جنسیت از دیدگاه اسلام
اساس نظریه اسلامی در ارتباط با جنسیت مبتنی بر ادراک فطرت و سرشت انسانی است و
حکمی است که هدفش برآوردن خواستها و جوابگویی امیال و غرایز طبیعی اوست، تا هر فرد
در نظام اجتماعی خویش از چهارچوبه خلقت و طبیعت خود خارج نگردد و به راهی گام
نگذارد که انحراف یابد یا با غریزهاش تصادم و برخورد داشته باشد بلکه بر مبنای
قانون و برنامه استوار و متعادلی زندگی کند که اسلام برایش ترسیم کرده است و از
جمله قواعد مرسوم در شریعت اسلامی، ازدواج است.
و چه پرمعنا و با حکمت است کلام پروردگار عظیم جهانیان آنجا که میفرماید:
«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا
إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً »(روم / 21)
«و از نشانههای قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید تا به ایشان
آرامش یابید، و میان شما، دوستی و مهربانی قرار داد».
بنابراین لازم است که دریابیم اسلام خودداری از ازدواج را به نیت زهد و فراغت برای
عبادت و نزدیکی به خدا حرام میداند خصوصاً زمانی که فرد مسلمان توانایی ازدواج
داشته باشد و شرایط و امکانات آن نیز برای او فراهم گردد و برای همین نیز میبینیم
که شریعت اسلامی با تمامی قدرت با اینچنین افکاری که به رهبانیت و انزوا دعوت
میکند مبارزه کرده است، تجرد ناپسند و ناخوشایندی که با فطرت آدمی ناسازگار است و
با میل و غریزه طبیعی او برخورد دارد.
برای همین بود که پیامبر گرامی ص فرمود:
«خدای تعالی به جای رهبانیت، دین حنیف و با سماحت (به کتاب «عقبات الزواج» فصل
«لارهبانیۀ فی الإسلام» تألیف مؤلف و نیز جلد اول همین کتاب مبحث «الزواج فطرۀ
إنسانیۀ» مراجعه شود. توضیحات کافی در آنجاها داده شده است.) اسلام را به ما
ارزانی کرد». روایت بیهقی. همچنین طبرانی و بیهقی از آن حضرتص روایت کردهاند که:
«هر کسی امکان ازدواج داشته باشد اما به آن مبادرت نکند از من نیست».
و از جمله موضعگیریهای آن پیامبر بزرگوار صلی الله علیه وسلم در تربیت اجتماعی و
معالجه بیماریها و انحرافات روانی، موضعی است که بخاری و مسلم آنرا از انسس روایت
میکنند که:
سه گروه به خانههای همسران پیامبرص آمدند تا از چگونگی عبادت آن حضرتص سؤال کنند،
وقتی جواب سؤالهای خود را شنیدند، عبادات رسول خدا صلی الله علیه وسلم به نظر
آنان کم آمد و گفتند:
ما کجا و پیامبر خدا (کنایه از عظمت و مقام او) در حالیکه خدای تعالی تمامی
تقصیرات او را بخشیده است.
یکی از آنان گفت: من تمام شب را عبادت میکنم!!
دیگری گفت: من هر روز، روزهام!!
و سومی گفت: من از زنان دوری میکنم و هیچگاه ازدواج نخواهم کرد!!
وقتی که آن حضرت تشریف فرما شدند فرمودند: آیا شما کسانی هستید که چنین و چنان
گفتید، به خدا قسم که من خدا ترسترین و پرهیزگارترین شما هستم؛ نماز میخوانم،
میخوابم و بعضی روزها، روزهام و ازدواج میکنم. این سنت من است و کسی از سنت من
رویگردان باشد از من نیست».
این موضعگیری رسول خدا صلی الله علیه وسلم بزرگترین دلیل است بر اینکه اسلام
دین فطرت است، راه زندگیست و رسالتی است که جاودانه خواهد ماند، تا زمانی که خداوند
سبحان زمین و ساکنانش را باز پس گیرد.
و برای گروهی که به حقانیت دین اسلام و خداوند سبحان و روز قیامت یقین دارند چه
حکمی بهتر و بالاتر از حکم خداوند است.
یکی دیگر از جنبههای ارزشمند اعتقاد و بینش اسلامی در ارتباط با جنیست آن است که:
غریزه طبیعی و میل فطری هر زن و مرد با حکم حلال باید برآورده شود و حتی برآورده
کردن این احساس به طریقه صحیح خود موجب رضایت الهی و پاداش و ثواب نزد خدای تعالی
خواهد شد.
