تحقیر
و اهانت به کودک
از ناپسندترین عواملی است که باعث انحرافات و عدم تعادل روحی کودک میشود و از
مهمترین عواملی است که احساس خود کمبینی و حقارت را در وجود او تثبیت میکند.
دکتر «مصطفی السباعی» مولف کتاب «اخلاق اجتماعی ما» میگوید:
«چه بسیارند پدران و مادرانی که اگر فرزندشان حتی یک بار از سنن و قوانین اخلاقی
تخطی کند او را بدنام کرده و در مقابل جمع به او توهین میکنند.
اگر یک بار دورغ گفت، او را دروغگو صدا میزنند، اگر یک بار خواهر یا برادر کوچکترش
را کتک زد، او را شرور لقب میدهند، اگر یک بار سیب خواهرش را به زور بگیرد، او را
زورگو مینامند و اگر قلم برادرش را از جیبش بردارد، دزد نامیده میشود و اگر از او
بخواهیم برایمان یک لیوان آب بیاورد و اطاعت نکند در مقابل دیدگان خواهر و برادرش و
یا سایرین به تنبلی متهم میشود».
یکی دیگر از نمونههای تحقیر و اهانت به کودکان صدا زدن آنان با کلمات ناشایست و
عبارات زشت در جمع خانواده و یا دوستان است. گاهی والدین پا را از این هم فراتر
گذاشت و در مقابل دوستان کودک یا حتی افراد بیگانه به فرزند خویش توهین میکنند.
بدون تردید اینگونه برخوردها با کودک باعث میشود که احساس کند. موجودی بیارزش و
حقیر است که دیگران برایش اعتباری قائل نیستند، با این احساس به تدریج عقدههای
روانی در درون او شکل میگیرد که خود عامل ایجاد تنفر، حقد و کینه نسبت به سایرین
میشود بنابراین در آینده، انسانی خواهد بود که از مردم میگریزد و از زیر بار
مسؤولیتها و وظایف خود شانه خالی میکند.
از اینجاست که متوجه میشویم بعضی از والدین، مربیان و معلمان چه جنایت بزرگی در حق
فرزندانشان مرتکب میشوند و با دست خویش با این گونه رفتارهای خشن و بیرحمانه و
تحقیرهای نابجا، آنان را به جانب حیاتی آکنده از خطا و انحراف سوق میدهند.
ما چگونه میتوانیم از فرزندانمان انتظار اطاعت، نیکی و احترام به بزرگتر و تعادل
روحی و ثبات اخلاقی داشته باشیم در حالی که از همان کودکی با دست خود بذر عقدههای
روانی و سرپیچی و تمرد را در وجودشان می کاریم!
مردی به خدمت «عمربن الخطاب» رسید و از پسرش شکایت کرد که نافرمانی میکند، عمربن
الخطاب رضی اله عنه فرمود فرزندش را بیاورند تا در ارتباط با حقوق پدر بر فرزند
برای توضیح دهد.
فرزند گفت: ای امیر مؤمنان! آیا فرزند برگردن پدر، هیچ حقی ندارد؟
عمربن الخطاب رضی اله عنه فرمود: آری.
فرزند گفت: آن حقوق چیست؟
عمربن الخطاب رضی اله عنه فرمود: مادرش را به خوبی انتخاب کرده باشد، نامی نیکو بر
او بگذارد و قرآن را به او یاد دهد.
فرزند گفت: ای امیر مؤمنان! پدرم هیچکدام از این کارها را نکرده است، مادرم «زنجیه»
متعلق به یک مجوسی بود، پدرم نام مرا جعل (سوسک سیاه) گذاشت. و حتی یک حرف از قرآن
را به من یاد نداده است.
عمر بن الخطاب رضی اله عنه به جانب پدر نگاهی کرد و گفت: آمدی از نافرمانی پسرت
شکایت کنی، ولی خودت قبل از او نافرمان بودهای و به او بدی کردهای.
میگویند: پدری فرزندش را به سبب مادرش تحقیر کرد و گفت: آیا از من اطاعت نمیکنی؟
در حالی که پسر کنیزی هستی! فرزند گفت: بخدا قسم که مادرم از تو بهتر است.
پدر گفت: چرا؟
فرزند، پاسخ داد: «زیرا انتخابش بهتر از تو بود او مرد آزادهای را انتخاب کرد و تو
کنیزی را». تردیدی ندارم که اگر پدر یا مادری کلمهای ناپسند و زشت به زبان
میآورند برای آن است که فرزندشان دچار خطایی بزرگ یا کوچک شده و به این وسیله قصد
دارند او را از عمل خطا باز دارند و تربیت نمایند.
اما باید به عرض این پدران و مادران محترم برسانم که راه اصلاح کودک، خشم و خشونت
نیست زیرا نهتنها آثار نامطلوبی در روان کودک به جای میگذارد، بلکه او را به
انسانی تبدیل میکند که خشن و فحاش خواهد بود و به تدریج خوی منحرفین و افراد
تبهکار را پیدا خواهد کرد، ما با این شیوه در حق او مرتکب جنایت شدهایم و اجباراً
او را به مسیری سوق دادهایم به جای آنکه انسانی متعادل و ا رزشمند باشد که در
زندگی براساس پرتو نور عقل و اعتقادش حرکت کند، به جانب ظلمت و شقاوت کشیده خواهد
شد.
راه برخورد با کودک هنگامی که از او خطایی سر میزند یا دچار اشتباهی میشود
راه صحیح برخورد در این موارد آن است که کودک را به نرمی و ملایمت متوجه اشتباه و
یا خطایش بنمائیم و با دلایل قاطع و متناسب با توانایی فکریش او را قانع سازیم که
عملی که انجام داده است، از انسان فهمیده و عاقل و با بصیرت سر نمیزند.
