Thu, 10 Apr 2025پنجشنبه 21 فروردين 1404
 
كليپهاي صوتي و تصويري: 599
تعداد كل مقالات : 2523
تعداد كل بازديدها تاكنون : 9466208
 
 
 

پيامبر صلی الله علیه وسلم مي‌فرمايد : ) أکمل المؤمنين إيمانا أحسنهم خلقا، و خيارکم خيارکم لنسائهم ) «کاملترين مؤمنان از لحاظ ايمان،خوش اخلاقترين آنان‌اند و بهترين شما کساني هستندکه براي همسرانشان بهترند»ترمذی (1172)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم  که وقتي از او سؤال شد حق همسران ما بر ما چيست؟ فرمود : (أن تطعمها إذا طعمت و تکسوها إذا اکتسيت ولاتضرب الوجه و لاتقبح ولاتهجر إلا في البيت) «هرگاه غذا خوردي به او هم غذا بدهي، و هرگاه لباس خواستي براي او هم لباس فراهم کني (غذا و پوشاکش را فراهم کن)، و به صورت او نزني و به او ناسزا نگوئي و تنها در خانه بسترش را ترک کن».ابوداود (2128)

******************

پيامبر صلی الله علیه وسلم مي‌فرمايد: (ألا إن لکم علي نسائکم حقا و لنسائکم عليکم حقا) «آگاه باشيد که همسرانتان بر شما حقي دارند همانطور که شما بر آنان حقي داريد».ترمذی (1173

******************

از علي رضی الله عنه روايت است : (لعن رسول الله صلی الله علیه وسلم  المحلل و المحلل له) «پيامبر صلی الله علیه وسلم  محلل(حلال کننده زني که سه طلاق شده) و محلل له(مردي که زن برايش حلال شده – شوهر اول) را لعنت کرده است».ترمذی (1128)

******************

در صحيح مسلم از ابوهريره روايت است که پيامبر صلی الله علیه وسلم  از نکاح شغار نهي کرد. و فرمود شغار اين است که مردي، به مردي ديگر بگويد : (زوجني ابنتک و أزوجک ابتني، أو زوجني أختک و أزوجک أختي) «دختر را به ازدواج من در بياور، تا من (در مقابل)، دخترم را به ازدواج تو درآورم، يا خواهرت را به ازدواج من در بياور تا من هم (در مقابل) خواهرم را به ازدواج تو درآورم».مسلم (1416) در حديثي ديگر فرمودند : (لاشغار في الإسلام) «در اسلام شغار نيست».مسلم (1415)

******************

از عمرو بن شعيب از پدرش از جدش روايت است : (أن مرثد بن أبي مرثد الغنوي کان يحمل الأساري بمکة، و کان بمکة بغي يقال لها عناق، و کانت صديقته، قال : جئت إلي النبي صلی الله علیه وسلم  فقلت : يا رسول الله أنکح عناقا؟ قال : فسکت عني فنزلت : ) وَالزَّانِيَةُ لاَيَنکِحُهَا إلاَّ زَانٍ أو مُشرکٌ ( فدعاني فقرأها علي وقال : لاتنکحها) «مرثد بن ابي مرثد غنوي اسيران را به مکه حمل مي‌کرد، در مکه زن زناکاري به نام عناق که دوست مرثد بود زندگي مي‌کرد، مرثد گفت : نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم  رفتم و گفتم : اي رسول خدا! آيا عناق را به ازدواج خود درآورم؟ مرثد گويد : پيامبر در جواب من ساکت ماند، سپس اين آيه نازل شد:) وَالزَّانِيَةُ لاَينَکِحُهَا إلاَّ زَانٍ أو مُشرکٌ ( مرا صدا زد و آيه را برايم خواند، و فرمود : با او ازدواج نکن».ابوداود (2037)

******************

مشاهده كل احاديث

 
 
 

اسلام - قرآن و تفسیر
نوار اسلام
سایت جامع فتاوای اهل سنت
مهتدین
عصر اسلام
دائرة المعارف شبکه اسلامی
اسلام تيوب
اخبار جهان اسلام
سایت بیداری
کتابخانه
پاسخ به شبهات دینی
اسلام هاوس

توجه به تعلیم و آموزش دختران در اسلام

توجه به تعلیم و آموزش دختران در اسلام

 

