Thu, 10 Apr 2025پنجشنبه 21 فروردين 1404
 
كليپهاي صوتي و تصويري: 599
تعداد كل مقالات : 2523
تعداد كل بازديدها تاكنون : 9465906
 
 
 

پيامبر صلی الله علیه وسلم مي‌فرمايد : (إذا صلت المرأة خمسها، و صامت شهرها، و حفظت فرجها، و أطاعت زوجها، قيل لها ادخلي الجنة من أي أبوابها شئت) «اگر زن نمازهاي پنجگانه را بجا آورد و روزة رمضان را بگيرد و از زنا دوري کرده و از شوهرش اطاعت کند به او گفته مي‌شود از هر دري از درهاي بهشت که مي‌خواهي داخل شو».[صحیح ابن ماجه 660]

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم  طولاني شدن شب نشيني (در عبادت) عبدالله بنعمر و دوري ازهمسرش را بر او انکار کرد و فرمود : (إن لزوجک عليک حقا) «همانا همسر شما بر شما حق دارد».متفق عليه :خ (1975)، مسلم (1159)

******************

اسماء بنت يزيد گفت : نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم  بودم، و گروهي از زنان و مردان کنار او نشسته بودند که فرمود : (لعل رجلا يقول ما يفعل بأهله و لعل امرأة تخبر بما فعلت مع زوجها؟ فأرم القوم فقلت : إي والله يا رسول الله : إنهن ليفعلن و إنهم ليفعلون. قال فلا تفعلوا، فإنما ذلک مثل الشيطان لقي شيطانة في طريق فغشيها والناس ينظرون) «شايد بعضي از مردان و زنان اسرار زناشوئي خود را بازگو کنند؟ مردم ساکت شدند، گفتم بله، به خدا قسم اي رسول خدا! زنان اين کار را مي‌کنند و مردان هم اين کار را مي‌کنند، پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : اين کار را نکنيد چون اين کار مانند کار شيطاني نر است که شيطاني ماده را در راه مي‌بيند و در حاليکه مردم به آنها نگاه مي‌کنند با او آميزش مي‌کند».صحيح [آداب الزفاف البانی 72].

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم  مي‌ فرمايد : (والرجل راع في أهله و هو مسئول عن رعيته) «مرد سرپرست خانواده است ونسبت به آنان سؤال مي‌شود».متفق عليه : بخاری (893)، مسلم (1829)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (لايفرک مؤمن مؤمنة إنکره منها خلقا رضي منها آخر) «هيچ مرد مؤمني نبايد کينه زن مؤمني را به دل بگيرد، چون اگر رفتاري را از او نپسندد،رفتار ديگري را از او مي‌پسندد».مسلم (469)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم مي‌فرمايد : ) أکمل المؤمنين إيمانا أحسنهم خلقا، و خيارکم خيارکم لنسائهم ) «کاملترين مؤمنان از لحاظ ايمان،خوش اخلاقترين آنان‌اند و بهترين شما کساني هستندکه براي همسرانشان بهترند»ترمذی (1172)

******************

مشاهده كل احاديث

 
 
 

اسلام - قرآن و تفسیر
نوار اسلام
سایت جامع فتاوای اهل سنت
مهتدین
عصر اسلام
دائرة المعارف شبکه اسلامی
اسلام تيوب
اخبار جهان اسلام
سایت بیداری
کتابخانه
پاسخ به شبهات دینی
اسلام هاوس

عواقب دردناک ارتباطات تلفنی نامشروع ‏‎ ]‎‏ دام!!‏‎ [‎

عواقب دردناک ارتباطات تلفنی نامشروع  ] دام!! [

 

سخنان پاکش در دل و جان دانش‌آموزان کوچکش چنین تأثیر می‌گذاشت که ساکت غرق در تفکر به جملات زیبای معلم‌شان می‌اندیشیدند، این سخنانی بود که عقل و هوش را در تسخیر خود درمی‌آورد.

ایمان او روز به روز زیادتر می‌شد، و شاگردانش هرروز که می‌گذشت او را بیشتر دوست می‌داشتند.

روزگار به این منوال گذشت تا این که...

روزی برخلاف عادتش تنها برای خرید به بازار رفت...

فکر کرد که امری عادی است، و هرگز چیزی بر او تأثیر نخواهد گذاشت...

