آنها كه بسبب مصاهرت و خویشاوندی ازدواجی حرام ابدی میشوند
بسم الله الرحمن الرحیم
1-مادرهمسر و مادر مادرش و مادر پدرش و بالاتر و بالاتر، داخل در
“ام زوجه” هستند: "واُمّهات نسائكم". تنها عقد بستن دختر برای حرام
شدن مادرش بر زوج كافی است و دخول بدو شرط نیست.
[از ابن عباس و زید بن ثابت روایت شده استكه اكركسی با زنی
ازدواجكرد و هنوز بوی دخول نكرده بود برای او جایز استكه پس از
جدایی از دختر با مادرش ازدواجكند. مولف.].
٢- دختر زنی كه بوی دخولكرده و با او همبستر شده باشدكه دختران
دخترانش و دختران پسرانش و پاینتر و پاینتر، همه در آن داخل هستند،
بموجب آیه:
" وربائبكم اللاتي في حجوركم من نسائكم اللاتي دخلتم بهن، فإن لم تكونوا دخلتم بهن
فلا جناح عليكم .
ربائب جمع ربیبه عبارت است از دختر زنش از غیر او. او را بدانجهت
ربیبهگویندكه همچون فرزند خودش او را تربیت میكند بدینجهت فرموده
است:" اللاتي في حجوركم چون اغلب دخترزن، تحت حمایت شوهر قرار
میگیرد، پس بیان اغلبیت میكند و قید نیست تا اگر تحت حمایت مرد
نباشد، ازدواج با وی حلال باشدكه نیست.
ولی ظاهریه میگویند قید است پس اگردختر زن در حمایت او نباشد
میتواند با او ازدواج كند و این مطلب از بعضی از یاران پیامبر صلی
الله علیه و سلم نقل شده است: مالك بن اوسگوید: من زنی داشتم،كه
مرد و از او فرزند داشتم و بسیار برایش اندوهناك بودم، با علی بن
ابیطالب ملاقاتكردم، اوگفت: ترا چه شده است؟گفتم: زنم مرده است.
اوگفتا: آیا دختری دارد؟گفتم: آری، در طایف است.گفتا: درحمایت و
تربیت تو بوده است؟گفتم نخیر.گفتا: با وی ازدواج كنگفتم: پس.. "
وربائبكم اللاتي في حجوركم ..." را چهكاركنم؟گفتا: اوكه در تربیت و
حمایت تو نبوده است. این وقتی حرام استكه در تربیت وكنار تو بوده
باشد. جمهور علما این رای را نپذیرفته وگفتهاند: این حدیث و روایت از
علی بن ابیطالب ثابت نیست، چون ابراهیم بن عبید آن را از مالك بن
اوس و او از علی روایت كرده است و این ابراهیم شناخته شده نیست و
اكثر اهل علم او را نپذیرفتهاند.
٣-همسرفرزند وهمسرفرزند فرزند وهمسرفرزند دخترش و پاینتر و پاینتر. چون
خداوند میفرماید:" وحلائل أبنائكم الذين من أصلابكم . حلائل جمع حلیله و
بمعنی زوجه و همسر است.
٤-زوجه الاب وزن پدر: همینكه پدركسی، با زنی، عقد نكاح بست،
ولواینكه با او همبستر نشده باشد، آن زن بر پسر آن مرد حرام ابدی
میشود. اینگونه ازدواجها در دوره جاهلیت رایج و شایع بوده استكه آن
را “مقیت - مبغوض” مینامیدند. خداوند از آن نهی كرده و مورد نفرین
و نكوهش خداوند واقع شده است. امام فخر رازی میگوید: مراتب قبح و
زشتی سهگونه است: قبح عقلی، قبح شرعی، و قبح عادی.
و خداوند هرسه قبح را برای اینگونه نكاحها برشمرده وآن را بهرسه
تای آنها توصیف فرموده است:" ولا تنكحوا ما نكح آباؤكم من النساء إلا ما قد
سلف، إنه كان فاحشة ومقتا وساء سبيلا [نكاح مكنید زنانی راكه پدرانتان،
آنان را نكاحكردهاند، مگرآنچهكه قبلا و پیش از اسلام، روی داده
وگذشته است.
براستی اینكار بسیار زشت و مورد خشم و غضب خداوند است و بدترین راه
است]".كه “فاحشه” اشاره به "قبح عقلی"، و“مقتاً"، اشاره به “قبح
شرعی” و “ساء سبیلا“ اشاره به “قبح عادی” میباشد.
