Thu, 10 Apr 2025پنجشنبه 21 فروردين 1404
 
كليپهاي صوتي و تصويري: 599
تعداد كل مقالات : 2523
تعداد كل بازديدها تاكنون : 9465946
 
 
 

از خنساء بنت خدام أنصاري روايت است: (أن أباها زوجها و هي ثيب، فکرهت ذلک، فأتت رسول الله -صلى الله عليه وسلم- فرد نکاحها). «او بيوه بود و پدرش بدون رضايت او، او را به عقد کسي درآورد، نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم  رفت و نکاحش را باطل کرد». مسلم (886)

******************

 پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (لاتنکح الأيم حتي تستأمر، ولاتنکح البکر حتي تستأذن، قالوا : يا رسول الله و کيف إذنها؟ قال : أن تسکت) «بيوه تا از او دستور نگرفتند ازدواج داده نشود، و دوشيزه هم تا از او اجازه گرفته نشود، به ازدواج کسي داده نشود. گفتند : اي رسول خدا، اجازه (رضايت) بکر چگونه است؟ فرمود : اين است که ساکت بماند». صحیح ابن ماجه (2100)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (لانکاح إلا بولي و شاهدي عدل) «ازدواج بدون ولي و دو شاهد عادل صحيح نيست».صحیح ابن ماجه (7557)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: (أيما امرأة لم ينکحها الولي فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فإن أصابها فلها مهرها بما أصاب منها، فإن اشتجروا فالسلطان ولي من لا ولي له) «هر زني که ولي او را ازدواج ندهد ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، پس اگر شوهرش با او نزديکي کرد بايد مهريه‌اش را به سبب نزديکي با او پرداخت کند، و اگر با هم مشاجره کردند حاکم سرپرست کسي است که سرپرست ندارد».ابن ماجه (1879)

******************

ابن عمر رضی الله عنه گفت : (نهي النبي صلی الله علیه وسلم  أن يبيع بعضکم علي بيع بعض، و لايخطب الرجل علي خطبة أخيه حتي يترک الخاطب قبله، أو يأذن له الخاطب). «پيامبر صلی الله علیه وسلم  از اينکه بعضي از شما بر معامله ديگري وارد شود، و يا اينه از زني خواستگاري کند که قبلاً برادرش (شخص ديگري) از او خواستگاري کرده، نهي کرده است مگر اينکه خواستگار اول منصرف شود يا به او اجازه دهد».بخاری (5142)

******************

از مغير بن شعبه روايت است: نزد پيامبر  صلی الله علیه وسلم رفتم و با او درباره زني که قصد خواستگاريش داشتم صحبت کردم، پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (إذهب فانظر إليها، فإنه أجدر أن يؤدم بينکما) «برو او را نگاه کن چون اين امر رابطه بين شما را پايدارتر مي‌کند».نسایی (69/6) و ترمذی (1093)

******************

مشاهده كل احاديث

 
 
 

اسلام - قرآن و تفسیر
نوار اسلام
سایت جامع فتاوای اهل سنت
مهتدین
عصر اسلام
دائرة المعارف شبکه اسلامی
اسلام تيوب
اخبار جهان اسلام
سایت بیداری
کتابخانه
پاسخ به شبهات دینی
اسلام هاوس

خواستگاري ‏

خواستگاري

 

هدف از خواستگاري ازدواج بوده و در آن توافقي اوليه درباره ي ازدواج، و وعده هايي که همه بايد آن را محترم بدارند، حاصل مي شود. خواستگاري مهمترين قدم در ازدواج شمرده مي شود. هر نوع عقد و پيماني داراي اهميت و شان درخور بوده و بايد برايش مقدماتي را در نظر گرفته و تمام لوازم و تمهيدات مورد نياز را تا به پايان رسانيد آن به بهترين وجه فراهم ساخت. از آن جا که ازدواج يکي از امور و پيمان هاي بسيار مهم مي باشد، شارع حکيم – سبحانه و تعالي- برخي مقدمات را براي آن درنظر گرفته و بعضي احکام شرعي را براي قانونمند ساختن آن براي پيشگامان آن اعم از مرد و زن، بدان اختصاص داده است.

 

خواستگاري همان مرحله ي نخست و طبيعي ازدواج مي باشد.


در خواستگاري اصل بر آن است که از جانب مرد باشد. به همين ترتيب نيز در قرآن و سنت نوراني آمده است. در فرمايش باري تعالي خطاب به مردان مي خوانيم که: {ولا جناح عليكم فيما عرضتم به من خطبة النساء أو أكننتم في أنفسكم} [بقرة: 235] يعني: «و در باره آنچه شما به طور سربسته از آنان [در عده وفات] خواستگارى كرده يا [آن را] در دل پوشيده داشته‏ايد بر شما گناهى نيست‏.»