ابوذر میگوید: گروهی از یاران پیامبرص به آن حضرت گفتند: ای پیامبر خدا، ثروتمندان
اجر بیشتری از این دارند زیرا مانند ما نماز میخوانند، روزه میگیرند، و از اضافه
ثروت و مال خویش صدقه میدهند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرمود: مگر خدای
تعالی برای شما سببهایی برای صدقه دادن قرار نداده است؟!! هر سبحان الله گفتن شما
خود صدقهای است گفتن اللهاکبر، لاالهالاالله، امر به معروف و نهی از منکر خود
صدقه است، حتی نزدیکی با همسرانتان نوعی صدقه است.
گفتند ای رسول خدا! آیا امکان دارد که شهوت خود را ارضا کنیم و این عمل اجری نزد
خدا داشته باشد.
فرمود: آیا اگر شهوت خود را به شیوه حرام برآورده میکردید گناه نبود؟
گفتند: آری.
فرمود: پس هنگامی که احساس خود را به طریقه مشروع برآورده میکنید اجر و پاداش نزد
خداوند خواهید داشت.
پس شایسته است کسانی که دین اسلام را به سرکوبی احساس جنسی متهم میکنند این نقطه
نظر اسلامی را در این مورد دریابند و موضعگیری صریح دین اسلام را در اینباره
بشنوند.
3- واجب است که زنان و مردان مسلمان به این موضوع دقت نمایند که مفهوم این جمله
پیامبر خدا ـ نزدیکی شما با زنانتان پاداش دارد ـ آن نیست که مشغول شدن به تمایلات
جنسی و همخوابه شدن با همسران آنانرا از واجبات دعوت و جهاد اسلامی باز دارد زیرا
اسلام از تمامی نیروها و استعدادهای بشری به صورتی متوازن و متعادل بهر میگیرد و
هر کدام را در جای خویش مورد استفاده قرار میدهد، بدون آنکه حقی پایمال گردد یا
امر واجبی بر واجب دیگر ترجیح داده شود، و هنگامی که مصلحت اسلام و جهاد در راه خدا
با مصلحت زندگی دنیوی و زن و فرزند و دارایی انسان تعارض پیدا کرد، واجب است که
انسان مؤمن مصلحت جهاد را بر تمامی مصالح دنیوی ترجیح دهد. مصالحی مانند منفعت شخصی
و تمایلات نژادی یا ملی و خانوادگی و... زیرا بنیانگذاری جامعه اسلامی و تثبیت
پایههای حکومت اسلام و هدایت انسان سرگشته و سرگردان، بالاترین و والاترین اهداف
ماست و مهمترین مقصد و آرزوی هر انسان مسلمان میباشد.
این مفهوم را به صراحت رد موضعگیری «ربعی بن عامر رضی الله عنه» در برابر «رستم»
در جنگ «قادسیه» میبینیم، «ربعی» میگوید: «خدای تعالی ما را برانگیخت که بندگانش
را از عبادت بندههایش به جانب عبادت پروردگارش، راهنمایی کنیم و از دلتنگی و
محدودیت حیات دنیا به وسعت و فراخ حیات جاودانی بکشانیم و از جور ادیان به سوی عدل
اسلام، رهنمون شویم».
در اینجا نمونههایی از ترجیح مصلحت اسلام و جهاد در راه خدا بر تمام مصالح ذاتی و
منافع شخصی و احساسات نژادی و نسبی، خصوصاً تمایل و وابستگی بر زن و فرزند را که
در حیات گذشتگان بزرگوار ما به چشم میخورد، تقدیم خوانندگان گرامی میکنم. امید
است مؤثر واقع شود.
(أ) صحابی مؤمن، یار گرامی پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم ، «حنظلۀ بن ابی عامر رضی
الله عنه» در شب جمعه با «جمیله بنت ابی» ازدواج میکند صبح همان روز ندا میدهند
که «بشتابید به سوی جهاد» به محض شنیدن ندا «حنظلهس» لباس جنگ میپوشد شمشیر بر کمر
بسته، اسبش را آماده میکند، سپس برای «غزوه احد» به راه میافتد، جنگ آغاز میشود.
«حنظله رضی الله عنه» قهرمانانه میجنگد، تا اینکه آرایش نظامی مسلمین به هم
میخورد و در هنگام جنگ صفوف مشرکین را به دقت نگاه میکند تا «ابوسفیان» را بیابد،
به محض دیدن او به سرعت بر او هجوم میبرد، او را بر زمین زده بر سینهاش میشنید
که سر از تنش جدا کند، «ابوسفیان» فریاد میزند و از قریش طلب کمک میکند، تعدادی
که در آن نزدیکی هستند، صدایش را میشنوند، هجوم میآورند و ضربات سنگینی بر
«حنظله» وارد میسازند تا به شهادت میرسد.
