Thu, 10 Apr 2025پنجشنبه 21 فروردين 1404
 
كليپهاي صوتي و تصويري: 599
تعداد كل مقالات : 2523
تعداد كل بازديدها تاكنون : 9465925
 
 
 

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (ثلاث جدهن جد، و هزلهن جد : النکاح و الطلاق و الرجعة) «سه چيز است که شوخي و جدي در آنها، جدي است : نکاح، طلاق و رجوع کردن».ابوداود (2180)

******************

از عبدالله بن زمعه روايت است که گفت : از پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: (يعمد أحدکم فيجلد امرأته جلد العبد فلعله يضاجعها من آخر يومه) «بعضي از شما همسرشان را مانند برده شلاق مي‌زنند، در حاليکه شايد در آخر همان روز با او همبستر شوند».متفق عليه : بخاری (4992)، مسلم (2855)

******************

 پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (أيما امرأة سألت زوجها الطلاق من غير ما بأس فحرام عليها رائحة الجنة) «هر زني که بدون سبب از شوهرش تقاضاي طلاق کند، بوي بهشت بر او حرام است». ترمذی (1199) و در حديثي ديگر مي‌فرمايد : (المختلعات هن المنافقات) «زناني که خلع مي‌کنند (تقاضاي طلاق مي‌کنند) منافق‌اند».[صحیح ابن ماجه 6681]

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: (لعل رجلا يقول ما يفعل بأهله، و لعل امرأة تخبر بما فعلت مع زوجها، فأرم القوم، فقلت إي و الله يا رسول الله، إنهن ليفعلن و إنهم ليفعلون، فقال صلی الله علیه وسلم  : فلا تفعلوا، فإنما مثل ذلک کمثل شيطان لقي شيطانة في طريق فغشيها و الناس ينظرون). «شايد در ميان شما مردي باشد که آنچه را با زنش انجام داده بگويد، و يا زني باشد که آنچه را با شوهرش انجام داده تعريف کند!؟ مردم ساکت شدند، گفتم : به خدا قسم اي رسول الله! زنان اين کار را مي‌کنند و مردان هم اين کار را مي‌کنند، پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : اين کار را نکنيد چون اين کار مانند کار شيطان نري است که شيطان ماده‌اي را در راه مي‌بيند و در حاليکه مردم به آنها نگاه مي‌کنند با او آميزش مي‌کند».[آداب الزفاف 72]

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (إذا دعا الرجل امرأته إلي فراشه فلم تأته فبات غضبان عليها لعنتها الملائکة حتي تصبح) «هرگاه مرد از همسرش خواست تا در بسترش حاضر شود و همسرش امتناع ورزيد و شوهرش از او خشمگين شد، ملائکه تا صبح او را لعنت مي‌کنند». متفق عليه : بخاری (5194)، مسلم (1436) و در حديثي ديگر مي‌فرمايد : (إذا دعا الرجل زوجته لحاجته فلتأته و إن کانت علي التنور) «هرگاه مرد همسرش را براي نيازش فرا خواند، بايد نزد او برود اگرچه بر تنور باشد (مشغول پخت و پز باشد)». ترمذی (1170)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (لايحل للمرأة أن تصوم و زوجها شاهد إلا بإذنه) «جايز نيست که زن در حضور شوهرش روزه بگيرد مگر به اجازه او».بخاری (5195)

******************

مشاهده كل احاديث

 
 
 

اسلام - قرآن و تفسیر
نوار اسلام
سایت جامع فتاوای اهل سنت
مهتدین
عصر اسلام
دائرة المعارف شبکه اسلامی
اسلام تيوب
اخبار جهان اسلام
سایت بیداری
کتابخانه
پاسخ به شبهات دینی
اسلام هاوس

اختلافات زن و شوهر

سلسلة خانواده ي خوشبخت – اختلافات زن و شوهر


پايداري زندگي زناشويي به دوست داشتن و محبت دو سويه، مهر و درک متقابل، خوش رفتاري، مشارکت و همياري زن و شوهر بسته است. ولي شياطين با تمام توان و نيرويي که در تباهي و ايجاد شکاف و جدايي ميان زن و شوهر دارند، سعي مي کنند تا در بين مسلمانان صلح و آرامش برقرار نشود.


از نظر ابليس بلند مرتبه ترين، نزديک ترين و رفيق ترين شيطان کسي است که ميان زن و شوهر تفرقه و اختلاف بيافکند. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (إن إبليس يضع عرشه على الماء، ثم يبعث سراياه (جنوده)، فأدناهم منه منزلة: أعظمهم فتنة (إغواءً وإفسادًا) يجيء أحدهم، فيقول: فعلتُ كذا وكذا، فيقول: ما صنعتَ شيئًا. ثم يجيء أحدهم فيقول: ما تركته حتى فرقتُ بينه وبين امرأته، فيدنيه منه ويقول: نِعْمَ أنتَ، فيلتزمه (أي: يحتضنه)) يعني: «ابليس تخت خويش را بر آب قرار مي دهد، سپس سربازانش را گسيل مي دارد. نزديک ترين آنان از لحاظ رتبه و منزلت به ابليس کسي است که فتنه (فريب و تباهي) بيشتري را پديد آورد، يکي يکي مي آيند و مي گويند: چنين و چنان کرده ام. (ابليس) مي گويد: کاري نکرده اي. سپس ديگري مي آيد و مي گويد: او را رها نساختم تا ميان وي و زنش جدايي انداختم. (ابليس) او را نزد خود مي خواند و مي گويد: آري، تو! و او را در آغوش مي گيرد. » [مسلم]


