بزرگداشت مقام زن در
اسلام
الحمدالله رب العالمين، والعاقبه
للمتقين، ولاعدوان الا علي الظالمين، والصلاه والسلام علي محمد الذي ارسله ربه رحمه
للعالمين و علي آله و صحبه اجمعين.
اسلام، زن را نه
همچون دوران جاهليت موجودى زشت و بىارزش مىداند بلكه گامهاى موثرى براى رفع تبعيض
و بالا بردن مقام زن برداشته است، اسلام همه آن حقوق انسانى و اجتماعى را كه مرد از
آن برخوردار است براى زن نيز مقرر كرده و همچنين بر اساس فطرت و ساختمان جسمانى و
روحى و آنچه مناسب حال اوست وظايفى را براى زن در نظر گرفته است. از آنجايى كه مرد
داراى نيروى جسمانى و عقلى كاملتر است و به دليل كنترل احساسات عاطفى و توانايى و
مقاومت در برابر مشكلات و صبر بر سختيها اسلام مرد را مسئول امور زن قرار داده تا
از زن دفاع كند و از دسترنج خود بر او انفاق و خرج نمايد.
در مورد مسئوليت
پذيرى و انجام مسئوليت زن، با مرد برابر است و از ديدگاه اسلام زن مىتواند به صورت
مستقيم خريد و فروش و حق تملك و انجام ديگر معاملات را داشته و در سرنوشت اجتماعى
خود مشاركت داشته باشد كه اين نيز يكى از مظاهر تجليل زن در اسلام است.
خداوند در قرآن
فرموده است كه انسانها را از زن و مرد آفريده است و همه با هم برابرند و معيار
برترى نزد خداوند، عمل صالح و تقوا است چنانكه فرموده است:
(يا ايها الناس انا
خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوبا و قبايل لتعارفوا ان اكرمكم عند اللّه
اتقىكم ان اللّه عليم خبير){ حجرات:
13}
اى مردمان! ما شما
را از مرد و زنى آفريدهايم و شما را تيره تيره و قبيله قبيله نمودهايم تا همديگر
را بشناسيد بيگمان گرامىترين شما نزد خداوند متقىترين شما است. خداوند مسلما دانا
و با خبر است.
و نيز از ديگر
نشانههاى بزرگداشت مقام زن در اسلام اين است كه آموختن علم و دانش را به زنان با
اهميت دانسته است. از ابى سعيد خدرى روايت شده: كه زنان به پيامبر« گفتند: «كه
مردان از ما بيشتر از محضر مبارك شما استفاده مىكنند، يك روز را براى ما معين كنيد
كه در آن روز به ما آموزش دهيد». چنانكه رسول اكرم« روزى را مشخص نمود زنان در آن
روز جمع مىشدند و پيامبر« براى آنان سخنرانى مىكرد و به آنها دستورات لازم را
مىداد يكى از مطالبى كه پيامبر« به آنها مىگفت اين بود كه فرمود: «هر زنى از شما
سه كودك خود را از دست بدهد براى او حجابى خواهند بود كه او را از آتش جهنم نجات
مىدهند» زنى گفت: «اگر كسى دو فرزند خود را از دست داده باشد» پيامبر« فرمود: «اگر
دو تا باشند نيز چنين است»{ بخارى (101) }
خداوند در قرآن
مجيد از زنان در كنار مردان اينگونه تعريف نموده است:
(ان المسلمين و
المسلمات و المومنين و المومنات و القانتين و القانتات والصادقين و الصادقات
والصابرين و الصابرات والخاشعين و الخاشعات والمتصدقين و المتصدقات والصائمين و
الصائمات والحافظين فروجهم والحافظات والذاكرين اللّه كثيرا والذاكرات اعد اللّه
لهم مغفرة و اجرا عظيما){ الاحزاب:
35}
«مردان مسلمان و
زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان فرمانبردار فرمان خدا و زنان
فرمانبردار خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان شكيبا و زنان شكيبا، مردان
فروتن و زنان فروتن، مردان بخشايشگر و زنان بخشايشگر، مردان روزه دار و زنان روزه
دار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسيار خدا را ياد مىكنند و زنانى
كه بسيار خدا را ياد مىكنند خداوند براى همه آنها آمرزش و پاداش بزرگى فراهم ساخته
است.»