در حدیث آمده است که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: «من کان له ثلاث بنات أو ثلاث أخوات، أو بنتان أو أختان، فأدبهن وأحسن إلیهن وزوجهن فله الجنة»، و فی رواية: «وأیما رجل کانت عنده ولیدة (أي أمة) فعلمها فأحسن تعلیمها، وأدبها فأحسن تأدیبها، ثم اعتقها وتزوجها فله أجران». «کسی که سه دختر یا سه خواهر یا دو دختر یا دو خواهر دارد، آنان را تربیت کرده با ایشان خوشرفتار باشد و آنان را به شوهری خوب دهد، بهشت جایگاه اوست». (روایت ترمذی و ابوداود)

در صحیح «بخاری و مسلم» نیز ثبت شده است که پیامبر خداصلی الله وسلم روزهایی را به تعلیم و آموزش زنان اختصاص داده بودند زیرا گروهی از زنان به خدمت ایشان رسیده، گفتند: «ای پیامبر خدا، مردان تمام وقت شما را گرفته و ما بهره‌ای نداریم، شما، خود روزی را مشخص کنید که خدمت شما باشیم و آنچه را که پروردگار متعال به شما یاد داده است به ما آموزش دهید». فرمودند: «فلان روز و فلان روز، جمع شوید»! پس از اجتماع زنان رسول اکرمص تشریف می‌آوردند و کلام وحی را به زنان آموزش می‌دادند.

نتیجه‌ای که از این مطالب می‌گیریم آن است که اسلام به امر تعلیم و آموزش دختران توجه کرده و به مسلمانان دستور داده است که دانش و فرهنگ مفید و ارزشمند رابه دختران خویش بیاموزند و اگر تعدادی از اندیشمندان ما در زمان قدیم از تعلیم زنان جلوگیری می‌کردند، به آن دلیل بوده است که آموزش‌های آنان به اشعار زشت و سخنان رکیک و مطالب منحرف و سبک و دانستنیهای مضر، منحصر بوده است.

اما اگر علمی که زن می‌آموزد برای دنیا و آخرتش سودمند باشد، شعری که یاد می‌گیرد با وقار و مملو از حکمت و پند، و کلامی که می‌آموزد استوار و ارزشمند باشد چه کسی مانع او خواهد شد و از او جلوگیری می‌کند.

«ابن سحنون» در کتاب معلمین می‌گوید: قاضی نیکوکار و متقی «عیسی‌بن مسکین» به دختران و نوه‌هایش قرآن کریم را آموزش می‌داد.

«عیاض» می‌گوید: قاضی هر روز عصر دو دخترش و دختران برادرش را صدا می‌زد و آنان را جمع می‌کرد و تعلیم قرآن را آغاز می‌نمود.

فاتح صقلیه (اسدبن الفرات) نیز با این شیوه به دخترش «اسماء» آموزش می‌داد که بعدها از لحاظ علمی به درجه بسیار والایی رسید.

«خشنی» روایت می‌کند: در مقر حکومت «محمدبن الاغلب» معلمی بود که کودکان پس را روزها و دختران را شب‌ها تعلیم می‌داد. از لحاظ تاریخی نیز ثابت شده است که زن در سایه اسلام به بالاترین مدارج علمی و فرهنگی دست یافت و بیشترین میزان پیشرفت زنان در قرون اولیه تاریخ اسلام بوده است.

در این خیل عظیم، زنان نویسنده و شاعر مانند: «علیه بنت المهدی» و «عائشه بنت احمد بن قادم» و «ولاده» دختر خلیفه «مستکفی بالله» دیده می‌شوند.

و از زنان پزشک مانند «زینب» ـ پزشک بنی اود ـ که به درمان بیماریهاي چشم معروف بوده و «ام الحسن بنت قاضی» که می‌گویند طبیب بسیار زبردستی بوده است، را می‌توان نام برد.

همچنین از گروه محدثین تعداد قابل توجهی را زنان تشکیل می‌دهند، زنانی مانند «کریمه مروزیه» و سیده «نفیسه» دختر محمد را برای نمونه می‌توان نام برد.

«حافظ بن عساکر» که از راویان حدیث است، می‌گوید: «هشتاد و چند نفر از مشایخ و اساتید، که حدیث‌ها روایت کرده‌اند، زن هستند».

تعداد زیادی از زنان مسلمان به مقام بسیار والاتری رسیدند، از جمله زنانی که استاد و مدرس بزرگانی مانند «امام شافعی»، «امام بخاری»، «ابن خلکان»، «ابن حبّان» و گروهی از فقها و علما و ادیبان مشهور مسلمین بودند.

این اسناد تاریخی دلیل بسیار خوبی است برای اثبات این موضوع که اسلام، توجه خاصی به امر تربیت و آموزش زنان و پیشرفت فکری و شکوفایی استعدادها و نبوغ پنهان آنان دارد.