خداوند متعال در قرآن کريم مي فرمايد: {واتبعوا ما تتلو الشياطين على ملك سليمان وما كفر سليمان ولكن الشياطين كفروا يعلمون الناس السحر وما أنزل على الملكين ببابل هاروت وماروت وما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة فلا تكفر فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء وزوجه وما هم بضارين به من أحد إلا بإذن الله ويتعلمون ما يضرهم ولا ينفعهم ولقد علموا لمن اشتراه ما له في الآخرة من خلاق ولبئس ما شروا به أنفسهم لو كانوا يعلمون} [بقره: 102] يعني: « و آنچه را كه شيطان[صفت]ها در سلطنت‏سليمان خوانده [و درس گرفته] بودند پيروى كردند و سليمان كفر نورزيد ليكن آن شيطان[صفت]ها به كفر گراييدند كه به مردم سحر مى‏آموختند و [نيز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پيروى كردند] با اينكه آن دو [فرشته] هيچ كس را تعليم [سحر] نمى‏كردند مگر آنكه [قبلا به او] مى‏گفتند ما [وسيله] آزمايشى [براى شما] هستيم پس زنهار كافر نشوى و[لى] آنها از آن دو [فرشته] چيزهايى مى‏آموختند كه به وسيله آن ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند هر چند بدون فرمان خدا نمى‏توانستند به وسيله آن به احدى زيان برسانند و [خلاصه] چيزى مى‏آموختند كه برايشان زيان داشت و سودى بديشان نمى‏رسانيد و قطعا [يهوديان] دريافته بودند كه هر كس خريدار اين [متاع] باشد در آخرت بهره‏اى ندارد وه كه چه بد بود آنچه به جان خريدند اگر مى‏دانستند.»


بنابراين هر زن و شوهري بايد بدانند که شياطين اجنه و انسان درکمين آنان بوده و هرکدام از زوجين را تحت نظر دارند و در انديشه ي ايجاد دشمني و کينه در ميان آنان هستند و اختلافات ساده ي آن ها را پيچيده و بزرگ مي کنند تا آن ها را بيشتر و دشوارتر از آنچه در اصل بوده اند بنمايانند. تا جاييکه اين اختلافات ممکن است به جدايي زن و شوهر نيز بيانجامد.


به اختلافات ميان زن و شوهر "نه!" بگوييم:

اين شعاري است که زوج ها بايد خوب به ياد داشته باشند تا سرپناه زندگي خانوادگي و روابطشان را به دور از اختلافات و بگومگوها پايه نهاده و آن را محيطي عاري از مشکلات و ناراحتي ها کرده و رابطه ي بين خويش را همچون خاکي حاصلخيز براي تربيت کودکانشان قرار دهند که جز گل و شکوفه در آن نمي رويد و جايي براي خار و خاشاک نباشد، اگر خاري هم پيداشود مي دانند چگونه با آن رفتار نمايند تا به آن ها ضرر و زياني نرسانده و زندگي شان را متاثر ننمايد، بلکه مي دانند پيشگيري بهترين درمان است بويژه در اختلافات خانوادگي. بنابراين بهتر است که اين اختلافات را در همان آغاز چاره کرده و فرونشانند شاخه هاي آن را پيش از آنکه تنومند گردند و نتوان آن را بريد، قطع کنند.

 
زن و شوهر بايد در علاج اختلافات خويش در همان شروع کار شتاب کرده و در مورد آن سهل انگاري ننمايند. چرا که اهمال و بازنشستن از حل و فصل آن ها به معني ريشه دوانيدن و سيراب کردن اختلافات در درون کالبد زندگي زناشويي است. وقتي که اين اختلافت در زندگي زناشويي بزرگ و ريشه دار شد؛ آن را سست و ناتوان ساخته و ازپامي اندازد و (خداي ناکرده) باعث ازهم پاشيدن آن مي گردد. مانند موريانه اي که در تنه ي درختي تنومند رخنه کرده و آن را سست و متلاشي مي کنند. چقدر زيبا است که زن و شوهر در همان روزهاي نخست زندگي مشترک با توافق هم برنامه و شيوه ي کاري را براي مواجهه با مشکلات و اختلافات ميان شان قراردهند.


شناسايي علل و عوامل اختلافات و شروع درمان:

هيچ نوع بيماري يا مشکلي را نمي توان حل نموده يا بر آن فائق آمد مگر بعد از تشخيص دقيق و واضح علت هاي آن. بنابراين شناخت علت هاي حقيقي اختلافات بين زوجين براي رفع آن ها ضرورت دارد. اين مسائل به علل متعددي پديد مي آيند، از جمله ي آن ها:

- کوتاهي مرد در انجام بعضي مسئوليت هاي خانوداه، در قبال فرزندان يا مهمانان و يا خانواده و خويشان همسرش و ...

- غفلت يکي از زوجين در بجاآوردن حق و حقوق طرف ديگر.

- سوء تفاهم، يا درک نادرست از موضوع يا وضعيتي معين، از سوي يکي يا هردوي زوجين.

