حقوق شوهر
الحمدالله رب العالمين، والعاقبه للمتقين، ولاعدوان الا علي الظالمين، والصلاه
والسلام علي محمد الذي ارسله ربه رحمه للعالمين و علي آله و صحبه اجمعين.
مردي كه به همه مسئوليتهاي اخلاقي و مادي خود در ارتباط با خانواده مانند: تأمين
هزينه و مخارج خوراك، لباس و مسكن عمل مينمايد، داراي حقوق دهگانه است كه عبارتند
از :
1- اطاعت مشروع
مرد سرپرست و صاحب خانه است و مسئوليت اداره و رهبري حكيمانه خانواده را برعهده
دارد. در جهت حفظ عزت، كرامت، سعادت خانواده و تحقق اهداف آن برنامهريزي و تلاش
مينمايد و كانون آن را در مقابل سختيها، گرفتاريها، فساد و تباهي مورد حمايت
قرار ميدهد و سايه امنيت، آرامش و استقرار را بر آن گسترش ميبخشد. اما اين مصالح
و اهداف در هيچ جامعهاي به جز در پرتو اطاعت، التزام و نظم تحقق نمييابد.
فرمانبرداري زن از شوهر و فرزندان از پدر و مادر است كه زمينه سر و سامان يافتن
جامعه كوچك خانواده و همچنين اداره صحيح آن را فراهم مينمايد و چنين اطلاعتي موجب
رضايت و خشنودي خداوند ميگردد.
همچنين رسول خدا صلی الله علیه وسلم ميفرمايد:
«رضايت پدر نزديكترين راه به سوي بهشت است».(
احمد و ابن ماجه وحاكم.)
و فرموده است:
«بهشت زير پاي مادران قرار دارد».( قضاعي و خطيب.)
هرگاه پدر فوت كند يا به دلايلي مفقودالاثر شود، پسر بزرگ خانواده بايد بار مسئوليت
اداره خانواده را بر دوش بگيرد؛ زيرا رسول خدا صلی الله علیه وسلم ميفرمايد:
«برادر بزرگتر منزلتش مانند پدر است».(
طبراني و بيهقي.)
اولين حقوق همسري، فرمانبرداري مشروع زن از شوهر است؛ زيرا رسول خدا صلی الله علیه
وسلم فرمودهاند:
«از هيچ مخلوقي نبايد به گونهاي اطاعت كرد كه موجب نارضايتي خالق بشود».(
احمد و حاكم.)
همچنين فرموده است:
«هيچكس را نبايد در كاري كه خداوند به آن خشنود نيست فرمانبرداري كرد. اطاعت تنها
در امور خير و رواست».(شیخان)
اساس اين فرمانبرداري و اطاعت مشروع به قواميتي برميگردد كه خداوند آن را براي پدر
خانواده در نظر گرفته است كه در واقع به معني رياست، اداره و رهبري است؛ زيرا
خداوند متعال فرمودهاند:
«
وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ
دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (البقره / 228)
«براي همسران (حقوق و مسئوليتهايي) است (كه بايد شوهران اداء كنند) همانگونه كه
بر آنان (حقوق و واجباتي)است كه (همسران بايد اداء كنند) به گونهاي شايسته و
مردان را بر زنان (در مسئوليتهاي خانوادگي) برتريهايي است. و خداوند با عزت و
حكمت است».
همچنين فرموده است:
«
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى
بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ » (النساء / 34)
«مردان (در برابر زنان داراي مسئوليتهاي بسياري ميباشند) و حق سرپرستي را بر آنها
دارند. بدين خاطر كه خداوند (به خاطر نظم اجتماع مردان را در برخي صفات بر زنان
برتري بخشيده) و بدين علت كه مردان از دارايي خويش خرج و هزينه را تأمين ميكنند».
خداوند در آيه اول مسئوليت و منزلت بيشتري را كه همان مسئوليت اداره و سرپرستي
خانواده است مقرر نموده و در آيه دوم حق «قوامت» يا رياست حكيمانه را براي او در
نظر گرفته است. اما رياستي همراه با احساس مسئوليت و به دور از استبداد و حقكشي و
بيعدالتي و خودخواهي. و اين دو حق همراه با مسئوليت از آن جهت است كه اگر مرد يكي
از آن دو را از دست داد، از حقوق دومي برخوردار باشد. براي مثال اگر مرد به دلايلي
توانايي تأمين هزينه خانواده را نداشت ازحق سرپرستي و اداره حكيمانه، همچنان
برخوردار خواهد بود. اين حقوق به دو علت و سبب خاص برميگردد:
اول : توانايي جسمي
خداوند مرد را قويتر و با ارادهتراز زنان آفريده است و از طرف ديگر مهارت و تجارب
آنها در مورد زندگي بر آن برتري دارد و زنان معمولاً از نظر جسمي ضعيف و از نظر
تصميمگيري و اراده غالباً دچار ترديد و دودلي ميشوند و جنبه عاطفيشان بر آنها
غلبه دارد. و اين مدعا مدعايي غيرواقعي نيست، بلكه از خلال چهارسال زندگي خانوادگي
و اجتماعي اين موضوع برايم موضوعي تجربه شده و ملموس است.
ترديدي در اين نيست كه صدور فرمان مطلوب به عقلانيت، دورانديشي، حكمت و بررسي همه
جانبهتري احتياج دارد. و در اين عرصه عقلانيت بر مسائل عاطفي برتري دارد، به ويژه
اگر در كنار عقلانيت توشهاي بسياري از تجربه و خبرگي وجود داشته باشد. اما خانمها
با توجه به آفرينش ويژه جسمي و عاطفيشان و عشق به فرزندان، غالباً براي حل مشكلات
خانوادگي به راهحلهاي جزئي و موقتي متوسل ميشوند و به همين خاطر مصلحت زن، مرد و
خانواده ايجاب مينمايد كه بار مسئوليت تصميمگيريهاي مهم و تحمل عواقب آن بر دوش
مرد گذاشته شود.
