Thu, 10 Apr 2025پنجشنبه 21 فروردين 1404
 
كليپهاي صوتي و تصويري: 599
تعداد كل مقالات : 2523
تعداد كل بازديدها تاكنون : 9465930
 
 
 

پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: (أيما امرأة لم ينکحها الولي فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فإن أصابها فلها مهرها بما أصاب منها، فإن اشتجروا فالسلطان ولي من لا ولي له) «هر زني که ولي او را ازدواج ندهد ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، پس اگر شوهرش با او نزديکي کرد بايد مهريه‌اش را به سبب نزديکي با او پرداخت کند، و اگر با هم مشاجره کردند حاکم سرپرست کسي است که سرپرست ندارد».ابن ماجه (1879)

******************

ابن عمر رضی الله عنه گفت : (نهي النبي صلی الله علیه وسلم  أن يبيع بعضکم علي بيع بعض، و لايخطب الرجل علي خطبة أخيه حتي يترک الخاطب قبله، أو يأذن له الخاطب). «پيامبر صلی الله علیه وسلم  از اينکه بعضي از شما بر معامله ديگري وارد شود، و يا اينه از زني خواستگاري کند که قبلاً برادرش (شخص ديگري) از او خواستگاري کرده، نهي کرده است مگر اينکه خواستگار اول منصرف شود يا به او اجازه دهد».بخاری (5142)

******************

از مغير بن شعبه روايت است: نزد پيامبر  صلی الله علیه وسلم رفتم و با او درباره زني که قصد خواستگاريش داشتم صحبت کردم، پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (إذهب فانظر إليها، فإنه أجدر أن يؤدم بينکما) «برو او را نگاه کن چون اين امر رابطه بين شما را پايدارتر مي‌کند».نسایی (69/6) و ترمذی (1093)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم ‌فرمود :(إذا ألقي الله في قلب امري خطبة امرأة، فلابأس أن ينظر إليها) «اگر خداوند خواستگاري زني را به قلب کسي القا کرد، باکي نيست که به او نگاه کند».ابن ماجه (1864)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (تزوجوا الودود الولود فإني مکماثر بکم الأمم) «با زنان محبت‌گر و بچه‌‌زا ازدواج کنيد؛ چون من در ميان امت‌ها به کثرت شما افتخار مي‌کنم».ابوداود (2035)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (تنکح المرأة لأربع: لمالها، و لحسبها و لجمالها، و لدينها، فاظفر بذات الدين تربت يداک)«زن بخاطر چهار چيز براي ازدواج انتخاب مي‌شود : مال و دارائي، اصل و نسب، زيبائي و ديانت؛ پس زن ديندار را انتخاب کن، دستهايت خاک‌آلوده شود».متفق عليه: بخاری (5090)، مسلم (1466)

******************

مشاهده كل احاديث

 
 
 

اسلام - قرآن و تفسیر
نوار اسلام
سایت جامع فتاوای اهل سنت
مهتدین
عصر اسلام
دائرة المعارف شبکه اسلامی
اسلام تيوب
اخبار جهان اسلام
سایت بیداری
کتابخانه
پاسخ به شبهات دینی
اسلام هاوس

عقد‎ ‎‏ ازدواج و نزديکي

  سلسلة خانواده ي خوشبخت – عقد  ازدواج  و نزديکي


هدف از وضع عقد و پيمان ها در شريعت اسلام ثبت روابط بين مردم و حفظ حقوق مربوط به آن ها مي باشد، تا بواسطه ي آن از وجود رضايت بين طرفين اطمينان يافته و از بروز غش و فريب و حيله در آن رابطه جلوگيري شود. بر همين اساس عقد ازدواج توافقي ميان مرد و پدر(ولي ) دختر مي باشد که با آن براي زن و مرد هرآنچه – از مسائل زناشويي – که پيش تر حرام بوده حلال مي گردد.
هر عقدي داراي دو رکن اساسي است که براي صحت عقد مذکور وجود آن ها ضروري مي باشد. اين دو رکن عبارتند از:

 

 ايجاب و قبول.

ايجاب: همان اظهار رضايت نخست از ايجاد پيوند زناشويي است.

. قبول: موافقت طرف ديگر با اين ازدواج مي باشد.

 

 بنابراين عقد ازدواج  برمبناي اين دو عبارت شکل مي گيرد که از آن به ماضي و مستقبل تعبير مي شود. به اين ترتيب که مرد مي گويد: دخترت فلان را به نکاح من در آور. و ولي دختر مي گويد: او را به ازدواج تو در آوردم. يا بگويد: دخترم فلان را به ازدواج تو در آوردم. و ديگري بگويد: نکاح او را پذيرفتم.
با توجه به اينکه دين اسلام يک دين جهان شمول است، همه ي مناطق، نژادها و شرايط را در برمي گيرد. عقد ازدواج نيز با هر زباني، که دو طرف پيمان و شاهدها بتوانند آن را بفهمند، گفته شود برقرار مي گردد. حتي اگر شخصي توان سخن گفتن نداشته باشد مي تواند آن را بنويسد و يا با اشاره منظور خود را برساند. براي پاسداشتن کرامت دو طرف عقد(زن و مرد) و براي تأکيد بر حق و حقوق هردوي آن ها، شريعت اسلان يکسري شروط را براي صحت و درستي عقد ازدواج اختصاص داده است، که عبارتند از:


1- ولي (سرپرست) زن: کسي است که عهده دار امورات و مسائل ازدواج زن مي باشد. اين شخص مي تواند پدر، برادر و يا کساني مانند ايشان از خويشاوندان باشد(از ناحيه ي پدري، درصورت نبود پدر و برادر) که براي مصلحت و نيک انديشي موکلش تلاش نمايد و هدف او سعادت و خوشبختي زن باشد. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (لا نكاح إلا بولي، وأيما امرأة تزوجتْ بغير إذن وليها فنكاحها باطل، فإن لم يكن لها ولي، فالسلطان ولي من لا ولي له) يعني: «نکاح درست نيست مگر با حضور ولي، و هر زني که بدون اذن ولي وي تزويج گردد نکاحش باطل است، اگر دختر فاقد ولي باشد، سلطان ولي هر آن کسي است که ولي ندارد.» [ابوداود]


هدف از مشروط کردن نکاح به حضور ولي دختر، ارج نهادن به مقام زن و تقدير از وي و براي حمايت و صيانت از حجب و حياي او از لطمه خوردن در اثر شرکت مستقيم در عقد ازدواج مي باشد. در امر ازدواج يک زن بر اساس عاطفه و احساساتش در مورد ابراز عشق و محبت تصميم مي گيرد. حال آنکه ولي وي در مورد مرد مورد نظر جستجو کرده و از حال و وضع وي اطلاع کسب مي نمايد و از تناسب و جورآمدن وي با موکلش مطمئن مي گردد. براي همين برخي علما به ولي اين حق را داده اند که درصورت بستن عقد ازدواج از سوي زن با فردي غير هم کفو و نامناسب با وي عقد ازدواج را فسخ نمايد.