- اختلاف نظر، اختلاف سليقه، يا عادات و خصوصيات اخلاقي متفاوت هر کدام از طرفين که درباره ي موضوع يکساني به شيوه هاي متفاوت عکس العمل نشان مي دهند.

- تربيت نادرست زن، ممکن است که مادرش مانند يک مراقب يا مفتش با شوهر خود برخورد نموده و در مورد همه چيز شوهرش را مورد بازجويي قرار دهد و دختر نيز در منزل خويش به ادامه ي نقش مادرش در ارتباط با همسر خود بپردازد.

- وضعيت اقتصادي نامناسب: ممکن است مرد به علت اهمال، تنبلي يا عملکرد نادرستش درآمد ناکافي داشته باشد، يا براي خوشگذراني و اسراف و بدون رضايت وي و يا با زور و اجبار دارائي همسرش را خرج کند.

- عملکرد اقتصادي نادرست زن: ممکن است زن بدون اجازه ي شوهرش در اموال و دارائي هايش دخل و تصرف بنمايد، آن را در مسائل بيهوده و بي فائده، مانند خريد اسباب و لوازم غير ضروري و ...، خرج کند.

 - زن بيشتر وقت و انرژي اش را صرف فرزندان نموده و شوهرش را از حق و حقوقش در مورد خويش محروم سازد و آنگاه درباره ي شيوه يا اسلوب تربيت فرزندان دچار اختلاف و ناسازگاري شوند.
- رابطه ي نادرست يکي از زوجين با ديگري. تداوم هميشگي گله و شکايت از هم در ميان آنان.
- اجازه ي دخالت در زندگي زناشويي را به خانواده ها يا دوستان خويش بدهند.


به طورکلي چنين مي توان گفت: که علل وجود مشكلات زناشويي از نبود راه و شيوه ي اسلامي در روابط موجود در ميان زن و شوهرها، که وضعيت کلي خانواده را بنيان مي نهد، مي باشد.
يک زن هوشيار کسي است که از هر اختلافي که پيش مي آيد درس عبرت گرفته و بار ديگر به سوي آن نرود، بايد سعي کند از آشتي و سازگاري وسيله و شيوه اي جديد را براي پيوند و هماهنگي ميان خود پيدا کرده و آن را محکم نگاه دارد. البته يک زن مؤمن، خردمند و هوشيار بوده و از يک سوراخ دو بار گزيده نمي شود.


شيوه ي برخورد با مشكلات زناشويي:

چنانچه زن و شوهر مشکلاتي را که با آن مواجه مي گردند را بدون انتخاب شيوه اي مشخص براي غلبه بر آن رها کنند، امواج سهمگين اين مشکلات زندگي آن ها را مورد هجوم قرار مي دهد. زن و شوهر مي توانند برخي اصول و بنيان ها را به عنوان قانون و مقررات معلوم نمايند تا برخورد با اختلافات زناشويي برايشان ساده تر شود، از جمله ي اين اصول:


1- پناه بردن به جوهر اسلام در مسائل مرتبط به مشکل مورد نظر و پذيرش دستور قرآن و سنت در آن مورد و عرضه نمودن مشکلات خويش به اين منهج و گردن نهادن به تصميم و نظر دين در مورد آن.


2- رازداري، هيچ کدام نبايد کس ديگري را از اختلاف ميان خويش باخبر سازد.

3- بهترين فرد در بين آن ها کسي است که اول سلام کند و به ديگري روي نموده و ترکش ننمايد و آشتي کرده و از ديگري درگذرد.


4- نصيحت و سفارش به حق و حقيقت در ميانشان و موعظه و پند نيکو به همديگر.


5- درک متقابل و پذيرش دلايل يکديگر و گفتگوي آرام و اعتراف نمودن به خطا و اشتباه خويش راهي براي حل مشکلات و اختلافات في مابين است.


6- اختلاف هرگز به معني مشاجره و دشمني نيست.


7- آراستگي به صبر و شکيبايي و بردباري، دوري از خشم و از کوره در رفتن.


8- زن بايد اخلاقي نرم و سربراه داشته باشد.


9- معذرت خواهي: کسي که احساس مي کند خطا از وي بوده است بايد از طرف مقابل معذرت بخواهد.


10- اختلاف در مورد يک دستور ديني ثابت و مشخص جايز نيست.


11- اختلاف بر سر حق يکي بر ديگري جايز نيست، مانند اينکه شوهر از دادن نفقه ي همسرش خودداري کند يا زن از اطاعت شوهرش امتناع ورزد.


12- دوري از حرام در هنگام بروز اختلاف؛ بنابراين دشنام دادن و سوگند طلاق خوردن و مانند اين ها جايز نمي باشد.


13- دادن تذكرهاي مثبت و سازنده به يکديگر، و موضع نيکو و صحيح زوجين در طول مدت بروز اختلاف و در کشمکش هاي في مابين.


14- آگاهي و هوشيار بودن هر دو؛ بدانند که تنها برنده ي اختلافات بين زن و شوهر همان دشمن هميشگي خدا و دشمن آن ها يعني شيطان است.


