پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (إذا تزوج أحدکم امرأة، أو اشتري خادما، فليأخذ بناصيتها، وليسم الله عزوجل و ليدع بالبرکة، و ليقل : اللهم إني أسألک من خيرها وخير ما جبلتها عليه، و أعوذ بک من شرها و شر ما جبلتها عليه). «هرگاه يکي از شما زني را به ازدواج خود درآورد يا خادمي را خريد، دست بر پيشانياش بگذارد و بسم الله بگويد و براي او از خدا طلب برکت کند ». ابوداود (2146) ****************** پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (أحق ما أوفيتم من الشروط، أن توفوا به ما استحللتم به الفروج) «سزاوارترين شروطي که بايد به آن وفا کنيد شروط نکاح است». متفق عليه : بخاری (5151)، مسلم (1418) ****************** از انس بن مالک رضی الله عنه روايت است : (أن عبدالرحمن بن عوف جاء إلي رسول الله صلی الله علیه وسلم و به أثر صفرة فسأله رسول الله صلی الله علیه وسلم فأخبره أنه تزوج امرأة من الأنصار، قال: کم سقت لها؟ قال : زنة نواة من ذهب، قال رسول الله صلی الله علیه وسلم أولم ولو بشاة) «عبدالرحمن بن عوف نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم آمد در حاليکه آثار زردي (زعفران يا حنا) بر او ديده ميشد، پيامبر صلی الله علیه وسلم از حال او پرسيد، (عبدالرحمن بن عوف) در پاسخ گفت که با زني از انصار ازدواج کرده است. پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : چقدر مهريه برايش قرار دادهاي؟ گفت به اندازه وزن يک هسته خرما طلا، پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : وليمه بده اگرچه گوسفندي باشد». متفق عليه : بخاری (5153)، مسلم (1427) ****************** پيامبر صلی الله علیه وسلم وقتي ازدواج کسی را تبريک ميگفت ميفرمود : (بارک الله لکم و بارک عليکم، و جمع بينکما في خير) «خداوند خودتان و ازدواجتان را پربرکت و اجتماعتان را پرخير کند». ابن ماجه (1905) ****************** از ابن عباس روايت است: (أن جارية بکراً أتت النبي صلی الله علیه وسلم فذکرت له أن أباها زوجها و هي کارهة، فخيرها النبي -صلى الله عليه وسلم). «دختري (بکر) نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم آمد وبه او گفت که : پدرش بدون رضايتش، او را به عقد کسي درآورده است، پيامبر صلی الله علیه وسلم او را (در فسخ عقد) اختيار داد». صحیح ابن ماجه (4711) ****************** از خنساء بنت خدام أنصاري روايت است: (أن أباها زوجها و هي ثيب، فکرهت ذلک، فأتت رسول الله -صلى الله عليه وسلم- فرد نکاحها). «او بيوه بود و پدرش بدون رضايت او، او را به عقد کسي درآورد، نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم رفت و نکاحش را باطل کرد». مسلم (886) ******************
پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (إذا تزوج أحدکم امرأة، أو اشتري خادما، فليأخذ بناصيتها، وليسم الله عزوجل و ليدع بالبرکة، و ليقل : اللهم إني أسألک من خيرها وخير ما جبلتها عليه، و أعوذ بک من شرها و شر ما جبلتها عليه). «هرگاه يکي از شما زني را به ازدواج خود درآورد يا خادمي را خريد، دست بر پيشانياش بگذارد و بسم الله بگويد و براي او از خدا طلب برکت کند ». ابوداود (2146)
پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (أحق ما أوفيتم من الشروط، أن توفوا به ما استحللتم به الفروج) «سزاوارترين شروطي که بايد به آن وفا کنيد شروط نکاح است». متفق عليه : بخاری (5151)، مسلم (1418)