سوره نساء
خداوند در قرآن
كريم سورهاى بنام سوره «نساء» يعنى سوره زنان نازل فرموده است در صورتى كه سورهاى
را بنام مردان (رجال) نامگذارى نكرده است و اين دليل روشن اين امر است كه زن در
اسلام از اهميت ويژهاى برخوردار مىباشد خداوند در سوره نساء به بيان امور مهمى
پرداخته است كه به زن و خانواده و حكومت و جامعه مربوط است و بيشترين بخش سوره نساء
درباره حقوق زنان سخن مىگويد، بدينجهت اين سوره بنام سوره نساء ناميده شده است،
اگر در مفهوم اين سوره فكر كنيم، مىبينيم كه خداوند زن را بسيار اكرام نموده است.
1- خداوند نخستين
زن را از پهلوى نخستين مرد آفريد و از آميزش زن و مرد، زنان و مردان بسيارى آفريد و
در دنيا منتشر كرد:
(ياايها الناس
اتقوا ربكم الذى خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا كثيرا و
نساءً)
{ نساء آيه
1}
اى مردمان از (نافرمانى) پروردگارتان بپرهيزيد پروردگارى كه شما را از ايك انسان
بيافريد و همسرش را از نوع او آفريد و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانى منتشر
ساخت.
اين آيه قسمتى از
خطبه حاجت است كه رسول اكرم« سخنرانيهاى خود را با آن آغاز مىنمود و خطبه حاجت
بسيار مهم است به ويژه براى دعوت گران دينى و سخنرانان (كه در آن چگونگى خلق انسان
از فرد واحد را بيان مىكند).
2- حقوق دختران
يتيم در اسلام:
(ان خفتم الا
تقسطوا فى اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى و ثلاث و رباع، فان خفتم الا
تعدلوا فواحدة أو ما ملكت ايمانكم ذلك ادنى الا تعولوا){ نساء:
3}
و اگر ترسيديد كه
درباره يتيمان نتوانيد دادگرى كنيد، با زنان ديگرى كه براى شما حلالند و دوست داريد
با دو يا سه يا چهار تا ازدواج كنيد. اگر هم مىترسيد كه نتوانيد ميان زنان دادگرى
را مراعات داريد به يك زن اكتفاء كنيد يا با كنيزان خود ازدواج نماييد اين سبب
مىشود كه كمتر دچار كجروى و ستم شويد.
عروة بن زبير روايت
كرده كه از حضرت عايشه2 در مورد (و ان خفتم الا تقسطوا فى اليتامى) سوال نمودم
عايشه گفت: خواهر زادهام اين آيه در مورد دختر يتيمى است كه تحت پرورش و تكفل ولى
(نامحرم) خود است، و مال و زيبايى دختر يتيم مورد پسند ولىاش واقع مىگردد،
بنابراين او مىخواهد كه با او ازدواج كند بدون اينكه در دادن مهريه انصاف را پيشه
نمايد بلكه مىخواهد او را با مهريهاى ارزان به نكاح خود در بياورد، بنابراين
خداوند در اين آيه اولياى يتيمان را نهى نموده از اينكه آنها را اجبارا نكاح كنند و
بر آنها ظلم نمايند و دستور داده كه در تعيين و پرداختن مهريه دختران يتيم، انصاف
را پيشه كنند و نيز در اين آيه دستور داده شده كه آنها غير از دختران يتيم هر زنانى
را كه مىپسندند بروند و با آنها نكاح كنند.
عروة مىگويد كه
عايشه فرمود: مردم بعد از نزول اين آيه، در مورد دختران يتيم از پيامبر« بيشتر سؤال
كردند، آنگاه خداوند اين آيه را نازل كرد: (و يستفتونك فى النساء). عايشه آيه: (و
ترغبون ان تنكحوهن) را نيز چنين تفسير نموده است:
«كه شما وقتى كه با
دختر يتيمى كه ثروت و زيبائى ندارد حاضر به ازدواج نيستيد، همچنان نبايد با دختر
يتيمى به خاطر مال و زيبايىاش ازدواج كنيد مگر اينكه بطور كامل انصاف را رعايت
نموده و ظلمى بر يتيم روا نداريد.»{ بخارى }
مطلب ديگرى را كه
خداوند متعال در سوره نساء براى حفظ حقوق زنان ذكر نموده اين است كه اگر فكر
مىكنيد نمىتوانيد ميان دو همسر برابرى و مساوات و عدالت برقرار نماييد با بيشتر
از يك زن ازدواج نكنيد. چنانكه خداوند فرموده است:
(فان خفتم الا
تعدلوا فواحدة او ما ملكت ايمانكم){ نساء:
3}
يعنى اگر شما ترس
از آن داشتيد كه نمىتوانيد ميان چند همسر مساوات برقرار كنيد پس با زندگى با يك
همسر اكتفا كنيد.