در واقع «قوامت» اساساًنوعي مسئوليت و تكليف است، نه رياست و فضيلت ويژه و در ذات
خود كرامت و منزلتي به شمار نميرود. زيرا رسول خدا صلی الله علیه وسلم ميفرمايد:
«همه شما مسئول هستيد و در مقابل مردم مسئوليت داريد. رهبر نسبت به مردم مسئوليت
دارد و مرد خانواده نيز در برابر اعضاي آن داراي مسئوليت است و زن در خانواده
مسئوليت نگهداري از حرمت و ثروت آن را بر دوش دارد».( احمد وبخاري و مسلم.)
همچنان كه ملاحظه ميكنيد در اين حديث منزلت مرد خانواده پس از منزلت رهبري حكومت
قرار گرفته و از طرف ديگر پس از مرد، زن نيز در مورد امور خانواده داراي مسئوليت
ميباشد و بايد نسبت به سر و سامان دادن، مرتب نمودن، تربيت، تهيه مايحتاج، محافظت
و حفظ سلامت آن، احساس مسئوليت بنمايد.
دوم : مسئوليت مادي
مسئوليتهاي مختلف مادي مانند: پرداخت مهريه و هزينههاي ازدواج و تأمين نفقه اعم
از تهيه خوراك، لباس، مسكن و ... برعهد مرد قرار دارد و عملاً مرد خدمتكار خانواده
ميباشد و براساس همين خدمتكاري است كه استحقاق رياست همراه با حكمت و مشورت را
پيدا نموده است.
به همين خاطر هرگاه مرد همه امكانات زندگي را در حد توان و امكان براي همسرش فراهم
نمايد، براي اداره صحيح امور خانواده و با توجه به اينكه مرد با علم و آگاهي از
دخل، درآمد و تجارب اقتصادي و اجتماعي بهتر ميتواند پس از مشورت با اعضاي خانواده،
مصالح آنها را مراعات كند، زن نيز بايد از او فرمانبرداري كند. اما اگر مرد به
مسئوليتهاي قوامت و سرپرستي خود عمل نكند، بايد انتظار داشته باشد كه همسرش مطيع و
گوش به فرمان او باشد. اما اگر بدون عذر و دليل از شوهرش اطاعت ننمايدف زني سركش و
ناشزه به شمار ميآيد و حقوق او نسبت به شوهر ساقط ميشود.
سنت است كه مرد در امور زندگي با همسر خويش مشورت نمايد و در اين مورد رسول خدا
صلی الله علیه وسلم را سرمشق خويش قرار دهد. او مدام با اصحاب و همسران خود مشورت
ميفرمود؛ زيرا خداوند متعال به او دستور داده بود كه:
«
وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ » (آل عمران / 159)
«در امور با آنان مشورت كن».
و در مورد صفات اهل ايمان خداوند فرموده است:
«
وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ » (الشوري / 38)
«آنها امورشان را با مشورت حل و فصل مينمايند».
سنت رسول خدا صلی الله علیه وسلم به صراحت به زنان دستور ميدهد كه در راستاي
انتظام امور خانواده، تحقق مصالح، جلوگيري از مفاسد، تأمين خير و دفع شر و زيان از
همسرانشان اطاعت نمايند. رسول خدا صلی الله علیه وسلم ميفرمايد:
«هرگاه خانمي نمازهاي روزانهاش را بخواند و ماه رمضان را روزه بگيرد و ناموس خويش
را حفظ نمايد و از شوهرش اطاعت كند، قطعاً به بهشت ميرود».(
بزار و احمد و طبراني.)
و در حديث ديگر ميفرمايد:
«هرگاه مرگ به سراغ زني بيايد و شوهرش از او راضي بوده باشد، وارد بهشت ميشود».(
ترمذي و ابن ماجه و حاكم.)
معمولاًزنان عاقل، انديشمند، با شرافت و با كرامت كه عقل، حكمت و فرهنگشان بر
ناداني، سطحينگري و ناآگاهيشان برتري دارد، در امور مشروع و صحيح و به خاطر حفظ
نظم و اداره خانواده و مصلحت آن از شوهران خود اطاعت مينمايند و فرزندان خود را به
خوبي تربيت كنند و به رضايت خداوند و جنت او نائل ميگردند.
زني كه بدون عذر و دليل از شوهرش اطاعت نمينمايد خود را در معرض خشم و نفرين
خداوند قرار ميدهد. رسول خدا صلی الله علیه وسلم ميفرمايد:
«هرگاه مردي زن خود را به بسترش فرا بخواند (و زن بدون معذوريت) او را اطاعت ننمايد
و مرد از او خشمگين شود، تا صبح كه ميشود ملائك او را نفرين ميكنند».(
متفق عليه.)
2- منزل محوري
معمولاًمردان نسبت به همسران خود اهل غيرتاند و به هيچوجه راضي نيستند كه ديگران
با چشم طمع به آنان نگاه كنند و از همه توان خود براي حمايت او در مقابل بدكاران و
بدخواهان بهره ميگيرند و از طرف ديگر مسئوليتهاي فراوان اداره منزل و از همه
مهمتر تربيت و نگهداري فرزندان و اداره اموال منزل و پرداختن به نظافت و پخت و پز
و ... ايجاب مينمايد كه زنان به جز در موارد لازم و ضروري منزل را ترك ننمايند.