15- جز در دايره ي خانه از هم دوري نگزينند، بنابراين جايز نيست که شوهر خانه را ترک گفته و به منزل يکي از دوستان يا جاي ديگري برود، مگر آنکه احساس کند در انجام اين کار خير و صلاحي هست و چنانچه از سودمند بودن اين عمل مطمئن باشد، حتماً بايد از منزل خارج شود.


16- زن نيز، هر مشکلي که باشد، خانه ي شوهرش را ترک نموده و به منزل پدرش نرود.

 
17- دور ساختن فرزندان از مشکلات و مسائل بين خود. زن و شوهر در مقابل آن ها باهم جر و بحث و مشاجره نکنند.


18- براي حل آن بشتابند: به حال خود گذاشتن مشکل براي مدت طولاني و عدم تلاش براي حل آن جايز نيست.


19- کاستن از مدت زمان اختلاف هايشان، زن و شوهر بايد باهم بر سر يک مدت زماني معين به توافق برسند و با گذشتن زمان مورد نظر اختلاف هرچه باشد بايد پايان يابد.


20- مرد حق ندارد زنش را به شدت بزند، يا جاي آن بر بدنش بماند و جايز نيست که بر صورت وي زده يا او را زشت بخواند.


21- چنانچه زن و شوهر با هم به توافق نرسند آنگاه بايد شخص ثالثي را، که به شايستگي و امانت داري معروف باشد، از مشکل خود باخبر سازند تا ميان آنان آشتي و سازش برقرار کند، بهتر است فرد مذکور از نزديکان آن ها باشد.

 
22- درصورت دامنه دار شدن اختلافات ميان زوجين، بايد از هرطرف مردي را برگزينند تا از طرف آن ها باهم به مشورت پرداخته در حل مشکل بکوشند.


23- چنانچه زن و شوهر بدانند که زندگي زناشويي آن ها قابل تحمل نبوده و همه ي راه هاي علاج و سازگاري به شکست انجاميد و ازدواج براي آنان به دردسر و معضل تبديل شد، در اين حالت تنها وسيله ي اي که باقي مي ماند همان طلاق مي باشد. شايد بواسطه ي ان اوضاع بهبود يافته و از ضرر و زيان طرفين جلوگيري شود. خداوند متعال مي فرمايد: {وإن يتفرقا يغن الله كلا من سعته}
[نساء: 130] يعني: «و اگر آن دو از يكديگر جدا شوند خداوند هر يك را از گشايش خود بى‏نياز گرداند.»
همچنين خداوند باري تعالي مي فرمايد: {واللاتي تخافون نشوزهن فعظوهن واهجروهن في المضاجع واضربوهن فإن أطعنكم فلا تبغوا عليهن سبيلا إن الله كان عليًا كبيرًا. وإن خفتم شقاق بينهما فابعثوا حكمًا من أهله وحكمًا من أهلها إن يريدا إصلاحًا يوفق الله بينهما إن الله كان عليمًا خبيرًا} [نساء: 34-35] يعني: « و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه‏ها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را بزنيد پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد كه خدا والاى بزرگ است. و اگر از جدايى ميان آن دو [ زن و شوهر] بيم داريد پس داورى از خانواده آن [شوهر] و داورى از خانواده آن [زن] تعيين كنيد اگر سر سازگارى دارند خدا ميان آن دو سازگارى خواهد داد آرى خدا داناى آگاه است.»


مشكلات زندگي زناشويي، درجه و حساسيت هايش، حاشيه هاي تاثيرگذار و درجه ي تاثير گذاري آن و ... اشکال متفاوت و متعددي دارد. از جمله مشکلاتي که زن و شوهر با آن روبرو مي شوند: غيرت، رفتار نادرست با خانواده ي طرف مقابل، سرسختي يکي از زوجين، بدزباني مرد، زن پرحرف و سؤال و پرس و جو کننده در مورد همه چيز، و ديگر موارد.

 

مشكل غيرت:

غيرت ورزي از لحاظ شرعي مباح و از عادات ارزشمند به شمار مي آيد. مرد مسلمان همسرش را دوست مي دارد و آرزوي خير و صلاح او را دارد و ناهنجاري رفتاري و سبک شدن وي را ناپسند مي شمارد و هرچيزي را که از قدر و منزلت وي بکاهد برنمي تابد. بنابراين غيرت مرد درباره ي همسرش از ايمان وي نشأت مي گيرد و هر زن مسلماني بدان افتخار کرده و با آن احساس خوشبختي مي کند. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (إن الله يغار، وإن المؤمن يغار، وغيرة الله أن يأتي العبد ما حرَّم الله) يعني: «خداوند به غيرت مي آيد و آن، زماني است كه مؤمن، مرتكب كارهايي شود كه خداوند، حرام گردانيده است.»_[متفق عليه]


مردي که نسبت به خانواده اش داراي غيرت نبوده و از ديدن خودنمايي همسرش در برابر بيگانگان يا مشاهد ه ي او در حال سخن گفتن نرم و نازک با مردان ديگر خشمگين نشود، ديوث و بي غيرت بوده و قباحت و زشتي را براي خانواده ي خويش مي پذيرد. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (ثلاثة لا يدخلون الجنَّة: العاق لوالديه، والديوث، ورَجُلَة النساء (وهي التي تتشبه بالرجال من النساء)) يعني: «سه دسته وارد بهشت نمي شوند: فرزند عاق(نافرمان) والدين، ديوث(مرد بي غيرت)، زن مردنما (زني که خود را شبيه مردان نمايد)» [نسائي]