2- رضايت مرد و زن براي ازدواج و ايجاد ارتباط: عقد ازدواج با اکراه و بي ميلي يکي از دو طرف جايز نبوده و ولي فرد نمي تواند موکلش را به اجبار به ازدواج با کسي وادارد. پيامبر صلى الله عليه و سلم فرموده است: (لا تنكح الأيم حتى تُستأمر، ولاالبكر حتى تُستأذن) يعني: « زن بيوه بدون مشورت با او، و دختر باكره بدون اجازه‌اش، به نكاح داده نمي‌شوند» گفتند: يا رسول الله!، اجازه ي دختر باكره، چگونه است؟ فرمود: (أن تسكتْ) يعني: «اينكه سكوت نمايد.» [الجماعة]


از بريدة -رضي الله عنه- نقل شده که: زني نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و سلم آمد و گفت: پدرم مرا به ازدواج برادرزاده اش درآورده است تا بواسطه ي من دين خود را به او ادا نمايد. پيامبر صلي الله عليه و سلم نيز فيصله ي کار را به خود آن زن سپرد. ولي زن گفت: من به آنچه پدرم انجام داده است رخصت مي دهم و ليکن مي خواهم ديگر زنان همه بدانند که پدران اجازه ي چنين کاري را ندارند. [ابن ماجه] دين مبين اسلام بدينگونه زن را قدر و منزلت بخشيده و به اکراه به ازدواج درآوردن او را نمي پذيرد.


3- گواهي دادن براي ازدواج: شهادت و گواهي ازدواج بوسيله ي دو مرد مسلمان عاقل و بالغ که متصف به عدالت و امانت باشند به انجام مي رسد. به عقيده ي برخي از علما شهادت زنان پذيرفتني نيست. رسول خدا صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (لا نكاح إلا بولي وشاهدي عدل، وما كان من نكاح على غير ذلك فهو باطل) يعني: «ازدواج بدون حضور ولي و دو شاهد عادل درست نيست و هر نکاحي که به خلاف اين رويه باشد باطل است.»_[ترمذي] شاهدهاي مزبور بايد با دقت به سخنان عاقدها گوش داده و از صحت و درستي نکاح اطمينان يابند. وجود شاهد نشانه ي تکريم و بزرگ دانستن امر ازدواج و جداسازي و ايجاد تمايز بين حلال و حرام و نيز پيش گيري از حرف و حديث هاي نامربوط و غلط درباره ي اين ازدواج نوپا مي باشد.


اين کار نوعي پيمان گرفتن و ايجاد اطمينان درباره ي حق  و حقوق دو طرف و محافظت از آن مي باشد ولي به رشته ي تحرير درآوردن اين پيمان و مستند نمودن آن در دادگاه چيز جديدي است و براي تاکيد بر حقوق زوجين پديد آمده است تا يک روز شوهر نيامده، و براي فريب دادن و از سر خود باز کردن زن، منکر ازدواج خويش شود. متاسفانه نزد برخي افراد اخلاقيات جايي نداشته و بعضي از ايشان از دين و ايمان بي خبرند.

 
4- بايد صيغه عقد دائم باشد: نبايد عقد ازدواج زماندار باشد . در ابدي بودن عقد ازدواج مصلحت اجتماعي بزرگي نهفته است؛ خانواده اي که پا مي گيرد نياز به استحکام و استقرار زندگاني و ماندگاري آن است. ولي با تعيين زمان براي پايان عقد ازدواج هر دو طرف در اين پيوند ناپايدار بوده و زندگاني مشترک و هم صحبتي ايشان دوام نمي آورد. بنابراين نکاح متعه(صيغه) باطل و شرعاً حرام مي باشد چون داراي مهلت زماني معيني مي باشد. همينطور درستي عقد ازدواج منوط بدان است که قطعي و خالي از هرگونه شرط و شروطي باشد که از انعقاد عقد جلوگيري کند؛ مثلاً اينکه ولي دختر بگويد: دخترم را به ازدواج تو درآوردم. و طرف ديگر بگويد: تزويج وي را پذيرفتم چنانچه شغلي بيابم. اين شرط عقد ازدواج را باطل مي نمايد.


5- زن بر مرد حرام نباشد.


شروط ملحق به عقد:

زن مي تواند در عقد ازدواج شروطي را براي شوهرش قرار دارد . بر مرد لازم است که به آن شروط وفا کند. مسلمانان بر سر شرطهاي شان مي مانند مگر آنکه حرام را حلال يا حلال را حرام قرار دهد. پيامبر خدا صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (أحق الشروط أن يُوفى به ما استحللتم به الفروج) يعني: «شروطي كه عمل كردن به آنها از همه ي شروط، لازم تر است، شروطي مي باشد كه بوسيلة آنها شرمگاهها را حلال قرار  ميدهيد.» [متفق عليه] بنابراين او حق دارد که شرط نمايد که براي وي خانه اي مناسب را تدارک ببيند. گرچه حق ندارد شرطي بگذارد که حقي از حقوق شوهر را ناديده بگيرد، مثلاً بيايد و شرط بگذارد که با وي نزديکي ننمايد، اين شرط باعث ستم به مرد خواهد بود و نيز او را از داشتن فرزند محروم مي کند.

 
علني کردن نکاح و آوازهاي مباح در آن:

شريعت اسلام به علني نمودن ازدواج ترغيب مي کند؛ تا نکاح از ارتباط نامشروع و پنهان متفاوت باشد، دور و نزديک از اين ازدواج باخبر شوند و ساير جوانان نيز به ازدواج تشويق گردند. رسول خدا صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (أعلنوا النكاح) يعني: «ازدواج را علني سازيد.» [احمد، و حاكم]
در برخي جوامع عقد ازدواج در پي يکي از نمازها و در مسجد به انجام مي رسد؛ کساني که در مراسم شرکت مي نمايند وضوء داشته و امکان قبولي دعاهايشان براي زوج جوان از طرف خداند عزوجل بيش تر مي باشد. البته اين کار مستلزم آن است که به مسجد و جايگاه و آداب آن بي احترامي نشود؛ مثلاً شرکت کننده ها سعي کنند صدايشان را در مسجد بلند نکنند و ... آواز خواند براي عروس و داماد مجاز است به شرطي که در زمينه ي تحريک شهوت و هوي و هوس انسان نبوده و زن و مرد نبايد باهم مختلط شده و بايد زنان براي زنان و مردها هم براي مردان آواز بخوانند. در آن جا کارهاي حرام مانند شرب خمر يا و بانگ و خروش خواننده پرهيز شود. از عامر بن سعد -رضي الله عنه- مي گويد: در يک عروسي بر قرظة بن كعب، و ابى مسعود انصاري وارد شدم و کنيزکان آواز مي خواندند. گفتم: شما صحابه ي رسول الله صلي الله عليه و سلم و اهل بدر هستيد و در حضورتان چنين کاري انجام مي گيرد؟! گفتند: اگر خواستي با ما گوش فراده و واگر خواستي اينجا را ترک کن. در عروسي ها براي لهو به ما رخصت داده شده است. [نسائي، و حاكم]


