706- سلسلة خانواده ي خوشبخت – مقدمة
خداوند متعال در قرآن کريم اينگونه مي فرمايد: {والله جعل لكم من بيوتكم سكنًا}
[النحل: 80] يعني: «و خدا براى شما خانههايتان را مايه
ي آرامش قرار داد.»
آري، چنين است، پروردگارا! خانه جاي سکونت و راحتي، آسايش و اطمينان، امنيت و آرامش
است، در آن زندگيمان را به سرمي بريم از گرماي تابستان و سوز و سرماي زمستان به آن
پناه برده و اقامتگاه ما پس از کار و خستگي روزانه مان است.
چنانچه لانه ي گنجشکي کوچک پناهگاه و محل آرامش و آسايش اوست، براي انسان ضروري تر
است که خانه اش مقر و مأواي خوشبختي و خاستگاه شادي اش باشد. خانه تنها يک
چهارديواري با مقداري اسباب و لوازم نيست، خانه درحقيقت يک محراب، يک عبادت و يک
دانشگاه است و جايي است که در آن انس و آسايش معنا پيدا مي کند. زن و شوهر با گرماي
محبت و يکرنگي خويش خانه ي شان را آباد ساخته و سايه ي امنيت و صفا و آسايش را بر
آن مي گسترانند.
در همين خانه است که آرام و قرار مادي در تلاقي با آرامش و سکون معنوي و روحي،
ظاهري کامل و پايه هايي متعادل را مجسم مي سازد. البته همانطور که خداوند متعال
خانه را مايه ي سکون و راحتي زوجين قرار داده، مرد را براي زن و زن را براي شوهرش
سرچشمه ي آرامش و سکون معين نموده است. خداوند متعال مى فرمايد: {ومن آياته أن خلق
لكم من أنفسكم أزواجًا لتسكنوا إليها وجعل بينكم مودة ورحمة إن في ذلك لآيات لقوم
يتفكرون} [الروم : 21] يعني: «و از نشانههاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى
براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين
[نعمت] براى مردمى كه مىانديشند قطعا نشانههايى است.»
به اين ترتيب، ازدواج خود باعث آرامش و سکون بوده و خانه ها نيز محل آرام و قرار
گرفتن مي باشند. اين نعمتي است از جانب خداوند متعال و شکر اين نعمت و تلاش در
محافظت و پاسداري از آن واجب است.
ممکن است کسي از ما سؤال کند که: چرا خانه ي مسلمان؟ مگر ميان خانه ي يک فرد مسلمان
با خانه ي شخص غير مسلمان چه تفاوتي وجود دارد؟
ترديدي نيست که خانه يک مسلمان با غير آن تفاوت بسيار دارد. اهالي اين خانه در سينه
هاي خويش عقيده اي بسيار باشکوه و باعظمت را دارند که بواسطه ي آن دل هايشان از نور
ايمان سرشار بوده و تمام گوشه گوشه هاي زندگي شان را در پرتو خويش نوراني و روشن مي
نمايد. شخص مسلمان بايد همچون قرآني در قالب انسان در ميان مردم رفت و آمد کند،
همانگونه که خلق و خوي رسول اللَّه صلى الله عليه و سلم بوده است. بنابراين خانه ي
او بايد پايه ها، اسباب، لوازم و حتي چيدمان آن گوياي دين اسلام صاحبش باشد.
خانه ي مسلمان چه کلبه اي حقير و چه کاخي افراشته باشد در هردو حالت مملو از رضايت
و شکرگزاري از خداوند و زندگي در سايه ي قرآن كريم و سنت شريف نبوي خواهد بود.
خوشبختي اهالي اين خانه ها بسته به فراواني اسباب و فرش هاي گرانبها در خانه نيست،
بلکه خوشبختي آن ها از قلب هاي پر از ايمان آنان و جان هاي مطمئن شان سرچشمه مي
گيرد و از آنکه پروردگارشان الله و دين شان اسلام و پيامبر و رسولشان حضرت محمد صلي
الله عليه و سلم باشد راضي اند.