و حال که شرع اسلام اجازه می‌دهد علومی را که برای دنیا و آخرت او سودمند است فراگیرد، بنابراین ضروری است که آموزش زنان در اختلاط با مردان صورت نپذیرد تا دختران بتوانند در محیطی آکنده از آرامش و امنیت خاطر، آبرو و حیثیت خویش را حفظ نموده و خوشنام و خوشرفتار و با وقار و متین باشند.

شاید اولین نویسنده در زمینه مسائل تربیتی که به جدا کردن دو جنس در زمینه آموزشی اشاره کرده است، امام «قابسی» باشد. ایشان در مقاله‌ای در ارتباط با تعلیم و تربیت می‌گویند: «بهتر است که دختران و پسران در هنگام آموزش مختلط نباشند».

در این باره از «ابن سحنون» سؤال کردند که گفت: دوست ندارم کودکان، دختر و پسر با هم درس بخوانند، زیرا باعث فساد می‌شود.

آنچه که «قابسی» و «ابن سحنون» می‌گویند رای و اعتقاد شخصی آنان نیست، بلکه حکمی است که از شرع اسلام استنباط شده است و می‌دانیم که حکم خدای تعالی بر هر حکمی و امری مقدم است در این باره در سورة احزاب آمده است:

«وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا» (الأحزاب/36)

«زن و مرد مؤمن حق ندارند، بعد از آنکه خدا و پیامبرش حکمی را بیان کردند، به اختیار خود امری را برگزینند و کسی که خدا و پیامبر او سرپیچی کند، بحقیقت به گمراهی افتاده است، گمراهی آشکار».

و دلیل نظر آنان درباره جلوگیری از مدارس مختلط براساس نصوص ذیل می‌باشد:

خدای تعالی فرموده است:

«وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ»(الأحزاب/53)

«و اگر از آنان درخواست چیزی کردید، از پشت پرده از آنان بخواهيد (خطاب به مسلمانان، در ارتباط با همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم)».

هر چند که این آیه دربارة امهات مؤمنین، یعنی همسران پیامبر اکرمص نازل شد، اما بنابر گفته علمای اصول، نکته‌ای را که از آیه استنباط می‌کنیم مبتنی بر عموم لفظ است نه خصوص سبب، یعنی اینکه لفظ درخواست نمودن از پشت پوشش، منشأ و منبع استنباط ما بوده و بر عموم زنان مسلمان صدق می‌کند و ما مفهوم آیه را به سبب یا علت اختصاص نزول آن حدود نخواهیم کرد.

و در شرایطی که امهات مؤمنین که از جنبه عفت و طهارت در شخصیت آنان هیچ تردیدی نیست، به حجاب و عدم حضور در میان مردان بیگانه امر می‌شوند به طریق اولی زنان مسلمان نیز به انجام آن مامور هستند. این مفهوم را علمای فقه و اصول مفهوم «اولی» گویند.

همچنین خدای سبحان می‌فرماید:

« وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ »(النور/31)

«(ای محمد) بگو که مردان مؤمن چشم‌هایشان را از نگاه حرام باز دارند و اعضا تناسلی خود را از فعل حرام حفظ کنند که به تقوی و طهارت نزدیک‌تراست به تحقیق خداوند به هر آنچه می‌کنند، آگاه است و به زنان مؤمن بگو که چشم خود را از نگاه حرام باز دارند و اعضا تناسلی خود را از فعل حرام حفظ کنند و زینت‌های خود را ظاهر نسازند مگر برای شوهرانشان و پدرانشان و پدران شوهرانشان و پسرانشان...».

چنانچه در آیه فوق می‌بینیم زنان مؤمن به عدم نظر به مردان بیگانه و کشاندن پوشش بر سرو سینه، امر شده و از آشکار نمودن زینت‌ها و مفاتن جسم (بجز برای محارم) منع شده‌اند، آیا شمول موجود در آیه در برگیرنده هر زن مسلمان نیست؟

آری! بنابر این کلام ارزشمند وحی، زنان مسلمان باید خود را پوشانده، احترام و عفت خود را حفظ نمایند و با مردان بیگانه اختلاط نکنند.

خدایتعالی می‌فرماید:

«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا »(الاحزاب/59)

«ای پیامبر! به زنان و دخترانت و سایر زنان مسلمان بگو که جامه‌ای گشاد بپوشند! (تا محاسن و زیبائیهایشان را بپوشاند) و این مناسب‌ترین راه است که آنان را از زنان مشرک تمیز دهند و آزار ننمایند و خداوند محققاً بخشایشگر و مهربان است».