شايد اين سخن به مزاق عدهاي ناآگاه كه كوركورانه از فرهنگ غربي پيروي مينمايند،
خوش نيايد و آن را توهين به زنان و زيرپا نهادن كرامت و آزادي زنان به شمار
بياورند. بايد به اينگونه آدمها گفت كه: در مورد آزادي و كرامت انسانها در
اشتباه بزرگي قرار داريد، زيرا حفظ كرامت و حريت انسان در آزادي انديشه، اخلاق و
فرهنگ از اسارت بردگي و تقليد بيگانگان است و پر كردن مجالس و محافل از سخنان پوچ و
بيهوده در واقع زمينه ساز فساد و تباهياند و حضور زنان در مجالس غيرعلمي و رفت و
آمدهاي غيرضروري، زيانآلود است كه منزلت و حريتشان زيرپا نهاده ميشود و در معرض
طمع و تهديد بدخواهان قرار ميگيرد. از طرف ديگر همچنان كه گفته شد كارها و
مسئوليتهاي منزل به اندازهاي زياد است كه گاهي زنان در شبانهروز، مشكل از عهده
آن برميآيند.
خداوند متعال خطاب به زنان ميفرمايد:
«
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى»
(الاحزاب / 33)
«(اي خانمها) در خانههاي خود بمانيد (و جز براي كارهاي ضروري از آن خارج نشويد) و
همچون جاهليت پيشين (در ميان مردان) ظاهر نگرديد».
اين آيه هرچند خطاب به همسران رسول خدا صلی الله علیه وسلم نازل گرديده، اما زنان
مسلمان ديگر در هر عصر و زماني بايد راه و رسم آنها را در پيش گيرند و الگوي خويش
قرار دهند و همچنين لازم است زنان به مسئوليت خود عمل كنند و بدون اطلاع مرد و
بدون ضرورت از منزل خارج نشوند. هرچند شوهر حق ندارد از سركشي هفتهاي يك بار او به
پدر و مادر و عيادت آنان جلوگيري نمايد؛ اما به خاطر حفظ صفا و صميميت و جلوگيري از
بيسر و ساماني منزل، زن بايد با اجازه و اطلاع شوهر از منزل خارج شود. البته
چنانچه مرد مانع از سركشي زن به پدر و مادرش بشود، به خاطر آنكه قطع صله رحم و
محبت خويشاوندي است حرام ميباشد و زن را به نافرماني شوهر وادار مينمايد.
مواردي مانند: كمك به مداواي پدر و مادر، عيادت از آنها، بردن آنها پيش پزشك و
ماندن در كنار آنها در بيمارستان ـ چنانچه به غير از او كس ديگري نباشد يا نتواند
آن كارها را انجام بدهد ـ جزو ضروريات به شمار ميرود. در اين موارد بهتر است از
شوهر اجازه بخواهد و چنانچه شوهر اجازه ندهد، زن ميتواند اين فرمان همسرش را
ناديده بگيرد و به خدمت پدر يا مادرش بشتابد.
همچنين زنان ميتوانند بدون اجازه شوهر براي اداي فريضه حج به مكه بروند، به شرط
آنكه در رفت و برگشت محرمي همراه آنها باشد. روزه گرفتن ماه رمضان نياز به اجازه
شوهر ندارد، اما براي روزه مستحب از شوهر بايد اجازه گرفت؛ زيرا رسول خدا صلی الله
علیه وسلم فرمودهاند:
«روزه گرفتن زني كه همسرش حضور دارد بدون اجازه او جايز نيست».(
متفق عليه)
بسياري از زنان كه براي كار ضروري از منزل خارج ميشوند، براي حفظ كرامت و حيثيت
خويش و جلوگيري از فساد و فتنه، حجاب و متانت كافي را مراعات مينمايند. اما
متأسفانه تعدادي از زنان و دختران هم بدون توجه به عواقب ايماني، اجتماعي، خانوادگي
و شخصي آن با سر و بدن نيمه عريان وارد كوچه، بازار، معابر و اماكن عمومي ميشوند.
(و متوجه نيستند كه خودنمايي و بيحجابي نوعي بيماري است و معمولاً آدمهايي كه از
هيچ هنر و دانشي براي جلب توجه ديگران بهرهمند نيستند، از طريق نماياندن سر، سينه
و بدن خود مي خواهند توجه ديگران را به خود جلب كنند و بسياري بر اين باورند كه
انسانها در آغاز زندگي خود از نظر آگاهي، انديشه، اخلاق و فرهنگ در حالتي خام و
ابتدايي به سر برده است و هرچه آگاهي، انديشه، اخلاق و فرهنگ او بيشتر رشد نموده به
همان اندازه بيشتر به پوشانيدن جسم خويش توجه كرده است. و تنها در چهل ـ پنجاه سال
قبل محافل صهيونيستي و سودجو و شهوتپرست در راستاي رسيدن به اهداف سياسي، اقتصادي
و حيواني خود، پديده بيحجابي را از طريق برخي روزنامهها، مجلات، نوار ويديو،
تلويزيون و ...، ترويج نموده و متأسفانه بسياري از دختران و زنان ميمون صفت، و
كممايه، از فرهنگ كهنه و ارتجاعي عريان نمودن بدن تقليد كردهاند».
رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودهاند:
«زنان آبرو و حيثيتاند و هرگاه (به صورتي نامطلوب) از منزل خارج شوند، شيطان
شادمان ميشود و مناسبترين مكان براي آنان ماندن در منزل است».(ترمذي)
از سنت رسول خدا صلی الله علیه وسلم بزار قصهاي را از انس بن مالك نقل نموده است
كه: روزي جمعي زن به خدمت رسول خدا صلی الله علیه وسلم آمده و خطاب به ايشان
گفتند: اي رسول خدا صلی الله علیه وسلم مردان به صحنههاي جهاد رفته و پاداش عظيمي
را نصيب خود گردانيدهاند، آيا كاري هست كه ما آن را انجام بدهيم و به اندازه جهاد
آنها بهرهمند شويم؟ رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: «هر يك از شما كه در خانه
بماند (و به مسئوليتهاي خانوادگي خود عمل كنند) اجر جهاد مجاهدين را به دست خواهد
آورد».
3- محافظت از ثروت و حيثيت
لازم است زنان از حرمت منزل خانوادگي محفاظت كنند و در غياب همسر از ثروت و ناموس
او پاسداري نمايند و به جز با اجازه شوهر كسي را به منزل راه ندهند؛ زيرا رسول خدا
صلی الله علیه وسلم ميفرمايد: «زنان نگهبان خانه شوهرشان هستند و در مقابل محافظت
از آن داراي مسئوليت هستند».
زنان امانتدار اموال خانوادگي هستند و بدون اطلاع شوهر نبايد در آن دخل و تصرف
بنمايند و زنان پاك، پرهيزكار و صالحه زناني هستند كه هرگاه مردانشان آنها را
ميبينند شادمان ميشوند و هرگاه به آنها دستوري بدهند، اطاعت ميكنند و چون به
مسافرت بروند از ثروت و حرمت خانوادگي محافظت مينمايند.
در روز حجه الوداع بود كه رسول خدا صلی الله علیه وسلم ضمن وصيت و سفارش به همه
مسلمانان فرمودند: «شما بر زنانتان حقوقي داريد و همچنين آنها نيز بر شما داراي
حقوقي هستند، حقي كه شما بر آنان داريد، اين است به آنهايي كه شما از ايشان بدتان
ميآيد اجازه ورود به منزلتان را ندهند و با آنان معاشرت نداشته باشند، و حق آنها
بر شما اين است كه به بهترين شيوه با آنها معاشرت كنيد و لباس و غذاي آنها را فراهم
نماييد».(
ابن ماجه و ترمذي.)
رعايت و حافظت از ثروت خانوادگي در اين است كه بدون اطلاع و رضايت شوهر چيزي را به
ديگران ندهند زيرا ترمذي نقل مينمايد كه: رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرموده
است: «زن نبايد بدون اجازه شوهرش چيزي از اموال او را به ديگران ببخشد». در خدمت
رسول خدا صلی الله علیه وسلم گفته شد: حتي اجازه ندارد مواد غذايي را به ديگران
بدهد ؟ فرمود: «بهترين دارايي انسان مواد غذايي است».(
زاد المعاد، ج 4، ص 32.)
از ابوهريره سئوال شد كه آيا زن ميتواند از اموال شوهرش صدقه بدهد؟ او در پاسخ
گفت: نه نميتواند. او تنها از غذاي خود اجازه دارد چيزي را به ديگران ببخشد و اجر
آن براي هر دوي آنهاست و تنها پس از اطلاع و اجازه شوهر است كه ميتواند چيزي از
اموال و دارائي او را به ديگران به عنوان صدقه بدهد. (اين موضوع با اصل مسئوليت مرد
در رابطه با دخل و درآمد و تناسب آن با خرج و هزينه نمودن و جلوگيري از گرفتاريهاي
اقتصادي و بدهكاري و اختلافات خانوادگي است)».
4- كار در منزل
زن از نظر ديني و اخلاقي ـ نه به عنوان حكم شرعي و قانوني ـ لازم است كارهاي مربوط
به منزل مانند: تهيه غذا، نظافت منزل، مرتب نمودن وسايل، شستشوي لباسها و ...
انجام بدهد. اما اگر توانايي لازم را نداشت و شوهر ميتوانست خادمي را براي انجام
دادن كارهاي منزل استخدام نمايد ـ چنانچه نگران تربيت فرزندان و فتنه و فسادي نباشد
ـ چنين كاري را انجام بدهد. اما بهتر آن است كه حتيالامكان خانم خانواده خود
مسئوليتهاي مربوط به منزل را انجام بدهد، زيرا وجود زن خدمتكار در منزل گاهي بر
روي تربيت فرزندان اثر نامطلوب را در پي دارد و گاهي هم ممكن است زمينه گناه و خلوت
و فتنه را براي شوهر او فراهم نمايد.
دليل اين درخواست از زنان براي پرداختن به امور منزل آن است كه رسول خدا صلی الله
علیه وسلم ، كار و مسئوليتهاي خانوادگي را ميان حضرت علي و حضرت فاطمه رضی الله
عنه تقسيم فرمود؛ زيرا آنها در اين مورد مشكلاتي داشتند و در نتيجه كارهاي داخل
منزل را به حضرت فاطمه و كارهاي خارج از منزل را به حضرت علي واگذار فرمودند.
(زاد المعاد، ج 4، ص 32.)
اما از نظر حكمي و قضاوت شرعي زن مكلف به انجام دادن كارهاي منزل نيست. ابن قدامه
مقدسي ميگويد: «امام احمد بر اين باور است كه زن مجبور نيست كارهايي مانند آشپزي و
پخت نان و امثال آن را انجام بدهد».(
المغني : ج 7، ص 21.)