خداوند سبحان، پیامبر گرامیشع را از این واقعه خبردار میکند. رسول محبوب خدا صلی
الله علیه وسلم میفرماید: «حنظله» را بین آسمان و زمین در پوششی نقرهای دیدم که
ملایک او را با آب باران غسل میدادند» یاران پیامبر صلی الله علیه وسلم به سرعت به
جانب پیکر مطهر «حنظله» میروند و میبینند که قطرات آب از سر مبارکش پایین
میریزد، کسی به سوی همسرش میفرستند و جریان را از او میپرسند، میگوید: «حنظله»
با شنیدن ندای جهاد فوراً از منزل خارج شد، جنب بود و غسل نکرده بود و برای همین هم
بود که ملایک او را غسل کردند.
(ب) «عبدالله بن ابی بکر رضی الله عنه» با «عاتکه بنت زید رضی الله عنها» ازدواج
کرد، «عاتکه» دختری بسیار زیبا بود، اخلاقی والا و رفتاری بسیار پسندیده داشت و
برای همین هم «عبدالله» را به خود مشغول کرده بود و مقداری در ارتباط با جهاد و جنگ
سست شده بود پدرش به او دستور داد که زنت را طلاق بده، زیرا موجب غفلت تو از جهاد
شده است. «عبدالله» همسرش را طلاق داد، روزی پدرش بر او میگذشت، شنید که این اشعار
را میخواند.
«تا به امروز کسی چون من، زنی مانند او را ترک نگفته است و چون او زنی ندیدهام که
بدون هیچ گناهی طلاق داده شده باشد. او اخلاق برجسته و رأی و مقامی ارجمند دارد و
با وجود اینکه من مسنتر هستم به من راضی است». دل حضرت «ابوبکر» رضی الله عنه، به
حال پسرش سوخت، و امر نمود که او را بازگرداند، «عبدالله» چنین کرد، او در یکی از
غزوات که در «طائف» اتفاق افتاد همراه نبی اکرم صلی الله علیه وسلم بود که تیر
خورد و بر اثر زخم آن بعداً در مدینه، وفات نمود.
(ج) «طبرانی» و «ابن اسحق» روایت میکنند که «ابو خیثمه» همراه رسول خدا صلی الله
علیه وسلم به سفر رفته بود، در روز بسیار گرمی از سفر بازگشت، به طرف اهل و
خانوادهاش به راه افتاد و وارد باغ خودش شد، دید که دو همسرش هر کدام در یک خیمه
آماده پذیرایی از او هستند. برایش آب سرد و طعام خوب مهیا کردهاند. به دو زنش و آب
و غذایی که فراهم کرده بودند نگاه کرد و گفت: «رسول خدا صلی الله علیه وسلم در باد
سوزان، زیر آفتاب و گرما، من در زیر سایه، با غذایی مهیا و زنی زیبا و منزلی مهیا
این انصاف نیست». سپس گفت: «به خدا قسم به چادر هیچکدامتان وارد نمیشوم تا اینکه
به پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم ملحق گردم، پس آنان برای او توشهای فراهم
کردند، شترش را پیش آوردند، سوار شد و به دنبال یافتن رسول خدا صلی الله علیه وسلم
به راه افتاد تا در تبوک به ایشان ملحق شد.
بدون تردید زمانی که امت اسلام و جوانان مسلمان ما، دوستی خدا، پیامبر اکرم صلی
الله علیه وسلم و جهاد و دعوت در راه خدا را بر تمامی تعلقات کوچک و بزرگ دنیایی
ترجیح دهند، خوف و اضطراب آنان به امنیت خاطر تبدیل میشود و خدای تعالی آنانرا بر
زمین مسلط میگرداند و بعد از ضعف به قوت و قدرت میرسند. دنیا به زیر سیطره آنان
درمیآید و تمامی انسانها فرمانبردار آنها خواهند بود، هر آنچه امر کنند، اجرا
مینمایند و از هر چه منع کنند، دست میکشند.
اگر امت ما و جوانان ما اینچنین نباشند، باید انتظار داشته باشند که مورد خشم و
غضب الهی قرار گیرند، و عذاب خداوند برای آنان فرا رسد، زیرا خداوند، قومی را که
خارج از محدوه اطاعت و عبادت او هستند هدایت نمیکند، و کسانی را که از مسیر مستقیم
او منحرف شدهاند، به راه نمیآورد.