 و رسول خدا صلى الله عليه و سلم فرموده است: (إذا خطب أحدكم المرأة، فإن استطاع أن ينظر منها إلى ما يدعوه إلى نكاحها، فليفعل) يعني: «هرگاه کسي از شما به خواستگاري زني رفت، چنانچه توانست به آنچه او را به ازدواج با او فرامي خواند بنگرد، اينکار را انجام دهد.» [احمد، و ابوداود، و حاكم، و بيهقي] رعايت اين اصل به حفظ حياي زن و بالا بردن قدر و منزلت وي و نيز پاسداشتن کرامتش مي انجامد. کما آنکه مي تواند از فريب خوردن زن توسط مردي که شايسته ي او نيست جلوگيري نمايد.


زن نيز مي تواند مردي را، که مورد پسندش مي باشد، به شيوه هايي به خواستگاري خويش بخواند، مثلاً  پدر يا سرپرستش در اين زمينه صحبت کند يا قاصد قابل اعتمادي را به سويش بفرستد. همانطور که مي دانيم حضرت خديجه بنت خويلد از رسول الله صلى الله عليه و سلم خواستگاري کرد. سرپرست زن مي تواند دختر را به مردي که شايسته و مناسب مي داند عرضه دارد، و بايد تلاش نمايد تا او را به فردي وفادار و درستکار بسپارد.


روايت شده که وقتي شوهر حضرت حفصه دختر حضرت عمر بن خطاب رضي الله عنهما فوت کرد، حضرت عمر او را به حضرت عثمان بن عفان  پيشنهاد کرده، و به او گفت: اگر خواستي حفصه را تزويج نما. حضرت عثمان رضي الله عنه پاسخ داد: در اين مورد فکر مي کنم. چند روز گذشت و يک روز که با حضرت عمر روبرو شد گفت: چنان مي بينم که فعلاً ازدواج نکنم. حضرت عمر حضرت ابوبکر رضي الله عنه را ملاقات کرده و گفت: چنان که خواهي حفصه را تزويج نما. حضرت ابوبکر رضي الله عنه سکوت کرده و چيزي نگفت. آنگاه رسول الله صلى الله عليه و سلم او را خواستگاري نموده و او را به نکاح خويش درآورد. وقتي حضرت ابوبکر رضي الله عنه حضرت عمر رضي الله عنه را ملاقات نمود، به او گفت که او از قصد پيامبر صلي الله عليه و سلم براي خواستگاري حفصه خبر داشت. [بخاري]


شرايط صحت خواستگاري:

درست بودن خواستگاري مبتني بر دو شرط زير مي باشد:


شرط نخست: آنکه زن قابليت خواستگاري شدن را داشته باشد. بنابراين خواستگاري از زنان در برخي اوقات جايز نيست. از جمله:

 

خواستگاري از زن مطلقه، در طلاق رجعي (يعني بعد از يک يا دو طلاق توسط شوهرش) و در ايام عده اش،  نه به طور تلويحي و نه به صراحت جايز نيست که از او خواستگاري شود؛ چرا که هنوز پيوند زناشويي آنان پابرجاست و تازمانيکه در عده بسرمي برد حقوق شوهر همچنان بر او ثابت مي ماند و مي تواند حتي بدون وجود توافق و رضايت دوطرفه او را بازگرداند و خواستگاري کردن از چنين زني کاملاً مانند خواستگاري کردن از يک زن شوهر دار مي باشد.


اما در مورد زني که شوهرش فوت کرده و در ايام عده بسرمي برد، مي توان بطور تلويحي از او خواستگاري نمود. به دليل فرمايش خداوند متعال که مي فرمايد:{ولا جناح عليكم فيما عرضتم به من خطبة النساء أو أكننتم في أنفسكم} [بقرة: 235] يعني: «و در باره آنچه شما به طور سربسته از آنان [در عده وفات] خواستگارى كرده يا [آن را] در دل پوشيده داشته‏ايد بر شما گناهى نيست‏.»، ان هم به خاطر ناممکن بودن عقد او در آن زمان مي باشد و خواستگاري بي پرده و آشکار باعث به غيرت درآمدن خانواده ي ميت گشته يا احساسات زن را جريحه دار مي سازد، و اين سزاوار نيست.