5- آرايش و آرايستگي
آرايش و آراستگي همسران براي يكديگر مطلوب است و شوهر حق دارد از زنش بخواهد كه
پوشش و لباس مورد علاقه او را بر تن كند و زن نيز حق دارد چنين انتظاري را از شوهرش
داشته باشد؛ زيرا توجه به علاقه و خواست متقابل، محبت و تفاهم بيشتري را در كانون
خانواده به وجود ميآورد و از توجه زن و شوهر به مردان و زنان ديگر پيشگيري
مينمايد. در حديثي كه امام مسلم و بخاري و امام احمد از جابر رضی الله عنه روايت
نمودهاند، آمده است كه: «جابر گفته است: در يكي از غزوهها ما در حضور رسول خدا
صلی الله علیه وسلم بوديم و پس از بازگشت در نزديكيهاي مدينه رسول خدا صلی الله
علیه وسلم فرمود: پيش از رفتن به منزل موهايتان را شانه كنيد و آن را روغن بزنيد و
موهاي زائد بدن را برداريد».(
متفق عليه)
همچنان كه گفته شد، مرد نيز بايد به خواست و علاقه همسرش حداقل در محيط خانه خود
را بيارايد و لباس و آراستگي موردنظر او را مراعات كند، ابن عباس رضی الله عنه
ميفرمايد: «همچنان كه همسرم خود را براي من آرايش ميكند، من نيز براي او همين
كار را ميكنم؛ زيرا خداوند سرچشمه زيباييهاست و زيبايي را دوست ميدارد».
6- تأديب مشروع
هرگاه زن راه نافرماني و سركشي را در پيش بگيرد و كارهاي ناصوابي را انجام بدهد،
شوهر حق دارد كه براي اصلاح او اقداماتي را انجام بدهد. قرآن اين اقدامات را به
چهار مرحله تقسيم نموده و ميفرمايد:
«
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى
بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ
حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ
فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ
أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا
كَبِيرًا (34) وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ
أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ
بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا »(النساء / 34-35)
«مردان سرپرست (و نگهبان) زنانند؛ زيرا خداوند (براي اداره امور منزل و
مسئوليتهايي را بر عهده مرد قرار داده و براي اداي اين مسئوليتها) بعضي (از
مردان) را بر برخي (از زنان) برتري بخشيده است و از اموال خود براي (خانواده) خرج
مينمايند. زنان خوب و صالح آنهايي هستندكه فرمانبردار (اوامر خداوند و دستورات
مشروع شوهران خود) بوده و اسرار (زناشويي) را نگاه ميدارند زيرا خداوند به حفظ
آنها دستور داده است و زناني را كه از سركشي و نافرماني آنها نگران هستيد، نصيحت
كنيد (اگر مؤثر واقع نشد) از همبستري با آنها خودداري كنيد و بستر خويش را جدا
نمائيد! (اگر باز هم كارساز نبود) آنها را به روش مناسب تنبيه بدني بنمائيد. پس اگر
به راه صواب آمدند و مطيع فرمان (مشروع و معقول) شما شدند ديگر آنها را آزاد ندهيد،
بيگمان خداوند بلندمرتبه و بزرگوار است * اگر (ميان زن و شوهر اختلاف پيش آمد) و
نگران بوديد كه باعث جدايي ميان آنها بشود، داوري از خانواده شوهر و داوري را از
خانواده زن (انتخاب كنيد و براي حل اختلاف نزد آنها) بفرستيد اگر اين دو داور به
راستي بخواهند آنان را آشتي بدهند، خداوند آن دو را موفق مينمايد. بيگمان خداوند
مطلع (بر ظاهر مردم) و (از اسرار نيات آنها) آگاه است».
اين آيه قرآن بيانگر اين حقيقت است كه زنان صالحه و پرهيزكار و ملتزم نيازي به
ارشاد و تنبيه ندارند. اما زناني كه راه سركشي و نافرماني را در پيش ميگيرند، به
تنبيه و اصلاح احتياج پيدا ميكنند و به خاطر جلوگيري از فروپاشي خانواده و اصلاح و
تهذيب، مراحل زير بايد عملي بشود.
اول: اندرز و ارشاد. مرد با روشي حكيمانه و پسنديده همسر خويش را كه راه عناد و
نافرماني را در پيش گرفته، نصيحت كند و با شيوههاي مختلف اشاره و كلام و گاهي با
عتابي آرام توجه او را به مسئوليت خويش جلب نمايد.
دوم: ترك همبستري. چنانچه موعظه حكيمانه و دلسوزانه كارساز نباشد، شوهر بستر خود
را از او جدا كند و در اطاقي ديگر يا دورتر از او بخوابد؛ زيرا چنين روشي ميتواند
بر روي او تأثير رواني بگذارد و او را وادار به تجديدنظر در سركشي و نافرماني خود
بنمايد. به هر صورت مدت زمان ترك بستر نبايد از چهار ماه ـ كه مدت ايلاء است ـ
بيشتر باشد.
سوم: تنبيه بدني. چنانچه ترك همبستري هم كارساز نباشد، مرد به شيوهاي كه چهره و
اعضاي حساس بدن زن آسيب نبيند اقدام به زدن غيرشديد او مينمايد و اين كار گاهي
تنها راه متوجه كردن زنان سركش و خودكامه به در پيش گرفتن راه صواب است. زني كه
اندرز و خيرخواهي شوهر و ترك بستر نتوانسته است از خودخواهي و بدرفتاري او جلوگيري
نمايد.
برخي از فقها ميگويند كه زدن بدان معني نيست كه مرد با تمام توان به وسيله تركه يا
طناب يا چيزي ديگر ضربههايي را بر بدن زن وارد نمايد، بلكه گا هي سيلي آرامي
ميتواند مشكل را حل كند و زن را متوجه عدم احساس مسئوليت خود بنمايد و به زدن
بيشتر نيازي نباشد.
