پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (أحق ما أوفيتم من الشروط، أن توفوا به ما استحللتم به الفروج) «سزاوارترين شروطي که بايد به آن وفا کنيد شروط نکاح است». متفق عليه : بخاری (5151)، مسلم (1418) ****************** از انس بن مالک رضی الله عنه روايت است : (أن عبدالرحمن بن عوف جاء إلي رسول الله صلی الله علیه وسلم و به أثر صفرة فسأله رسول الله صلی الله علیه وسلم فأخبره أنه تزوج امرأة من الأنصار، قال: کم سقت لها؟ قال : زنة نواة من ذهب، قال رسول الله صلی الله علیه وسلم أولم ولو بشاة) «عبدالرحمن بن عوف نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم آمد در حاليکه آثار زردي (زعفران يا حنا) بر او ديده ميشد، پيامبر صلی الله علیه وسلم از حال او پرسيد، (عبدالرحمن بن عوف) در پاسخ گفت که با زني از انصار ازدواج کرده است. پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : چقدر مهريه برايش قرار دادهاي؟ گفت به اندازه وزن يک هسته خرما طلا، پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : وليمه بده اگرچه گوسفندي باشد». متفق عليه : بخاری (5153)، مسلم (1427) ****************** پيامبر صلی الله علیه وسلم وقتي ازدواج کسی را تبريک ميگفت ميفرمود : (بارک الله لکم و بارک عليکم، و جمع بينکما في خير) «خداوند خودتان و ازدواجتان را پربرکت و اجتماعتان را پرخير کند». ابن ماجه (1905) ****************** از ابن عباس روايت است: (أن جارية بکراً أتت النبي صلی الله علیه وسلم فذکرت له أن أباها زوجها و هي کارهة، فخيرها النبي -صلى الله عليه وسلم). «دختري (بکر) نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم آمد وبه او گفت که : پدرش بدون رضايتش، او را به عقد کسي درآورده است، پيامبر صلی الله علیه وسلم او را (در فسخ عقد) اختيار داد». صحیح ابن ماجه (4711) ****************** از خنساء بنت خدام أنصاري روايت است: (أن أباها زوجها و هي ثيب، فکرهت ذلک، فأتت رسول الله -صلى الله عليه وسلم- فرد نکاحها). «او بيوه بود و پدرش بدون رضايت او، او را به عقد کسي درآورد، نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم رفت و نکاحش را باطل کرد». مسلم (886) ****************** پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (لاتنکح الأيم حتي تستأمر، ولاتنکح البکر حتي تستأذن، قالوا : يا رسول الله و کيف إذنها؟ قال : أن تسکت) «بيوه تا از او دستور نگرفتند ازدواج داده نشود، و دوشيزه هم تا از او اجازه گرفته نشود، به ازدواج کسي داده نشود. گفتند : اي رسول خدا، اجازه (رضايت) بکر چگونه است؟ فرمود : اين است که ساکت بماند». صحیح ابن ماجه (2100) ******************
پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (أحق ما أوفيتم من الشروط، أن توفوا به ما استحللتم به الفروج) «سزاوارترين شروطي که بايد به آن وفا کنيد شروط نکاح است». متفق عليه : بخاری (5151)، مسلم (1418)
از انس بن مالک رضی الله عنه روايت است : (أن عبدالرحمن بن عوف جاء إلي رسول الله صلی الله علیه وسلم و به أثر صفرة فسأله رسول الله صلی الله علیه وسلم فأخبره أنه تزوج امرأة من الأنصار، قال: کم سقت لها؟ قال : زنة نواة من ذهب، قال رسول الله صلی الله علیه وسلم أولم ولو بشاة) «عبدالرحمن بن عوف نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم آمد در حاليکه آثار زردي (زعفران يا حنا) بر او ديده ميشد، پيامبر صلی الله علیه وسلم از حال او پرسيد، (عبدالرحمن بن عوف) در پاسخ گفت که با زني از انصار ازدواج کرده است. پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : چقدر مهريه برايش قرار دادهاي؟ گفت به اندازه وزن يک هسته خرما طلا، پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : وليمه بده اگرچه گوسفندي باشد». متفق عليه : بخاری (5153)، مسلم (1427)