روايت مي کنند که سكينه دختر حنظله تعريف مي کند: محمد بن علي زين العابدين از من اجازه (ازدواج) خواست، درحاليکه هنوز عده ي وفات شوهرم به پايان نرسيده بود. او گفت: تو خود از خويشاوندي من با رسول الله صلى الله عليه و سلم و حضرت علي اطلاع داري و از جايگاه من در ميان عرب. گفتم: خداوند بيامرزدت اي ابا جعفر! تو مردي هستي که مردم از تو پيروي مي کنند، در ايام عده ام مرا خواستگاري مي کني؟! گفت: من که ترا از قرابتم با رسول اللَّه صلى الله عليه و سلم و علي رضي الله عنه باخبر ساختم و بس. در اين قصه محمد بن علي تعريض (پوشيده گويي) را رعايت نموده و از آن حد و بسوي صراحت گفتار تجاوز ننمود.


همچنين خواستگاري کردن از زني که در عده ي طلاق بائن، يعني آن که سه بار طلاق داده شده باشد، است جايز نيست، نه به صورت آشکار و نه بطور تلويحي. براي آنکه بواسطه ي خواستگاري تلويحي ممکن است زن وسوسه شده و قبل از اتمام عده اش بگويد که عده اش به پايان رسيده و ازدواج نمايد، درحاليکه عده اش هنوز پايان نيافته باشد ولي کسي نمي تواند حرف او را انکار نمايد چون مدت آن برابر است با سه بار حيض و قاعدگي که تنها خدا از آن باخبر است، و تنها خداوند است که از نگاه هاي دزديده و رازهاي پنهان در سينه ها آگاه است.

 
با اينحال خداوند متعال در شريعت اسلام به خواستگاري تلويحي در عده ي وفات براي اين اجازه داده است چون عده ي وفات بر اساس تعداد روزها مشخص شده است که مدت آن چهار ماه و ده روز مي باشد و دوران عده را به قاعدگي مربوط نساخته است. خداوند متعال مي فرمايد: { والذين يتوفون منكم ويذرون أزواجًا يتربصن بأنفسهن أربعة أشهر وعشرًا} [بقره: 234] يعني: «و كسانى از شما كه مى‏ميرند و همسرانى بر جاى مى‏گذارند [همسران] چهار ماه و ده روز انتظار مى‏برند.» اين در حالتي است که زن نگاهدارنده ي عده باردار نباشد، ولي چنانچه باردار باشد عده ي وي تا زمان وضع حملش خواهد بود. خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: {وأولات الأحمال أجلهن أن يضعن حملهن} [طلاق: 4] يعني: «و زنان آبستن مدتشان اين است كه وضع حمل كنند.»

 

شرط دوم:

اين است که به خواستگاري زني نرود که شخص ديگري از او خواستگاري کرده باشد. چون روابط اجتماعي در دين مبين اسلام از اهميت بسزائي برخوردار بوده و اين دين بر روابط هرچه بهتر در بين مسلمين و مدنظر قرار دادن حس برادري و مودت و دوستي و محبت ميان شان تأکيد فروان دارد. بنابراين زمانيکه شخصي به خواستگاري يک زن رفت، مرد ديگري حق ندارد که به خواستگاري او برود و ولي دختر نيز مجاز نيست به خواستگار دوم جواب مثبت بدهد درحاليکه نفر قبلي هنوز خواستگار دختر مي باشد.


از جمله دلايل حرام بودن خواستگاري نمودن بر خواستگاري فرد ديگر آن است که براي مسلمان جايز نيست به چيزي که از آن برادر مسلمانش مي باشد چشم طمع دوخته يا ضرري به او برساند و يا اينکه احساساتش را بيازارد و نيز دختر در وسوسه ي همسري با خواستگار دوم يا بواسطه ي فريبکاري او خواستگار اولي را جواب رد ندهد. پيامبر صلى الله عليه و سلم فرموده است: (المؤمن أخو المؤمن، فلا يحل له أن يبتاع على بيع أخيه، ولا يخطب على خطبة أخيه حتى يذر.) يعني: « مؤمن برادر مؤمن است، پس براي مؤمن روا نيست که بر فروش برادرش بفروشد و يا بر خواستگاري برادرش خواستگاري کند تا اينکه ترکش نمايد.» (يعني از خواستگاري آن زن دست بکشد.) [احمد و مسلم]

 

ليکن درصورتيکه خواستگار اول از خواستگاري اش منصرف شود، براي ديگران جايز است که براي خواستگاري اقدام نمايند. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (ولا يخطب الرجل على خطبة أخيه حتى يترك الخاطب قبله، أو يأذن له الخاطب) يعني: «مرد بر خواستگاري برادرش خواستگاري نکند تا آنکه خواستگار قبلي آن را رها سازد و يا به او اجازه دهد.» [متفق عليه]


خواستگاري پسر و دختر خردسال:

جمهور علما به ولي دختر خردسال اين اجازه را داده اند که خواستگاري از او را بپذيرد، يا او را به نامزدي مردي درخور وي درآورد. پيامبر صلى الله عليه و سلم درحالي حضرت عايشه -رضي اللَّه عنها- را به نکاح خويش درآورد که او شش سال و براساس برخي روايات هفت سال سن داشت و در سن نه سالگي با وي نزديکي نمود. وقتي دختر خردسال بزرگ شده و دختري عاقل و بالغ گشت اختيار آن را دارد که ميان ماندن و قبول اين خواستگاري يا رد آن يکي را برگزيند؛ البته هرطور که باشد بايد نظر او و سرپرستش در اين مورد يکي باشد.