مراسم عروسي:

جشن عروسي براي ابراز شادماني و سرور به خاطر پيوند ازدواج و نيز براي آشکار ساختن آن مي باشد. در اين جشن و مراسم ترانه خواني و سرگرمي مباح جايز است. در يک عروسي حضرت عايشه -رضي الله عنها- فارعة دختر اسعد -رضي الله عنها- را در مراسم عروسي اش به منزل شوهر وي نبيط بن جابر انصاري برد. رسول خدا صلى الله عليه و سلم به او فرمود:(يا عائشة، ما كان معكم لهو؟! فإن الأنصار يعجبهم اللهو) يعني: «اي عايشه! آيا همراه شما سرگرمي (دف و غيره) نبود؟ زيرا انصار، سرگرمي را دوست دارند.»_[بخاري]

در روايتي آمده است که آن حضرت صلي الله عليه و سلم فرمود: (فهل بعثتم معها جارية تضرب بالدف، وتغني؟) يعني: «آيا کنيزي را با او روانه ساختيد تا دف بزند و آواز بخواند؟» حضرت عايشه رضي الله عنها گفت: او چه بايد مي خواند يا رسول الله؟

فرمود: بايد چنين مي خواند:


(أتيناكـم أتيناكـــم فحيونـــا نحييكــــم


ولولا الذهب الأحمــر ما حلَّتْ بواديكــــــم


ولولا الحنطة السمــراء ما سمنت عذاريكـــــم)

 

معني شعر: «ما آمديم، ما آمديم، سلام و درودمان گوييد تا سلام و درودتان گوييم

اگر طلاي سرخ نبود آراسته نمي گشت بيابان هايتان

و اگر گندم هاي طلائي نبود دوشيزگانتان فربه نمي گشتند.»


در شرع اسلام استفاده از دف در مراسم عروسي جايز مي باشد. رسول خدا صلى الله عليه و سلم فرموده است: (فصل ما بين الحلال والحرام: ضرب الدف، و الصوت في النكاح) يعني: «حد فاصل بين حلال و حرام: نواختن دف و صدا در نکاح است.»[ترمذي، و نسائي، وابن ماجه، و حاكم]


اما اينکه برخي افراد، اقدام مي کنند به برپاکردن خيمه ها، آوردن نوازندگان و رقاصه ها، نوشيدن مشروبات الکلي، اختلاط ناهنجار زنان و مردان، و دختران و پسران باهم، نشستن داماد پهلوي عروس بزک کرده درحاليکه مردم آن ها را نظاره مي نمايند، از لحاظ شرع اسلام پذيرفتني و جايز نبوده و بلکه حرام مي باشد و حتي به اجتناب از آن ها امر مي کند. کسي که در چنين مراسم عروسي حاضر شود بايد صاحب مراسم را با حکمت و گفتار خيرخواهانه آگاه سازد و درصورتي که قادر به بازداشتن آنان از اين منکر نبود بايد که مراسم مذکور را ترک نمايد.


دعوت خويشان و دوستان براي مراسم عروسي و وليمه(پذيرايي):

زن مسلمان بايد سعي کند که خويشان و دوستانش را براي شرکت در جشن ازدواجش دعوت نمايد. براي اينکه اين کار باعث تقويت رشته هاي دوستي و محبت و تحکيم روحيه ي همبستگي و همکاري در بين افراد جامعه است. پيامبر خدا صلى الله عليه و سلم همواره به قبول کردن دعوت مراسم عروسي امر مي نمود و مي فرمود: (أجيبوا هذه الدعوة إذا دعيتُم لها) يعني: «اين دعوت ها را اجابت کنيد وقتي از شما دعوت شد.»_[متفق عليه] همينطور به قبول دعوت براي مهماني عروسي نيز امر نموده و مي فرمايد: (إذا دعي أحدكم إلى وليمة فليأتها) يعني: «هرگاه کسي از شما براي مهماني عروسي دعوت شد، به آن جا برود.» [بخاري]

 

پذيرايي کردن از مهمانان در عروسي سنتي مؤکده ي رسول الله صلى الله عليه و سلم است که در آن نماياندن روحيه و احساس خوشبختي و مسرت از اين ازدواج ديده مي شود. مستحب است که مهماني عروسي قبل از نزديکي عروس و داماد باهم و يا پس از آن برگزار شود. پيامبر صلى الله عليه و سلم به عبدالرحمن بن عوف -رضي الله عنه- امر نمود تا يک مهماني را براي دوستانش که از ازدواجش باخبر شده بودند تدارک ببيند، آن حضرت صلي الله عليه و سلم به او فرمود: (أوْلِمْ ولو بشاة) يعني: « وليمه بده اگر چه يك گوسفند باشد.» [مسلم]


بر فرد مسلمان واجب است که از فراخواندن فقرا و مستمندان به مهماني عروسي اش که در آن ثروتمندان را دعوت نموده است غافل نماند. اين کار باعث تحکيم روحيه ي تعاون و برادري در جامعه ي اسلامي مي گردد. رسول خدا صلى الله عليه و سلم از دعوت تنها اشخاص ثروتمند و فراموش نمودن فقرا برحذر داشته است. از ابوهريره -رضي اللَّه عنه- نقل شده که آن حضرت صلي الله عليه و سلم فرمودند: (شرُّ الطعام طعام الوليمة، يُدْعَى لها الأغنياء، ويترك الفقراء، ومن ترك الدعوة فقد عصى اللَّه ورسوله صلى الله عليه وسلم ) يعني: « بدترين طعام ها طعام عروسي است که منع مي شود از آن کسي که مي خواهد در آن حضور يابد، ولي  دعوت مي شود به آن کسي که از آن امتناع مي ورزد، و کسي که دعوت را قبول نمي کند، همانا نافرماني خدا و رسول او را نموده است.» [بخاري]
پيامبر صلى الله عليه و سلم دعوت مراسم عروسي ابي اسيد ساعدي را اجابت فرموده وشربت مويز و خرما نوشيدند. [بخاري] رفتن زنان و کودکان به اين مراسم نيز مستحب مي باشد، به اين شرط که اختلاط نامناسب با مردان رخ ندهد. از حضرت انس بن مالك -رضي الله عنه- روايت شده که پيامبر صلى الله عليه و سلم زنان و كودكان انصار را ديد كه از يك عروسي   مي آيند. پس برخاست و راست ايستاد و فرمود: (اللهم أنتم من أحبِّ الناس إِلَيَّ.. اللهم أنتم من أحب الناس إليَّ (يعني الأنصار)) يعني: « خدا گواه است كه شما (يعني انصار) محبوبترين مردم، نزد من هستيد.. خدا گواه است كه شما محبوبترين مردم، نزد من هستيد.» [مسلم]