وقتی در این آیه زن مسلمان به حجاب و پوشش جلباب، امر شده است، اختلاط او را با مردان بیگانه چگونه می‌توان تصور کرد.

در روایتی از «ترمذی» آمده است که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: «ما خلا رجل بامرأة إلا وکان الشیطان ثالثهما».

«هر مردی با زنی خلوت کند حتماً شیطان سومین نفر است که به آن دو اضافه خواهد شد».

و در روایت دیگری از «بخاری» و «مسلم» آمده است که فرمودند: «إیاکم والدخول علی النساء، فقال رجل: یا رسول الله، أفرأیت الحمو؟ قال: الحمو الموت». از واردشدن به مکانی که زنی تنها در آنجاست، بپرهیزید! سؤال شد، ای رسول خداص آیا نزدیکان شوهر هم اجازه ندارند؟ آن حضرتصلی الله وسلم فرمودند: «نزدیکان شوهر مرگند.» (مقصود آنکه بدتر از همه در این مورد نزدیکان شوهرند).

نصوص قرآنی و احادیث مذکور اختلاط زن و مرد را قاطعانه و بدون شک و تردید، حرام می‌نماید.

اما آنان که اختلاط زن و مرد را جایز می‌دانند و آن را با عادات اجتماعی و یا براهین شرعی و معالجات روحی توجیه می‌کنند، یا به شرع اسلام دروغ می‌بندند و یا چنین وانمود می‌کنند که از فطرت و غریزه انسانی بی‌خبرند و یا از شرایط اسف‌بار امروزی که تمامی جوامع انسانی در آن غوطه‌ورند، ناآگاهند.

در جواب کسانی که می‌خواهند اختلاط زن و مرد را امری شرعی توجیه کنند کافی است نصوصی را که اخیراً ذکر کردیم برایشان بازگوئیم.

اما در جواب کسانی که در ارتباط با غریزه و میل جنسی در انسان خود را به تجاهل می‌زنند باید گفت:

خدایتعالی انسان را خلق کرد و در هر دو «جنس» یعنی زن و مرد میل و کشش جنسی قرار داده است.

« فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ» (الروم/30)

«[پای بند و استوار بر] سرشت خدا که مردم را بر آن سرشته است باش برای آفرینش خدا هیچگونه تغییر و تبدیلی نیست».

خطر انحراف آنگاه زیادتر می‌شود که زن و مردی که با هم در حال اختلاط هستند از لحاظ اخلاقی سالم نبوده، از جنبة نیاز جسمی نیز گرسنه باشند، آنگاه احتمال بروز فحشا و فساد بسیار بیشتر خواهد شد.

اختلاط زنان و مردان اگر از زمان کودکی باشد و در تمامی مراحل عمر نگاه کردن به زن به عنوان امری عادی تلقی شود و غریزه جنسی و شهوانی مرد و زن را تحریک نکند، رابطة دوستی بین زن و شوهر را به عداوت و دشمنی تبدیل می‌کند، زیرا یکی از امور اتصال زن و شوهر و تقویت کننده ارتباط عاطفی آنان رابطه جنسی است، درغیر این صورت، روابط به سردی گرائیده و هیچکدام به باقی ماندن در کنار دیگری راضی نخواهد بود و سرانجام آن به جدایی منجر می‌شود.

و در جواب کسانی که وانمود می‌کنند که از شرایط اسف‌باری که جوامع امروزی درآن غوطه‌ورند، بی‌خبر می‌باشند، بهتر است که در مورد جوامع شرقی و غربی که امر اختلاط دو جنس در خیابان‌ها و مدارس، فروشگاهها، ادارات و سایر اماکن امری عادی و معمولی است تحقیق کنند و ببینند نتیجه برهنگی و بی‌حجابی در کشورهای به اصطلاح متمدن و بقول خودشان پیشرفته چیست؟

در اینجا ما نیز فقط به ذکر نمونه‌هایی از تجارب این کشورها البته با زبان آمار و ارقام می‌پردازیم تا راه را برای این افراد متجاهل قدری هموارتر کرده و آنان را زودتر به نتیجه وخیم افکارشان آشنا سازیم.

·   «سیدقطب» در کتاب «اسلام و صلح جهانی» می‌گوید:

«نسبت دختران حامله در دبیرستانهای یکی از شهرهای آمریکا به 48% رسیده است».

·   روزنامه لبنانی «احد» در شماره، 650، درباره فجایع و رسوایی جنسی در دانشگاهها و دانشکده‌های آمریکا چنین می‌گوید:

«فجایع و فضایح جنسی در دانشگاهها و دانشکده‌های آمریکایی در میان دختران و پسران دانشجو روز به روز بیشتر می‌شود».