در بعضي از جوامع والدين در مورد ازدواج دو خردسال را باهم توافق مي نمايند و زمانيکه اين دو بزرگ شده و عاقل و بالغ گشتند و اين توافق را پذيرفتند، در انجام اين ازدواج هيچ ايرادي نبوده و مبارکشان باشد.


برترگزيني و انتخاب يک نفر از ميان چند خواستگار:

چنانچه بطور همزمان و بيش از يک خواستگار براي يک دختر بيايد، ولي دختر مي تواند بهترين آن ها را از لحاظ دينداري و رفتار و کردار برگزيند و در مورد آنان استخاره کرده و از خداوند متعال طلب خير و نيکي نموده و از بندگان صالح او نيز مشورت بگيرد. معاويه ابن ابوسفيان و ابوجهم هردو به خواستگاري فاطمه دختر قيس رفتند. فاطمه نزد پيامبر صلى الله عليه و سلم رفت تا با ايشان مشورت نمايد، آن حضرت صلي الله عليه و سلم فرمود: (أما معاوية فهو رجل تَرِبُ (شديد الفقر) لا مال له، وأما أبوالجهم فرجل ضَرَّاب (كثير الضرب) للنساء، ولكن أسامة) يعني: «اما معاويه مرد بسيار فقيري است و چيزي ندارد، و درمورد ابوجهم، او هم آدمي است که زنان را بسيار مي زند، ولي اسامه.» (طوري که مي خواست او را به ازدواج با اسامه ترغيب نمايد) فاطمه بنت قيس با دست اشاره کرده و گفت: اسامه، اسامه ...! و چنان مي نمود که از ازدواج با او اکراه دارد. پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود: (طاعة الله، وطاعة رسوله خير لك) يعني: «اطاعت از خدا و رسول او براي تو بهتر است.» فاطمه گفت: پس من هم به اسامه راضي شدم. با او ازدواج کرده و با او شاد و خوشبخت شد. [مسلم]


استخاره براي خواستگاري:

استخاره کردن در خواستگاري سنت است. پيامبر صلى الله عليه و سلم براي آنکه اصحابش استخاره را در هر کاري بياموزند، خود نيز در کارهايش استخاره مي نمود. بنابراين انسان بايد بايد در کارهايش استخاره نموده و از خداوند عزوجل خير و مدد و خرسنديش را بطلبد.

از انس -رضي اللَّه عنه- روايت شده که تعريف مي نمايد: وقتي که عده ي زينب بنت جحش -رضي اللَّه عنها- سپري شد، رسول الله صلى الله عليه و سلم به زيد فرمود: (اذكرْها عليَّ) يعني: «نزد او از من يادآور شو.»  زيد تعريف مي کند که: من رفتم و گفتم: اي زينب، مژده که رسول الله صلى الله عليه و سلم مرا به سوي تو فرستاده است تا او را نزد تو ياد نمايم.زينب پاسخ داد: من کاري نمي کنم تا پروردگارم مرا امري فرمايد. و براي نماز برخاست. آنگاه رسول صلى الله عليه و سلم آمده و بدون اطلاع وارد شد. [نسائي]