آرايش در شب عروسي:

بهتر است که زن در شب عروسي اش خود را بيارايد تا خوشوقتي و شادکامي خود را ابراز داشته و داماد را به سوي خود مايل گرداند. نقل شده که حضرت عايشه رضي الله عنها در شب عروسي اش با پيامبر خدا صلي الله عليه و سلم خود را آراسته و آن را به زنان انصار واگذار نمود و آنان سر ايشان را شستند. [مسلم] همچنين از حضرت عايشه و ام سلمه -رضي الله عنهما- روايت شده که گفته اند: (أمرنا رسول الله صلى الله عليه وسلم أن نجهز فاطمة حتى يُدخلها على عَلِيّ) يعني: «رسول الله صلي الله عليه و سلم ما را به آماده نمودن فاطمه دستور داد براي آنکه او را نزد علي روانه کند.» _[ابن ماجه]
زن مي تواند زينت هايي مانند لباس و زيورآلات را از زنان مسلمان دوست خويش به امانت بگيرد. حضرت عايشه رضي الله عنها در روز عروسي اش گردنبندي را از خواهرش اسماء رضي الله عنها امانت گرفت. [بخاري] البته به شرط آنکه عروس در اين مراسم زينت هايش را جز براي محارمش نمايان نسازد و داماد نيز بايد خود را براي عروس بيارايد و در روز عروسي اش پاک و زيبا و خوشبو بوده و خوش لباس و داراي ظاهري آراسته باشد.

ابن عباس -رضي الله عنهما- مي گويد: من براي همسرم خود را مي آرايم همانطور که او خود را براي من مي آرايد.


پيامبر صلى الله عليه و سلم عبدالرحمن بن عوف -رضي الله عنه- را ديد که نشانه هاي زردرنگي را بر وي ديده مي شد (اين رنگ زرد به خاطر گياه زعفران بود که بوي خوبي دارد)، از او پرسيد: اين چيست؟ او هم از ازدواجش خبر داد. [مسلم]


لباس عروسي (روپوش شادي):

لباس عروسي رؤياي هر دختري است و در اينکه زن مسلمان درصورت داشتن تمکن مالي و پرهيز از اسراف در بهاي آن براي جشن عروسي اش لباس مخصوصي را داشته باشد اشکالي وجود ندارد. چرا که اين مناسبتي بزرگ براي عروس و داماد مي باشد و زن آن را فقط براي جشن عروسي اش مي پوشد و سپس آن را در کمد لباسش به عنوان يادگاري نگاهداشته و ممکن است طي سالها کهنه و فرسوده شود و روي آن غبار بگيرد، حتي بعضي زنان آن را به خوبي به کار گرفته و درصورتي که آن را براي شوهرشان و در مناسبات خاص نپوشند از آن براي دختران کوچک شان لباس عروسي مي دوزند.

 
در برخي جوامع لباس عروسي را کرايه مي کنند و يا از يکي از دوستان عروس به امانت مي گيرند، اين کار هم اشکالي ندارد. با توجه به آن که حضرت عايشه رضي الله عنها در شب ازدواجش با پيامبر صلي الله عليه و سلم گردنبندي را از حضرت اسماء رضي الله عنها امانت گرفته بود. [بخاري] به خاطر حفظ شرم و حياي عروس بهتر است که لباس عروس تا حد امکان متين و پوشاننده باشد. ليکن درصورتي که عروس بين زنان نشسته باشد و از ديده نشدن خود بوسيله ي مردان نامحرم مطمئن باشد مي تواند بخشهايي از زينت هايش مانند گيسو و قسمتي از بازوهايش را آشکار سازد و نيز مي تواند از لوازم آرايش و عطر و ادکلن نيز استفاده نمايد.

 
تبريک گفتن به زوجين و دعا براي آنان:

سنت آن است که زن مسلمان به خواهر مسلمانش تبريک بگويد، همانطور که مرد مسلمان به برادر مسلمانش تبريک و تهنيت مي گويد. از ابوهريره -رضي الله عنه- روايت شده که: پيامبر صلى الله عليه و سلم وقتي به زوجي که تازه ازدواج کرده بودند تبريک مي گفت، چنين مي فرمود: (بارك الله لك، وبارك عليك، وجمع بينكما في خير) يعني: «خداوند بر تو برکت دهد و بر تو برکت دهد و به خير و نيکي پيوندتان دهد.» _[ابن ماجه]

از عايشه -رضي الله عنها- روايت شده که مي گويد: وقتي پيامبر صلى الله عليه و سلم مرا به ازدواج خويش درآورد، مادرم نزد من آمده و مرا وارد خانه ي او کرد و زنان انصار در آنجا گردآمده بودند و مي گفتند: به خير و به مبارکي و با خوش يمني. [بخاري]


آرايش موها براي شب زفاف:

برخي زنان اصرار دارند که براي آرايش خود در شب عروسي به آرايشگاه رفته و موهايشان را مرتب سازند. با توجه به اينکه اکثراً آرايشگر يک مرد مي باشد و نظر به اينکه او شخصي بيگانه است و براي او جايز نيست که زينت هاي زن را مشاهده کند، آيا عاقلانه است که به آرايش زن بپردازد و مو و اعضاي بدن وي را لمس کند؟ در انجام اين کار مجموعه اي از مسائل خلاف شرع وجود دارد از جمله: رؤيت عورت نامحرم، نازک کردن ابروها و اختلاط مردان و زنان. بنابراين رفتن به آرايشگاه نوعي اسراف است گذشته از آنکه حرام مي باشد.


هدف از اين دستورات سخت گرفتن بر بندگان خدا نيست، چرا که عروس مي تواند در اين زمينه به جاي استفاده از آرايشگران مرد از يک زن بخواهد تا کار آرايش وي را به عهده بگيرد و از آرايش هاي حرام مانند نازک نمودن ابروان و نيز ديده شدن بوسيله مردان نامحرم در حالت آرايش کرده بپرهيزد. عروس بايد بداند که مراعات نمودن قوانين خداوند پر از خير و نيکي بوده و در دنيا و آخرت وي را بهره مند مي سازد. شايد که خداوند بواسطه ي اين طاعت و فرمانبري بر ازدواج وي و بر فرزندانش برکت عطا فرمايد.


نصيحت و خيرخواهي نمودن براي زوجين:

پيامبر صلى الله عليه و سلم تمام دين را در يک کلمه گردآورده است، آن حضرت صلى الله عليه و سلم فرموده است: (الدين النصيحة) يعني: «دين عبارت است از خيرخواهي!» صحابه پرسيدند: براي چه کسي اي رسول خدا؟ قال: (لله ولكتابه ولرسوله، ولأئمة المسلمين وعامتهم) يعني: «براي خدا و براي کتابش و رسولش وبراي پيشوايان مسلمانها، وبراي همه ي مسلمين.»_[مسلم] دادن اين راهنمايي و فارش ها براي زن و شوهر اهميت بسزائي را دارند؛ براي آنکه آن ها را مجهز به اطلاعات لازم براي شروع يک زندگي تازه مي کند، به شرطي که اين پند و سفارش ها امر به معروف يا نهي از منکر باشند.