3- زنان در اسلام
از ارث سهميه مىبرند:
خداوند فرموده است:
(للرجال نصيب مما
ترك الوالدان و الاقربون و للنساء نصيبا مما ترك الوالدان و الاقربون مما قل منه
او كثر نصيبا مفروضا){ نساء:
8}
براى مردان و براى
زنان از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان از خود بجاى مىگذارند سهمى است. خواه آن
تركه كم باشد خواه زياد. سهم هر يك را خداوند مشخص و واجب گردانيده است.
در ايام جاهليت قبل
از اسلام فقط مردان ارث مىبردند و زنان از ارث محروم بودند. اسلام به اين قانون
جاهلى خاتمه داده و براى زن نيز سهمى در ارث مقرر نمود.
{ متأسفانه امروز
نيز در بعضى مناطق همان قانون جاهلى قريش در مورد ارث زنان اعمال مىشود، يعنى فقط
مردان و فرزندان پسر از ميراث پدر بهرهمند و زنان و دختران محروم مىشوند. (مترجم)}
4-
تفاوت ميان سهم ميراث مرد و سهم ميراث زن:
(يوصيكم اللّه فى
اولادكم للذكر مثل حظ الانثيين){ نساء:
11}
خداوند در باره
فرزندانتان به شما فرمان مىدهد و بر شما واجب مىگرداند كه بهره يك مرد به اندازه
بهره دو زن مىباشد.
از آنجايى كه مرد
عهده دار تامين نفقه فرزندانش مىباشد و نيز در هنگام ازدواج بايد مهريه زن را
بپردازد، خداوند سهم مرد از ميراث را دوبرابر سهميه زن قرار داده است.
از ابن عباس روايت
شده است كه: «(در دوران جاهليت يا قبل از نزول سوره نساء) مال از آن فرزند بود و
وصيت نامه به والدين تعلق مىگرفت خداوند از اين احكام چيزى را نسخ نموده و سهميه
مرد را دو برابر زن قرار داده و براى هر يك از پدر و مادر يك ششم و يك سوم مقرر
نموده و سهميه زن را از مال همسرش يك هشتم و يك چهارم قرار داد و براى شوهر نصف يك
چهارم را معين كرد.» (بخارى)
5- تعهد پرداخت
مهريه زن توسط مرد:
مهريه را بايد شوهر
به زن بپردازد. خداوند متعال فرموده:
(و آتوا النساء
صدقاتهن نحلة فان طبن لكم عن شىء منه نفسا فكلوه هنيئا مريئا){ نساء:
4}
و مهريه زنان را به
عنوان هديهاى خالصانه و فريضهاى خدايانه بپردازيد، پس اگر با رضايت خاطر چيزى از
مهريه خود بشما بخشيدند آن را حلال و گوارا مصرف كنيد.
ابن عباس مىگويد:
نحله يعنى مهريه
خداوند به شوهران
دستور داده تا با زنهاى خود به خوبى زندگى كنند و فرموده است (وعاشروهن بالمعروف){
نساء 191}
يعنى گفتار و
كردارتان را بر حسب توان خود با زنان تان نيكو كنيد همچنانكه شما انتظار داريد كه
همسرانتان با شما به نيكى رفتار كنند آنگونه كه خداوند فرموده است:
(و لهن مثل الذى
عليهن بالمعروف){ بقره
228}
و براى همسران
(حقوق و واجباتى) است (كه بايد شوهران ادا بكنند) بگونهاى شايسته همانگونه كه حق
شوهران بر آنان واجب است.
و پيامبر« فرمودند:
«بهترين شما بهترينتان با همسرش است و من از همه شما با همسرانم بهتر رفتار
مىكنم» { ترمذى } شيخ آلبانى اين حديث را صحيحدانسته است.
شوهر موظف است با
زنش به نيكى رفتار كند گرچه او مورد پسندش واقع نشود. خداوند متعال فرموده است:
(فان كرهتموهن فعسى
ان تكرهوا شيئا و يجعل اللّه فيه خيرا كثيرا){ نساء
19}
و اگر هم از آنها
كراهت داشتيد چه بسا كه از چيزى بدتان بيايد و خداوند در آن خير و خوبى فراوانى
قرار بدهد.