از جابر -رضي اللَّه عنه-  نقل شده که: رسول الله صلى الله عليه و سلم استخاره کردن در همه ي کارها را به ما مي آموخت همانگونه که سوره هاي قرآن را به ما يادمي داد و مي فرمود: (إذا همّ أحدكم بالأمر فليركع ركعتين من غير الفريضة، ثم ليقل: اللهم إني أستخيرك بعلمك، وأستقدرك بقُدرتك، وأسألك من فضلك العظيم، فإنك تَقْدِر ولا أقدر، وتعلم ولا أعلم، وأنت علام الغيوب، اللهم إن كنتَ تعلم أن هذا الأمر (ويذكر الأمر الذي يستخير فيه) خيرٌ لى في ديني ومعاشي وعاقبة أمري (أو قال: عاجل أمري وآجله)، فاقْدِرْه لي، ويَسِّرْه لي، ثم باركْ لي فيه. وإن كنت تعلم أن هذا الأمر (ويذكر الأمر الذي يستخير فيه) شرّ لي في ديني ومعاشي وعاقبة أمري (أو قال: عاجل أمري وآجله)، فاصرفه عني، واصرفْني عنه، واقْدِرْ لِيَ الخير حيث كان، ثُمَّ ارضني به) يعني: « چون يکي از شما قصد کاري را کند، بايد دو رکعت نمازي که فرض نيست، بگزارد و آنگاه بگويد: اللَّهُم إِني أَسْتَخِيرُكَ بعِلْمِك... بار خدايا! من به علمت از تو طلب خير مي کنم وبه قدرتت از تو طلب قدرت مي کنم و به فضل عظيمت از تو سئوال مي کنم، زيرا تو توانمندي و من ناتوانم و تو ميداني و من نمي دانم و تو به اسرار نهاني بسيار دانائي. بار خدايا! اگر مي داني که اين کار (و حاجتش را بر زبان بياورد) براي دين و دنيا و عاقبت کارم خير است، (يا فرمود:  کار عاجل و آجلم)، آن را برايم مقدر و ميسر فرما و سپس برايم در آن برکت ده و اگر مي داني که اين کار (و حاجت مورد نظرش را اسم ببرد) برايم در دين و دنيا و آينده ي کارم بد است، من را از آن و آن را از من بگردان و طوري که برايم خير است، مقدر کن و باز مرا به آن راضي ساز.» [بخاري]

 

مشورت گرفتن در امر ازدواج:

از آن رو که اسلام از زن و سرپرست او انتخاب مردي مناسب و خوشرفتار و درخور را از زن و ولي او انتظار دارد، ناگزير بايد در مورد خواستگار به تحقيق و بررسي پرداخته و از او و مسائل مربوط به او شناخت پيدا کنند، و روش تحقق اين امر مي تواند اينگونه باشد: پرس و جو درباره ي او در ميان فاميل هاي او، در محل کار يا در ميان دوستانش.

 

به همين ترتيب دختر و ولي او بايد با اشخاص مناسب و آگاه قبل از موافقت با خواستگاران مشورت نمايد. کسي که در جستجوي خير و نيکي باشد ناکام نشده و آنکه مشورت نمايد، هرگز پشيمان نمي شود. بنابراين عقل حکم مي کند که موقع آمدن خواستگار پدر يا ولي دختر مدت زماني را مهلت گرفته و به تحقيق در مورد وي بپردازد و از او مطمئن گردد؛ که به دور ماندن از افتادن در دام فريب و دروغ آنان انجاميده و در راستاي صيانت از دختر و محفوظ نگه داشتن حقوق وي مي باشد.

 

وساطت در امر ازدواج:

مستحب است که انسان مسلمان در امر ازدواج دو نفر، در صورت مناسب ديدن اين امر و وجود توافق و هماهنگي ميان آن ها و براي حفظ عفاف و پاکدامني آن دو، تلاش خود را بکار گيرد، اين عمل طاعت پروردگار به حساب آمده و مستحق پاداش خواهد بود. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (من أفضل الشفاعة أن يشفع بين اثنين في النكاح) يعني: «از جمله بهترين وساطت ها آن است که در ازدواج بين دو نفر وساطتت شود.» [ابن ماجه] بديهي است که در اين کار تمام احکام شرعي از جمله صداقت، امانت و غيره مورد توجه قرارگرفته و رعايت گردد.

 

همين گونه بود که خديجه -رضي اللَّه عنها- نفيسه بنت مُنبه را به سوي پيامبر صلى الله عليه و سلم فرستاد -قبل از بعثت آن حضرت- تا براي ازدواج آن دو ميانجي گري کند. او نيز که زني هوشيار و سخن دان بود و کارش را خوب بلد بود، نزد پيامبر صلي الله عليه و سلم رفته و گفت: يا محمد، چه چيز مانع ازدواج تو است؟ ايشان هم پاسخ دادند که: چيزي ندارم تا بدان ازدواج نمايم. نفيسه اينگونه جواب ايشان را داد: و اگر برايت مهيا شده و به سوي ثروت و زيبايي و اصالت و نجابت خوانده شوي چه مي گويي؟ آن حضرت صلي الله عليه و سلم از او خواست تا واضح تر منظورش را بيان کند و بگويد که مقصودش کيست. او هم گفت که او همان خديجه است. پيامبر صلي الله عليه و سلم او را تزويج نمود و چه خوب و نيکو زن و شوهري براي هم بودند!

