از ابوهريره روايت است که: (أن امرأة جائت إلي النبي صلی الله علیه وسلم فقالت : يا رسول الله، إن زوجي يريد أن يذهب بابني و قد سقاني من بئر أبي عتبة، و قد نفعني. فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم : هذا أبوک، و هذه أمک، فخذ بيد أيهما شئت. فأخذ بيد أمه، فانطلقت به) «زني نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم آمد و گفت : اي رسول خدا! شوهرم ميخواهد پسرم را از من بگيرد در حالي که پسرم از چاه ابي عتبه برايم آب آورده و به من کمک کرده است. پيامبر صلی الله علیه وسلم به پسر فرمود : اين پدرت است و اين هم مادرت، دست هر کدام از آنها را که ميخواهي بگير، پس دست مادرش را گرفت، پس مادرش او را با خود برد».ابوداود (2260) ****************** از عمرو بن شعيب از پدرش از جدش روايت است که زني گفت: اي رسول خدا! شکمم ظرف حمل اين پسر بود، و پستانهايم برايش شيردان و آغوشم مأواي او بود، پدرش مرا طلاق داده و ميخواهد او را از من بگيرد. پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (أنت أحق به مالم تنکحي) «تا زماني که ازدواج نکني تو سزاوارتر به پسرت هستي».ابوداود (2259) ****************** از ابن عباس رضی الله عنه روايت است : زن ثابت بن قيس بن شماس نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم آمد و گفت : اي رسول خدا! من نسبت به دين و اخلاق ثابت ايرادي ندارم، ولي از کفران و ناسپاسي با او ميترسم – چون او را دوست ندارم - پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (فتردين عليه حديقته) «آيا باغش را به او پس ميدهدي؟ گفت : بله، پس باغ را به او پس داد، پيامبر صلی الله علیه وسلم به ثابت دستور داد تا از او جدا شود».بخاری (5276)****************** پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (ثلاث جدهن جد، و هزلهن جد : النکاح و الطلاق و الرجعة) «سه چيز است که شوخي و جدي در آنها، جدي است : نکاح، طلاق و رجوع کردن».ابوداود (2180) ****************** از عبدالله بن زمعه روايت است که گفت : از پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (يعمد أحدکم فيجلد امرأته جلد العبد فلعله يضاجعها من آخر يومه) «بعضي از شما همسرشان را مانند برده شلاق ميزنند، در حاليکه شايد در آخر همان روز با او همبستر شوند».متفق عليه : بخاری (4992)، مسلم (2855) ****************** پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (أيما امرأة سألت زوجها الطلاق من غير ما بأس فحرام عليها رائحة الجنة) «هر زني که بدون سبب از شوهرش تقاضاي طلاق کند، بوي بهشت بر او حرام است». ترمذی (1199) و در حديثي ديگر ميفرمايد : (المختلعات هن المنافقات) «زناني که خلع ميکنند (تقاضاي طلاق ميکنند) منافقاند».[صحیح ابن ماجه 6681] ******************
از ابوهريره روايت است که: (أن امرأة جائت إلي النبي صلی الله علیه وسلم فقالت : يا رسول الله، إن زوجي يريد أن يذهب بابني و قد سقاني من بئر أبي عتبة، و قد نفعني. فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم : هذا أبوک، و هذه أمک، فخذ بيد أيهما شئت. فأخذ بيد أمه، فانطلقت به) «زني نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم آمد و گفت : اي رسول خدا! شوهرم ميخواهد پسرم را از من بگيرد در حالي که پسرم از چاه ابي عتبه برايم آب آورده و به من کمک کرده است. پيامبر صلی الله علیه وسلم به پسر فرمود : اين پدرت است و اين هم مادرت، دست هر کدام از آنها را که ميخواهي بگير، پس دست مادرش را گرفت، پس مادرش او را با خود برد».ابوداود (2260)