اگر با این روش قانع شد و خطای مورد نظر اصلاح گردید، به مقصود رسیدهایم. در غیر
این صورت راه درمان شیوه دیگری است که در بخش سوم این کتاب (تربیت با استفاده از
مجازات) به یاری خدا مورد بحث قرار میگیرد.
طریقه برخورد با نرمی و ملایمت در تادیب طریقهای است که از پیامبر بزرگوار ـ سلام
و درود خدای بر او باد ـ آموختهایم و در اینجا نمونهایی از رفتار و برخورد آن
حضرت تقدیم حضور خوانندگان گرامی میشود.
(أ) «ابی امامه» در روایتی از «امام احمد» میگوید: جوانی به خدمت رسول اکرم صلی
الله علیه وسلم رسید و گفت: ای پیامبر خدا! آیا اجازه میدهی زنا کنم؟ اطرافیان
از این سؤال خشمگین شده و بر سرش فریاد کشیدند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم
فرمودند: «او را نزدیکتر بیاورید»، جوان نزدیکتر آمد و مقابل پیامبر خداص نشست. آن
حضرت فرمودند:
آیا زنا را برای مادرت میپسندی؟
جوان گفت: قربانت گردم، خیر؟
فرمود: مردم نیز برای مادران خود نمیپسندند. آیا آن را برای دخترت میپسندی؟
جوان گفت: فدایت شوم، خیر!
فرمود: مردم نیز آن را برای خواهرانشان نمیپسندند.
پس آن حضرت این سؤال را درباره عمه و خاله و... از جوان کردند و او در پاسخ تمامی
آنها میگفت: فدایت شوم، خیر
پیامبر گرامی خدا صلی الله علیه وسلم ، دستش را بر سینه جوان نهاد و گفت: «خدایا!
قلبش را پاک کن و گناهانش را ببخش و فرج او را از گناه مصون بدار».
آن جوان در حالی که با تمامی وجود از زنا نفرت پیدا کرده بود از مقابل رسول خدا
صلی الله علیه وسلم برخاست.
(ب) «معاویه بن الحکم السلمی» میگوید: در صف نماز جماعت به امامت رسول اکرم صلی
الله علیه وسلم ایستاده بودم، مردی عطسه کرد، من هم خطاب به او گفت: «یرحمک
الله».
جماعت نمازگزار به حالتی حاکی از خشم به من نگاه کردند.
من هم گفتم: مادرتان به عزایتان بنشیند! چرا اینگونه به من نگاه میکنید؟ چون در
نماز بودیم و نمیتوانستند سخنی بگویند با دست بر زانوهایشان میزدند، چون نفهمیدم
که میخواهند مرا ساکت کنند، دیگر سخنی نگفتم. وقتی نماز تمام شد، رسول گرامی خدا
صلی الله علیه وسلم مرا خواند، پدر و مادرم به فدایش باد که هیچ معلمی قبل و بعد از
او ندیدم که به خوبی او تعلیم دهد، بخدا قسم که با من تند سخن نگفت، دشنام نداد و
مرا نزد، فقط فرمود: «نماز، تسبیح، تکبیر و قرائت قرآن است و صحیح نیست که غیر از
اینها کلمات دیگری از سخنان مردم در آن وارد شود». (روایت مسلم)
(ج) «ابوهریره» میگوید: عرب بیابانگردی در مسجد ادرار کرد، مردم برخاستند که او را
کتک بزنند. نبی اکرم صلی الله علیه وسلم فرمود: «دعوه وأریقوا علی بوله سجلاً من
ماء، فإنما بعثتم میسرین، ولم تبعثوا معسرین». «رهایش کنید و یک سطل اب بروی ادرار
او بریزید، شما امتی هستید که برای سختگیری برانگیخته نشدهاید، بلکه مبعوث
شدهاید تا با گذشت و آسانگیر باشید». (روایت بخاری)
(د) در حدیثی از آن حضرت آمده است: «پروردگار ما مهربان است، پس نرمی و مهربانی را
در هر کار دوست دارد». (روایت بخاری و مسلم)
(هـ) همچنین میفرمایند: «نرمی و ملایمت همراه هر چیزی باشد آن را زینت میبخشد و
اگر از هر چیزی حذف شود، آن را ناپسند و زشت جلوه میدهد». (روایت مسلم)
(و) و فرمودند: «کسی که از نرمی و ملایمت محروم باشد، از تمامی خوبیها محروم است».
(روایت مسلم)
نتیجهای که از این مباحث میگیریم آن است که: تحقیر دائمی کودک و رفتار خشونتآمیز
با او خصوصاً در حضور دیگران از عوامل اساسی تثبیت احساس خود کمبینی و حقارت در
کودکان است و از عوامل مهم انحراف اخلاقی و روحی فرزندان ماست و بهترین شیوه درمان
آن است که در صورت ارتکاب خطا یا اشتباه، با نرمی و ملایمت و بیان دلیل، کودک را
قانع سازیم و راهنمایی کنیم و اگر مربی یا والدین لازم دانستند که کودک را تنبیه
کرده یا توبیخ نمایند، نباید در حضور دیگران اقدام به این عمل کنند و چنانکه ذکر
کردیم با توجه به روش رسول اکرمص لازم است که امر اصلاح را با اخلاقی نیکو و رفتاری
دلپذیر و نرم آغاز نمائیم تا در رسیدن به هدف موفق شویم.
|