 
زني دخترش را موقعي که به خانه ي بخت مي رفت چنين نصيحت مي نمود: دخترکم! داري از خانه اي که در آن پا به دنيا نهاده و لانه اي که در آن مراحل عمرت را طي نمودي به آشيانه اي پا مي نهي که نمي شناسي اش و همدمي که به او خو نگرفته اي، پس بکوش تا چون کنيزي براي او باشي تا او غلام تو گردد و در رابطه با وي ده خصلت را در خود مواظبت نما تا برايت چون سرمايه باشد:


نخست و دوم آن خصلت ها: همنشيني با قناعت و رفتار با اطاعت.


سوم و چهارم: مواظبت بر جايي که چشمش افتد و رسيدگي بدانچه بويش بشنود. يعني چنان کن که چشمش بر نازيبايي از تو نيافتاده و جز بوي نيکو از تو به مشامش نرسد. براي اين کار سرمه بهترين آرايش و آب نيکوترين عطرهاست.


پنجم و ششم: پي گير اوقات غذا خوردن او و آرامش در هنگام خوابش باش. چون تلخي گرسنگي آشفته مي سازد و سراسيمگي از خواب خشم را مي  خروشاند.

 
هفتم و هشتم: توجه و مراقبت از خانه اش و مواظبت و رسيدگي به خود وي و دارائي ها و فرزندانش. ملاک عمل در مورد دارائي هايش نيک انديشي و خرج درست و در مورد خانواده اش دورانديشي و راي نيکو است.

 
نهم و دهم: هيچ رازي را برملا مکن و فرماني از او را سرمپيچ. چون تو راز وي فاش کردي از بي وفايي اش درامان نخواهي بود و چون نافرمانيش کردي آتشي را در سينه اش برافروخته اي.


با تمام اين ها باز از شادي در اندوه وي و اندوهگين بودن در شاديش بپرهيز؛ که اولي نشانه ي کوتاهي است و دومي کدورت و رنجش. تا جايي که مي تواني او را گرامي دار تا او نيز تا جائيکه مي تواند گراميت دارد. بکوش تا جائيکه مي تواني با وي موافقت نموده و هماهنگ باشي تا او همراهي اش با تو تا حد ممکن طولاني باشد. بدان که بدانچه مي خواهي نرسي مگر زماني که رضايت او را بر رضايت خويش ترجيح نداده باشي و ميل و آرزوي او را بر ميل و آرزويت در مورد آنچه دوست مي داري ناپسند مي شماري. خداوند خير و نيکي ات دهد و حافظت باشد.

 
بانويي ديگر اينگونه دختر خويش را هنگام ازدواج نصيحت مي کند:

دخترکم! از نظافت جسم و بدن خويش غافل مشو، که پاکي و نظافت چهره ات را درخشان کرده و شوهرت بدان تو را دوست تر مي دارد. از بيماري و ناخوشي ها خود را دور کن و بدنت را براي کار و تلاش تقويت کن، چون زن پلشت و ناپاک بر مزاج کسي نبوده و از چشم ها و گوش ها مي افتد. وقتي با شوهرت روبرو گشتي، با شادي و گشاده رويي با وي روبرو شو، چون روح و جان دوستي تن انسان ها به خوش رويي چهره شان بسته است.

 

مردي نيز همسرش را چنين نصيحت مي کند که:


"خذي العفــو منى تستديمي مودتــــي


ولا تنطقــي في ثَوْرَتِي حين أغضبُ


ولا تنقريني نقـرك الدف مـــــــرة


فإنك لا تــدرين كــيف المغيبُ


ولا تكثري الشكـوى فتذهب بالهــوى


ويأباك قلبــي والقلــوب تقلَّبُ


فإني رأيتُ الحــب في القـلب والأذى


إذا اجتمعا لم يلبث الحب يذهــبُ"

 

معني شعر: «با من مدارا کن و از من درگذر تا دوستي و مودتم را هميشگي نمايي

هنگام تندي و خشمم با من سخن مگوي هرگز

عيبم مکن به يکبار همچون نواختن دف

چون از نهان موضوع تو هيچ خبر نداري

بسيار ناله کم کن و دنباله مگير اميال خويش

چون قلب من مي گرداند از تو رويش چون هر قلب ديگر

چون در دلم ببينم رنج و عشق را باهم

بربندد رخت از آن عشق تا رنجشش بماند.»


حضرت ابوالدرداء رضي الله عنه به همسرش مي گفت: وقتي مرا خشمگين ديدي مرا خرسند گردان و من نيز چون ترا خشمگين بيابم خرسندت سازم.


قبول کردن هدايا:

هديه قلب ها را به هم نزديک مي کند و بذر عشق و دوستي را در جان هاي آدميان مي کارد. ازدواج فرصتي است براي مستحکم نمودن پيوندها و برپا داشتن روابط محکمي که هدف از آن رضايت خداوند متعال مي باشد. وقتي که آن حضرت صلي الله عليه و سلم حضرت زينب -رضي الله عنها- را به نکاح خويش درآورد، ام سليم- رضي الله عنها- هديه اي از خرما و کره و کشک را به پيامبر صلى الله عليه و سلم تقديم نمود.


همچنين با توجه به اينکه مراسم ازدواج خرج و مخارج زيادي را روي دست عروس و داماد مي گذارد بهتر است که مسلمانان باهم به کمک آنان بشتابند و بار سنگين مخارج را با دادن هديه و کمک مالي بکاهند. رسول خدا صلى الله عليه و سلم فرموده است: (تهادوا تحابُّوا) يعني: «به همديگر هديه دهيد تا باعث افزايش دوستي ها شود.» [ابويعلي]


نزديکي (شب زفاف):

هدف از آن آغاز زندگاني زناشويي بطور کامل آن، با همه ي معاني زيبايش، مي باشد؛ يعني يک زندگي پر از عاطفه، محبت، مشارکت روحي و رواني، همياري، آرامش و دوستي و مهرورزي. در اين زندگي مشترک هرکدام از طرفين از ديگري بهره برده و آرزوي داشتن فرزنداني درستکار که دنيا را آباد ساخته و به دين اسلام خدمت نمايند نشأت مي گيرد.

