهم
نمایند.
اکثریت علما ـ به جز مالکیه ـ تأمین ضروریات زندگی و مخارج والدین و اجداد را واجب
میدانند؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند:
«
وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا»
(الاسراء
/
23)
«(ای انسان) پروردگارت فرمان داده که جز او را نپرستید و نسبت به پدر و مادر نیکی
نمایید».
بارزترین تبلور احسان و نیکوکاری با پدر و مادر، رسیدگی به وضع مادی و تأمین مخارج
زندگی آنهاست. در این مورد خداوند متعال میفرمایند:
«
وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا» (لقمان
/
15)
«در زندگی دنیا با آنها به گونهای شایسته رفتار و همراهی کن».
توجه به زندگی والدین و فراهم آوردن وسایل آسایش ایشان ـ هرچند مسلمان هم نباشند ـ
جزو مسئولیتهای اساسی فرزندان و خویشاوندان است؛ زیرا این آیه اخیر راجع به پدر و
مادری کافر نازل گردیده و از طرف دیگر روا نیست که انسان، خود در ناز و نعمت به سر
برد و پدر و مادر خود را در میان مشکلات، فقر و گرسنگی رها نماید.
این فرموده رسول خدا صلی الله علیه وسلم این موضوع را مورد تأکید قرار میدهد که:
«بهترین چیزی را که از آن بهره میگیرید این است که حاصل کار خودتان باشد و فرزندان
حاصل عمر شما هستند، (و از اموال و زندگی آنان استفاده نمایید)». (اصحاب
السنن الاربعه ) و این سخن ایشان خطاب به مردی بود که سئوال کرد: با چه کسی بهتر
است خوبی کنم؟ رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: «با مادریت، با مادرت و پس از
او با پدرت و پس از پدر با اقوام و خویشاوندانت».(
ابوداود)
تأمین مخارج زندگی و فراهم نمودن امکانات آسودگی پدر، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ بر
فرزندان و نوادگان واجب است؛ زیرا به پدربزرگ و مادربزرگ، پدر و مادر گفته میشود و
در واقع از همان منزلت آنان برخوردارند. اما مالکیه وجوب تأمین مخارج زندگی را از
طرف فرزندان به پدر و مادر تقسیم خود محدود گردانیدهاند و از نظر آنها تهیه هزینه
زندگی پدر بزرگ و مادربزرگ واجب نیست و همچنین بر آنها نیز واجب نیست که به
نوههای خود کمک مالی بنمایند.
اما چنانچه پدر و مادر سالمندی دارای فرزند نبودند، و پسانداز و منبع درآمدی هم
نداشتند و اقوام و خویشاوندان ثروتمندشان احیاناً حاضر به تأمین معیشت آنها نبودند،
مسئولیت تأمین نیازهای زندگی آنان اعم از مسکن، خوراک، پوشاک و ... به نظام حکومتی
و یا هیأتهای اجتماعی مردمی منتقل میشود؛ زیرا براساس همکاری و تعاون اجتماعی
باید زندگی شایسته و متناسبی برای آنها فراهم بشود.
رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودهاند:
«خداوند بر ثروتمندان مسلمان به اندازه رفع نیاز نیازمندان صدقه و احسان واجب
گردانیده؛ زیرا فقر و گرسنگی گرسنگان با اعمال اغنیا ارتباط دارد. بدانید که خداوند
با ثروتمندان حساب سختی خواهد داشت و مجازات دردناکی را گریبانگیر آنها خواهد
نمود».(طبرانی در معجم الاوسط)
و در حدیث دیگری فرموده است:
«در هر منطقهای انسانی گرسنه سر بر بالین بگذارد، خداوند از آنها اعلان برائت
مینماید».(حاکم و احمد)
د: فعالیت سالمندان
تردیدی در این مورد وجود ندارد که هر انسانی در زندگی و از خلال تجارب خود به
مهارتها و تواناییهایی دست یافته است و همه این مهارتها و استعدادها در جهت رشد،
سازندگی و انتقال آن به نسلهای دیگر دارای ارزش و اهمیت فراوانی است و حتی پیشرفت
و تمدن سریع چیزی از ارزش آنها نمیکاهد.