يک مرد مسلمان (همچنين يک زن مسلمان) نبايد جز در مواقع لازم بر همسرش به غيرت آيد. رسول خدا صلى الله عليه و سلم فرموده است: (من الغيرة ما يحبه الله، ومنها ما يكره الله، فأمَّا ما يحبُّ الله فالغيرة في الريبة (أي: في مواطن الشك)، وأما ما يكره فالغيرة في غير ريبة) يعني: «غيرتي هست که خداوند آن را دوست دارد، و غيرتي هست که خداوند آن را ناپسند مي دارد؛ اما آنچه خداوند آن را مي پسندد غيرت در مواضع تهمت(جاهاي شک برانگيز) و آنچه ناپسند مي داردغيرت در موارد خالي از شک و شبهه.» [ابن ماجه]


براين اساس بر هر کدام از زوجين لازم است که خود را از اماکن و موقعيت هاي شبهه ناک دور نگاهدارند. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (إن الحلال بيِّن، وإن الحرام بيِّن وبينهما أمور مشتبهات لا يعلمهن كثير من الناس، فمن اتقى الشبهات فقد استبرأ لدينه وعِرْضِه، ومن وقع في الشبهات وقع في الحرام) يعني: «محققاً حلال روشن و آشكار است، و محققاً حرام روشن و واضح است، و در ميان حلال و حرام كارهايى است كه به گونه اى شباهت به حلال يا حرام دارد و اين كارهاى همانند را بسيارى از مردم نمى دانند، پس كسى كه خود را از همانندها نگه داشت، به حقيقت از شك و شبهه دور گشته و دين و ناموس خود را حفظ كرده است، و كسى كه در شك ها و گمان ها افتاد و از آن ها پرهيز نكرد، در حرام ميافتد.» [متفق عليه] لذا فرد مسلمان بايد از جاهاي لهو و فساد دور بماند، و خداوند او را آنجا ببيند که به او فرمان داده و او را در جاهايي که از آن نهي کرده است نيابد.


زن با آراسته شدن به اخلاق نيکو و پايبندي به دستورات شرع در خروج از منزل، طرز پوشش و لباس ها، سخن گفتن، کردار و راه رفتن و ديگر اخلاق خويش از به غيرت آمدن شوهرش پيش گيري مي نمايد. مرد نيز با چنگ زدن به دستورات خداوند و دوري از نواهي اودر همه حال، مي تواند از به سر غيرت آمدن همسرش جلوگيري نمايد.


غيرت متعادل و مناسب حافظ پيوند ميان زن و شوهر بوده و خوشبختي و سعادت را براي آن ها به ارمغان مي آورد و بسياري از مشکلات ان ها را نيز برطرف مي نمايد. اما غيرت شديد (همان غيرت در موارد خالي از شک و شبهه) باعث مي شود هرکدام به ديگري شک داشته و مي خواهند مانند يک پليس و مراقب ديگري را بپايد و تمام کارهايش را زيرنظر داشته باشد، مسائل ريز و درشت وي را مورد سوال و بازجويي قرار دهد، که البته اين حالت خود باعث و باني اختلافات زيادي خواهد بود و غيرت راه را براي دخالت شيطان در رابطه ي بين زن و شوهر مي گشايد. حتي ممکن است از اين طريق کار به جدايي هم بکشد.

زن و شوهر بايد به همديگر اعتماد داشته و از شک و گمان درباره هم بپرهيزند، چون ظن و گمان وسوسه ي شيطان است. رسول خدا صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (إياكم والظن، فإنه أكذب الحديث) يعني: «از ظن و گمان بپرهيزيد، چرا که آن دروغ ترين گفته هاست.» [احمد، و ابوداود، و ترمذي]
زن هوشيار و زيرک، زني است که غيرت را از شوهرش دور مي دارد. پيش او مرد ديگري را نمي ستايد، و از او به نيکي و با ستايش سخن نمي گويد، چون اين عمل باعث برانگيخته شدن آتش غيرت، حسادت و اندوه مرد گشته و يکي از عوامل تيرگي رابطه ي زن و شوهر مي باشد. درعوض چنين زني سعي مي کند شوهر خود را ستوده و تعريف و تمجيد گويد و نکات مثبت او را برشمارد و به برتري او اعتراف نمايد. نبايد شوهرش را به دليل غيرت و حسادت از ديدار خانواده اش بازدارد. بلکه شعار وي اين باشد که: هرکس ديگري را دوست بدارد، آناني را که او دوست مي دارد نيز دوست مي دارد. اين کار باعث پايداري و آرامش زندگي زناشويي و تداوم مهر و محبت ميان آن ها مي گردد.