با خود گفت: کاری ساده است و نیازمند برآورده‌کردن آن هستم و هیچ نیازی به بردن بزرگتری (محرمی) با خود ندارم.

به سادگی از میان مردمی که در جاجای بازار پراکنده شده بودند می‌گذشت... که ناگهان با حرکت جوانی روبرو شد که به سویش آمد و نامه‌ای را زیر پایش انداخت. ایستاد و به راست و چپ نگاه کرد کسی را ندید، به این کار فکر کرد...

خدایا چه کار کنم؟ آیا نامه را بردارم یا رها کنم و بروم... باید آن را بردارم و پدرم را از این کار آگاه کنم... خم شد و کاغذ را برداشت و راهی منزل شد... کارهایی در خانه داشت که باید آن را انجام می‌داد... چنان به کارهایش مشغول شد که نامه را فراموش کرد... و پدرش را که به او اطمینان کامل داشت از رازنامه باخبر نکرد...

روزها گذشت بدون آن که متوجه نامه شود... روزی بر حسب اتفاق خواست چیزی را از جیب لباس بردارد، دستش به کاغذی برخورد کرد... کار جوان را در بازار به یاد آورد... خواست پدر را باخبر کند، اما مردد شد.. به فکر فرو رفت و با خود در مورد کار جوان فکر می‌کرد و می‌گفت:

چه می‌شود اگر من تلفنی با او صحبت کرده و او را پند و اندرز دهم...

هیچکس نمی‌فهمد شاید خداوند هدایت او را به واسطة من قرار داده باشد...

این آروزیی است که دوست دارم به دست من محقق شود...

این کار نیکی است که خداوند به آن خشنود است باید او را نصیحت کنم، چرا که دین نصیحت‌کردن است.

گوشی را برداشت و شمارهای را که در نامه نوشته بود گرفت.

ناگهان متوجه سخنان نرم و ملایم جوان مشتاقی شد که با نهایت بی‌صبری منتظر همچنین لحظه‌ای بود... جوان به گونه‌ای با او صحبت کرد که انتظارش را نداشت.. جوان را نصیحت کرد و پند داد، او نیز گوش کرد و به او فهماند که از کارش پشیمان است و تحت تأثیر سخنان او قرار گرفته است.. از او خواست که شمارة تلفنش را به او بدهد تا هرگاه مشکلی یا سوالی در مورد توبه و ایمان داشت از او بپرسد.

دختر جوان در دام افتاد و شماره تلفنش را به او داد.. گمان کرد که او به این سرعت متوجه اشتباهش شده است.. و صادقانه می‌خواهد توبه کند. بعد از آن جوان هرروز با او صحبت می‌کرد و در بارة بعضی از امورات با او مشورت می‌نمود، در خلال صحبت‌های‌شان گاهگاهی حرف‌های عاشقانه و لبخندهایی رد و بدل می‌شد..

روزگار به همین منوال گذشت تا این که باب صحبت‌های‌شان به آرزوها و امیال‌شان کشیده شد.. و کم کم شیوه عوض شد و دختر جوان تسلیم وسوسه‌های شیطانیش شد، و چنان رام شد که فریفته سخنانی که از زبان جوان بیماردل در مورد عشق و دوستی و صداقت خارج می‌شد گردید.

و چنان اوضاع دگرگون شد که دختر جوان راضی شد از خانه برای دیدن جوان پست و سنگدل در جاهای مختلف بیرون رود و قرارهایی در مکان‌های مختلف با وی بگذارد، و بعد از عکس و ضبط سخنان او دختر جوان به واسطة این مدارک چنان مطیع او شد که کارش به فضاحت و رسوایی کشید.

و این چنین راهش قدم به قدم به سوی هلاکت در دام‌های شیطان قرار گرفت... و این همان آرام آرام‌رفتن به سوی هلاکت است که بیشتر مردم از آن بی‌خبرند.

و این همان ناچیزشمردن گناه و فهم غلط گناه‌کار که در ابتدا کارش به گمان نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر اقدام به آن می‌کند.

 


بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتايج قبل

 

ارسال مقاله به دوستان

چاپ مقاله

 

     

  معرفي سايت به دوستان  |   درباره ما   |  تماس با ما

All Rights Reserved For BlestFamily.com © 2010

كليه حقوق مادي و معنوي سايت محفوظ است.