و راست گفت پروردگار عظیم ما، آنجا که در کتاب استوار و بلند مرتبهاش فرمود:
«
قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ
وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا
وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ
فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ
يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ »(التوبه / 24)
«بگو اگر پدران و پسران شما و برادران شما و زنانتان و فامیلتان و اموالی که کسب
کردهاید و تجارتی که از کسادی آن میترسید و منازلی که آنرا میپسندید، نزد شما
از خدا و رسول خدا و جهاد در راه او محبوبتر است پس منتظر باشید که خداوند امر
خویش را بیاورد و خدا قوم فاسقین را هدایت نمیکند.»
در اینجا لازم است تذکر دهم که نباید نقش مهم زنان را در دعوت و جهاد از نظر دور
داریم، زیرا اسلام زنان را نیز مکلف نموده است که در شرایط ضروری و در صورت نیاز
برای جهاد خارج شوند.
زن مسلمان در زمان رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در کنار آن حضرت صلی الله علیه
وسلم و سایر یارانش میایستاد، شمشیر به دست میگرفت و میجنگید، زخم مجروحین را
پانسمان میکرد، از بیماران مواظبت مینمود، کشتهشدگان را حمل میکرد و غذا برای
مجاهدان فراهم میکرد.
و اینک نمونهها:
(أ) درروایت «مسلم» آمده است که «ربیع بنت معوذ» میگوید: «همراه پیامبر خدا صلی
الله علیه وسلم جنگ میکردیم و مجروحین و کشتهشدگان را به مدینه باز
میگرداندیم».
در روایت دیگر «ام عطیه انصاری رضی الله عنها» میگوید: «در هفت جنگ همراه نبی اکرم
صلی الله علیه وسلم بودم، مرکبهایشان را عوض میکردم غذا درست میکردم، زخم
مجروحین را مداوا مینمودم و به مواظبت از مریضان میپرداختم».
(ب) در «سیره ابن هشام» آمده است که «ام سعد بنت سعد بن الربیعك» به دیدار خالهاش
«ام عماره» رفت و گفت: «خاله جان ماجرای خودت را در جنگ احد برایم تعریف کن»!
«ام عماره» گفت: صبح بود، همه مردم در جنب و جوش بودند، من هم دقت کردم ببینم چه
کاری از من برمیآید، مشکی آب با خود برداشتم و به راه افتادم تا خود را به رسول
خدا صلی الله علیه وسلم رساندم همراه یاران گرامیش بود و در حالتی که من رسیدم
مسلمانان پیروز شده بودند. موقعیت جنگ عوض شد و مسلمین عقبنشینی کردند من که این
اوضاع را دیدم، ایستادم تا از پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم دفاع کنم، شمشیر
میزدم و تیر میانداختم تا مجروح شدم.
(ج) «ابن هشام» روایت میکند: «صفیه بنت عبدالمطلب» وقتی دید که یک یهودی به قلعه
وارد شده است، کمر بندش را محکم کرد، نیزهای بدست گرفت و از دژ پایین آمد و آنقدر
او را زد تا او را کشت.
مثالهایی از این قبیل بسیار بیشتر از آن است که شمرده شود و به حساب آید.
در ارتباط با تبلیغ دعوت اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر، زنان عیناً مانند
مردان هستند، زیرا خدای تعالی میفرماید:
«
وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ
بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ
الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللّهُ
إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ »(توبه / 71)
«مردان و زنان مؤمن سرپرست یکدیگرند، به معروف امر میکنند و از منکر باز میدارند،
نماز به پای میدارند و زکات میدهند و از خداوند پیامبرش اطاعت میکنند، خداوند به
زودی به اینان رحم میکند و حقیقتاً خداوند غالب و با حکمت است».
آنچه تقدیم حضور خوانندگان عزیز گردید، نکات مهم و بسیار ضروری میباشد که لازم
است، فرزندان ما در سن تمییز آن را بیاموزند تا بدانند که هرگاه خواستگاری کردند و
به مرحله جدید زندگی یعنی ازدواج رسیدند، بدانند که حیات زناشویی و ارتباط جنسی در
واقع وسیلهای برای تحقق هدفی بسیار والاتر است و آن مقصد همانا برپایی حکومت و
دولت اسلامی است. در این صورت ازدواج، جایگاه واقعی خود را در زندگی فرد مسلمان
پیدا میکند و تمامی جنبههای مختلف زندگی فرد مسلمان مورد توجه قرار میگیرد بدون
آنکه حق جانبی از آن پایمال شود یا در انجام وظیفهای یا ادای مسؤولیتی تساهل و
سستی، صورت پذیرد و اسلام در گستردگی و شمول خود در حقیقت و صفا و مفاهیم خود
اینچنین است.
|