مشكلات مربوط به خانواده هاي زوجين:

بين زن و شوهرها گاهي مشکلاتي رخ مي دهد که از خانواده هايشان ناشي مي شود و ممکن است که مانع خوشبختي آن ها گردد. اين حالت نمودهاي زيادي دارد، از جمله:


- خروج زن از منزل شوهر براي ديدار از خانواده ي پدريش بدون اجازه ي شوهر، که به خشم و عصبانيت مرد منجر مي شود. بنابراين زن بايد موقع خروج از منزل از شوهرش اجازه بگيرد و شوهر نيز بايد به او اجازه ي ديدار از خانواده اش را بدهد و هربار که بتواند همراهش برود. زن بايد بداند که اکنون خانه و کاشانه ي ديگري به جز خانه اي که در آن بزرگ شده است دارد و زياد به ديدار خانواده ي پدريش نرفته و به خانه ي خويش و به کار و بار آن برسد و بايد بتواند از خانواده ي پدريش جدا شود تا بدان وسيله توان برآوردن نيازهاي شوهر و خانه ي خويش را داشته باشد.


- اختلاف زن با خانواده ي شوهر. اگر با آن ها در يک خانه زندگي مي کنند، زن بايد در برابر مادر شوهرش مطيع بوده و با او اختلاف و بگومگو و دشمني نکند، و شوهرش را به قطع ارتباط با خانواده اش وادار نسازد و درعوض بکوشد تا در نزديک ساختن شوهر با خانواده ي پدريش او را ياري داداه و در زدودن علل اختلاف شوهر و پدر و مادرش شتاب نمايد. بايد پدر و مادر شوهرش را به چشم پدر و مادر خود نگاه کرده و با خواهر و برادران وي مانند خواهر و برادرهاي خود رفتار کند و اگر خردسال باشند با آنان مادرانه رفتار نمايد و مسائل کوچک  را کنار نهاده و از آن ها درگذرد.


- وارد شدن مردهاي خانواده ي شوهر بر زن: زن بايد با شوهرش در اين زمينه توافق نمايد تا در غياب وي کسي از نزديکان وي وارد خانه اش نشوند. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (إياكم والدخول على النساء. فقال رجل من الأنصار: يا رسول الله، أفرأيت الْحَمُو (أخو الزوج)؟ قال: (الْحَمُو الموت) يعني: «از رفتن نزد زنان (بيگانه) پرهيز كنيد». مردي از انصار پرسيد: اي رسول خدا! نظر شما در مورد خويشاوندان شوهر (مثل برادر ، عمو ، پسر عمو و خواهر زاده ي شوهر) چيست؟ فرمود: (هلاكت، در همين است).» [بخاري، و مسلم]


- اوقات تلخي زن از صرف پول زياد توسط شوهرش براي خانواده ي پدريش و تحت فرمان آن ها بودن وي، که البته اين شايسته ي يک زن مسلمان نيست، بلکه بايد او را به خاطر اين کارش بستايد و تشويق کند.
- بخل ورزي مرد در برخورد با خانواده ي همسرش، يا بخل ورزيدن زن در برخورد با خانواده ي شوهر. خساست و بخل از عادات و خصلت هاي مسلمانان نيست چه برسد به بخل ورزيدن با خويشان و خانواده هاي دوطرف.


- آوردن مهمان هاي بسيار توسط شوهر به خانه و سخت گيري و نافرماني زن در پذيرايي از آن ها. زن مسلمان که درک درستي داشته باشد از آن خوشنود مي شود چون آن را راهي به قلب شوهرش و دروازه اي وسيع براي کسب حسنات مي داند.


- کوتاهي خانواده ي مرد در حق زن. زن مسلمان بهتر است در اين موارد به خاطر شوهرش درگذرد و چنانچه بداند و بدي هاي آن ها را با نيکي پاسخ دهد رضاي خداوند سبحان را کسب خواهد نمود.
- دخالت هاي بيجا و هميشگي خانواده ي يکي از زوجين در زندگاني آن دو که باعث بروز اختلافات و دشواري هاي زيادي براي آنان مي شود. زن بايد خانواده اش را از زندگي خصوصي خود و شوهرش دور نگه داشته و با شوهرش با دوستي و محبت در رابطه با دخالت خانواده ي او در زندگي خويش به تفاهم برسد. اينگونه دخالت ها باعث ايجاد پريشاني و شکاف در زندگي زن و شوهر مي گردد.


زن و شوهر هردو بايد بکوشند تا بين دوستان و خانواده و نزديکان با ديگري ارتباط و هماهنگي و آشتي برقرار سازد و چنانچه زن با خانواده اش دچار درگيري و دلخوري شد، مرد بايد ميان آن ها آشتي برقرار سازد. خداوند متعال مي فرمايد: {والصلح خير} [نساء: 128] يعني: «و سازش بهتر است.» اين کار براي تداوم پيوند خانوادگي مستحکم لازم است که خود باعث تقويت زيربناي اجتماع گشته و فرزندان آن جامعه براي رويارويي با مشکلات حقيقي که متوجه امت اسلامي است آماده شده و فراغت مي يابند. هردو بايد پيوسته به ديدار نزديکان هم بروند حتي اگر آنان با ايشان رفت و آمد نکنند. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (ليس الواصل بالمكافئ، ولكن الواصل الذي إذا قطعت رحمه وصلها) يعني: « وصل كننده ي واقعي پيوند خويشاوندي، كسي نيست كه بخاطر جبران رابطه اي كه خويشاوندانش با او دارند, صله رَحِمي كند. بلكه كسي است كه اگر ديگران با او قطع رابطه كنند, او رابطه برقرار نمايد.»_[بخاري و ابوداود و ترمذي]