 
در دين اسلام تأکيد برآن است که نزديکي آغازين زن و شوهر در يک اتاق با خير و برکت صورت گرفته و براي همين چهارچوب کلي هدايت زوجين را ترسيم نموده است و براي هرکدام از آنان حقوق و وظايفشان را نيز مشخص ساخته است. شوهر بايد براي همسرش طلب خير و برکت نمايد. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (إذا تزوّج أحدكم امرأة فليأخذ بناصيتها (أي يضع يده على مقدمة رأسها) ويسمِّ الله عز وجل، ولْيدع بالبركة، وليقل: (اللهم إني أسألك من خيرها، وخير ما جبلتَها (أي: فطرتَها) عليه. وأعوذ بك من شرها، وشر ما جبلتها عليه) يعني: «وقتي کسي از شما زني را به نکاح درآورد، دست بر پيشاني عروس نهاده و نام خدا را بر زبان آورده و طلب برکت نموده و بگويد: الهي! من از تو خير و خوبي اين را مي خواهم و خير آنچه وي را براي آن آفريده اي و پناه مي برم به تو از شر آن و شر آنچه وي را براي آن سرشته اي.» [ابوداود]


مستحب است که زن و شوهر زندگي مشترکشان را با دو رکعت نماز آغاز نمايند. عبد الله بن مسعود -رضي الله عنه- مردي را که تازه ازدواج کرده بود نصيحت کرده و به او چنين فرمود: وقتي نزد تو آيد به او فرمان ده تا در پس تو دو رکعت نماز بخواند و بگو: بار الها! برايم در خانواده ام برکت نازل بفرما و براي آنان نيز مرا مبارک

ردان. بار الها! ميان ما با خير و نيکي همبستگي پديد آور و چون در جدايي ما خير و نيکي باشد ما را از هم جدا نما. [طبراني، و ابن ابى شيبه]


بهترين اوقات براي ازدواج:

مستحب مي باشد که ازدواج و نزديکي در ماه شوال واقع شود. از حضرت عايشه -رضي اللَّه عنها- روايت شده که فرموده است: پيامبر صلي الله عليه و سلم مرا در ماه شوال به ازدواج خويش درآورد و در ماه شوال با من نزديکي نمود، پس کدام همسر رسول الله صلى الله عليه و سلم از من نزد وي خوش نصيب تر بوده اند؟ آن حضرت صلي الله عليه و سلم دوست مي داشت تا در ماه شوال با همسرانش نزديکي کند. [مسلم، و ابوداود، و نسائي]

همچنين نزديکي کردن در روز جمعه مستحب مي باشد؛ به منظور درک خير و برکت اين روز و با توجه به احاديثي که در فضل و بزرگي آن آمده است. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (خير يوم طلعتْ عليه الشمس يوم الجمعة؛ فيه خلق آدم، وفيه أدخِل الجنة، وفيه أخرج منها، ولا تقوم الساعة إلا في يوم الجمعة) يعني: «بهترين روزي که آفتاب بر آن طلوع نموده، روز جمعه است، در آن آدم آفريده شده، در آن روز او را به بهشت وارد ساختند و در آن روز از آن بيرون رانده شده است، و قيامت برپا نمي شود مگر در روز جمعه.» [احمد، و مسلم، و ترمذي]

نزديکي نمودن با همسر در هر روزي از ايام هفته و در هر ساعتي از شبانه روز جايز مي باشد. نزديکي نمودن با زنان در طول روز مستحب است، چون پيامبر خدا صلي الله عليه و سلم با بيشتر همسرانش در طول روز نزديکي مي نمود. از حضرت عايشه -رضي اللَّه عنها- روايت شده که مي گويد: رسول خدا صلى الله عليه وسلم وقتي مرا تزويج نمود، مادرم مرا به خانه اش آورد و و هيچ چيزي مرا نترساند مگر ديدن رسول خدا صلي الله عليه و سلم كه هنگام ظهر آمد. [بخاري]

همچنين نزديکي کردن در شب نيز جايز مي باشد، چنانچه پيامبر صلى الله عليه و سلم با حضرت صفيه رضي الله عنها در شب نزديکي نمود و شب را بيدار ماند.


مادر دختر اولين کسي است که بايد درباره ي تعيين روز ازدواج با دخترش با وي مشورت نمود، براي دوري از احتمال نزديکي با دختر در ايام حيض که در صورت حائض بودن دختر، شوهرش دچار حرج و مسأله شده و ممکن است نتواند جلوي خودش را گرفته و در حالت حيض با وي نزديکي کند که حرام مي باشد. همچنين بهتر است موعد نزديکي و زفاف عروس و داماد در ماه رمضان يا روزهاي دوروبر آن نباشد تا زن و مرد بتوانند فرصت کافي براي کام گرفتن از را همديگر قبل از آمدن ماه رمضان داشته باشند و در طي روز ماه رمضان مرتکب حرام نگردند.


سحر و جادو در شب زفاف:

سحر و جادو دري به سوي فتنه است که فرد ساحر آن را بر روي خويش مي گشايد و عاقبت به دوزخ و بدفرجامي منتهي مي شود. بعضي افراد درصدد آزار دادن همديگر بوده و براي اين کار جادوگراني را در شب زفاف براي جادو کردن اين يا آن اجير مي کنند که علت آن عداوت موجود در ميان آن ها يا دست يافتن به يک نفع مادي و چيزي مشابه آن مي باشد. سحر و جادوهايي که صورت مي گيرد بيشتر به صورت اوراد و سروده ها و غيره مي باشد. در بعضي جوامع متاسفانه جادو کردن زن يا مرد در شب زفافشان به کثرت روي داده و مرد دچار سستي در جماع با همسرش گشته و يا زن طلسم گشته و چنان مي شود که گويي فاقد شرمگاه بوده و يا نمي تواند پاهايش را از هم بازکند و يا دچار سردي جنسي و بي ميلي در نزديکي با شوهرش و حتي تنفر و احساس وحشت از وي در صورت نزديک شدنش مي گردد. اين آسيب ها تا جايي مي رسد  و زن و شوهر را دچار درد و رنج بسيار مي نمايد.

 
تمام اين اعمال کارهاي شيطان مي باشد که دشمن هر مرد و زن مسلماني است. خداوند متعال به ما فرمان داده تا او را دشمن دانسته و چگونگي غلبه بر وي و شکست دادن وي و همدستانش را نيز به ما آموخته است. زن مسلمان بايد بکوشد تا در هر حال به ذکر پرداخته و خود را به تلاوت قرآن و اذکار صبح و شام عادت داده و بر ساير عبادات نيز پايبندي نمايد. اين کار وي را از شر شيطان حفظ مي نمايد، چرا که شيطان در جايي که ذکر و ياد خداوند وتعال در آن وجود داشته باشد زندگي و اقامت نمي کند.

 
چنانچه زن مسلمان از اين کار غافل شود، در معرض وسوسه هاي شيطان و فريب و گمراهي هايش قرار مي گيرد. شيطان در قلب هايي که از ذکر خداوند دور هستند لانه مي کند و در اين وضعيت اگر زن يا مرد به جادوهاي مذکور گرفتار شوند، از نزديکي با هم عاجز مي مانند. در اين حالت هردو بايد به راهنمايي ايمان خويش با آرامش و اطمينان عمل نموده و راه هاي علاج صحيحي را که با شرع اسلام هماهنگي داشته و مخالف شريعت نمي باشند را پيش گيرند که آسان ترين اين شيوه ها در زير بيان مي شود:


- هر دو شرمگاه خويش را به عطر آغشته سازند.