ابن سعد ازمحمد بنكعب، در سبب نزول این آیهگفته است: در دوره
جاهلی اگركسی میمرد و زنی از خود، بجای میگذاشت. پسرش اگر میخواست
با وی ازدواج كند، حق تقدم داشت، مشروط بر آنكه مادرش نباشد. یا
میتوانست او را بهركس كه میخواهد بدهد و بعقد او درآورد.
چون ابوقیس بن الاسلت مرد، فرزندش “محصن" نكاح زن پدررا بارث برد، و
چیزی را بعنوان هزینه و نفقه و میراث پدرش بوی نداد، آن زن بحضور
پیامبر صلی الله علیه و سلم رفت و ماجرا را، برایش نقلكرد. پیامبر صلی
الله علیه و سلم گفت: " ارجعي لعل الله ينزل فيك شيئا [برو برگرد، شاید
خداوند درباره تو چیزی نازل فرماید]".كه این آیه نازل شد:" ولا تنكحوا ما
نكح آباؤكم من النساء إلا ما قد سلف، إنه كان فاحشة ومقتا وساء سبيلا " .
حنفیهگویند: هركس با زنی مرتكب زنا شد، یا اورا لمسكرد یا اورا
بوسید یا بشهوت به فرج وشرمگاه وی نگاهكرد، برآن مرد محارم اصل و
فرع آن زن حرام میگردد وآن زن نیزبراصل وفرع آن مرد حرام ابدی
میشود!!
چون برای حنفیه وسیله زنا نیز حرام بودن مصاهرت و خویشاوندی، ثابت
میشود و عوامل و انگیزهها و مقدمات زنا نیزچنین است وگفتهاند:
اگركسی با مادرزنش مرتكب زنا شد یا با دخترزنش زناكرد، زنش برای همیشه
براوحرام خواهد شد. ولی جمهور علماگویند: به وسیله زنا پیوند مصاهرت و
خویشاوندی، حاصل نمیشود و زنا نمیتواند وسیله حرام بودن ابدی، واقع
شود ومحرمیت را حاصل نمیكند. بدلایل زیر:
1-خداوند میفرماید: " وأحل لكم ما وراء ذلكم [بر شما حلال است غیر
از آنچه كه درآیه ٢٣ سوره نساء و اول این آیه ذكرشد]". چون این آیه
بعد اززنان محارم، ذكر شده است، زنان غیرمحارم راكه نكاح با آنها
جایز است، ذكر میكند و نگفته استكه زنا از اسباب و وسایل تحریم
ابدی یا موقتی است.
٢-عایشه گوید: از پیامبر صلی الله علیه و سلم دربارهكسی كه با زنی مرتكب
زنا شده است، سوال شد و گفتند: آیا او میتواند با آن زن یا دخترش
ازدواج كند؟
او گفت:" لا يحرم الحرام الحلال، إنما يحرم ما كان بنكاح [حرام نمیتواند به
وسیله تحریم حلال واقع شود، تنها جماعی موجب تحریم میشود، كه پس
ازعقد نكاح صورت گرفته باشد]". ابن ماجه آن را از ابن عمر روایت
كرده است.
٣- این احكامی كه - حنفیه - برشمردهاند، مورد نیاز شدید مردم است
وگاهی مردم بدان مبتلا میشوند، پس شایسته نیست، كه شارع مقدس، ازآن
سكوتكند و قرآن درباره آن نازل نشود، و سنت ازآن سخنی نگوید و خبری
واثری درباره آن از اصحاب بثبوت نرسد، و حال آنكه نزدیك بدوره جاهلی
بودند و ارتكاب زنا در دوره جاهلی شیوع و بروز داشت، اگر یكی ازآنان
در شرع، مدركی برای آن سراغ میداشت، یا دلیلی و علتی و حكمتی،
برآن دلالت میكرد، در این باره پرسش میكردند و دواعی و عوامل، برای
نقل و روایت چیزیكه بدان مبتلا بودهاند فراوان بوده است. (و حال
آنكه چیزی بثبوت نرسیده است) [منار ، جز 4/479.].
٤-زنا از آنگونه معانیی نیست كه زن بوسیله آن بستر مرد گردد و تحریم
مصاهرت و خویشاوندی، بدان تعلق گیرد و حكم مباشرت و آمیزش بدون شهوت
را دارد و شرعاً معتبر نیست.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
|