از انس بن مالک رضی الله عنه روايت است : (أن عبدالرحمن بن عوف جاء إلي رسول الله صلی الله علیه وسلم و به أثر صفرة فسأله رسول الله صلی الله علیه وسلم فأخبره أنه تزوج امرأة من الأنصار، قال: کم سقت لها؟ قال : زنة نواة من ذهب، قال رسول الله صلی الله علیه وسلم أولم ولو بشاة) «عبدالرحمن بن عوف نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم آمد در حاليکه آثار زردي (زعفران يا حنا) بر او ديده ميشد، پيامبر صلی الله علیه وسلم از حال او پرسيد، (عبدالرحمن بن عوف) در پاسخ گفت که با زني از انصار ازدواج کرده است. پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : چقدر مهريه برايش قرار دادهاي؟ گفت به اندازه وزن يک هسته خرما طلا، پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : وليمه بده اگرچه گوسفندي باشد». متفق عليه : بخاری (5153)، مسلم (1427)
پيامبر صلی الله علیه وسلم وقتي ازدواج کسی را تبريک ميگفت ميفرمود : (بارک الله لکم و بارک عليکم، و جمع بينکما في خير) «خداوند خودتان و ازدواجتان را پربرکت و اجتماعتان را پرخير کند». ابن ماجه (1905)
از ابن عباس روايت است: (أن جارية بکراً أتت النبي صلی الله علیه وسلم فذکرت له أن أباها زوجها و هي کارهة، فخيرها النبي -صلى الله عليه وسلم). «دختري (بکر) نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم آمد وبه او گفت که : پدرش بدون رضايتش، او را به عقد کسي درآورده است، پيامبر صلی الله علیه وسلم او را (در فسخ عقد) اختيار داد». صحیح ابن ماجه (4711)
از خنساء بنت خدام أنصاري روايت است: (أن أباها زوجها و هي ثيب، فکرهت ذلک، فأتت رسول الله -صلى الله عليه وسلم- فرد نکاحها). «او بيوه بود و پدرش بدون رضايت او، او را به عقد کسي درآورد، نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم رفت و نکاحش را باطل کرد». مسلم (886)
مشاهده كل احاديث
اسلام - قرآن و تفسیرنوار اسلامسایت جامع فتاوای اهل سنتمهتدینعصر اسلامدائرة المعارف شبکه اسلامیاسلام تيوباخبار جهان اسلامسایت بیداریکتابخانهپاسخ به شبهات دینیاسلام هاوس
مردی بیش از چهل سال سن دارد، دارای مقام علمی والایی می باشد. متدیّن است و دارای خانواده و فرزندانی است. با تمام توان می کوشد که به پدر و مادرش نیکی کند. به شدّت تلاش می کند تا پدر و مادر از او خوشنود باشند؛ امّا رسیدگی به خانواده اش از نظر بهداشتی و امثال آن گاهی او را مجبور می نماید تا بعضی از امور شخصی اش را از پدر و مادرش پنهان نماید چون او نمی خواهد که پدر و مادرش پریشان و ناراحت شوند؛ زیرا می داند که اگر آنها باخبر شوند با او مخالفت خواهند کرد، با این که کارهای او ضرری به پدر و مادرش نمی رساند و هیچ حقی از حقوقشان را ضایع نمی کند، اگر او بخشی از امور خصوصی خود را از آنها پنهان نماید؛ آیا گناهکار می شود؟
الحمدلله،
توصیه ما به دیگران این است که به پدر و مادر خود نیکی کنند و بکوشند تا رضایت والدین را جلب نمایند، چون پیامبر صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ می فرماید: « رِضَا الرَّبِّ مِن رِضَا الوالدين وَسَخَطُ الرَّبِّ فِي سَخَطِ الْوَالِدين» ترمذی 1899،
« رضامندی پروردگار در رضامندی والدین است، و ناخوشنودی پروردگار در ناخوشنودی پدر و مادر است»
امّا در هر دو جا کلمه (والد) را به صورت مفرد آورده است. بنابراین اگر زیانی به پدر و مادر نرسیده باشد و از فرزندانشان راضی نشوند پنهان کردن بعضی از امور شخصی از پدر و مادر به خاطر آن که ناراحت نشوند اشکالی ندارد، به شرطی که این پنهان کاری تأثیری بر وضعیت و سلامت آنها نداشته باشد، و این امور پنهان گناه نباشد و نافرمانی پدر و مادر به حساب نیایند. والله اعلم
فتوا با امضای شیخ ابن جبرین در تاریخ: 16 /7/1425هـ
IslamPP.Com
بازگشت به ابتدا
بازگشت به نتايج قبل
ارسال مقاله به دوستان
چاپ مقاله
معرفي سايت به دوستان | درباره ما | تماس با ما
All Rights Reserved For BlestFamily.com © 2010
كليه حقوق مادي و معنوي سايت محفوظ است.