يعنى اميد است كه
اگر شما با وجود نپسنديدن همسرانتان با آنها نيكى كنيد خداوند آن زن را مايه خير و
بركت زيادى براى شما در دنيا و آخرت قرار دهد. و پيامبر« فرموده است: (لا يفرك مؤمن
مومنة ان كره منها خلقا رضى منها آخر)
گرفتن مهريه از زن
بعد از جدايى جايز نيست:
خداوند متعال
فرموده:
(و ان اردتم
استبدال زوج مكان زوج و اتيتم احداهن قنطارا فلا تاخدوا منه شيئا اتاخذونه بهتانا و
اثما مبينا){ نساء:
20}
و اگر خواستيد
همسرى را بجاى همسرى برگزينيد. هرچند مال فراونى هم مهر يكى از آنان كرده باشيد
براى شما درست نيست كه چيزى از آن مال را دريافت داريد آيا با بهتان و گناه آشكار،
آن را پس مىگيريد؟
يعنى اگر كسى از
شما قصد جدايى از همسرش را داشت و مىخواست همسرش را طلاق بدهدو با زنى ديگر ازدواج
نمايد نبايد مهريهاى را كه به زنش داده از او پس بگيرد گرچه مال هنگفتى هم باشد.
(و كيف تاخدونه و
قد افضى بعضكم الى بعض و اخذن منكم ميثاقا غليظا){ نساء:
21}
چگونه آنرا بازپس
مىگيريد و حال آنكه با يكديگر آميزش داشتهايد و هر يك بر عورت ديگرى اطلاع پيدا
كرده است و زنان از شما پيمان محكمى گرفتهاند.
ابن عباس مىگويد
منظور از اين، عقد ميان زن و شوهر است.
اگر زنى را
مىپسنديد و مىخواهيد با او ادامه زندگى بدهيد به تعبير قرآن با (امساك بمعروف) او
را نگهداريد و اگر او را نمىپسنديد پس «تصريح به احسان كنيد، يعنى با پرداخت حق و
حقوقى به خوبى او را از خود جدا كنيد.
پيامبر« در خطبه
حجة الوداع فرموده: (استوصوا بالنساء خيرا، فانكم اخذتموهن بأمانة اللّه و استحللتم
فروجهن لكلمة اللّه){ (رواه مسلم) }
و نيز از مظاهر
بزرگداشت و تجليل مقام زن در اسلام، حرام بودن نكاح محارم نسبى و رضاعى است:
(حرمت عليكم
امهاتكم و بناتكم و اخواتكم و عماتكم و بنات الاخ و بنات الاخت و امهاتكم اللتى
ارضعنكم و اخواتكم من الرضاعة و امهات نسائكم، و ربائبكم اللتى فى حجوركم من نساءكم
اللّتى دخلتم بهن فان لم تكونوا دخلتم بهن فلا جناح عليكم و حلائل ابناكم الذين من
اصلابكم و ان تجمعوا بين الاختين الا ما قد سلف ان اللّه كان غفورا رحيما){ نساء
33}
«خداوند بر شما حرام
نموده است ازدواج با مادرانتان، دخترانتان، خواهرانتان، عمه هايتان، خاله هايتان،
برادرزادگانتان، خواهرزادگانتان، مادرانى كه به شما شير دادهاند، خواهران
رضاعيتان، مادران همسرانتان، دختران همسرانتان (از مردان ديگر كه تحت كفالت و رعايت
شما پرورش يافته و با مادرانشان همبستر شدهايد، ولى اگر با مادرانشان همبستر
نشدهايد گناهى بر شما نيست)، همسران پسران صلبى شما، و اينكه دو خواهر را جمع
آوريد، مگر آنچه گذشته است، بيگمان خداوند بسى بخشنده و آمرزنده است.»
حرام قرار دادن
نكاح اين افراد حكمتهاى بزرگ و اهداف بلندى كه فطرت سالم آن را اقتضاء مىكند در
بر دارد، مثلا فلسفه حرمت نكاح دو خواهر اين است كه اگر آندو همسر يك مرد باشند در
ميان خود دشمنى و رقابت مىورزند و با يكديگر كينه مىورزند و نهايتا به صله رحم
لطمه وارد مىشود.
وصلی الله وسلم علی
نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن
الحمدلله رب العالیمن.
|