«دانشجویان پسر در یک گردهمایی فریاد می‌زدند، ما دختر می‌خواهیم تا خوشگذرانی کنیم».

«حمله شبانه دانشجویان پسر به خوابگاه دختران و سرقت لباس‌های زیر زنانه آنان از جمله حوادث مورد بحث در مجله مذکور است».

«رئیس دانشگاه به دنبال این حوادث اظهار می‌دارد: اکثر دانشجویان پسر و دختر عطش شدید جنسی دارند و بدون تردید روش زندگی مردم جامعه ما در عصر حاضر بزرگترین عامل این گونه رفتار غیر طبیعی آنان است».

«همچنین در این مجله آمده است که برطبق آمار رسمی دولت آمریکا در سال گذشته، دختران دانشگاهی که اکثر آنها در حدود 20 سال سن دارند 120 هزار طفل به صورت نامشروع به دنیا آورده‌اند.»

همچنین در مجله مذکور آمده است که یکی از سخنگویان نیروهای انتظامی در ایالت «بروفیدنس» می‌گوید که 66 دانشجوی پسر و دختر برای گذراندن تعطیلات آخر هفته به «رودایلند» رفتند، اما دیگر به دانشگاه برنگشتند، زیرا آنان را روانه زندان کردیم به دلیل آنکه تعدادی از آنها را در حالت‌های مقاربت و اعمال فجیع جنسی دستگیر کرده و بقیه مشغول مصرف مواد مخدر بودند».

مجلة نامبرده براساس گفته‌های مربی اجتماعی «مارگارت اسمیت» می‌گوید: «دختران دبیرستانی و دانشگاهی در حال حاضر فقط به احساسات و امیال خود فکر می‌کنند،‌ در حدود 60% از دختران در امتحانات خود رد شده‌اند، این ناتوانی فکری به آن علت است که بیشتر این دانشجویان به جای آنکه به فکر درس و آینده خود باشند به فکر مسائل جنسی هستند».

·   «جرج بالوشی» در کتابش به نام «انقلاب جنسی» می‌گوید:

در سال 1962 «کندی» به صراحت اظهار می‌دارد: «آینده آمریکا در خطر است، زیرا جوانان ما در لذت و شهوت غرق شده و بر انجام مسؤولیتهای خویش توانا نیستد. از هر هفت جوان که برای پذیرش سربازی معاینه می‌شوند، شش نفر شرایط مناسب سربازی را ندارند و در واقع سالم نیستند، زیرا غرق شدن در شهوت، سلامت جسمی و روحی آنان را از بین برده است».

·   در سال 1962 «خروشچف» می‌گوید: «آینده روسیه در خطر است، به آینده جوانان روسی نمی‌توان اطمینان داشت، زیرا اکثرا انحراف اخلاقی داشته و غرق در شهوت جنسی هستند».

·   و «ویل دورانت» در کتابش به نام «لذات فلسفه» می‌گوید:

ما بار دیگر با سؤالی روبرو شده‌ایم که ذهن سقراط را به خود مشغول کرده بود، سؤال این است:

ما چگونه می‌توانیم به اخلاق والا دست یابیم که وجدان و درون هر فرد، خود بتواند مانع انحراف و خلافکاری شود؟

مردم ما با این معنویات را از دست داده‌اند، در واقع با فساد دامنگیر جوامع، ما میراث اجتماعی خود را با دست خویش نابود می‌کنیم.

یکی از عوامل مهم دراین فساد و بی‌بندوباری، ‌اختراع وسایل جلوگیری از بارداری است، قانون اخلاقی در گذشته رابطه جنسی را فقط به اتصال قانونی و شرعی، یعنی ازدواج محدود می‌کرد زیرا ازدواج، ‌منجر به «ابوت» می‌گردد. به صورتی که امکان جدا کردن زن و شوهر وجود نخواهد داشت و مسؤولیتی که پدر یا مادر در قبال فرزند به عهده داشتند فقط از طریق ازدواج تثبیت می‌گردید. اما، امروز رابطه بین ازدواج و اتصال جنسی از هم گسسته است و شرایطی ایجاد شده است که برخلاف رای و انتظار پدران ماست، زیرا تمام روابط زنان و مردان به علت این عوامل دچار تغییر شده است.

خجالت آور است که با خشنودی بپذیریم، نیم میلیون دختر آمریکایی خود را در قربانگاه فساد و فحشا قربانی می کنند.