- سپس اين اذکار را بخوانند:  سوره ي فاتحه، و آية الكرسي ( سه مرتبه)، آيه هاي پاياني سوره ي بقره (سه مرتبه)، سوره ي زلزله (سه مرتبه)، سوره ي اخلاص (سه مرتبه) و معوذتين(سوره هاي فلق و ناس) (سه مرتبه).


- و اين دعا را بخوانند: (اللهم جَنِّبْنا الشيطان، وجنب الشيطان ما رزقتنا) يعني: «بار خدايا ما را و آنچه را که بما روزي دادي (فرزند) از شيطان دور بدار.»


- بعد هردو نماز (حاجت) بخوانند.


- هردو بايد اين شيوه را تا شفاي کامل تکرار نمايند و در اين راه از صبر و از نماز کمک بگيرند.

 
البته مانعي ندارد که در اين زمينه و براي معالجه از چنين طلسم و جادوهايي نزد کساني از اشخاص مسلمان اهل درستکاري و تقوا بروند ولي جايز نيست که براي اين کار به يک ساحر مراجعه نمايند چون شريعت اسلام از اين عمل نهي کرده است، علاوه بر آن باعث افتادن در دام فريب اين نوع افراد مي شود. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (من أتى عرَّافًا أو كاهنًا، فصدقه بما يقول، فقد كفر بما أنزل على محمد)_يعني: «اگر کسي نزد فال گير يا رمالي برود و سخن او را تصديق کند، بدانچه بر محمد نازل شده کفر ورزيده است.» [احمد و حاكم]


برخي زنان نزد شخص جادوگر مي روند تا برايشان پرده اي بسازد که شوهرش وي را دوست داشته و بواسطه ي آن به او نزديک تر گردد و آزارش نرساند، مي روند، بايد دانست که خدا و رسولش به اين کار راضي نيستند. پيامبر خدا صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (إن الرقى والتمائم والتِّوَلَة شرك) يعني: «همانا دم کردن، تمائم(نوشته ها) و افسون شرک مي باشند.» [احمد، و ابوداود، و حاكم]
در اينجا منظور از رقى: رقي(دم کردن) غير شرعي است.


و تمائم: آويزهايي است که دوخته شده اند و به بدن مي آويزند براي دفع چشم حسود.
و تولة(افسون): سحر و جادويي است براي محبوب کردن زن نزد شوهرش و ...

ديدار نخست مرد و زن:

شب زفاف نخستين شبي است که زن و شوهر زير يک سقف در خانه به سرمي برند و مرز ميان دو مرحله ي متفاوت در زندگي آنان است: دوران مجردي و زندگي مشترک زناشويي. شبي سرشار از طاعت و عبادت و خير و برکت است و نيز شبي است پر از لذت هاي مباح و کاميابي حلال. شبي ايماني که داراي آداب شرعي و سنت هاي خاص خويش است که زن و مرد مي کوشند تا از آن پيروي نموده و بدان ها عمل کنند تا به سعادت و شادکامي نايل شوند.


در چنين شبي عرس و داماد با برخي مشکلات مواجه مي شوند که از عدم آگاهي آنان از نزديکي زناشويي و يا ترس از حالت و موقعيتي که تاکنون تجربه ننموده اند و يا از بيم به هم خوردن رابطه و علاقه ي دوطرفه ي شان در نخستين شب باهم بودنشان ناشي مي شود. در اين شرايط ممکن است مرد احساس نوعي سردي جنسي نمايد و عروس نبايد در مواجهه با اين معضل نقشي منفي ايفا نمايد، مرد انتظار دارد که زن در اين وضعيت با نقش مثبت خود بتواند احساسات وي را درک کرده و با شوهرش به نرمي و با دلبري برخورد نموده و اعتماد به نفسش را به وي بازگرداند و ترس از اين موقعيت را از وي بزدايد.


بنابراين زن در کاميابي رابطه ي نخستين شب ازدواج و ادامه ي آن در آينده ي روابط عاطفي و جنسي ميان آن دو نقش مهمي به عهده دارد و بايد در ديدار نخست خويش پس از نزديکي پاسخگوي هم بوده و به هم توجه داشته باشند که اين امر باعث مي شود خوشبختي به سوي او و شوهرش کشيده شود.
گاهي داماد از پس پاره کردن پرده ي بکارت عروس در نخستين شب برنمي آيد که اين امري است طبيعي و در برخي مواقع پرده ي بکارت بعد از گذشت يک يا دو شب ويا حتي بيشتر پاره نمي شود، چون ممکن است پرده ي مذکور کش دار باشد، اين موضوع مانعي در برقراري رابطه ي جنسي به حساب نيامده و بايد آن را مخفي نگه داشته و باشکيبايي و همکاري به انجام رسانيدن آن کمک کنند. درصورت طولاني شدن زمان بهتر است موضوع با يک خانم دکتر مسلمان و قابل اعتماد در ميان نهاده شده و با عمل جراحي پرده ي بکارت پاره شود که موضوع ساده اي بوده  و جاي هيچ گونه ترس و نگراني نيست.

 
پارگي پرده ي بکارت براي برخي بانوان به ايجاد جراحات ساده اي مي انجامد و در اين حالت مرد بايد در آسايش و بهبود وي بکوشد و نزديکي با او را تا بهبود کامل جراحتش به تعويق بياندازد. درغير اين صورت باعث نوعي گرفتگي و تنگي شده و ممکن است در وجود زن نوعي ترس و وحشت از رابطه ي جنسي را ايجاد کند که به سردي و تنفر از اين عمل طبيعي مي انجامد.


برخي از زنان در دفعات اول و دوم نزديکي ممکن است درد و فشار زيادي را تحمل کنند و همين امر به التهاب در مجراي تناسلي وي يا تنگي محل نزديکي بيانجامد، همچنين ممکن است اين حالت پي آمد حساسيت و بيش از حد زن و يا سنگدلي و تندي شوهر و عدم آگاهي او از اين مسأله باشد؛ لذا زن بايد بي آنکه به غرور وي لطمه زده و يا احساساتش را جريحه دار نمايد از شوهرش بخواهد که با او به نرمي و لطافت رفتار کند.


مرد بايد قبل از نزديکي کردن با همسرش با وي معاشقه نموده، و جز با زن خود رابطه اي برقرار نساخته و همچنين زن وظيفه دارد که دامن خويش را از غير شوهرش پاک دارد. خداوند متعال مي فرمايد: {والذين هم لفروجهم حافظون. إلا على أزواجهم أو ما ملكت أيمانهم فإنهم غير ملومين} [مؤمنون: 5-6] يعني: « و كسانى كه پاكدامنند. مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده‏اند كه در اين صورت بر آنان نكوهشى نيست.»