مردي نزد رسول خدا صلى الله عليه و سلم آمد و عرض کرد: رسول الله صلي الله عليه و سلم  من نزديکاني دارم که با آنها پيوستگي نموده و صله ي رحم را بجاي مي آورم، ولي آنها با من قطع مراوده مي کنند و من با آنها احسان و نيکي مي کنم، ولي آنها با من بدي مي کنند و من در برابر شان از حلم و بردباري کمک مي گيرم، در حاليکه آنها بر من خشم و تندي مي ورزند، پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود: (إذا كنت كما قلت فكأنما تسفهم الملَّ (الرماد الحار)، ولا يزال معك من الله ظهير عليهم ما دمت على ذلك) يعني: « اگر چنانچه که گفتي باشي، مثل آنست که خاکستر داغ به آنها بخوراني و هميشه همراه تو از طرف خداوند يار و مددگاري بسر مي برد تا بر اين روش و طريق ادامه دهي.» [مسلم]

 

شريعت اسلام از قطع پيوندي با خويشان برحذر داشته است و مرتکب آن را به فساد و تباه کاري بر زمين متهم مي نمايد. خداوند متعال مي فرمايد: {فهل عسيتم إن توليتم أن تفسدوا في الأرض وتقطعوا أرحامكم. أولئك الذين لعنهم الله فأصمهم وأعمى أبصارهم} [محمد: 22-23] يعني: « پس آيا اميد بستيد كه چون [از خدا] برگشتيد [يا سرپرست مردم شديد] در [روى] زمين فساد كنيد و خويشاونديهاى خود را از هم بگسليد. اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است.» و پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (لا يدخل الجنة قاطع رحم) يعني: «قطع کننده پيوند خويشي به بهشت داخل نمي گردد.» [مسلم]


- سرسختي و ناسازگاري يکي از زوجين: زن بايد در برخورد با شوهرش نرم و ملايم و آرام و به دور از سرسختي و خشم باشد. سرسختي و عناد همان نپذيرفتن حق با وجود آگاهي به آن است که همانند کبر و خودبزرگ بيني مي باشد و سرانجام هر فرد متکبري ناگوار خواهد بود. گفته شده که: عناد به کفر مي انجامد. در قرآن کريم لفظ عنيد چهار بار ذکر شده است که در ان ها آن را با کفر و جبروت (تکبر) همنشين ساخته است. پس زمانيکه زن از سر عناد با نظر شوهرش مخالفت مي نمايد و بر موضع خود سرسختانه پامي فشارد، مرتکب عملي شيطاني مي شود و شيطان را خرسند مي سازد. زن مسلمان صاحب انديشه با عناد و سرسختي ميانه اي ندارد و در رضايت شوهرش گام برمي دارد و از او اطاعت نموده و با او نرمش به خرج مي دهد، از نظر خود دست مي کشد و به نظر وي بسنده مي نمايد تا وي را خرسند سازد ماداميکه نظر او خلاف شرع نباشد.


زن خردمند زني است که در هنگام خشم و ناراحتي شوهرش با او روبرو نمي شود و لحظات دوستي و محبت بين خويش را غنيمت دانسته و در آن هنگام او را با نرمي و بطور غير مستقيم و به شيوه اي آرام و با يادآوري ساير مزيت هاي نيکو نصيحت مي کند. چنين زني شوهر خود را شوهري ايده آل مي داند، صد آفرين بر چنين مردي اگر از عناد و سرسختي و تند و تيزي نيز دست بکشد؛ تا به کمال اخلاق و رفتار او و عقل و شخصيت والايش خدشه اي وارد نسازد.

 


مشكل شوهر بدزبان:

گفتن سخن نيکو صدقه است، و تاثير آن مانند تاثير سحر و جادو در روح مردم است. سخن نيکو سازنده است و ويران نمي کند، سازش برقرار مي نمايد و تباه نمي گرداند. لذا زوجين بايد هرکدام مراقب احساسات و عواطف ديگري بوده و با سخنان بي پروا يا لفظي گزنده ديگري را نرنجاند. گاهي زنان با داشتن مرداني بدزبان مورد آزمايش قرار مي گيرند. چنين مردي با فحش و نفرين همسرش را مي آزارد، بهتر است که زن در اين مواقع بر اذيت و آزار وي شکيبايي به خرج داده و کاري نکند که او را خشمگين و عصباني نمايد، خود را در هنگام خشم و غضب وي به زيور آرامش بيارايد و با حکمت و دورانديشي عمل کند تا خشم او فرو نشيند. بايد که زمان آرامش و خوشي وي را غنيمت دانسته و او را با مدارا و بردباري و نرمي او را نصيحت نموده و به او يادآوري نمايد که يک مسلمان هرگز فردي طعنه زن، نفرين گر و هرزه گو نيست و اينکه پيامبر خدا صلى الله عليه وسلم به خاطر اخلاق نيکو و بزرگمنشي که داشت مورد مدح خداوند متعال در قرآن کريم قرار گرفته است و خداوند متعال مي فرمايد: {وإنك لعلى خلق عظيم} [قلم: 4] يعني: «و براستي که تو بر خلق و خوي بزرگي هستي.»