صاحبان ثروت و سرمایه یا تاجران شهوت و احساس جنسی بی‌شرمانه و با گستاخی و با سوءاستفاده از دختران و پسرانی که از ازدواج و امکانات زندگی محرومت با به نمایش درآوردن آنها بر صفحات مجلات و در نمایشات با برانگیختن احساس جنسی خوانندگان و تماشاگران، پولی به جیب زده و از این رهگذر، به نان و نوایی می‌رسند.

هر مردی که امر ازدواج را به تاخیر می‌اندازد، لاجرم مصاحب و دمساز زنان هرزه خیابانی خواهد شد و از طرف دیگر، نظام و قوانین دولتی با ترغیب و توجیه علمی این گونه افراد، شرایط مناسبی برای ارضای غرایز بطور غیرمشروع فراهم می‌کند. چنین به نظر می‌رسد که جهان امروز، تمام راههای ممکن را برای تحریک و انگیزش غریزی و شهوانی هموار نموده است.

راه لذت جوئی و ارضای شهوانی را که تجدد و به اصطلاح تمدن جدید غرب این چنین هموار نموده است، غالباً همراه با نوعی تهاجم بر علیه معتقدات دینی است، زیرا جوانان ما می‌دانند که دین با این چنین رفتاری مخالف است و بر علیه آن موضع می‌گیرد و لذت‌جویی آنان را باطل می‌داند، به این دلیل با پیش فرض قبلی در علوم‌تجربی به دنبال یافتن دلایل زیادی هستند که بر علیه دین بوده و حقیقت آنرا نفی کنند.

با توجه به آنچه گفتیم تعجبی ندارد که جسم به دنبال ارضای شهوات جنسی طغیان کند، و قوه تمکن و حفظ نفس در مردم، ضعیف و سست گردد و عفت و پاکدامنی که زمانی فضیلت و ارزش اخلاقی محسوب می‌گردید، مورد تمسخر قرار گیرد و حیا و شرمی که در گذشته به زیبایی و وقار انسان می‌افزود، بطور کلی از حیات انسان امروز رخت بربندد.

و مردان به تعداد خطاهای خود افتخار کنند و زنان صرف‌نظر از ادعای قدیمی مساوات با مردان،‌تمایل به ماجراجویی و روبرو شدن با خطرها را دارند و رابطه جنسی نامشروع قبل از ازدواج به امری عادی و متداول تبدیل شده است.

امروزه دیگر فحشای خیابانی وجود ندارد، منظور از فحشای خیابانی زنایی است که در قبال آن پول گرفته شود، از بین رفتن فحشای خیابانی به علت اقتدار و مبارزه پلیس نیست، زیرا رابطه جنسی و مقاربت دختران و زنان به علت میل جنسی آنقدر آزاد و رایج شده است که دیگر احتیاج به خودفروشی و فحشای پولی نیست.

·   در جریدة «اخبارالیوم» قاهره در تاریخ 24/4/1965 این خبر آمده است:

امروز زنان سوئدی در تظاهراتی بالغ بر 100،000 نفر که از مناطق مختلف این کشور در آن شرکت داشتند، خواستار آزادی کامل روابط جنسی شدند، و در ادامه خبر گفته می‌شود:

در ماه آوریل سال 1964 نیز، سروصدای زیادی علیه نامه سرگشاده 140 پزشک سوئدی به پادشاه و پارلمان این کشور بر پا شد، در این نامه پزشکان آن کشور، تقاضا کرده بودند که روابط بی‌بندوبار جنسی در این کشور محدود شود، زیرا روابط نامشروع جنسی هویت و سلامت جامعه را به شدت تهدید می‌کند و وجود قوانین قاطع علیه فساد جنسی ضروری و حیاتی است.

·   قاضی امریکایی به نام «بن لندسی» تحت عنوان طغیان نسل جدید می‌نویسد:

کودکان امریکایی دچار بلوغ زودرس شده‌اند و از همان دوران کودکی احساس جنسی در آنها شروع به رشد و افزایش می‌کند، قاضی «بن لندسی» می‌گوید: در ارتباط با 312 کودکی که برای نمونه بررسی کردم حدود 255 نفر آنان بین سنین 11 تا 13 سالگی بالغ شده‌اند و در آنها علامت بروز شهوت جنسی به خوبی دیده می‌شود،این علائم جسمی و احساس جنسی قبلاً در سنین 18 سالگی بروز می‌نمود.