بر همین اساس لازم است که وزارتخانههای کار و امور اجتماعی در همه ممالک با همکاری
دانشگاهها و هیأتهای مختلف و سازمانهای بینالمللی و منطقهای همه تلاش خود را
برای ایجاد امکانات و برنامهریزیهای متناسب با توانایی ها و خبرگیهای مختلف
سالمندان در جهت بهکارگیری آنها مورد استفاده قرار دهند.
حتی آن عده از سالمندان که توانایی کار و فعالیت را دارند در صورت نیاز به مدت زمان
محدود مثلاً چهار ساعت در روز تحت آموزش قرار دهند یا به کار و فعالیت بپردازند. از
این طریق درهای امید به روی آنان گشوده میشود، و نشاط و شادابی خود را تجدید
مینمایند. از طرف دیگر از تخصص و تجارب آنها به نفع خود و جامعه بهترین استفاده به
عمل خواهد آمد. هرچند تعداد چنین کسانی ممکن است بسیار اندک باشد، امام سهیم نمودن
آنها در سازندگی جامعه بسیار مفید و کارساز خواهد بود و به نفع حکومتها تمام خواهد
شد و از حجم هزینهها و مسئولیتهای بهداشتی و اجتماعی آنها خواهد کاست و بر میزان
صرفهجویی و درآمد آنها خواهد افزود.
کسانی که گمان میبرند، کار و تلاش در شأن هر انسانی نیست و جایگاه و منزلت برخی از
انسانها بالاتر از کار و تلاش است، بسیار در اشتباه هستند و درست موضوع برخلاف
مدعای آنهاست؛ زیرا کار مایه عزت، احترام و تندرستی جسمی و روحی است و شأن هیچ
انسانی از آن بالاتر نیست، حتی اضافه بر حفظ سلامت جسمی و بهداشت روانی، زمینه را
برای رشد نیروهای فکری، ذهنی و نشاط و شادابی روحی فراهم میسازد.
هـ - کارهای متناسب با توانایی سالمندان
نباید سالمندان را از اقدام به کارهایی که توانایی انجام دادن آنها را دارند ـ به
ویژه کارهایی که نیازی به نیروی جسمی ندارند ـ بازداشت؛ زیرا از نظر دینی، دنیوی و
عقلی نباید مانع تلاشهای فردی کودکان و سالمندان در حد تواناییشان گردید؛ زیرا
کار و تلاش، شخصیت کودکان را به خوبی پرورش میدهد و نشاط، شادابی و سازندگی را
برای سالمندان به ارمغان میآورد.
نباید به هیچ یک از کارهای سالمندان که مسبب تعادل شخصیت و پر کردن اوقات فراغت و
مایه رشد، سازندگی و انتقال تجارب آنها به دیگران باشد، با چشم حقارت نگاه بشود و
نباید آنها را از قیام به کارهایی که در حد توانشان است و از آن لذت میبرند ـ بدون
آنکه از نظر جسمی و روحی تحت فشار قرار گیرند و دچار ضعف و ناتوانی شوند ـ منع
نمود؛ زیرا نباید کارهایی که آنها را خسته و توان مینماید به آنان سپرده شود. از
نظر شرعی و عرفی براساس توانایی جسمی و علمی است که کاری به کسی سپرده میشود؛ زیرا
خداوند متعال میفرماید:
«لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا » (البقره
/
286)
«خداوند جز براساس توانایی به کسی تکلیف نمینماید».
و رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودهاند:
«هرگاه کسی را به کاری گماشتید، او را کمک کنید».(
احمد و شیخان)
تکلیف و مسئولیت به هر صورتی که باشد، به نسبت آن به کار، تلاش و مشقت احتیاج دارد،
اما منظور مشقت و سختی غیرعادی است و سختی و مشقت عادی آن است که انسان بدون آنکه
دچار ضرر و زیانی بشود، بتواند آن را انجام بدهد. شریعت اسلام مشقت زیانآور را از
دوش انسانها برداشته است، اما مشقت غیرعادی آن است که معمولاً انسان طاقت و
توانایی انجام آن را ندارد. و اقدام به آن ضرر و زیانی را متوجه جسم و عقل و روح
انسان بگرداند و نظام و روند صحیح زندگی او را بر هم بزند و مانع از قیام به کارهای
خیر و مثبت بشود و در مورد اینگونه کارها تکالیف شرعی متوجه انسانها نگردیده است،
تا از وقوع سختی، مشکلات و عواقب ناگوار آن جلوگیری نماید.