از آنجا كه برخي از زنان، حاضر به شنيدن نصيحت و دلسوزي هيچكس نيستند و با
خودخواهي و بيتوجهي به مصالح خانواده راه نادرستي را در پيش ميگيرند و تنها
راهحل باقيمانده همين زدن و تنبيه نمودن آنهاست، نبايد اسلام را مورد انتقاد قرار
داد. مشروعيت زدن زنان سركش و بيمسئوليت از اين فرموده رسول خدا صلی الله علیه
وسلم در حجه الوداع است كه فرمودهاند:
«سفارش به مردم را براي رفتار درست با زنان فراموش نكنيد، زنان در نزد شما
امانتاند، به جز همين حقوق شرعي، حق ديگري بر آنان نداريد. مگر آنكه كار خلافي
را مرتكب شوند. در اين صورت (پس از اندرز) همبستري با آنها را ترك كنيد و به روشي
آرام آنها را تنبيه نمائيد و چنانچه به راه صواب و اطاعت برگشتند به هيچوجه آنان
را آزار ندهيد! بدانيد كه شما بر زنان خود حق و حقوقي دارند و آنها نيز بر شما
داراي حق و حقوقي هستند. حق شما بر آنها اين است كه هيچكس را كه شما از ايشان
بدتان ميآيد به بستر و منزل خود راه ندهند و بدانيد حق آنها هم بر شما اين است كه
به بهترين روش ممكن خوراك و لباس آنها را تهيه كنيد (و با آنان معاشرت نماييد)».
(ترمذي و ابن ماجه.)
و در حديث ديگري آمده است كه مردي از رسول خدا صلی الله علیه وسلم پرسيد زن چه
حقوقي بر عهده مرد دارد؟ رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: «هرگاه به غذا نياز
داشت، مواد غذايي را فراهم كند و هرگاه به لباس احتياج داشت، لباس مناسب او را تهيه
نمايد و بر چهره او نزند و سخن زشت به او نگويد و هرگاه خواست او را جز در محدوده،
خانه ترك نكند».
در واقع ترك همبستري و تنبيه بدني آخرين راهحل بايد باشد و در واقع همانند بيماري
جسمي است كه چنانچه راههاي ديگري براي معالجه وجود داشته نبايد به عمل جراحي متوسل
شد و چنانچه شوهر از حد معمول و لازم تجاوز نمايد، ستمكار تلقي ميشود و بايد به
اندازهاي كه زن را زخمي نموده يا آزار داده مجازات بشود.
چهارم: دادگاه خانوادگي. چنانچه هيچ يك از راهحلهاي گذشته مؤثر واقع نشود و هدف
مورد نظر را كه اصلاح و به راه آمدن زن ناشزه و سركش است، محقق نشد، شوهر موضوع را
با قاضي و محكمه شرعي در جريان قرار دهد تا اقدام به تشكيل دادگاه خانوادگي بنمايد
و داوري را از طرف خانواده زن و داوري را از طرف خانواده مرد معين كند كه مسئوليت
آنها تلاش براي ايجاد مصالحه ميان زن و مرد است و چنانچه داوران نتوانستند آنها را
آشتي بدهند، به خاطر پيشگيري از نزاع و ناراحتي طرفين، زمينه طلاق و جدايي آنها را
فراهم ميسازند.
اگر مردان مقصر باشند: اما اگر اشكال كار از طرف شوهر باشد و او به مسئوليتهاي
ديني، عرفي و اخلاقي خود عمل ننمايد، زن به روشي مناسب براي اصلاح شوهر و حفظ
خانواده از فروپاشي، بايد تلاش لازم را بنمايد؛ زيرا خداوند متعال ميفرمايد:
«
وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ
عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ » (النساء /
128)
«هرگاه زني ديدي كه شوهرش (از اداي مسئوليت شرعي و خانوادگي خود) سر باز ميزند (و
با هر سر ناسازگاري دارد و از او) روي گردان است بهتر آن است كه هر دو براي صلح و
آشتي تلاش كنند و مصالحه (هميشه از جدايي) بهتر است».
7- سكونت در خانه شوهر
شوهر وظيفه دارد كه مسكن مناسبي را براي همسرش فراهم نمايد و وضع مسكن با وضع مالي
شوهر بايد متناسب باشد و لازم نيست خود را در تنگنا قرار دهد. زن مجبور نيست كه با
اقربا و خويشاوندان شوهرش در يك خانه زندگي كند. اگر شوهر مسكن مناسبي را براي همسر
تهيه ننمايد، مثلاً كسي را فراهم نموده باشد كه به خاطر دوري از خانههاي ديگر
آرامش خاطر لازم را نداشته باشد، يا خانه امكانات آب، برق، فاضلاب و ... را دارا
نباشد يا همسايه نااهلي داشته باشد، شوهر وظيفه دارد كه منزل ديگري را براي زندگي
خانوادگي فراهم نمايد و همچنان كه گفته شد: مرد در حد توان مالي خود موظف به اين
كار است؛ زيرا خداوند متعال ميفرمايد:
«
أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ » (الطلاق / 6)
«آنها را در جايي مسكن دهيد كه خودتان در آنجا زندگي ميكنيد ...».
زن نيز لازم است در حد امكان و توان با شرايط زندگي شوهر خود را تطبيق دهد و
توانايي مالي و اقتصادي او را مورد توجه قرار دهد و توقع و انتظار بيش از حد را از
او نداشته باشد.