·   آقای دکتر «ادیت هوکر» در کتابش به نام قوانین جنسی می‌گوید:

امروزه حتی در بین قشر تحصیل کرده هم امری غیر عادی و عجیب نیست که دختران هفت یا هشت ساله دوست پسر داشته باشند و چه بسا با آنان عمل جنسی انجام داده و مرتکب فحشا شوند،‌ دکتر هوکر برای اثبات این ادعا مدارک زیادی ارائه می‌کند.

·   روزنامه «الشرق الاوسط» چاپ «لندن» در شماره صادره به تاریخ 15/7/1979 می‌گوید:

«75٪ مردان در اروپا به همسران خود خیانت می‌کنند. البته خیانت زنان به شوهرانشان مقداری از این رقم پائین‌تر است، و در بسیاری از مواقع شوهر از خیانت زنش خبر دارد و زن نیز همچنین، با این حال روابط زناشویی بدون هیچ مانعی ادامه می‌یابد، اما، در مورد روابط جنسی قبل از ازدواج باید گفت:

حدود 80٪ تا 85٪ پسران بالغ و مردان، چندین دوست دختر دارند، و کسانی که ازدواج نکرده یا دوست دختر ندارند که با آنها خود را ارضا کنند هر روز با زنی بوده و نیاز غریزی خود را به این شکل اشباع می‌کنند».

·   بیشتر خوانندگان عزیز موضوع مربوط به رئیس جمعیت ملی فرانسه آقای «لوتروکیه» را می‌دانند، پیرمرد هفتاد و چهار ساله‌ای که وقار و احترام و سن و سال او مانع از آن نگردید که تا بنا گوش در لجن زار فساد و بی‌بندوباری جنسی فرو نرود.

نیروی محافظ مخصوص پلیس اعتراف کردند که در یک مقر حکومتی، منازل تعدادی از شخصیت‌های مهم پاریس، برای خوشگذرانی و شب‌زنده‌داری، تعدادی دختر 14 تا 18 ساله را جمع کرده و به خدمت آقای «لوتروکیه» و دوستانش برده‌اند.

·   در یکی از گزارشات سری پلیس مخفی امریکا که بعدها برملا شد و در جراید به چاپ رسید، آمده است:

آزادی و بی‌بندوباری جنسی و تمدن آلوده به فحشا و فساد، نه تنها نظام خانوادگی را در آمریکا متلاشی کرده است بلکه فرهنگی ایجاد نموده که مداوا و معالجه آن بوسیله پلیس و نیروهای قضایی غیرممکن است.

·   در روزنامه «هرالدتریبون» چاپ امریکا در شماره منتشره به تاریخ 29/6/1979 در مقاله‌ای آمده است:

«متخصصین امر در ارتباط با پدیده ویرانگری که در جامعه امریکایی امروز بطور خصوص و در غرب بطور عموم رایج شده بحث کرده‌اند و آن پدیده اسف‌بار و هولناک رابطه جنسی با محارم مانند دختر و خواهر است. صاحب‌نظران در این مقاله می‌گویند: انتظار چنین پدیده‌ای بعید نیست. در تحقیقاتی که در این مورد به عمل آمده است از هر ده خانواده امریکایی یک خانواده به آن گرفتار است. در شرایطی که مردان با خواهر یا دختر خود زنا می‌کنند، جوانی که دختری در مدرسیه یا محل کار همراه است چه خواهد کرد؟ در حالی که بین آنها رابطه جنسی یا خویشاوندی وجود ندارد بدون تردید ارتکاب فحشا برای انها بسیار ساده و پیش پا افتاده تلقی می‌شود».

آنچه خدمت خوانندگان محترم عرضه شده قطره‌ای از دریای انحرافات و فسادی است که در کشورهای غربی جریان دارد، در واقع غربی‌ها نتیجه اسف‌بار و تلخ مساله آزادی جنسی و اختلاط زن و مرد را تجربه می‌کنند، بدون تردید بی‌حجابی، خودآرایی و خروج نیمه‌عریان و تمام عریان زنان همراه با اختلاط زن و مرد در تمامی مراحل زندگی از مدارس ابتدایی تا دانشگاهها و محل کار، عامل اساسی چنین فساد دامنگیر و شایعی است که مانند سایه‌ای شوم حیات انسان درمانده و سرگردان غربی را وارد تاریکی مخوفی نموده است.