چنانچه با این روح پاک با سالمندان برخورد نماییم و آنها را در کارهای سازنده
مشارکت دهیم، دستاوردهای مادی و معنوی بسیاری را به دست خواهیم آورد و از احساس
پوچی، بیخاصیتی و افسردگی آنها جلوگیری نمودهایم و مانع از مبتلا شدن آنها به
امراض و بیماریهایی که در اثر بیکاری و عدم جنبوجوش سالمندان دچار آنها میشوند،
جلوگیری نموده و اوقاع فراغتشان را با کار و سازندگی پر کردهایم و در آنها احساس
به کرامت شخصیت و نقششان در زندگی خود و جامعه ـ بدون آنکه احساس کنند سربار
دیگران شدهاند ـ به وجود آوردهایم.
خلاصه:
هرگاه افراد سالمند دارای اقوام و خویشاوندانی نبودند، بر مسئولیت حکومتی واجب است
در اماکنی که با شأن و منزلت بزرگان سازگار باشد و از همه امکانات کار، مطالعه،
تفریح، ورزش، بهداشت و معالجه برخوردار باشد، به خدمت و مراقبت از آنها بپردازند؛
زیرا گاهی ممکن است برخی از سالمندان از بیماری جسمی یا روانی خاصی رنج برده و برای
نزدیکان نیز غیرقابل تحمل باشد که به مراقبتهای ویژه و اماکن خاصی نیاز دارند که
در این صورت حکومتها باید به طور رایگان یا با هزینههای بسیار اندک به مراقبت از
آنان سالمندان بیمار اقدام کنند.
یکی از مهمترین مسئولیتهای فرزندان و خویشاوندان تأمین مخارج زندگی سالمندان است؛
زیرا غالباً آنها توانایی کار و زندگی و کسب درآمد را از دست میدهند و غالباً از
منبع درآمد معین و کافی محروم میباشند. بر همین اساس است که اسلام از طریق احکام
نفقات تأمین مخارج آنها را به نزدیکان واجب گردانیده است؛ زیرا خداوند متعال
فرمودهاند:
«
وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا
وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى
وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ » (النساء
/
36)
«تنها خداوند را عبادت کنید و هیچ (کس و هیچ) چیزی را با او شریک ننمایید و به پدر،
مادر، خویشاوندان، یتیمان، درماندگان، مستمندان، همسایگان خویشاوند، همسایگان
بیگانه، دوستان (در سفر و حضر و همراهان و همکاران) و مسافران با نیکی (و مهربانی)
رفتار کنید...».
لازمه حُسن رفتار و نیکوکاری آن است که مراکز مجهزی برای کار، تفریح، تندرستی و
معالجه سالمندان فراهم شود، تا سلامت، شادابی، امیدواری، احساس وجود و کرامت در
آنها شکوفا شود. از طرف دیگر از تواناییها و تجارب فکری و عملی تخصصها و
فنآوریهای آنان متناسب با وضعیتشان حداکثر استفاده به عمل بیاید.
و همچنان که پیشتر نیز گفته شد: «در هیچ شرایطی نباید مجال و فرصت کار و بروز و
ادامه فعالیت و سازندگی ـ در حد توان ـ از آنان سلب شود؛ زیرا کار و مشغولیت روح
شادابی، احساس عزت و افتخار را در آن زنده نگاه میدارد و از افسردگی، احساس پوچی و
دلمردگیشان جلوگیری مینماید.
در خاتمه بحث مربوط به سالمندان یک سری مسائل را به عنوان ضمانتهای عمومی برای
توجه به حقوق آنها براساس اصول و ارزشهای اجتماعی و اخلاقی اسلام بیان نمودهاند
که مفاد و روح آن این است که: حفظ احترام و ضرورت مراعات امور مربوط به سالمندان
حقی استوار و اساسی در زندگی بشری است و باید براساس مهربانی و عطوفت و آگاه از وضع
و شرایط جسمی و روحیشان همه امکانات لازم برای رفاه و آسایش آنها از طرف مؤسسات
رسمی، مردمی و بینالمللی فراهم شود و همه دست به دست هم بدهند تا قوانین خاص
سالمندان که حافظ حقوق و تأمین کننده مصالحشان باشد تهیه شود و به صورت جدی به
مرحله اجرا دربیاید.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
|