چنانچه شوهر مسكن مناسبي را براي زندگي با همسرش فراهم نمايد، اما زن حاضر به زندگي
در آن نشود، شوهر ميتواند پس از كارساز نبودن اندرز و نصيحت خود و نزديكان به
محكمه و دادگاه مراجعه نمايد. اما به هر صورت اسلام با اجبار و اكراه موافق نيست و
در صورت امتناع زن از زندگي در خانهاي مناسب كه شوهر براي او تهيه نموده، حق نفقه
او در مدتي كه از سكوت در آن خانه امتناع مينمايد، ساقط ميشود، وضعيت او به صورت
معلق درميآيد، يعني نه طلاق داده شده است و نه، وضعيت زن شوهردار را داراست.
8- پرستاري
يكي از ضروريترين نيازهاي زندگي خانوادگي، پرستاري و مراقبت زن از شوهر بيمار خويش
است. در وضعيت بيماري، حوادث و ... است كه شوهر بيش از هر زماني به محبت و مراقبت
همسرش نياز پيدا ميكند؛ زيرا زن نزديكترين انسان به اوست و به اسرار و پنهاني
شوهرش آگاهي بيشتري دارد و بهتر از هركسي ميتواند غذا و داروي مناسب را براي شوهرش
فراهم نمايد و از او مراقبت كند و اين مسئوليت را ميتوان از سنت رسول خدا صلی
الله علیه وسلم فهميد. از عايشه رضی الله عنه روايت شده كه رسول خدا صلی الله
علیه وسلم در حالت بيماري سئوال ميفرمود كه: «فردا را من بايد در خانه كدام يك از
شما باشم؟» و همه همسران ايشان اجازه فرمودند كه در خانه حضرت عايشه قرار داشته
باشد؛ زيرا عايشه رضی الله عنها بيشتر از هر كسي از او مراقبت مينمود. رسول خدا
صلی الله علیه وسلم تا زمان رحلت همچنان در خانه وي (حضرت عايشه) باقي ماند.
9- طلاق و رجعت
مرد حق طلاق و يا رجعت و برگردانيدن همسرش را بدون رضايت او قبل از انقضاي عده
دارد. اما طلاق دادن مشمول احكام پنجگانه حرام، مكروه، واجب، مستحب و مباح (جايز)
ميشود.
طلاق حرام
طلاق حرام يا بدعي آن است كه به هنگام عادت ماهانه يا پس از عادت ماهيانهاي كه
شوهر با او همبستر شده باشد، واقع شود.
طلاق مكروه
طلاقي است كه بدون علت و سبب انجام بگيرد.
طلاق واجب
زماني طلاق دادن واجب ميشود كه ميان زن و شوهر اختلاف و نزاع به اندازهاي شديد
باشد كه حكمين موفق به آشتي آنها نشده و مصلحت را در جدايي ميان آنها بدانند.
طلاق مستحب
زماني طلاق دادن مستحب است كه همسر به مسئوليتهاي ديني و اخلاقي خود عمل ننمايد و
شوهر نسبت به حيثيت خود و خانوادهاش نگراني داشته باشد.
طلاق مباح
طلاقي مباح است و كراهت هم ندارد كه مرد دل خوشي از همسرش نداشته باشد و از زندگي
با او احساس آرامش و لذت ننمايد و نيازهاي انساني او توسط همسرش به طور مناسب
برآورده نشود.
به اين دليل طلاق دادن كار مطلوبي نيست و كراهت دارد كه رسول خدا صلی الله علیه
وسلم فرموده است: «ناخوشايندترين مباح از نظر خداوند طلاق دادن زن است».( ابوداود)
طلاق به صورت الفاظ جدي و غيرجدي واقع ميشود و پيامدش را كه جدايي ميان زن و مرد
است به دنبال خواهد داشت و اين در صورتي است كه با الفاظ صريح و روشني مانند اينكه
مردي خطاب به همسر خود بگويد: تو را طلاق دادم. اما اگر با الفاظ گوشه و كنايه به
طلاق اشاره بشود مانند: امثال تو را بايد طلاق داد، به خانه پدرت بازگرد و ... در
اينگونه موارد مرد بايد قصد و نيت طلاق داشته باشد تا طلاق او واقع بشود.
زن و شوهر از دو مرحله طلاق برخوردارند و چنانچه براي بار سوم او را طلاق داد، نكاح
و بازگردانيدن مجدد او زماني امكانپذير خواهد بود كه آن زن توسط مرد ديگري
خواستگاري شود و به نكاحش دربيايد و پس از مدتي به هر دليل ـ به جز تحليل ـ آنها از
هم جدا شوند. در آن صورت پس از پايان عده در صورت توافق طرفين با عقد و نكاح جديد
ميتوانند بار ديگر زندگي مشترك خود را از سر بگيرند. خداوند متعال ميفرمايد:
«
الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ ...
فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا
غَيْرَهُ» (البقره / 229-230)
«طلاق دادن دو بار است (و در آنها حق بازگشت براي آنها محفوظ است. اما پس از دو
مرتبه طلاق شوهري يكي از اين دو كار را بايد انجام بدهد) يا نگه داشتن (زن) به
صورتي شايسته (و عادلانه) و يا جدايي از او به شيوهاي مطلوب (و بدون آنكه به او
ستم و جوري روا داشته شود... پس اگر (بعد از طلاق و رجوع بار ديگر باز هم) او را
طلاق داد، ديگر آن زن براي او حلال نخواهد بود مگر آنكه با مرد ديگري ازدواج كند».
خُلع
در برابر برخورداري مرد از حق طلاق دادن، زنان نيز ميتوانند از حق «خُلع» استفاده
كنند. خُلع عبارت است از جدايي ميان زن و مرد در مقابل مقدار مالي كه زن به شوهر
خود براي جدايي از او پرداخت مينمايد. همچنين زن ميتواند در موارد زير از طريق
دادگاه يا محكمه شرعي از شوهر خويش جدا بشود:
-
زماني كه شوهر توانايي تأمين نفقه و مايحتاج زندگي او را نداشته باشد.