 

جنبه اي منفي که در مورد ميانجي گري وجود دارد، زماني پيش مي آيد که خواستگار به مصاحبت با افراد اهل تقوا و صاحب مقام و نفوذ پناه مي برد. در اين بين چه بسيار پدران و اوليايي که بخاطر رودربايستي و تعارف با واسطه هاي مذکور و بدون نظرخواستن از خود دختر به ازدواج آن دو تن مي دهد، که بدون ترديد ستمي بر زن بوده و بايد که از آن برحذر بود. سرپرست دختر نبايد نظرش را جز بعد از دانستن راي و نظر دختر بيان نمايد. در اين بين چنانچه فرد واسطه براي فردي خواستگاري ميانجي گري مي کند که مقبول نيست از وي عذر خواسته و آن را نپذيرد. فراموش نکنيم که خداوند سبحان هر سرپرستي را درباره ي آنچه زير دست او و تحت رعايت اوست مورد بازخواست قرارمي دهد، که آيا آن را نگاهداشته يا تباه ساخته است؟

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم براي مغيث نزد بريره شفاعت نمود تا در بند ازدواج با او بماند؛ و آن حضرت صلي الله عليه و سلم از عشق مغيث نسبت به بريره باخبر بود. وقتي اين دو برده بودند، مغيث بريره را تزويج کرد و مغيث سياهپوست بود و بسيار او را دوست مي داشت. وقتي بريره آزاد شد، مغيث از سرگشتگي و شيفتگي اش به هرکس به بريره نزديک بود متوسل مي شد. وقتي پيامبر صلى الله عليه و سلم ديد که بدنبال او مي رود و و از شدت عشق او اشک بر گونه هايش جاري است، به بريره فرمود: (لو راجعتيه فإنه أبو ولدك) يعني: «چه مي شد اگر برمي گشتي به سويش، آخر او پدر بچه ات است.» گفت: آيا مرا بدين کار امر مي فرمايي، يا رسول اللَّه؟ فرمود: (لا، إنما أشفع) يعني: «خير، تنها شفاعتش مي کنم!» پاسخ داد: مرا به او نيازي نيست. آن حضرت صلي الله عليه و سلم به عمويش گفت: (يا عباس. ألا تعجب من حب مغيث بريرة، ومن بغضها له) يعني: «يا عباس. تعجب نمي کني از عشق مغيث به بريره و کينه ي وي از او؟!» [بخاري[

 

نگاه کردن به زن هنگام خواستگاري:

دين اسلام بر تداوم رابطه ي همسري بين زوجين و حصول عشق و مودت بين آن دو تأکيد مي کند. همچنين رسيدن به آرامش دروني براي هرکدام از زوجين را دنبال مي نمايد و براي همين براي هردو طرف نگاه و رؤيت ديگري مجاز شده تا از انتخاب خود اطمينان حاصل نمايند. با اين حال از نگاه کردن غير ضروري منع نموده و فروهشتن ديده ها در شرايط ديگر را سفارش مي کند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (إذا خطب أحدكم المرأة، فإن استطاع أن ينظر إلى ما يدعوه إلى نكاحها فليفعل) يعني: « هرگاه کسي از شما به خواستگاري زني رفت، چنانچه توانست به آنچه او را به ازدواج با او فرامي خواند بنگرد، اينکار را انجام دهد.» جابر بن عبدالله -رضي الله عنهما- مي گويد: من درصدد ازدواج با زني از بني سلمه بودم و براي همين خودم را ميان نخل ها پنهان نمودم و از او آنچه مرا به نکاح او مي کشاند را ديده و او را تزويج نمودم. [احمد، و ابوداود[

 

مرد مي تواند با اجازه ي ولي دختر و در حضور يک محرم به دختر نگاه کند و در صورتي که ميسر نشد، اجازه و رخصت در نگاه کردن ضرورت ندارد. پيامبر صلى الله عليه و سلم به مغيرة بن شعبه -رضي الله عنه- امر کرد تا کسي را که مي خواهد نکاح کند را ببيند و فرمود: (اذهب فانظر إليها، فإنه أحرى أن يؤدم بينكما.) يعني: « برو و او را تماشا كن، اينگونه سزاوارتر است به اينكه ميان تان الفت برقرار گردد.» [نسائي، و ترمذي[

 

همانطور که مرد حق دارد دختر مورد نظرش را بنگرد، دختر نيز مي تواند خواستگار خويش را برانداز کند. او مي تواند جز شرمگاه مرد به هرجايش بنگرد، و مرد مي تواند رخسار (جايگاه جلوه و زيبايي زن) و دستان (از مچ دست، که بيانگر لاغري يا گوشت آلود بودن جسم اوست) زن را تماشا کند و مي توانند چند بار به همديگر نگاه بيندازند تا قيافه و ظاهر هرکدام در ذهن ديگري ماندگار شود و از هم خاطر جمع شوند.

 

البته بايد مراقب بود تا اين کار با بهانه قرار دادن خواستگاري به توجيهي براي تجاوز نمودن از احکام خداوندي و پيروي از هوا و هوس تبديل نگشته و به ياد داشت که خداوند از نگاه دزديده و راز پنهان در سينه ها باخبر است. بلکه هردو بايد خود را به اخلاق والاي اسلامي مزين نموده و سخن ناروايي به ديگري نگويد. مثلاً اگر عروس زيبا نبود، خواستگار از زشتي و نازيبايي وي چيزي بر زبان نياورد.