بعد از نتایج عملی و آمار و عددی که خدمت خوانندگان محترم تقدیم شد، آیا هر صاحب بصیرت و اندیشة سلیمی قبول می‌کند که اختلاط زن و مرد از قدرت و فوران غریزة جنسی بکاهد! و با هم بودن زن و مرد را به امری عادی و متداول تبدیل کند؟ شیخ «زاهد کوثری» گفتگوی جالبی را بین سفیر دولت عثمانی و یکی از مقامات انگلیسی حکایت می‌کند:

·   یکی از مقامات دولتی انگلیسی به سفیر عثمانی می‌گوید: چرا زنان در کشورهای شرقی همچنان دور از مردان بوده و از دیدن روشنایی محرومند؟ (کنایه از محدودیت زنان شرقی) سفیر عثمانی می‌گوید: «چون زنان ما دوست ندارند از غیر شوهرشان بچه‌ای داشته باشند». صاحب مقام انگلیسی از خجالت سرخ شده و از دادن جواب عاجز می‌ماند.

نتیجه بسیار مهمی که می‌خواهم از مباحث اخیر بگیرم آن است که:

تئوریسین‌ها و برنامه‌ریزان ابر قدرتها و صهیونیسم و دیگر مکاتب مادی، قبل از هر چیزی به فکر فاسدنمودن جامعه مسلمین و از بین بردن هویت و ماهیت اسلامی آن هستند. برای نابودی جامعه مسلمان راهی جز از بین بردن ارزش‌های اخلاقی و مفاهیم دینی خصوصاً در بین قشر جوان نیست، برای رسیدن به این مقصود انحراف و بی‌بندوباری اخلاقی را در جامعه رواج می‌دهند و اولین هدف آنان در این رابطه زنان هستند، زیرا زن عنصر عاطفی و شکل‌پذیری است که می‌تواند به عنوان آلت دست و وسیله تخدیر اجتماعی برای رسیدن به این مقصود شوم مورد استفاده قرار گیرد.

·   یکی از صاحب‌نظران نیروهای استعماری می‌گوید: «جام شراب و زن آوازه‌خوان بیش از هزار توپ جنگی و نابودی «امت محمدی» مؤثر است! پس آنان را در دوستی دنیا و لذات شهوانی غرق کنید».

·   یکی از روسای جمعیت فاسد «فرماسونری» می‌گوید:

«ما باید زنان را جذب کنیم، هرگاه دست به دست ما بدهند و همراه ما شوند با وادار کردن آنها به کارهایی که می خواهیم، به پیروزی می‌رسیم و در این شرایط است که حامیان و سربازان دین را نابود می‌کنیم».

·   در پروتکل دانشمندان صهیونیستی آمده است:

بر ما واجب است که قیود اخلاقی را در هر مکانی از بین ببریم آنگاه به سادگی می‌توانیم بر آن محل مسلط شویم. «فروید» از ماست، در سایه تفکرات و تئوری او بزودی روابط جنسی آشکارا و بدون هیچ شرم و حیایی انجام می‌شود، در آن صورت دیگر مفهومی مقدس در نظر جوانان باقی نخواهد ماند و مهمترین آرزو و فکر یک جوان، آن خواهد بود که غریزه جنسی خود را برآورده کند و آنگاه اخلاق او پایمال شده و نابود می‌گردد.

پس کسانی که منادی و مبلغ اختلاط زنان و مردان در کشورهای اسلامی هستند در واقع آگاهانه یا ناخودآگاه وسیله و آلت اجرای مقاصد و اهداف دشمنان اسلام می‌باشند.

پس بر پدران و مادران واجب است که دختران خود را در محیط‌های آموزشی و غیر آموزشی از پسران جدا سازند تا براساس پاکی و عفت و نجابت رشد کرده و جامعه نیز از مفاسد اخلاقی در امان باشد، و امت اسلامی ما از دامی که عنکبوت استعمار و صهیونیسم برایش تنیده‌اند، رها شود.

خانم «عایشه تیموریه» در شعر زیبائی که سروده است به دانش و عفت و حجاب خود افتخار کرده، می گوید:

«با عفت خویش افتخار و عزت حجابم را حفظ می‌کنم و با همت و اراده خود بر هم سن و سالانم برتری می‌یابم. ادب اخلاقی و آموزش‌های ارزشمندی که کسب کرده‌ام نه تنها هیچ ضرری به من نرسانده‌اند، بلکه موجب شده‌اند گل سرسبد اندیشمندان جامعه خود باشم. شرم و حیایی که دارم موجب عقب ماندن من نشده است و نقاب و حجابی که بر صورت و سینه می‌اندازم مانع پیشرفت من نگشته است».


بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتايج قبل

 

ارسال مقاله به دوستان

چاپ مقاله

 

     

  معرفي سايت به دوستان  |   درباره ما   |  تماس با ما

All Rights Reserved For BlestFamily.com © 2010

كليه حقوق مادي و معنوي سايت محفوظ است.