از عمرو بن شعيب از پدرش از جدش روايت است که زني گفت: اي رسول خدا! شکمم ظرف حمل اين پسر بود، و پستانهايم برايش شيردان و آغوشم مأواي او بود، پدرش مرا طلاق داده و ميخواهد او را از من بگيرد. پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (أنت أحق به مالم تنکحي) «تا زماني که ازدواج نکني تو سزاوارتر به پسرت هستي».ابوداود (2259)
از ابن عباس رضی الله عنه روايت است : زن ثابت بن قيس بن شماس نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم آمد و گفت : اي رسول خدا! من نسبت به دين و اخلاق ثابت ايرادي ندارم، ولي از کفران و ناسپاسي با او ميترسم – چون او را دوست ندارم - پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (فتردين عليه حديقته) «آيا باغش را به او پس ميدهدي؟ گفت : بله، پس باغ را به او پس داد، پيامبر صلی الله علیه وسلم به ثابت دستور داد تا از او جدا شود».بخاری (5276)
پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (ثلاث جدهن جد، و هزلهن جد : النکاح و الطلاق و الرجعة) «سه چيز است که شوخي و جدي در آنها، جدي است : نکاح، طلاق و رجوع کردن».ابوداود (2180)
از عبدالله بن زمعه روايت است که گفت : از پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (يعمد أحدکم فيجلد امرأته جلد العبد فلعله يضاجعها من آخر يومه) «بعضي از شما همسرشان را مانند برده شلاق ميزنند، در حاليکه شايد در آخر همان روز با او همبستر شوند».متفق عليه : بخاری (4992)، مسلم (2855)
پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (أيما امرأة سألت زوجها الطلاق من غير ما بأس فحرام عليها رائحة الجنة) «هر زني که بدون سبب از شوهرش تقاضاي طلاق کند، بوي بهشت بر او حرام است». ترمذی (1199) و در حديثي ديگر ميفرمايد : (المختلعات هن المنافقات) «زناني که خلع ميکنند (تقاضاي طلاق ميکنند) منافقاند».[صحیح ابن ماجه 6681]
مشاهده كل احاديث
اسلام - قرآن و تفسیرنوار اسلامسایت جامع فتاوای اهل سنتمهتدینعصر اسلامدائرة المعارف شبکه اسلامیاسلام تيوباخبار جهان اسلامسایت بیداریکتابخانهپاسخ به شبهات دینیاسلام هاوس
الحمدلله،
زنجير به گردن آويختن براي زيبایي حرام است، چون اين از عادات زنان است و مشابهت زنان مي باشد.[ لَعَنَ الرسول صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ المُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بالنِّساءِ] «پيامبرصَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ مرداني را كه خود را همانند زنان قرار مي دهند لعنت كرده است.» بخاري(5885).
اگر زنجير طلايي باشد گناه و حرمت آن بيشتر است، زیرا از یک جهت مشابهت با زنان است و از طرف ديگر طلا می باشد.
بدتر و زشتتر از آن، اين است كه در آن عكس حيوان يا پادشاهي باشد. بدتر و زشت تر اين كه صليبي در آن باشد، چنين زنجيري حتي براي زنان حرام است. براي زنان پوشيدن زيوري كه عكسي داشته باشد خواه عكس انسان باشد يا عكس حيوان يا پرنده اي يا صليبي باشد، حرام است. يعني پوشيدن زنجيري كه در آن عكس باشد براي مردان و زنان حرام است، پس زنجيري كه در آن عكس حيوان يا عكس صليب باشد براي هيچ کس جايز نيست.
ابن عثيمين- فتاوي معاصرة ص(66)
IslamPP.Com
بازگشت به ابتدا
بازگشت به نتايج قبل
ارسال مقاله به دوستان
چاپ مقاله
معرفي سايت به دوستان | درباره ما | تماس با ما
All Rights Reserved For BlestFamily.com © 2010
كليه حقوق مادي و معنوي سايت محفوظ است.