پيامبر صلى الله عليه و سلم بسيار بر گفتن سخن نيکو و زيبا تأکيد مي نمود و از غير آن برحذر مي داشت، آن حضرت صلى الله عليه و سلم مي فرمود: (إن الرجل ليتكلم بالكلمة لا يرى بها بأسًا، يهوي بها سبعين خريفًا في النار) يعني: «مردي، سخني در جهت ناخشنودي خدا به زبان مي آورد بدون اينکه به آن توجه کند. ولي به وسيله ي آن سخن، به اندازه ي هفتاد سال در جهنم، سقوط مي کند.» [ترمذي و حاكم]

همچنين رسول خدا صلى الله عليه و سلم همچنين مي فرمايد: (إن الرجل ليتكلم بالكلمة من رضوان الله تعالى، ما يظن أن تبلغ ما بلغتْ، فيكتُب الله له بها رضوانه إلى يوم القيامة، وإن الرجل ليتكلم بالكلمة من سخط الله ما يظن أن تبلغ ما بلغتْ، فيكتب الله عليه بها سخطه إلى يوم القيامة) يعني: «همانا مرد کلمه اي از رضاي خداوند را بر زبان مي آورد، در حاليکه گمان نمي کند که به آنچه رسيده، برسد، خداوند به سبب آن برايش رضاي خود را تا روز قيامت مي نويسد. و همانا مرد کلمه اي از قهر خدا را بر زبان ميراند، در حاليکه گمان نمي کند که بدانچه رسيده، برسد و به سبب آن خداوند بر وي قهر و غضبش را تا  قيامت مي نويسد.»_[احمد، و نسائي، و ابن ماجه، و ابن حبان]


با آراستگي زن به صبر و شکيبايي در مقابل بدرفتاري شوهرش، و با نصيحت خالصانه اش باعث مي شود که مرد نيز در رفتارش بهبود حاصل شود و مردي نيک گفتار و شيرين سخن گردد. چه بهتر است که زن در نمازها و ديگر اوقاتي که براي دعا کردن فضيلت دارند براي شوهرش دعا نمايد تا خداوند او را هدايت نموده و او را از اين عيب بهبود داده و از زشت رفتاري او را حفظ کند.


مشكل پرحرفي زن و سؤال و جواب هاي فروان وي از شوهر:

زن نبايد شوهرش را که از سرکار بر مي گردد مورد پرس و جو قرار دهد. مردي که از سر کار بازمي گردد حتماً خسته بوده و در جستجوي آرامش و آسايش است. درعوض بايد به بهترين وجه به استقبالش شتافته و خستگي را از تنش بيورن کند از سؤال هاي زياد بپرهيزد و از اصرار براي جواب دادن او به سؤالاتي که نمي خواهد پاسخ دهد، خودداري نمايد، چون او را دچار ناراحتي کرده و او را از خشم نسبت به وي لبريز مي سازد. زن هوشيار و زيرک زماني به اصرار در سؤال هايش مي پردازد که تنها و با شوهرش در جلسه اي آرام نشسته، و خود سخن را با تعريف اتفاقات آن روز شروع نموده و چنان سخن مي گويد که مرد را آسوده خاطر ساخته و خستگي و بي حوصلگي را از سرش بيرون کند و آنگاه به چيزي که مي خواهد برسد و بدون آنکه او را در فشار و منگنه بگذارد از وي مطمئن گردد.


شوهر خاموش و شوهر پرحرف:

برخي از مردان هميشه کم حرف و ساکت هستند ... سکوت جزو ذات آن ها است و آن قدر که مي شنود سخن نمي گويد و ممکن است حوصله ي زن سر برود، چون او همينطور حرف مي زند و او گوش مي دهد و حتي يک کلمه هم در پاسخ حرف نمي زند، مگر با ايما و اشاره ي سر يا با نگاه کردن. زن نبايد از اين سکوت عصباني شود چون بالاخره يک روز او هم دوباره حرف زده و وي به سخنانش گوش فراخواهد داد و شايد اخلاقش عوض شود.


بالعكس مرداني هستند که از حرف زدن خسته نمي شوند و به همسرشان فرصت نمي دهند که اتفاقات آن روزشان را بازگو نمايند يا از مسائلي که برايش مهم يا دشوار هستند سخن بگويد، و همينطور به حرف زدن و تعريف کردن اتفاقات ادامه مي دهد و چيزي مي خواهد و فرمان مي دهد هنوز کاري را که گفته انجام نداده که او را به چيز ديگري دستور مي دهد در عين حال با گفتن حرف هاي شيرين خشم همسرشان را فرومي نشانند...زن ها به طور طبيعي از حرف زدن خوششان مي آيد، بنابراين معمولاً از زياده گويي شوهرشان به خشم نمي آيند. در اين موقعيت يک زن بايد به خوبي حرف هاي شوهر گوش دهد تا سخنانش به پايان برسد، آنگاه فرصت حرف زدن را غنيمت بشمارد ولي او را با زياده گويي نرنجاند مگر آنکه ببيند او هم حرف هايش را گوش داده و به او پاسخ مي گويد.

 

ترجمه: مسعود

مصدر: سايت نوار اسلام

IslamTape.Com


بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتايج قبل

 

ارسال مقاله به دوستان

چاپ مقاله

 

     

  معرفي سايت به دوستان  |   درباره ما   |  تماس با ما

All Rights Reserved For BlestFamily.com © 2010

كليه حقوق مادي و معنوي سايت محفوظ است.