خانه هاي پيامبر صلى الله عليه و سلم نمونه و الگويي عالي براي يک خانه ي اسلامي
است که على رغم کوچکي اندازه و ساخت ساده اش سرشار از خوشبختي و مسرت بوده و همچون
نمونه اي والا براي خانه هاي صحابه -رضوان الله عليهم- و هرکس از مسلمانان که
خواستار بناي خانه اي براي خويش باشد باقي است.
خانه هاي پيامبر صلى الله عليه و سلم براساس عبادت خداوند متعال و رضايت وي بنا
گشته و الگويي واقعي را از يک خانه ي اسلامي نمونه را به نمايش مي گذارد. خداوند
متعال مي فرمايد: {أفمن أسس بنيانه على تقوى من الله ورضوان خير أم من أسس بنيانه
على شفا جرف هار فانهار به في نار جهنم والله لا يهدي القوم الظالمين} _[التوبة:
109] يعني: «آيا كسى كه بنياد [كار] خود را بر پايه تقوا و خشنودى خدا نهاده بهتر
استيا كسى كه بناى خود را بر لب پرتگاهى مشرف به سقوط پىريزى كرده و با آن در آتش
دوزخ فرو مىافتد و خدا گروه بيدادگران را هدايت نمىكند.»
خانه هاي آنحضرت صلى الله عليه و سلم در دايره ي نيازها و احتياجات ايشان و به قدر
قوت روزانه اش ساده بود ولي پر از خوشبختي و حقيقت خرسندي به قضا و قَدر پروردگار و
رزق و روزي او بود. اهالي آن خانه ها به اين گفته ي پيامبر صلي الله عليه و سلم
باور داشتند که مي فرمود: (من أصبح منكم آمنًا في سربه، معافى في جسده، عنده قوت
يومه، فكأنما حيزت له الدنيا) يعني: « آنکه از شما صبح نمايد، در حاليکه در جان خود
ايمن بوده و در جسدش سالم است و توشه ي روز خود را داشته باشد، گوئي تمام دنيا به
وي داده شده است.» [الترمذي وابن ماجه]
خانه هاي آنحضرت صلى الله عليه و سلم با عبادت و طاعت خداوند متعال عجين شده و
نشانه اي روشن از فروتني و سادگي و بي توجهي به متاع زندگاني دنيا بود. خانه هاي
آنحضرت صلى الله عليه و سلم همگي بر پيرامون مسجد قرار داشتند؛ برخي از شاخه هاي
درخت خرما برپاشده بودند که با گل درز گرفته بودند و بعضي از سنگ هايي که بر روي هم
نهاده بودند و سقف آن را با شاخه هاي درخت خرما پوشانده بودند.
خانه ي ام المؤمنين عايشه رضي الله عنها – محبوب ترين امهات المؤمنين نزد رسول خدا
صلى الله عليه و سلم بعد از خديجه- تک اتاقي بود که از خشت خام و گل ساخته شده بود
که چسبيده بود به اتاقي از شاخه ي نخل که با پلاسي از موي بز پوشانده شده بود، و به
اندازه ي يک لنگه ي دراز چوب بود و سقف آن مانند خانه هاي ديگر رسول الله صلى الله
عليه و سلم کوتاه بود. اثاث منزل بسيار ساده و بي تکلف بودند: تختي از چوب چوب که
با ريسمان محکم شده بود، مشکي براي آب و يک ظرف سفال براي غذا و وضوي آنحضرت صلى
الله عليه و سلم.
همين سادگي و قناعت در تمامي خانه هاي اصحاب رسول الله صلى الله عليه و سلم موج مي
زد. جهيزيه ي حضرت فاطمه دختر رسول خدا صلي الله عليه و سلم هنگامي که با حضرت علي
بن أبى طالب -رضي الله عنه- ازدواج مي نمود يک خميله (جامه اي از مخمل)، بالشي از
جنس پوست پر شده از ليف خرما، سنگ آسيا، يک مشک و دو عدد سبو و... بود، جهيزيه ي
سرور زنان اهل بهشت و دختر بزرگوار سرور پيامبران اينگونه بود. از اين جا مي توان
فهميد که خانه هاي پيامبر صلى الله عليه و سلم و اصحابش نمونه اي براي يک خانه ي
اسلامي بوده اند.