 

مسائل و احکام مربوط به خواستگاري:

دين اسلام دين ميانه روي و حدوسط مي باشد. دين اسلام در همان حيني که در صدد حفظ آبرو و ناموس افراد مي باشد، تمام مقدمات و لوازم مؤثر در کاميابي و توفيق ازدواج در جامعه را نيز در دسترس قرار مي دهد. براي همين خواستگاري را به عنوان مقدمه ي ازدواج وضع نموده تا هردو طرف همديگر را در دايره ي حفظ و صيانت از کرامت هر دو سو به شناختي از يکديگر دست يافته و هردو طرف براي شروع يک زندگي تازه در پرتو شناخت از شريک زندگي اش آماده شود.

 

با عنايت به اينکه در پي خواستگاري (نامزدي) تنها وعده ي ازدواج ممکن است حاصل شده يا نشود، اسلام نيز در مورد آن محتاطانه عمل نموده که به نفع دختر و در راستاي مصون داشتن وي و دوري از هرگونه شک و ترديد و ابهام درباره ي وي مي باشد. درنتيجه هيچ چيزي درمورد زن براي مرد حلال نگشته و همينطور براي زن نيز چيزي از نامزدش حلال نشده است و هر دو همچنان براي هم بيگانه بوده و آنچه بر يک مرد و زن نامحرم و بيگانه حرام باشد بر آن دو نيز حرام بوده و نظر کردن نيز برايشان روا نيست. خداوند مي فرمايد: {قل للمؤمنين يغضوا من أبصارهم ويحفظوا فروجهم ذلك أزكى لهم إن الله خبير بما يصنعون. وقل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن ويحفظن فروجهن} [نور: 30-31] يعني: « به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند كه اين براى آنان پاكيزه‏تر است زيرا خدا به آنچه مى‏كنند آگاه است. و به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاكدامنى ورزند

 

به همين ترتيب هرگونه لمس نمودن همديگر بر آنان حرام مي باشد، که پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (لأن يطْعن في رأس أحدكم بمخيط من حديد خير له من أن يمسَّ امرأة لا تحل له) يعني: «اگر با سوزن آهني بر سر کسي بزنند بهتر از آن است که او زني را لمس کند که بر وي حلال نيست.» [طبراني، و بيهقي[

 

به همين ترتيب روا نيست که باهم با ناز و ميوعة سخن بگويند. خداوند متعال در ارتباط با آن فرموده است: {فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض} [احزاب: 32] يعني: «پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد.»

 

براي زن جايز نيست که زينت ها خود يا قسمتي از بدنش را براي خواستگار آشکار نمايد. درست نيست که باهم خلوت نموده و بايد با متانت و وقار و در حضور يک محرم مقابل خواستگار بنشيند. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (لا يخلونَّ رجل بامرأة إلا مع ذي محرم) يعني: «هيچ مردي نبايد با زني تنها باشد مگر در حضور يک محرم.» [بخاري[

 

نتيجه اينکه؛ در شريعت اسلامي روشنگر ما چيزي که قبلاً از آن نهي گشته بود بواسطه ي خواستگاري (يا نامزدي) بر کسي حلال نمي گردد.

 

رابطه ي خواستگار با عروس و خانواده ي او:

دوره ي نامزدي زماني است براي آشنايي و نزديکي خواستگار با خانواده ي عروس. هدف از آن برقراري پيوند و دوستي ميان آن ها و دل هايشان يکي شده و با فاصله ها کم تر شده و جوي از يک نوع ارتباط طبيعي که منجر به پديد آمدن دوستي و محبت ميان آن ها پس از ازدواج مي گردد. انشاء الله.

دوره ي نامزدي دوره اي حساس است و درصورت لحاظ ننمودن مسائل شرعي و عدم التزام هرکدام از طرفين به آن، حساسيت و خطر آن براي همگان آشکار مي شود.

بعضي از مردم در اين دوران روابط ميان دختر و پسر را آسان مي گيرند و کارهايي از اين قبيل را روا مي دانند:

 

- رفت و آمد پسر به خانه ي نامزد، چنانچه گويي به واسطه ي نامزدي عضوي از خانواده ي آنان شده است.

- نشستن پسر کنار نامزدش، به تنهايي در منزل او يا هرجاي ديگر.

- بيرون رفتن دختر با نامزدش براي پياده روي يا رفتن به خانه ي او.

- رد و بدل نمودن عکس و نامه هاي عاشقانه.