پيامبر صلی الله علیه وسلم وقتي ازدواج کسی را تبريک ميگفت ميفرمود : (بارک الله لکم و بارک عليکم، و جمع بينکما في خير) «خداوند خودتان و ازدواجتان را پربرکت و اجتماعتان را پرخير کند». ابن ماجه (1905)
از ابن عباس روايت است: (أن جارية بکراً أتت النبي صلی الله علیه وسلم فذکرت له أن أباها زوجها و هي کارهة، فخيرها النبي -صلى الله عليه وسلم). «دختري (بکر) نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم آمد وبه او گفت که : پدرش بدون رضايتش، او را به عقد کسي درآورده است، پيامبر صلی الله علیه وسلم او را (در فسخ عقد) اختيار داد». صحیح ابن ماجه (4711)
از خنساء بنت خدام أنصاري روايت است: (أن أباها زوجها و هي ثيب، فکرهت ذلک، فأتت رسول الله -صلى الله عليه وسلم- فرد نکاحها). «او بيوه بود و پدرش بدون رضايت او، او را به عقد کسي درآورد، نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم رفت و نکاحش را باطل کرد». مسلم (886)
پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (لاتنکح الأيم حتي تستأمر، ولاتنکح البکر حتي تستأذن، قالوا : يا رسول الله و کيف إذنها؟ قال : أن تسکت) «بيوه تا از او دستور نگرفتند ازدواج داده نشود، و دوشيزه هم تا از او اجازه گرفته نشود، به ازدواج کسي داده نشود. گفتند : اي رسول خدا، اجازه (رضايت) بکر چگونه است؟ فرمود : اين است که ساکت بماند». صحیح ابن ماجه (2100)
مشاهده كل احاديث
اسلام - قرآن و تفسیرنوار اسلامسایت جامع فتاوای اهل سنتمهتدینعصر اسلامدائرة المعارف شبکه اسلامیاسلام تيوباخبار جهان اسلامسایت بیداریکتابخانهپاسخ به شبهات دینیاسلام هاوس
﴿ احاديث سايت ﴾
از ابن عباس رضی الله عنه روايت است : زن ثابت بن قيس بن شماس نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم آمد و گفت : اي رسول خدا! من نسبت به دين و اخلاق ثابت ايرادي ندارم، ولي از کفران و ناسپاسي با او ميترسم – چون او را دوست ندارم - پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (فتردين عليه حديقته) «آيا باغش را به او پس ميدهدي؟ گفت : بله، پس باغ را به او پس داد، پيامبر صلی الله علیه وسلم به ثابت دستور داد تا از او جدا شود».بخاری (5276)
****************************
از عمرو بن شعيب از پدرش از جدش روايت است که زني گفت: اي رسول خدا! شکمم ظرف حمل اين پسر بود، و پستانهايم برايش شيردان و آغوشم مأواي او بود، پدرش مرا طلاق داده و ميخواهد او را از من بگيرد. پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (أنت أحق به مالم تنکحي) «تا زماني که ازدواج نکني تو سزاوارتر به پسرت هستي».ابوداود (2259)
از ابوهريره روايت است که: (أن امرأة جائت إلي النبي صلی الله علیه وسلم فقالت : يا رسول الله، إن زوجي يريد أن يذهب بابني و قد سقاني من بئر أبي عتبة، و قد نفعني. فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم : هذا أبوک، و هذه أمک، فخذ بيد أيهما شئت. فأخذ بيد أمه، فانطلقت به) «زني نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم آمد و گفت : اي رسول خدا! شوهرم ميخواهد پسرم را از من بگيرد در حالي که پسرم از چاه ابي عتبه برايم آب آورده و به من کمک کرده است. پيامبر صلی الله علیه وسلم به پسر فرمود : اين پدرت است و اين هم مادرت، دست هر کدام از آنها را که ميخواهي بگير، پس دست مادرش را گرفت، پس مادرش او را با خود برد».ابوداود (2260)
صفحات: [1] [2] [3] [4] [5] [6]
معرفي سايت به دوستان | درباره ما | تماس با ما
All Rights Reserved For BlestFamily.com © 2010
كليه حقوق مادي و معنوي سايت محفوظ است.