يکي از صحابه نزد پيامبر صلى الله عليه و سلم آمده و گفت: اي پيامبر خدا، عورت خويش را بر که عيان نموده و از که پنهان داريم؟ فرمود: (احفظ عورتك إلا من زوجتك، أو ما ملكتْ يمينك) يعني: « عورت خود را جز از همسرت و آنكه مالكش گشته اي، بپوشان.» گفت: يا رسول اللَّه، و اگر چنانچه كساني درهم آميخته باشند چه؟ فرمود: (إن استطعت ألا يراها أحد فلا يراها)_يعني: « اگر توانستي چنان كني تا كسي نبيند، چنان كن.» [ترمذي]


زمانيکه مرد قصد نزديکي با همسرش را داشته باشد، بهتر است دعاهايي را که رسول خدا صلى الله عليه و سلم ما را به آن ها رهنمون شده است بخواند، آن حضرت صلى الله عليه و سلم چنين مي فرمايد: (لو أنَّ أحدكم إذا أتى أهله قال: باسم اللَّه. اللهم جنبنا الشيطان، وجنِّب الشيطان مارزقتنا، فإن قُدِّر بينهما في ذلك ولد، لن يضرَّ ذلك الولدَ الشيطانُ أبدًا) يعني: «هرگاه يکي از شما با همسرش هم بستر شود، بگويد: بسم الله، اللهم... بنام خدا بار خدايا ما را و آنچه را که بما روزي دادي (فرزند) از شيطان دور بدار، زيرا هرگاه در ميان شان به فرزند حکم شود، شيطان به او ضرر نمي رساند.» [متفق عليه]


مرد مي تواند به هر شکلي که لذت و بهره ي بيشتري درمي يابد با همسرش مجامعت نمايد، تا وقتي که از پيش دخول واقع شود. خداوند متعال مي فرمايد: {نساؤكم حرث لكم فأتوا حرثكم أنى شئتم} [بقره: 223]

يعني: «زنان شما كشتزار شما هستند پس هر گونه كه خواهيد به كشتزار خود [در]آييد.»
يهوديان در زمان رسول الله صلى الله عليه و سلم مي پنداشتند هرگاه مرد از پشت به همسرش نزديک شده و در پيش جماع نمايد، بچه اي که به دنيا مي آيد چشمش چپ  خواهد شد و انصار نيز در اين رابطه از يهود تبعيت مي کردند تا آنکه خداوند متعال اين آيه را نازل فرمود: {نساؤكم حرث لكم فأتوا حرثكم أنى شئتم} [بقره: 223]

 يعني: «زنان شما كشتزار شما هستند پس هر گونه كه خواهيد به كشتزار خود [در]آييد.»  اما نزديکي با زن در پشت او را شرع اسلام حرام دانسته و انجام دهنده ي آن ملعون شمرده مي شود. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (ملعون من أتى امرأته في دبرها) يعني: «آنکه با زنش از پشت نزديکي کند ملعون است.» [احمد، و اصحاب السنن]


وقتي مرد انزال کرد و نيازش برآورده شد نبايد از وي جدا شده و آلتش را خارج سازد، بلکه بايد به او نيز فرصت بدهد تا کام برگيرد، چون ممکن است انزال مرد قبل از زن رخ دهد و در اين حالت شهوتش برانگيخته شده و او را آزار مي دهد. پيامبر صلى الله عليه و سلم از انزال نمودن خارج از مهبل زن آزاده بدون اجازه ي وي نهي فرموده است. [ابن ماجه]

روا نيست که زن و مرد درباره ي جريان پيش آمده ميانشان در زمينه ي جماع با کسي سخن بگويد. پيامبر صلى الله عليه و سلم فرموده است: (إن من أشرِّ الناس منزلة يوم القيامة: الرجل يُفضي إلى امرأته، وتُفضي إليه، ثم ينشر سرَّها) يعني: «همانا از بدترين مردم در نزد خدا از روي مرتبه در روز قيامت، مرديست که با زن همبستر مي گردد و زن با او همبستر مي گردد، سپس راز زن را آشکار مي کند.»_[احمد و مسلم]

 همچنين آن حضرت صلى الله عليه و سلم درباره ي مردي که سر و راز همسرش را بازگو مي کند چنين مي فرمايد: (هل تدرون ما مثل من فعل هذا؟ إن مثل من فعل ذلك: مثل شيطان وشيطانة، لقى أحدهما صاحبه بالسِّكَّة (الطريق)، فقضى حاجته منها، والناس ينظرون إليه) يعني: «آيا مي دانيد اين کار مثل چيست؟ همانا که مثال کسي که چنان کند: مانند شيطان نر و ماده اي است که همديگر را در راهي مي بينند، و شيطان نر به برآوردن حاجتش با شيطان ماده مي پردازد، درحاليکه مردم او را تماشا مي کنند.» [احمد، و ابوداود]


زن نبايد درباره ي ناکامي ازدواجش به مجرد يافتن عدم توافق ميان نيازهاي جنسي خود و شوهرش در روزها يا ماه هاي نخستت ازدواجش قضاوت عجولانه نمايد. چرا که پيدايش توافق مذکور به زمان کافي نياز دارد تا زن بتواند به عشق و محبت دست يابد، و بهتر است عشق و محبت هرچه بيشترش را از شوهرش دريغ ننمايد، چرا که عشق باعث بوجود آمدن عشق شده و خودخواهي باعث ناودي و تباهي مي گردد.

همچنين بايد از احتياجات و خواسته ها و احساسات شوهرش اطلاع يافته و عشق، احترام و تحسين خود را در رابطه با وي ابراز دارد و اخلاق زيباي وي را ستوده و او را آنگونه که بايد و شايد مدح و تمجيد نمايد و از اسکالاتش چشم پوشي کرده و لغزش هايش را ناديده بگيرد و با او درباره ي آرزوها و رؤياهايش سخن گفته و او را در افکار و احساسات خويش سهيم گرداند.

 

ماه عسل:

در اسلام چيزى بنام ماه عسل وجود ندارد، ولى اگر منظور مسافرت بعد از ازدواج باشد، چنانچه به كشور مسلمان باشد و يا به عمره بروند اشكالى ندارد، ولى اگر به كشور كفار بروند بهتر است ترك شود، زيرا در اول ازدواجشان مشاهده تقاليد كفار و عاداتشان خواهند شد و ممكن است كه زوجين به آن تقاليد متاثر بشوند و يا عروس حجابش را خوب رعايت نكند.

 

ترجمه: مسعود

مصدر: سايت نوار اسلام

IslamTape.Com


بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتايج قبل

 

ارسال مقاله به دوستان

چاپ مقاله

 

     

  معرفي سايت به دوستان  |   درباره ما   |  تماس با ما

All Rights Reserved For BlestFamily.com © 2010

كليه حقوق مادي و معنوي سايت محفوظ است.