-
مرد داراي عيب و نقص جسمي سختي مانند: جذام، ناتواني جنسي و يا عيوب اخلاقي غيرقابل
تحملي مانند: فساد اخلاقي، اعتياد شديد و ... باشد.
-
زن توانايي تحمل بداخلاقي و معاشرت ناصواب را نداشته باشد.
-
مسافرتهاي طولاني يا زنداني شدن درازمدت شوهر.
-
زماني كه شوهر سوگند ياد كند كه به مدت چهارماه يا بيشتر با همسرش همبستر نشود، يا
شرط بسيار سختي را براي تجديد نظر در آن قرار بدهد.
10- عدّه
يكي از حقوق مردان بر زنان اين است كه پس از جاري شدن طلاق به صورتهاي مختلف، زن
براي روشن شدن وضع بارداري و عدم بارداري مدتي را ـ كه از نظر شرعي عده مينامند ـ
صبر كند و اين موضوع زماني رعايت آن ضروري است كه زن طلاق داده شده امكان حامله شدن
را داشته باشد، اما اگر زني نازا بوده يا به علت بالا رفتن سن امكان حامله بودنش
وجود نداشته باشد، باز هم رعايت عده از آن جهت ميباشد كه حقي خدايي است و مصلحت
عمومي را در پي دارد و نوعي ابراز ناراحتي از فوت يا جدايي از شوهر و از دست دادن
نعمت زندگي خانوادگي به شمار ميآيد.
عدّه سه نوع است: عدّه اول آن است كه از طريق سه بار عادت ماهيانه يا سه بار پاك
شدن از عادات ماهيانه مراعات ميشود و عدّه دوم آن است كه زن مطلقهاي كه به خاطر
بالا رفتن سن يا خردسالي عادت ماهيانه ندارد، به مدت سه ماه صبر مينمايد و براي
زناني كه شوهرشان فوت كرده چهارماه و ده روز و عدّه سوم آن است كه به هنگام طلاق
داده شدن يا فوت شوهر، همسر او حامله بوده است و عدّه او تا زمان وضع حمل است و پس
از آن پايان مييابد.
بطور خلاصه حقوق شوهر بر همسر به مفهوم امروزي
عبارتست از موارد زیر:
مرد بر همسر خود با زبان و مفهوم امروزي داراي حقوقي هشتگانه است:
1-
اطاعت مشروع و معقول زن از شوهر؛ و اين همان چيزي است كه شريعت اسلام آن را تأييد
نموده و همسران را به آن فرا ميخواند؛ زيرا در حديثي كه شيخين آن را نقل نمودهاند
آمده است: «در جهت نافرماني خالق نبايد از هيچ مخلوقي فرمانبرداري نمود».
2-
توجه و مراقبت از خانه و ثروت و دارايي و فراهم نمودن فضاي آرامشبخش در خانواده و
پرهيز از بخشيدن يا صدقه دادن اموال شوهر بدون اطلاع و اجازه؛ زيرا بيهقي از ابن
عمر روايت نموده است كه: «به جز با رضايت شوهر چيزي از اموالش را به ديگران ندهي،
اگر چنين كاري را انجام بدهي مرتكب معصيت شدهاي و اجري را هم به دست نياوردهاي».
3-
هنگام حضور شوهر در محل سكونت از روزه گرفتن مستحب بدون اجازه او پرهيز نمايد. اما
روزه ماه رمضان نيازي به رضايت شوهر ندارد؛ زيرا بيهقي روايتي را از ابن عمر نقل
نموده كه: «زن اگر سوار بر شتر هم باشد، نبايد خواسته مشروع شوهرش را رد كند و به
بدون اجازه او اقدام به گرفتن روزه مستحب ننمايد، اگر چنين كاري را انجام بدهد، كار
ناصوابي را انجام داده است و خداوند روزه وي را نميپذيرد.
4-
در غياب شوهر به اداره امور منزل، ذكر، عبادت و مطالعه بپردازد و گرفته و دلمشغول
غياب شوهر هم بشود، و در حضور او گشاده و شاداب باشد.
5-
همه توان خود را براي آرامش و شادماني شوهر به كار بگيرد.
6-
به افكار و اهداف شوهرش احترام بگذارد و از بيان كلام و انجام دادن عملي كه باعث
ناراحتي او بشود پرهيز نمايد و شرايط مالي و اجتماعي او را مورد توجه قرار دهد.
7-
تنها با كسب رضايت او از منزل خارج شود و زيبايي و آراستگي خود را در معرض نگاه مرد
بيگانه قرار ندهد، تا مرتكب گناه و معصيت نشده و از طرف ديگر زمينه محبت بيشتر شوهر
و الفت خانوادگي را فراهم نمايد؛ زيرا رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودهاند:
«زن بدون اجازه شوهر از منزل خارج نشود، چنانچه بدون رضايت او از منزل خارج شود،
خداوند و فرشتگان ـ تا زماني كه از آن كار توبه ننموده ـ او را نفرين مينمايند».(
اخرجه البزار)
8-
زن همه توانايي خود را براي اداي مسئوليتهاي ديني و انجام فرائض و آگاهي از امور
ديني خود به كار بگيرد و در راه كسب دانش و دينداري با شوهرش همگامي و همكاري نمايد
و فرزندانش را هم به «ايمان و آگاهي» مسلح نمايد، تا رضايت خداوند و سعادت ادبي را
نصيب خود بگرداند.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
|