سرپرستی و حضانت کودکان
الحمدالله رب العالمين، والعاقبه للمتقين، ولاعدوان الا علي الظالمين، والصلاه
والسلام علي محمد الذي ارسله ربه رحمه للعالمين و علي آله و صحبه اجمعين.
برای رشد کودکان ـ حتی پس از جدایی پدر و مادر ـ باید فضای لازم مادی و عاطفی مطلوب
فراهم شود.
حضانت:
به معنی سرپرستی و تربیت آنهایی است که به خاطر عدم تمییز و تجربه لازم، توانایی
اداره امور خویش را ندارند، مانند: کودکان و افراد دیوانه و سفیه. سرپرستی آنها به
معنی فراهم نمودن غذا، لباس و وسایل خواب، استراحت، نظافت بدن و لباس تا رسیدن به
سن معینی است.
حضانت یکی از مباحث اساسی فقه اسلامی است که با نگهداری و سرپرستی کودکان ارتباط
دارد؛ زیرا غالباً کودکان از اداره امور خویش عاجزند و نیازمند یاری و کمک دیگرانند
و در نتیجه این نگهداری و حضانت امری واجب است. سپرده شدن حضانت و سرپرستی به زنان
به خاطر عاطفه و محبت بیشترشان در اولویت قرار دارد.
هرگاه سرپرستی و حضانت کودکی که کس دیگری را ندارد به یکی از خانمهای پرهیزکار،
شایسته و خویشاوند سپرده شود، قبول این مسئولیت بر او لازم میشود. حضانت و سرپرستی
قبل از همه حق مادر و پس از او مادربزرگ است. حتی اگر زن و شوهر از هم جدا شده
باشند، باز مادر کودک برای سرپرستی او در اولویت قرار دارد. مگر آنکه زنی که از
همسرش جدا شده یا همسر او فوت کرده مرتد یا فاسق و ناپرهیزکار باشد و این نگرانی
وجود داشته باشد که اگر کودک نزد او نگهداری شود به دزدی، شرابخواری و فساد اخلاقی
آلوده گردد. رسول خدا صلی الله علیه وسلم خطاب به مادری فرمود: «تا زمانی که
ازدواج (مجدد) ننمایی، حق سرپرستی از آن توست».(
ابوداود و بیهقی و حاکم.)
سه گونه حق به مسئولیت حضانت تعلق میگیرد: حق زن حاضنه یا سرپرست، حق کودک یا
دیوانه، حق پدر او یا کسی که دارای موقعیت اوست. هرگاه این حقوق با هم تضاد پیدا
کردند، رعایت حق کودک در اولویت قرار دارد.
هرگاه کودک یا دیوانه دارای مادر، مادربزرگ، خواهر، خاله و عمه نبود، حضانت و
سرپرستی او به مردان خویشاوند پدری مانند: پدر، جد، برادر، برادرزاده، عمو و پسرعمو
منتقل میشود. از نظر امام ابوحنیفه حضانت و سرپرستی به «ذوی الارحام» مانند برادر
و خواهر مادر عمومی مادری یا دایی ـ در صورتی که کودک دارای خویشاوندان مرد پدری
نباشد، منتقل میگردد.
کسانی که مسئولیت حضانت و سرپرستی را میپذیرند باید عاقل و بالغ و توانایی
امانتداری را داشته و دارای روابط خویشاوندی با افراد تحت سرپرستی و برخوردار از
رشد و تجربه کافی و مسلمان باشند.
به خاطر چهار عامل و سبب، حضانت قطعی میشود: سفر طولانی سرپرست، دچار شدن به جنون
و جذام و پیسی، فسق و فجور و ضعف دین و ایمان و ازدواج دختر یا پسر تحت سرپرستی او.
همچنین از نظر امام شافعی و امام احمد بن حنبل، کافر شدن باعث برکنار شدن سرپرست
یا حاضن میشود.
کسی که سرپرستی و حضانت را بر دوش دارد، باید از اجرت و مسکن مناسب برخوردار باشد و
محلی که سرپرستی کودک در آن انجام میگیرد ـ اگر زن و شوهر با هم زندگی میکنند ـ
باید در خانه آنها باشد.
چیزی که علما در مورد آن اتفاق نظر دارند، حق سرکشی پدر و مادر به کودکی است که
تحت حضانت و سرپرستی دیگران قرار دارد و دفعات آن بستگی به نیاز کودک و والدین او
دارد؛ زیرا توجه به مسائل عاطفی کودک تأثیر بسیار مهمی را در تکوین شخصیت، عواطف و
احساسات او و ارتباط او با پدر و مادر دارد.
از نظر فقهای مالکیه باید حضانت پسران تا رسیدن به سن بلوغ و دختران تا ازدواج و
عروسی ادامه داشته باشد و پس از پایان حضانت، کودک یا نوجوان به پدر یا پدربزرگش
سپرده میشود.
ارتکاب جرم از طرف کودکان
کودکی و خردسالی یکی از عوارض و موانع طبیعی اهلیت است و کودکان قبل از رسیدن به سن
تمییز همچون انسان دیوانه تلقی میشوند و در مورد اتلاف اموال و دارایی مردم مورد
مؤاخذه قرار میگیرند و از اموال آنها، خسارت مردم جبران میشود، چنانچه مرتکب قتلی
عمد بشوند دیه آن باید از اموالشان پرداخت بگردد و چنانچه غیرعمد باشد، پرداخت دیه
آن برعهده خویشاوندان آنهاست.
اما اقوال و افعال او از نظر شرعی بیاعتبار است؛ زیرا فهم و درک مفاهیم و امور را
ندارد و به همین خاطر تعهدات و اقرارها و معاملات او ـ هرچند ولی و سرپرست به او
اجازه بدهد ـ جایز نیست. اما پس از رسیدن به سن تمییز ـ همچنان که پیشتر نیز گفته
شد ـ از اهلیت اداء ناتمام برخوردار میشود؛ زیرا به خاطر نقصان عقل و اموری که
ممکن است از بالغ هم ساقط شود، از او ساقط میگردد، از جمله حقوق خدایی مانند:
نماز، روزه و سایر عبادات؛ زیرا پس از بلوغ هم ممکن است به خاطر عذرهایی برخی از
آنها به طور موقت از او ساقط شوند. اما اموری که پس از بلوغ هم احتمال ساقط
گردیدنشان ـ مانند: ایمان ـ وجود ندارد، از او ساقط و برطرف نمیشود؛ زیرا ایمان
فریضه و واجبی است که در هر شرایطی انسان مکلف به آن است.
اما دخل و تصرفاتی که قطعاً به نفع اوست، یا هیچگونه ضرر و زیانی متوجه او
نمیسازد مانند: قبول هدیه و صدقه، از طرف او جایز است. اما ـ همچنان که پیشتر
نیز گفته شد ـ اموری که احتمال نفع و ضرر در آنها وجود دارد، دخل و تصرف در آنها
مشروط به اجازه ولی است.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
|