اينکه خانه ي پيامبر صلى الله عليه و سلم و اصحابش ساده و بدون تجملات بوده اند به
اين معني نيست که اسلام انسان را از نعمت داشتن خانه اي فراخ و زيبا منع مي نمايد،
بلکه اسلام آن را رزق، نعمت و فضل خداوند نسبت به بندگانش مي داند. خداوند متعال مي
فرمايد: {قل من حرم زينة الله التي أخرج لعباده والطيبات من الرزق} [الأعراف: 32]
يعني: « [اى پيامبر] بگو زيورهايى را كه خدا براى بندگانش پديد آورده و [نيز ]
روزيهاى پاكيزه را چه كسى حرام گردانيده.»
همچنان که پيامبر صلى الله عليه و سلم نيز مي فرمايد: (أربع من السعادة: المرأة
الصالحة، والمسكن الواسع، والجار الصالح، والمركب الهنيء) يعني: «چهار چيز جزو
اسباب خوشبختي هستند: زن درستکار، مسکن وسيع و جادار، همسايه ي نيکو و مرکب
راهوار.»_[الحاكم - صححه الألباني في صحيح الجامع برقم (887)] انسان بايد از اين
نعمت ها به درستي بهره ببرد، چرا که در روز قيامت درباره ي آن ها از وي سؤال مي
شود. خداوند متعال مي فرمايد: {ثم لتسألن يومئذ عن النعيم} _[التكاثر: 8] يعني: «
سپس در همان روز است كه از نعمت [روى زمين] پرسيده خواهيد شد.»
يک خانواده ي مسلمان همانند هر خانواده ي ديگر بشري بوده و گرايش به آن دارد که
خانه اش از لحاظ وسعت و زيبايي از بهترين خانه ها و پر خير و خوشي باشد. خداوند
متعال مي فرمايد: {زين للناس حب الشهوات من النساء والبنين والقناطير المقنطرة من
الذهب والفضة والخيل المسومة والأنعام والحرث ذلك متاع الحياة الدنيا والله عنده
حسن المآب} [آل عمران: 14] يعني: « دوستى خواستنيها[ى گوناگون] از زنان و پسران و
اموال فراوان از زر و سيم و اسبهاى نشاندار و دامها و كشتزار[ها] براى مردم آراسته
شده [ليكن] اين جمله مايه تمتع زندگى دنياست و [حال آنكه] فرجام نيكو نزد خداست.»
خانواده ي مسلمان مي داند که خوشبختي حقيقي در آن است که خانه ي خويش را –کوچک باشد
يا بزرگ – به بهشتي مبدل سازد که از ايمان و باور آباد گشته، با قناعت پر از مسرت
و دلخوشي شده، آسايش و آرامش بر آن گسترده و تک تک اعضاي آن بر ادب و منشي بالا و
صحيح پرورش مي يابند. اين خانواده در هرحال مي داند که آنچه وي دارد نعمتي از نعمت
هاي خداوند بر اوست که سزاوار شكر و سپاسگزاري مي باشد، چرا که شکر نعمت آن را مي
افزايد، پاکيزه گردانيده و چندين برابرش مي گرداند. چنانکه خداوند متعال مي فرمايد:
{لئن شكرتم لأزيدنكم} [إبراهيم: 7] يعني: « و آنگاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه
اگر واقعا سپاسگزارى كنيد [نعمت] شما را افزون خواهم كرد.»