 

همه ي اين کارها مردود بوده و شايسته يک پسر يا دختر مسلمان نيستند. پسر بايد با نامزد و خانواده ي او به گونه اي رفتار نمايد که مورد رضايت خدا و رسولش قرار گيرد. به اين صورت که:

 

- پسر با نامزدش در منزل او و در حضور يک محرم و درحاليکه دختر پوشش شرعي را رعايت نموده ديدار نمايد.

- برايش هديه ببرد.

- احوالش را بپرسد و به خانواده اش سر بزند.

- دعوت آنان را براي خوردن غذا بپذيرد.

نامزدها بايد باهم و در حضور يک محرم بوده و در حالتي از دوستي و وقار و بدور از ورود به اسرار همديگر و کشف عورت ها باشد. بسيارند نامزدهايي که دچار لغزش شده و اسرار خود را نزد هم فاش مي سازند که اشتباه بزرگي است. بعضاً بر اساس مسائلي که سرانجام خوبي نداشته، دو طرف دچار مشاجره و اختلاف شده و درنهايت از هم جدا مي شوند، و آنوقت است که خواستگار که قواي ايماني او مانع از ظلم به ديگران نمي شود نامزد سابقش را تهديد مي کند به برملا ساختن مدارکي که از او در اختيار دارد و باعث بي آبروييش مي شود.

 

همچنين هر دو طرف بايد سعي کنند تا طول دوران نامزدي در حد متوسطي بوده و نه زياد طول کشيده و نه خيلي کوتاه باشد. براي اينکه از هم مطمئن گردند و البته هر چقدر زياد طول نکشد بهتر است. اينکه دوران نامزدي بدون دليل موجه يا ضرورت خاصي طولاني شود اشتباه بوده و هر زمان شرايط ازدواج فراهم آمد بهتر است در اين کار تعجيل نمايند.

 

بر هم زدن نامزدي:

نامزدي همان قول و قرار ازدواجدو نفر بوده و عقد و پيماني الزام آور بحساب نمي آيد. برهم زدن آن بدون دليل و عذر شرعي خلف وعده محسوب مي شود. در شريعت براي خلف وعده جريمه ي مادي در نظر گرفته نشده و به خدا سپرده مي شود که اگر خواست او را مي بخشد يا عذابش خواهد داد. بنابراين چنانچه خواستگار مهريه را پس از خواستگاري تقديم نامزدش نمود، درصورتي که از تصميم خود منصرف شوند، حق اوست که مهريه را تمام و کمال به او بازپس دهند. اما هديه اي که به نامزدش داده است هبه و بخششي از جانب او بوده و درست نيست که خواستگار آن را از نامزدش بازپس بگيرد. پيامبر صلى الله عليه و سلم مي فرمايد: (لا يحل لأحد يعطى عطيَّةً، أو يهب هبة فيرجع فيها، إلا الوالد يعطي ولده) يعني: «براي کسي روا نيست که هديه اي را بخشيده يا چيزي را ببخشد و از اين کار منصرف شود، به جز آنچه که پدر به فرزندش مي دهد.» [اصحاب سنن[

 

نزد احناف خواستگار حق دارد آن نوع هديه هاي خود که قابل تغيير نيستند را بازپس گيرد؛ يعني چيزهايي مانند دستبند و حلقه ي نامزدي گردنبند و ساعت و مانند آن بازپس گرفته مي شوند. اگر آن چيز از حالت خود خارج شده و تغيير بپذيرد و کم يا زياد شود؛ مانند غذا و پارچه و غيره، نمي تواند آن ها را پس بگيرد.

 

اما در مذهب مالکي حکم اين مسأله به سبب برهم خوردن نامزدي بازمي گردد. چنانچه از جانب خواستگار باشد، چيزي از هدايايش را نمي تواند بازپس بگيرد و اگر از جانب نامزدش باشد حق دارد که تمام هدايايش را چه ماندگار بوده و چه تغييرحالت داده يا از بين رفته باشند (در آن صورت در عوض آن قيمت هديه ي مذکور را حساب مي کنند) را بازپس بگيرد.

 

در مذهب شافعي، هدايا چه ماندني و چه از بين رفتني باشند، پس گرفته مي شوند. اگر مانده باشد خود آن چيز را بايد پس دهند و چنانچه از ميان رفته باشد قيمت آن را حساب مي کنند.

 

ترجمه: مسعود

مصدر: سايت نوار اسلام

IslamTape.Com

 


بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتايج قبل

 

ارسال مقاله به دوستان

چاپ مقاله

 

     

  معرفي سايت به دوستان  |   درباره ما   |  تماس با ما

All Rights Reserved For BlestFamily.com © 2010

كليه حقوق مادي و معنوي سايت محفوظ است.