خانواده ي مسلمان مجال آن را نمي دهد که نعمت هاي خداوند او را به سوي تکبر و
خودبرتربيني بکشاند، بلکه فضل و بخشش خداوند بر خود را آشکار مي سازد، با توجه به
آنچه خداوند متعال در قرآن کريم مي فرمايد: {وأما بنعمة ربك فحدث} [الضحى: 11]
يعني: «و اما به نعمت پروردگار خود خبر ده!» و نيز در عمل به فرمايش رسول خدا صلى
الله عليه و سلم که: (إن الله يحب أن يرى أثر نعمته على عبده) يعني: « خداوند دوست
مي دارد که نشانهء نعمتش را بر بنده اش ببيند.»_[الترمذي والحاكم]
خانواده ي مسلمان بايد که چنان به نعمت هاي دنيا سرگرم نشود که از طاعت خداوند غافل
بماند و بزرگترين هم و غم وي در دنيا خانه اش باشد و او را از کارو تلاش براي خانه
ي خويش در بهشت -إن شاء الله- بازدارد.
شاعر در اين باره مي گويد:
لا دارَ للمرء بعد الموت يسكنها
إلا التي كـان قبل الموت يبنيها
فإن بناها بخـير طاب مسكنه
وإن بنـاها بشر خـــاب بانيهــا
معني شعر:
«کو خانه اي که بعد از مرگ مسکنم باشد
جز آنچه قبل از مرگ برپا کرده ام
گر به نيکي برپاشود نيکو مسکني است
ور به شر باشد نباشد جز بدي!»
حضرت علي بن أبى طالب -رضي الله عنه- بر مردي گذشت که خانه اي بنا مي کرد، به او
گفت:
قد كنت ميتًا فصرت حيـًّا وعن قليل تصير ميـــتا
تبني لدار الفناء بيتــــًا فابنِ لدار البقاء بـــيتا
معني شعر: « مرده بودي، زنده گشتي، تا بعد از اين ميري ز نو
سازي اکنون خانه اي را بهر ديار رفتني،
بهر حيات تا ابد برساز منزلگاه خويش!»
بنابراين مي توان گفت، خوشا به حال خانواده ي مسلمان اگر دنيا را در دست خويش داشته
باشد، نه در قلب خويش و خوشا به حالش اگر مسائل پيرامونش را به خوبي مديريت نموده و
از آن ها در طاعت و عبادت خداوند -عز وجل- بهره بگيرد و به اين گفته ي حکيمانه جامه
ي عمل بپوشاند که مي گويد: (عمل لدنياك كأنك تعيش أبدًا، واعمل لآخرتك كأنك تموت
غدًا) يعني: «براي دنياي خويش چنان کار کن که انگار تا ابد زنده خواهي بود و براي
آخرت آنچنان عمل نما که گويي فردا خواهي مرد.»_[ابن المبارك]
بحث از خانه ي مسلمان و وسايل و اثاث موجود در آن و ... ضرورتاً به اين معني نيست
که بايد تمام ويژگي هاي ذکر شده در خانه هاي مسلمانان جمع گردند، لکن نمونه اي بارز
و عالي است که از خداوند سبحان خواستاريم که آن را در تمام خانه هاي مسلمان روي کره
ي زمين محقق سازد.
اهميت مسأله آن اندازه که درباره ي کساني که در منزل زندگي مي کنند مي باشد درباره
ي ديوارها و اثاث آن نيست. با اين حال هرکس مي تواند با کم ترين امکاناتي که در
اختيار دارد خوشبختي و آرامش را براي خانواده اش بوجود آورد. يک مسلمان فردي خردمند
و هشيار است و رسول الله صلى الله عليه و سلم فرموده است: (الكيس من دان نفسه وعمل
لما بعد الموت، والعاجز من أتبع نفسه هواها، وتمنَّى على الله الأماني) يعني: «
زيرک کسي است که نفس خود را محاسبه نموده و براي زندگي بعد از مرگ کار کند، و
ناتوان کسي است که نفسش را بدنبال آرزوها و هواي خويش کشاند، و از خدا اميد داشته
باشد.»_[أحمد والترمذي وابن ماجه]
الحديث ضعّفه الشيخ الألباني ، وكذلك ضعّفَه الشيخ شعيب الأرنؤوط،
الشيخ
حمدي السلفي
ترجمه: مسعود
مصدر: سايت نوار اسلام
IslamTape.Com
|